Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-04-27@02:25:21 GMT

اقتباس باید به شرایط و مسائل روزگار خود پاسخ دهد

تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۴۲۰۰۷

اقتباس باید به شرایط و مسائل روزگار خود پاسخ دهد

گروه فرهنگی ــ مدرس سینما و تئاتر گفت: آنچه در دیدگاه نویسنده در زمینه اقتباس مهم است، پاسخ به 3 سوال اساسی در فلسفه است که از ابتدا انسان به دنبال پاسخ آن‌ها بوده‌است.

به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، نصراله قادری، مدرس سینما و تئاتر شامگاه گذشته 11 دی‌ماه در نشست تخصصی «جایگاه اقتباس در ادبیات نمایشی ایران» در حوزه هنری خراسان رضوی، در خصوص اقتباس در زمینه نظری اظهار کرد: در رابطه با اقتباس در زمینه نظری در ادبیات ما، کتاب تألیفی که در خور ارزش باشد، وجود ندارد و در بخش ترجمه نیز کتاب‌ها نصف‌ونیمه ترجمه شده‌است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



وی ادامه داد: به همین دلیل مطرح‌ترین فعالیتی که بعد از انقلاب در زمینه اقتباس انجام شده‌است، در زمینه خوانش بوده‌است؛ به‌طوری که از نمایش‌نامه‌ها یا رمان‌ها خوانش جدیدی صورت می‌گیرد. اولین و مهم‌ترین نکته‌ای که در اقتباس باید به آن توجه شود، خود اثر است؛ که چند نکته را در رابطه با آن باید در نظر بگیریم؛ اول اینکه آیا من به عنوان نویسنده قدرت برابری با اثر را دارم یا خیر؟

نصرالله قادری افزود: در همین رابطه من از زنده ‌یاد اکبر رادی پرسیدم که شما چرا درباره شاهنامه نمایشی اجرا نمی‌کنید و آن را به دنیای تئار برنمی‌گردانید؟ ایشان پاسخ بسیار قشنگی به سوال من دادند و گفتند: من کمر روبه‌رو شدن با حکیم توس را ندارم زیرا در اقتباس نمی‌توان همان چیزی که نویسنده گفته‌است را تبدیل به دیالوگ کنیم و سپس ادعا کنیم اقتباس کرده‌ایم.

این مدرس سینما وتئاتر افزود: دومین نکته این است آیا اثری که آن را اقتباس می‌کنیم قابل برگرداندن به دنیای نمایشنامه است یا خیر؟ بزرگ‌ترین‌ رمان‌نویس دنیا که رمان معروف «صد سال تنهایی» را نوشته‌است و مدرسه عالی فیلم‌نامه‌نویسی و نمایش‌نامه‌نویسی را در کلمبیا دارد؛ هرگز نتوانست رمان صدسال تنهایی خود را به فیلم‌نامه برگرداند.

وی تشریح کرد: اوج کاری که در زمینه اقتباس صورت گرفته‌است، به گونه‌ای بوده‌ که تعدادی کاراکتر را حذف کرده و با همان مکالمات اجرا کرده‌اند، ممکن است تغییراتی نیز در صحنه مانند اضافه شدن اسب به وجود آورند و آن را اقتباس از نویسنده‌ای بزرگ بنامند؛ به طوری که اقتباس های شاهنامه کلمه به کلمه از حکیم توس نوشته شده است.

این مدرس سینما و تئاتر اضافه کرد: به دلیل فرهنگ خاص شرقی، که معنا برایمان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ برای اقتباس از اثری، معنای آن را اقتباس می‌کنیم؛ به شکلی که معنایی را که از اثر دریافت می‌کنیم به عنوان مقصود نویسنده به نمایش درمی‌آوریم.

وی خاطرنشان کرد: هیچ نویسنده‌ای که هنر تولید می‌کند نمی‌تواند بگوید مقصود من از آفرینش این اثر چه بوده‌است درحالی که در تولید صنعت این امکان وجود دارد.

این مدرس سینما وتئاتر عنوان کرد: صنعت مانند دنیای شعر است به طوری‌که کسی که قواعد شعری را بداند، می‌تواند نظم بگوید اما ممکن است توانایی شعر سرایی را نداشته‌باشد؛ معروف‌ترین شاعر قدرتمندی که نظم می‌گوید شاعر دربار سلطان محمود غزنوی است.

قادری اظهار کرد: به طوری که این شاعر، روزی که شاه هوس بادمجان کرده‌ و قصیده‌ای درباره فواید بادمجان و این‌که میوه‌ای بهشتی است سراییده‌ است؛ روز بعد، آشپز دوباره برای شاه بادمجان می‌پزد و شاه به آشپز غضب می‌کند لذا شاعر قصیده‌ای در مذمت بادمجان می‌سراید.

وی ادامه داد: سلطان محمود به او می‌گوید: دیروز تو از فواید بادمجان می‌گفتی و امروز آن را مذمت می‌کنی؟ شاعر در پاسخ می‌گوید: من نوکر شما هستم، نوکر بامجان که نیستم. معناگرایی نیز نوکر معناست ومعنا را نیز در حد محتوا دریافت می‌کند، به‌طوری‌که آن چیزی که پسند زمانه است را دریافت کرده، به تئاتر برگردادنده و به رمان نسبت می‌دهیم.

این مدرس سینما و تئاتر گفت: اولین نکته، ساختار اثری است که از آن اقتباس می‌کنیم اگر ما ساختار اثر را درک نکنیم، هر آنچه که می‌گوییم ارتباطی با اثر ندارد؛ و تنها معنایی است که ما از اثردریافت کرده‌ایم و مخاطبین با توجه به دانش و نگرش خود، هر معنایی می‌توانند از اثر استخراج کنند؛ چه در اثر باشد و چه نباشد.

وی بیان کرد: پس از اینکه این نکته را متوجه شدیم و آن را درک کردیم نکته‌ی دیگری که نویسنده باید به آن وفادار بماند؛ تم است. تم‌ها ازلی و ابدی هستند و هیچ هنرمند تازه‌ای جز در جمهوری‌اسلامی نمی‌تواند ادعا کند تم جدیدی کشف کرده‌است؛ فقط بر سر تعداد تم‌ها درنظریه‌پردازان اختلاف وجود دارد و در اینکه از روز ازل وجود داشته و تا ابد همین تم‌ها وجود خواهد داشت هیچ اختلافی وجود ندارد.

این مدرس سینما و تئاتر تشریح کرد: دو اسطوره یونانی و سنت‌الاولین اساطیر راجع به تم وجود دارد. در اسطوره تم آمده‌است که خداوند در 5 روز کل کائنات را خلق کرد و در روز پنجم کائنات را تماشا کرد و متوجه شد که تمام کائنات مطیع او هستند و این دنیا ارزش دیدن ندارد؛ بغض کرد و دلش گرفت سپس گریست واشک‌هایش بر خاک‌ها ریخت و آن‌ها را تبدیل به گل کرد.

قادری افزود: ‌خداوند با آن‌ گل‎ها مجسمه‌ای ساخت؛ در این هنگام نسیمی وزید و خداوند عطسه کرد؛ لذا این مجسمه جان گرفت. در این زمان خدا به خودش تبریک گفت و به تعبیر ما در جهان اسلام گفت: «فتبارک‌ الله احسن ‍‌الخالقین».

وی گفت: این مجسمه را آدم نامید و در روز ششم به او گفت: برو و در بهشت زندگی کن. آدم در بهشت گشت و پس از مدتی خسته شد و سپس به خدا گفت: تنهایی فقط در ید قدرت تو وجود دارد و من نیاز به جفتی از جنس خودم دارم.

این مدرس سینما وتئاتر اضافه کرد: خداوند به او گفت: برو و تا غروب آفتاب، با گل‌های بهشت مجسمه‌ای بساز و سپس آن را بیاور اینجا تا من آن را فوت کنم و جان بگیرد. آدم تمام بهشت را جست‌وجو کرد اما گلی را که لایق جفت‌اش باشد، پیدا نکرد؛ آدم بغض کرد و در آن لحظه، صدای دلش را شنید و ذوق‌زده تکه‌ای از دلش را کند و با آن مجسمه‌ی ظریفی ساخت و به پیش خداوند برد.

قادری تصریح کرد: خداوند آن را فوت کرد و به آدم گفت: این مجسمه مال من باشد. اما آدم قبول نکرد؛ سپس خداوند به آن‌ها گفت بروید در بهشت زندگی کنید؛ فقط از میوه‌ی این درخت نخورید؛ دلیل این‌کار را نگفت. سپس روز هفتم را به دلیل خستگی از کار این پنج روز تعطیل کرد.

وی عنوان کرد: در روز هفتم شیطان آدم و حوا را هم‌زمان فریب داد و گفت: دلیل خداوند برای ممنوع کردن میوه‌ی این درخت این است که نمی‌خواهد شما نیزبه قدرت او برسید. آدم و حوا تحریک شدند و هردو از میوه‌ی آن درخت خوردند.

این مدرس سینما و تئاتر خاطرنشان کرد: به محض خوردن آن میوه، آن‌ها دیدن را آموختند؛ دیدن اولین خصلتی است که نویسنده در اقتباس باید به آن توجه کند. در آن زمان متوجه شدند که برهنه‌اند وخجالت کشیدند؛ از تمام کائنات خواستند که به آن‌ها پوششی دهند؛ همه‌ی کائنات بجز درخت انجیر از ترس خشم خداوند به آن‌ها کمک نکردند؛ خداوند نیز بر درخت انجیر به دلیل کمک کردن به آدم و حوا بلایی نازل کرد.

قادری افزود: سپس به دلیل نافرمانی از دستور خداوند آدم، حوا و شیطان را از بهشت بیرون کرد. هرکدام از آن‌ها در جایی افتادند پس مدتی یکدیگر را پیدا کردند، آدم و حوا از طبیعت چیزی نمی‌دانستند و با توجه به آن تولنستند مانند سایر موجودات که تکثیر می‌شدند، تولید مثل کنند.
وی اظهار کرد: آن‌ها صاحب دو، دوقلو به نام‌های اقلیما و قابیل، عاذورا و هابیل شدند؛ خداوند حکم کرد که اقلیما با هابیل و عاذورا با قابیل ازدوج کنند. قابیل با این حکم مخالفت کرد و اولین تم بشری ایجاد شد.

این مدرس سینما وتئاتر بیان کرد: دومین عنصری که نویسنده باید به آن توجه کند، شنیدن است. هابیل در این زمان شنیدن را آموخت به طوری که شیطان به‌ شکل کلاغ درآمد و با وارد کردن ضربه به سر مار آن را کشت و در اینجا هابیل کشتن را آموخت و دومین تم که مرگ است به وجود آمد.

قادری ادامه داد: سومین عنصری که نویسنده باید در نظر داشته‌باشد چشیدن است به‌طوری که باید اثر را چشید؛ در این خصوص شیطان دوباره به شکل کلاغ درآمد و زمین را حفر کرد و مار را در آن دفن کرد و قابیل دریافت که هابیل را باید دفن کند. در اینجا به خصلت بوییدن که باید در اقتباس به آن توجه شود اشاره می‌کنیم و بعد از آن لمس کردن را آموخت. این‌ها پنج حسی است که نویسنده در اقتباس باید از اثر درک کند.

وی تشریح کرد: اگر این امر صورت نگیرد؛ ما فقط صورت اثر را با شکل معنایی‌اش به دنیای دیگری برگردانده‌ایم. موضوع، نکته‌ی دیگری است که نویسنده باید از اثر درک کرده باشد؛ موضوع، یا تم را اثبات می‌کند و یا آن را نفی می‌کند و به صورت یک جمله بیان می‌شود.

این مدرس سینما وتئاتر گفت: پس نویسنده باید تم اثر را کشف کرده و موضوع آن را درک کرده‌باشد و در بازگردان اثر تصمیم بگیرد که به موضوع وفادار بماند و یا ضد آن را بیان کند؛ در این قسمت نویسنده، صاحب دیدگاه است و به اثر چیزی افزوده است.

انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: خبرگزاری قرآن ایکنا خراسان رضوی فرهنگی اقتباس ادبیات نمایشی سینما تئاتر خوانش قرآن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۴۲۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها

به گزارش خبرنگار مهر، دو رمان «مسافر و مهتاب» نوشته آنتال صرب و «فرقه خودبینان» اثر اریک امانوئل اشمیت به‌تازگی با ترجمه فرناز حائری و سیامند زندی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده‌اند.

ترجمه «مسافر و مهتاب» براساس نسخه چاپ‌شده از آن توسط انتشارات پوشکین در لندن است که سال ۲۰۱۴ چاپ شده است. این‌کتاب برای اولین‌بار سال ۱۹۳۷ در بوداپست به چاپ رسید.

آنتال صرب نویسنده این‌کتاب متولد ۱۹۰۱ و درگذشته به سال‌ ۱۹۴۵، نویسنده پرکار مجارستانی اما کمترشناخته شده در ایران است. او از انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی ترجمه کرده و مقالات مختلفی هم درباره ادبیات و نویسندگان اروپا در کارنامه دارد. او در ۳۲ سالگی رییس فرهنگستان ادب مجارستان بود. همچنین استاد ادبیات دانشگاه سگد بود و چندین رمان منتشر کرد که «مسافر و مهتاب» یکی از مهمترین‌ آن‌هاست. او سال ۱۹۴۱ تاریخ ادبیات جهان را نوشت. پس از آن هم کتاب تئوری رمان و تاریخ ادبیات مجارستان را تحریر کرد.

درباره سرنوشت این‌نویسنده گفته می‌شود در سال ۱۹۴۴ به اردوگاه کار اجباری نازی‌ها فرستاده شد و پیش از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ در اردوگاه کشته و در گوری دسته‌جمعی به خاک سپرده شد.

رمان «مسافر و مهتاب» با سفر ماه‌عسل یک‌زوج به ایتالیا شروع می‌شود. با ورود زن و شوهر به ونیز، گذشته جان می‌گیرد و خاطرات نوجوانی و شروشور دوستان پیش چشم می‌آید. دیدن کوچه‌های قدیمی و مناظر ونیز باعث تحولات روحی و روانی را شکل می‌دهند. به این‌ترتیب «مسافر و مهتاب» کشاکش گذشته و اکنون و نوسانات روحی و عاطفی زن و شوهر سفرکرده به ونیز است.

رمان پیش‌رو ۴ بخش دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «ماه عسل»، «فراری»، «رُم» و «دروازه‌های جهنم».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

بعد در درگاهی گوتیک کشیشی ظاهر شد. با چهره‌ای رنگ‌پریده به رنگ عاج و با نگاهی غمگین و ناراحت سر بالا کرد و به آسمان چشم دوخت. بعد سرش را به یک‌طرف چرخاند و با حرکتی نرم و غیرقابل وصف به شیوه کهن دست بر هم گذاشت.

میهای بلافاصله به طرفش نشتافت. هرچه نباشد حالا یک‌کشیش بود، راهبی رنگ‌پریده و جدی در حال اجرای وظایف دینی ... نه، نمی‌شد مثل یک‌بچه‌محصل، مثل یک‌پسربچه با سرعت به طرفش برود...

