معین عباسیان: هوادار نداریم ولی به خاطر آبرو و حیثیت خودمان میجنگیم/ کمتر کسی مثل صادقی در اولین سال سرمربیگریاش چنین ریسکی میکند
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۶۰۹۸۰
به گزارش ایلنا، معین عباسیان موفق شد در نیم فصل نخست رقابتهای لیگ برتر در کنار بازیکنانی مثل قائدی و محمدرضا حسینی عنوان برترین پاسور نیم فصل را به خودش اختصاص دهد. از 13 گل زده سایپا 5 گلش روی پاس عباسیان به ثمر رسیده که آماری فوق العاده است.
* اوضاع سایپا بعد از تعطیلات نیم فصل چطور است؟
ما بعد از 4، 5 روز تعطیلی، از پنجشنبه گذشته تمرینات را به طور منظم شروع کردیم تا آماده شویم یک نیم فصل خوب را پشت سر بگذاریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* در نیم فصل اول، به نظرت سایپا خوب کار کرده؟
اوایل فصل ما در 3، 4 بازی اول خوب بازی کردیم و شرایط داشت خوب پیش میرفت که لیگ تعطیل شد. بعد از آن هم کمتجربه بودن تیم باعث باخت شد و اینکه بد آوردیم. در ادامه هم نتوانستیم روی روال خوب برگردیم. البته داوریها هم به ما ضربه زد. ما با توجه به اینکه تیم جوانی هستیم، داوریها باید با دقت بیشتری انجام میشد اما در یکسری بازیها پنالتیهایمان را نمیگرفتند و در یکی، 2 بازی هم به اشتباه به سود حریف پنالتی گرفته شد. شرایط اصلاً خوب نبود که در بازی با ذوبآهن که به برد نیاز داشتیم، توانستیم ببریم و به روال طبیعی برگردیم. جایگاه ما اینجا نیست و از تعطیلات به نحو احسن باید استفاده کنیم تا در نیم فصل دوم روزهای بهتری داشته باشیم.
* نیم فصل اول در 9 بازی متوالی هیچ گلی نزدید؟
بله، ما 9 بازی گل نزدیم که این مسأله فشار زیادی به تیم وارد کرد. میانگین سنی تیم ما تقریباً 23 است که وقتی گل نمیزنیم، به بازیکنان فشار زیادی وارد میشود.
* اما سایپا هوادار ندارد و فشاری به تیم وارد نمیشود.
بحث هوادار نیست، مسأله آبرو و حیثیت خودمان است. وقتی بازیکن جوان و پخته نباشد، به خود میگوید چرا گل نمیزنم و این مسأله به آنها فشار وارد میکند. خیلی از بازیکنان ما سال اول است که در لیگ برتر بازی میکنند. صادقی کار بزرگی کرده و من ندیدم تیمی که این همه جوان کنار هم داشته باشد. جوانها باید قدر بدانند. من واقعاً غبطه میخورم و میگویم کاش زمان ما هم به جوانها این فرصت را میدادند. آن زمان به ما فرصت بازی نمیدادند که برای همین خیلی دوست داشتم شاگرد مربی مثل صادقی میشدم که به من فرصت میداد. اگر با این تیم جوان به نتیجه برسیم خیلی خوب است و خیلیها ممکن است این ریسک را بکنند اما اگر خدایی نکرده، جواب ندهد کسی این کار را نخواهد کرد. برای همین امیدوارم جوانهای ما که الان 8، 9 نفر آنها در تیم امید هستند، قدر این لحظات را بدانند و از تک تک روزهایشان استفاده کنند. کمتر کسی در اولین سال سرمربیگریاش چنین ریسکی میکند.
* آمار سایپا در نیم فصل اول چندان خوب نیست که نشان میدهد تیم تمرکز لازم مخصوصاً در دقایق پایانی نداشت.
بله، شرایط خیلی سخت شد و ما در دقایق پایانی تمرکز لازم را نداشتیم. در خیلی از بازیها عدم مسئولیتپذیری و تمرکز نداشتن باعث شد گل بخوریم. استراتژی سایپا این است که فوتبالیستهای جوان معرفی کند که این پروسه 2، 3 ساله است. نیم فصل دوم نسبت به نیم فصل اول زمین تا آسمان فرق دارد و هر بازی حکم فینال دارد. مخصوصاً برای تیمهای پایین جدول که به هم چسبیدهاند. امیدوارم در ادامه مسابقات، مثل بازی اول مقابل ذوبآهن، روند خوبی داشته باشیم و به راحتی امتیاز از دست ندهیم.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: سایپا لیگ برتر فوتبال معین عباسیان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۶۰۹۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی