خوزستان در چنبره راهکارهای درمانی
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۲۶۶۶۵
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، بهمن سال 95 بود که گرد و غبار و باران خوزستان را تسلیم کرد، آب، گاز و برق در 12 شهرستان استان قطع شد و وضع فوقبحرانی هیات دولت را به ارایه طرح فوری برای مقابله با گرد و غبار در این استان واداشت. از سال 95 تاکنون بودجه برای مقابله با گرد و غبار استان خوزستان مصوب شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گرد و غبار در استان خوزستان در حالی صرف نهالکاری و مالچپاشی شده که پس از گذشت سه سال همچنان
دو اقدام پایهای مسکوت مانده است: تامین حقابه تالابهای استان و تصویب طرحی که تمام این اقدامات و تخصیص بودجهها باید طبق آن صورت میگرفت؛ طرح جامع مقابله با گرد و غبار استان خوزستان.
درختان تشنه
«درختکاری در عرصههایی که در گذشته تالاب بوده، باعث شد که بخشهای وسیعی از نهالکاری خشک شود.» «محمد درویش»، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور آبان ماه امسال و در جمع انجمنهای مردمنهاد خوزستان با اشاره به این موضوع، نهالکاریهای گسترده در تالابهای خوزستان را معادل «حیف و میل شدن اعتبارات گرد و غبار» خوانده بود (ایرنا، 18 آبان 1398). طرح مهار کانونهای گرد و غبار در استان خوزستان با هزینههای میلیاردی صرف کاشتن نهالهایی شد که حدود 7 هزار هکتار از این عرصهها، به گفته «علیمحمد طهماسبی بیرگانی»، مدیر کارگروه ملی مقابله با گرد و غبار در کانون فوق بحرانی ریزگرد در اهواز از بین رفتند (ایسنا، 11 تیر 1398). گرچه مقصر اصلی تخریب 45درصد از این تخریبها، سیل سال 98 شناخته شد، اما همین سیل توانست سایه گرد و غبار را تا مدتی از سر خوزستان کم کند. درویش در این نشست از نوع گونههای منتخب برای کشت نیز انتقاد کرده و گفته بود که خشک شدن این نهالها به این دلیل بود که این مناطق استعداد نهالکاری ندارند. کاشت درخت نارنج یا حرا و چندل نمیتوانست موثر باشد و این مساله از پیش مشخص بود. طهماسبی نیز تیر ماه امسال علت از بین رفتن 55درصد عرصههای کاشت نهال را به دلیل عدم تطبیق نوع خاک و نوع گونه کاشته شده عنوان کرده بود. نهالکاری گرچه بهعنوان راهحلی برای مقابله با گرد و خاک استان خوزستان درنظر گرفته شد، اما از خرداد سال 97 سالی که کل بودجه ستاد مقابله با گرد و غبار کشور به استان خوزستان اختصاص یافت، هشدارهایی درمورد نحوه آبیاری این نهالها از زبان «احمد رییسزاده»، قائممقام اداره کل منابع طبیعی خوزستان به گوش میرسید (ایسنا، 21 خرداد، 1397). تا آن زمان 6 میلیون و 250 هزار اصله نهال در کانونهای گرد و غبار خوزستان کاشته شده بود اما رییسزاده معتقد بود: «در بحث مقابله با ریزگردها، مطالعات یک قدم از اجرا عقبتر است، اول طرح اجرا میشود و بعد مطالعه صورت میگیرد.» تامین آب برای این نهالها و تعیین تکلیف معارضین از بایدهایی بود که آن زمان باید صورت میگرفت، اما صورت نگرفت و تخریب بخش عظیمی از این نهالهای کاشته شده که به معنای هدررفت بخش اعظمی از بودجه صندوق ارزی کشور بود نیز چندان تاثیری در روال کار نگذاشت. رییسزاده در جلسه کارگروه تخصصی مخاطرات زیستمحیطی خوزستان، از قطع شدن آب موردنیاز برای آبیاری نهالها خبر داده و گفته بود: «در حال حاضر آب را قطع کردهاند. آیا بدون آب میشود نهالکاری کار کرد؟ آیا واقعا بدون مطالعات میشود کار کرد؟ نهال را کشت میکنند و آب با ایسی 20 هزار میکروموس برای آبیاری استفاده میکنند. آیا یک موجود زنده میتواند چنین آبی را تحمل کند؟»
3 سال تعویق در تصویب طرح جامع
آخرین روزهای سال 95 «عبدالمهدی بخشنده»، معاون وزیر جهاد کشاورزی از بودجه 100 میلیون دلاری برای مقابله با گرد و غبار خوزستان خبر داد (ایسنا، 11 اسفند 1395). بخشنده در جلسه شورای برنامهریزی و توسعه استان در 10 اسفند 95 از برنامهای جامع برای 700 هزار هکتار کانونهای داخلی ریزگرد و گرد و غبار استان خوزستان گفت و قرار بود این برنامه جامع «طی دو یا سه ماه آینده روی میز دولت گذاشته شود.» این برنامه جامع تاکنون تصویب نشده است و اقدامات صورت گرفته برای مقابله با گرد و غبار در این استان مصوب با طرح جامع پیش نرفتهاند. «علیمحمد طهماسبی بیرگانی» در آخرین جلسه کارگروه استانی گرد و غبار که با حضور «عیسی کلانتری»، رییس سازمان حفاظت محیطزیست همراه بود (ایرنا، 28 آذر 1398) با اشاره به تاخیر در تصویب طرح جامع مقابله با گرد و غبار خوزستان گفته بود: «قرار بود طرح جامع مهار کانونهای گرد و غبار که توسط موسسه جنگلها و مراتع کشور مطالعه شده است تا آبان 97 به اتمام برسد، اما اجرای طرح پیش از انجام مطالعات در اسفند 95 آغاز شده است.» این ادعا به تایید «احمد مطیعی»، مدیر کل سابق منابع طبیعی و آبخیزداری خوزستان میرسد. مطیعی گرچه صراحتا از نهالکاری در کانونهای بحران، انتخاب گونه و نظارت بر آنها حمایت میکند، اما صحبت را به فروردین سال 96 برمیگرداند که طبق مصوبه هیات دولت قرار بود طرح مبارزه با ریزگرد در استان خوزستان تهیه شود و کل تصمیمها مطابق با این طرح گرفته شود: «سال 96 حدود
15 هزار نهال کاشتیم، این نهالکاری از پیش مطالعه شده بود اما برای 310 هزار هکتار نهالکاری بعدی مطالعهای صورت نگرفت یا اگر صورت گرفت، مصوب نشد.» مطیعی با انتقاد از تاخیر سه ساله در تصویب این طرح جامع میگوید: «ستاد مقابله مستند هیات دولت را بنا به تشخیص افراد توزیع میکند، نه طرح جامع.» مدیر سابق منابع طبیعی استان خوزستان معتقد است تا زمانی که این طرح تصویب و ابلاغ نشود، سایر اعتباراتی که به استان در زمینه مبارزه با ریزگرد اعطا خواهد شد، احتمال به خطا رفتن خواهد داشت و پیش از هر تخصیص اعتباری، پیگیری سرنوشت این طرح جامع ضرورت دارد. او با اشاره به تخصیص بخشی از بودجه به وزارت نیرو میگوید: «وزارت نیرو در آبرسانی از کانال کوتامیر با ما همکاری داشت اما چرا برای ترمیم شبکههای برق باید بودجه بگیرد؟ برمبنای کدام طرح و مطالعه؟»
بودجههایی بدون اثرگذاری
محل کانونهای بحرانی گرد و غبار استان کجاست؟ داخل خوزستان یا خارج آن؟ علیرضا جمشیدیان، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری خوزستان در گفتوگو با «فارس» 90 درصد منشا گرد و غبار خوزستان را خارجی میداند. او ناکامی طرح نهالکاری را در این میداند که گرد و غبار محلی در 7 کانون رخ میدهد و مابقی گرد و غباری است که از سمت عراق، سوریه و عربستان وارد کشور میشود و «نهالکاری و سایر عملیات نمیتواند در این زمینه مشکل را کامل رفع کند.» اما کانونهای بحران داخلی استان خوزستان 350 هزار هکتار وسعت دارند و بهزعم «مریم محمدی روزبهانی»، استادیار گروه آلودگیهای محیطزیست دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز این موضوع کاملا برعکس است: «تودههای عظیم گرد و غبار برخلاف چیزی که عموما عنوان میشود، اغلب مربوط به کانونهای داخلی هستند نه خارجی.» پیش از این محمد درویش نیز این گفته را تایید کرده بود که 90درصد ریزگردهایی که ایجاد بحران میکنند و سبب میشوند شاخص آلودگی دهها برابر از حد مجاز برسد، منشا داخلی دارند و کانون این ریزگردها در منطقه هندیجان، تالابهای شادگان و هورالعظیم، جاده اهواز-ماهشهر و مقداری از آنها مربوط به استان ایلام هستند. مریم محمدی، مدیریت این کانونهای بحران را با تکیه صرف به نهالکاری و مالچپاشی «غیرعلمی» میخواند و میگوید: «خصوصیات بافت خاک در کانونهای داخلی ما با هم متفاوت است، به همین دلیل برای هر کانون باید راهکار متفاوتی صورت بگیرد و نمیتوان یک نسخه را برای تمام آنها پیچید.» محمدی نهالهای کاشته شده در این استان را «حیف و میل بودجه» میخواند و تاکید میکند که پیش از کاشت آنها باید به صورت علمی بررسی میشد که آیا این نوع نهالها دوام دارند یا خیر و از آن مهمتر، آیا راه مهار تمام این کانونها کاشت نهال است؟ به زعم این استاد دانشگاه، بدنه علمی استان از خشک شدن و تخریب این نهالها پیش از این مطمئن بودند، زیرا امکان آبیاری بسیاری از این نهالها بهدلیل وضعیت قرارگیری کانونهای بحران از ابتدا ناممکن بود. محمدی اما به مالچ بیولوژیکی اشاره میکند که از پسابهای الکلی صنعت نیشکر گرفته شده و میتواند در مهار کانونها بسیار موثر واقع شود. طبق مطالعات او، مالچ بیولوژیکی هم میتواند نقش کود را برای خاک آلی خوزستان بازی کند و هم با هزینه و نگهداری کمتر از وقوع گرد و غبار جلوگیری کند، با این حال به گفته او بهرغم وجود متخصصان در این استان، همچنان نظرات علمی در تدوین طرحهای مقابله با گرد و غبار به کار گرفته نمیشود. محمدی جنبه علمی اقدامات انجام شده در خوزستان را «بسیار ضعیف» ارزیابی میکند و میگوید: «تا زمانی که مقابله با گرد و غبار از منظر علمی بررسی نشود، این بودجههای هنگفت بدون اثرگذاری تمام خواهند شد. با وقوع سیل و به دلیل نفوذپذیری پایین خاک و سطح بالای آبهای زیرزمینی امسال گرد و غبار کمتری داشتیم، اما با گذشت زمان، اگر میزان تبخیر این آبها از آورد آب بیشتر شود، دوباره شاهد گرد و غبار خواهیم بود.»
حقابه تالابها و دستکاری دولتی
«خشکسالی، دستکاری انسان در طبیعت، ندادن حقابه تالابها و برخی موارد دیگر موجب بسته شدن مسیلها شده است. در سیل اخیر شاهد بودیم که برخی مسیلهای پخش سیلاب مانند نهر بحره که جهاد نصر در آن تصرف کرده، بسته شده بود.» «کیامرث حاجیزاده»، مدیرکل مدیریت بحران خوزستان در جلسه کارگروه استانی مقابله با گرد و غبار شهریور با اشاره به این موضوع، از تصرفات حوزه دولتی در رودخانههای استان و زمان سیل 98 گفته و اشاره کرده بود که در رودخانهها «علاوه بر تصرف خصوصی، تصرفات دولتی هم رخ داده است و همه این عوامل باعث شده بود که مسیلهای پخش سیلاب بسته شود.» (ایسنا، 17 شهریور 1398) سیل 98 میتوانست موهبتی باشد که در کنار تمام بلایا و خساراتی که به وجود آورد، میتوانست با اقداماتی به وضعیت هورالعظیم جانی دوباره ببخشد که چنین نشد. حاجیزاده در این جلسه از اصرار بر نهالکاری انتقاد کرده و گفته بود: «شهرداری اهواز باید طبق برنامهریزی انجام شده جهت نهالکاری و ایجاد کمربند سبز اهواز اقدام کند و اگر توانایی کار ندارد، اعتبارات را برگرداند. همچنین مبلغ معین شده برای نهالکاری در هر هکتار باید معقول باشد، زیرا قرار نیست کمربند سبز اهواز، پارک باشد بلکه در این کمربند، تنها درختها کشت و آبیاری میشوند.» اما تمام این نهالهایی که بودجههای میلیاردی صرف ساختن آنها شده بود، به گفته حاجیزاده در سه سال گذشته با آب شرب آبیاری میشده است، در حالی که بهبود شرایط تالابهای شادگان، هورالعظیم، بامدژ و میانگران به تامین حقابه وابسته است و یکی از کلیدیتری عوامل شکلگیری بحرانهای زیستمحیطی در این استان، خشکسالی عنوان شده است. آبیاری نهالهای خشک شده با آب شرب به مدت سه سال امری متناقض است که تاکنون وزارت نیرو پاسخی نسبت به این امر منتشر نکرده است. مساله تامین حقابه تالابهای خوزستان گرچه با سیل فروردین ماه سال جاری برای مدتی از کلام مدیرکل مدیریت بحران خوزستان به دور مانده است، اما همین مساله در سخن کارشناسان به عنوان «تنها راهکار پایدار حل مساله ریزگردها» عنوان شده است. «شبنم قنواتیزاده»، مدیرعامل انجمن دیدبان جلگه سبز خوزستان، با انتقاد از تمرکز اقدامات روی نهالکاری و مالچپاشی میگوید: «بودجه استان صرف نهالکاری شد، درصورتیکه گرفتن حقابه تالابهای استان میتوانست گزینه مطلوبتری باشد. تالابهای فصلی در جنوبشرق اهواز خشک شدهاند و دلیل آن کاهش آورد رودخانه است.» بهزعم قنواتیزاده، نگاههای کاسبکارانه به احداث سد مانع آورد رودخانه به جلگه خوزستان شده است و احداث مکرر سدها توانسته اثرات گلخانهای بر جای بگذارد: «سطح تبخیر سدهای استان بالاست، این تبخیر سرعت ذوب شدن یخهای ذخیره شدن در ارتفاعات چهارمحالوبختیاری را افزایش میدهد.» او با انتقاد از اینکه بودجههای تخصیص داده شده به استان «هدر میرود»، اشاره میکند تصمیماتی که فارغ از نگاههای کارشناسی گرفته میشوند، نتیجه نهایی آنها این است که: «بهجای گرفتن حقابه، در همین تالابها نهالکاری میکنند، ما توانستیم از محل کاشت این نهالها صدفهای دوکفهای پیدا کنیم، تالاب جنوبشرق اهواز بهجای باززندهسازی با کاشت نهال عملا از بین خواهد رفت.»
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: گرد و غبار منابع طبیعی خوزستان مالچ پاشی مديريت بحران خوزستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۲۶۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فقط افرادی که در خانوادهای سمی بزرگ شدهاند این ۷ مورد را درک میکنند
نحوه بزرگ شدن شما تا بزرگسالی، چه خوب و چه بد، بر رفتارتان تأثیر میگذارد تجربیات مخرب اولیه زندگی زخمهای عاطفی ماندگاری از خود به جای میگذارند.
آنها اغلب روابط شما را به گونهای تحت تاثیر خود قرار میدهند که درک آن دشوار است.
در ادامه، به بررسی ۷ چیز در زندگی میپردازیم که طبق اصول روانشناسی، افرادی که در خانوادهای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان میکنند.
۱) زندگی در تنش مداوم
بزرگ شدن در یک خانواده سمی میتواند به معنای زندگی در یک تنش دائمی باشد. هرگز نمیدانید که درگیری بعدی چه زمانی رخ خواهد داد روانشناسان خاطرنشان میکنند که اعضای سمی خانواده ممکن است معتاد به درگیریهای مداوم باشند در نتیجه، آنها از نظر احساسی بیش از حد واکنش نشان داده و در جمع یا در فضای خصوصی عصبانیتشان را نشان میدهند.
بزرگ شدن در چنین محیط ناآرامی مانند حرکت در میدان مین بوده که در آن هر قدم مملو از خطر است از لحظهای که از خواب بیدار میشوید، تا زمانی که به رختخواب میروید، یک حس تنش وجود دارد؛ مانند طوفانی که در حال وقوع است.
شما در چنین شرایطی مجبور هستید که همیشه رفتارها و سخنان خود را بررسی کنید و هرگز نمیدانید که یک نظر ظاهراً بی ضرر چه زمانی طوفانی را برمی انگیزد این حالت حتی پس از مستقل شدن به سختی از بین میرود.
۲) احساس میکنید که در افت و خیز احساسی هستید
اعضای سمی خانواده همیشه در آستانه انفجار نیستند گاهی اوقات، آنها آرام، دوستداشتنی و خوب به نظر میرسند. درست پیش از اینکه بدون هیچ هشداری وارد حالت سمی خود شوند.
این دقیقاً همان چیزی است که باعث میشود احساس کنید که انگار در یک ترن هوایی احساسی هستید درست زمانی که فکر میکنید در امانید، یک طغیان شما را به قلمروی دلواپسی پرتاب میکند این تغییرات سریع خلق و خو باعث ایجاد حس بی ثباتی میشوند.
بچههایی که در چنین شرایطی بزرگ میشوند و نمیدانند که چه چیزی انتظارشان را میکشد، ممکن است دچار اضطراب شده و دائماً خود را برای حمله عاطفی بعدی آماده کنند.
۳) مراقبت از دیگران
کودکان در خانوادههای سمی ممکن است خود را در نقشهایی بیابند که معمولاً برای بزرگسالان تعریف شده اند؛ مانند نقش مراقب، این امر آنها را وادار میکند که خیلی سریع بزرگ شوند و کودکی و معصومیت آنها را میرباید.
بر اساس اصول روانشناسی، اگر مجبور باشید از همان ابتدا نقش مراقب را بازی کنید، این احتمال وجود دارد که هویت خود را با انجام کارهایی برای دیگران پیوند دهید.
در حالی که کمک کردن خوب است، با داشتن چنین ذهنیتی این کار را بیش از حد و بدون تعیین مرزهای سالم و توجه به نیازهای خود انجام میدهید.
در این صورت، عزت نفس شما آسیب میبیند. به خصوص اگر این باور را داشته باشید که تنها در صورتی شایسته عشق و احترام هستید که بتوانید به دیگران کمک کنید.
۴) عزت نفس پایین
افرادی که در خانوادههای سمی بزرگ شده اند، اغلب در دوره بزرگسالی با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم میکنند اگر در دوران کودکی خود مجبور بودید که با انتقادات بی وقفه کنار بیایید، همان افرادی که باید به شما عشق بیقید و شرط میدادند، باعث شدند که احساس بی ارزشی کنید.
هنگامی که متقاعد شدید بی ارزش هستید، از بین بردن این باور دشوار است. حتی در موقعیتهایی که به طور عینی موفق هستید، ممکن است دچار احساس بی کفایتی و شرم شوید.
بنابراین، اهداف بزرگ تری را برای خود تعیین کرده و اگر نتوانستید به آنها دست یابید، خودتان را سرزنش میکنید.
۵) کمالگرایی
فرزندان خانوادههای سمی میتوانند دچار کمالگرایی شوند. شاید پدر و مادرتان اشتباهات شما را به عنوان یک نقص، به جای بخشی از زندگی عادی تلقی میکردند.
بنابراین، ممکن است این رفتار باعث شده باشد که شما در دوره بزرگسالی فکر کنید که باید از اشتباهات به هر قیمتی اجتناب کرد و تلاش برای کمالگرایی یک هنجار است؛ نه یک استثنا.
تمایل به کمالگرایی همچنین میتواند ناشی از نیاز به کسب تایید یا اجتناب از انتقاد در یک محیط خانوادگی سمی باشد که در درازمدت باعث استرس مزمن و نارضایتی از زندگی خواهد شد.
۶) سرکوب احساسات
محیطهای سرکوبکننده عاطفی در دوران کودکی، بیان آشکار احساسات را برای افراد چالشبرانگیز میکنند.
روانشناسان خاطرنشان کرده اند که سرکوب احساسات یک راهبرد معمول مقابلهای است که توسط اعضای خانوادههای سمی استفاده میشود.
کودکان در چنین خانوادههایی این باور را دارند که ابراز احساسات میتواند منجر به نادیده گرفته شدن یا حتی خشونت و شرمندگی شود؛ بنابراین آنها احساسات خود را سرکوب میکنند که باعث میشود ایجاد روابط عمیق در دوره بزرگسالی چالشبرانگیزتر شود.
اگر نتوانید به طرف مقابل بگویید که واقعاً چه احساسی دارید، چگونه میتوانید به او نزدیک شوید؟
۷) مکانیسمهای مقابلهای ناسالم
بزرگ شدن در یک شرایط سمی میتواند باعث شود مکانیسمهای مقابلهای دیگری در شما شکل گیرند:
کنارهگیری از تعاملات اجتماعی به عنوان راهی برای محافظت از خود در برابر رنجهای عاطفی بیشتر
سوء مصرف مواد مخدر برای از بین بردن درد عاطفی یا مقابله با استرس
انجام رفتارهای خودآزاری در تلاش برای مقابله با احساسات طاقتفرسا یا به دست آوردن حس کنترل
صرف زمان بیش از حد در شبکههای اجتماعی یا خیالبافی به عنوان وسیلهای برای فرار از واقعیتهای زندگی ناکارآمد خانوادگی
منبع: روزیاتو
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی خواندنیها