حاملان تابوت راهی شدند و با فاصله اندکی کشیش و تشییع‌کنندگان پشت سرشان حرکت کردند. میهای هم به انتهای آن صف پیوست و کلاه به دست با قدم‌های آهسته به طرف کمپوزنتو رفت که بر دامن کوه و در ارتفاعی بالاتر واقع بود. چنان قلبش تندتند می‌زد که مجبور می‌شد هرچند قدم یک‌بار توقف و نفسی تازه کند. بعد از این‌همه سال که راه‌هایشان به‌کلی از هم جدا افتاد بود اصلا حرفی برای گفتن داشتند؟

این‌کتاب با ۲۹۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

ترجمه «فرقه خودبینان» نیز براساس نسخه فرانسوی منتشرشده سال ۱۹۹۴ انتشارات آلبین میشل در پاریس انجام شده است.

نویسنده این‌کتاب به‌خلاف «مسافر و مهتاب» در ایران و بین اهالی ادبیات، تئاتر و سینما شناخته شده است. اریک امانوئل اشمیت، نویسنده فرانسوی به‌واسطه آثاری چون «موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن» یا «خرده جنایت‌های زن و شوهری» نامی غریب و ناشناخته نیست.

امانوئل اشمیت در این‌کتاب، نثری دارد که در فرازهایی شاعرانه و در فرازهای دیگر قصه‌گوست. تلفیق ادبیات و فلسفه هم مانند دیگر آثارش در این‌داستان به چشم می‌آید. طرح قصه نیز درباره پژوهشگری خسته و دلزده است که دیگر حوصله تحقیق و فیش‌برداری ندارد و به‌طور ناگهانی در کتابخانه ملی پاریس به ردپایی از یک‌متفکر ناشناخته برمی‌خورد. نام متفکر مرموز از قرن هجدهم به بعد، به‌طرز عجیب و سوءظن‌برانگیزی پنهان مانده و همین‌مساله، کنجکاوی قهرمان قصه را تحریک می‌کند.

در ادامه داستان، شخصیت اصلی در کار جستجو در اسناد و کتاب‌ها تا جایی پیش می‌رود که مرز واقعیت و خیال محو می‌شود و ملال تحقیق دانشگاهی جای خود را به هیجان تحقیقات پلیسی می‌دهد...

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

با وجود این، سرنخی در این داستان بود. این آمِده شامپولیون، گاسپار لانگنهارت را از کجا کشف کرده بود؟ از خودش که در نیاورده بود. اگر که مقیم هاور بوده، یعنی اینکه حتما از راه‌هایی متفاوت با راه‌هایی که من پیش گرفته‌ام، چیزهایی درباره موجودیت گاسپار شنیده است. آیا گاسپار واقعا به قصد ادامه زندگی تا آخر عمر به سرزمین اجدادی‌اش بازگشته بوده است؟ اگر این‌طور بوده، همین‌نکته می‌تواند روشنگر این باشد که احتمالا شامپولیون به‌طور اتفاقی داستان‌هایی از نوادگانِ او شنیده، یا اینکه حتی به بایگانی‌های خانوادگی آنان دسترسی یافته است. شاید این‌اسناد هنوز هم اینجا باشند، یا مثلا در اختیار وارثِ خانواده؟

این احتمال در لحظه خشم را از وجودم زدود و بار دیگر احساسِ سرزندگی کردم.

این‌کتاب با ۱۳۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار تومان چاپ شده است.

کد خبر 6086878 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • گفتگو با نویسنده و بازیگر نمایش‌های طنز رادیو
  • نویسنده‌ای که سوژه غافلگیرش کرد | در ستایش و نکوهش غافلگیری نویسنده
  • نظر و رضایت مردم در انجام ماموریت مسئولان مهم است
  • الزام فرهنگسازی برای کتاب‌های الکترونیکی
  • معرفی نامزدهای ایرانی کتاب‌ برای کودکان با نیازهای ویژه
  • معرفی نامزدهای جایزه ادبیات داستانی زنان
  • نقش مهم شبکه خانواده در حل بسیاری از مسائل جامعه
  • مهرداد صدقی با یک آبنبات جدید به نمایشگاه کتاب می‌آید
  • انتشارکتاب «نقاشی قشنگ» براساس حدیثی از امام رضا (ع)
  • ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها