Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-04-30@15:41:08 GMT

سرگذشت عتیق در فراز و فرود تاریخ

تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۹۳۵۷۹

سرگذشت عتیق در فراز و فرود تاریخ

زیربنایش از دوره ساسانی است، در زمان خلیفه عباسی تخریب و بازسازی شده و در عصر سلجوقی به اوج معماری خود رسیده است، از کاشی‌های صفوی نیز ردی بر پیکر خود می بیند و بخشی از شبستانش درد بمب‌های صدام در هشت سال دفاع مقدس را احساس کرده؛ مسجد جامع عتیق قطعا یکی از منحصربه فرد ترین میراث فرهنگی ایران است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در زمانی که نامی از اصفهان نبود و این آب و خاک به نام "جی"، "قه" و یا "مهربین" نامیده می‌شد، بنایی در این محل به بار نشست که گویا خاکش را با آبی مقدس خشت کردند تا چند سال معبدگاه زرتشتیان و برای هزاران سال یکی از مهم‌ترین مسجدهای ایران و جهان باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مسجدی که گوشه گوشه آن از تاریخ ایران و اصفهان و آنچه بر این خاک گذشته یادگاری دارد و تاریخ جلویش زانو می‌زند.

پایه‌های اولیه شکل گیری مسجد

شکل‌گیری شهر اصفهان را می‌توان همزمان با ایجاد مسجد جامع در میدان مرکزی شهر دانست. در سال‌های ابتدایی حمله اعراب به ایران و در حدود سال ۱۵۶ هجری قمری مسجدی وجود داشت که گمانه می‌رفت بر روی خرابه‌های آتشکده‌ای بنا شده باشد. این مسجد در واقع اولین محل اسلامی ساخته شده در این منطقه بود و کفاف نیازهای جمعیت حاضر را می‌داد.

در قرن سوم هجری و در زمان خلافت معتصم گسترش شهر و افزایش جمعیت باعث شد تا نیاز به تغییر در مسجد احساس شود. در سال ۲۲۶ مسجد قدیمی به طور کامل خراب شد، خانه‌ها و بناهای اطراف آن خریده و مسجدی به مساحت یک هکتار به سبک خراسانی بنا شد. جهت قبله را که حدود ۲۰ تا ۳۰ درجه با قبلهٔ فعلی اختلاف داشت، اصلاح کردند و شبستان‌های ستون‌دار و سقف چوبی در آن ایجاد کردند. کتابخانه‌ای هم در همین دوران در مسجد ساخته شد که کتب علمی زمانه را در آن جمع‌آوری و کنار هر ستونی کلاس درس تشکیل دادند.

پس از خلافت عباسی اصفهان برای چند سال ناآرامی‌هایی تجربه کرد و دعواهای سیاسی مختلفی بر شهر حاکم شد. پس این اتفاقات حکومت آل بویه بر سرکار آمد و شهر رونق دوباره یافت و در دوران نفوذ "صاحب بن عباد" در شهر، اصفهان به کانون مهمی برای اسلام تبدیل شد. توسعه شهر بر مسجد جامع تاثیر گذاشت و چند دهانه جدید به مسجد اضافه شد ضمن اینکه ستون‌ها نیز با آجر پخته تزئین شدند.

شکوه و سقوط مسجد در سلجوقی

در سال ۴۴۲ هجری قمری طغرل سلجوقی دروازه‌های شهر را پس از یک محاصره طولانی گشود و تخریب‌های زیادی به شهر تحمیل شد. البته اصفهان پایتخت طغرل شد و دوران بازسازی را بسیار سریع طی کرد و بار دیگر از جلال بهره‌مند گشت. این توسعه در زمان "آلب ارسلان" ادامه داشت و در زمامداری "ملکشاه" به اوج خود رسید تا شهر که اکنون یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای قاره بود نیاز به نوسازی پیدا کند.

مسجد جامع شهر هم از این گردباد توسعه در امان نماند و بیشترین تغییرات را در این زمان متحمل شد. در مهم‌ترین تغییر معماری شبستان‌ها به ایوان تغییر کرد و سبک رازی در مسجد اجرا شد. همچنین گنبد نظام‌الملک با تخریب تعدادی از ستون‌های شبستان جنوبی ساخته شد و گنبد تاج‌الملک نیز در همین زمان به بنا اضافه شد. در این زمان مسجد شکل چهار ایوانی کلاسیک به خود گرفت و ایوان شاگرد نیز از دل بنا سربرآورد.

با مرگ ملکشاه در سال ۴۸۵ قمری، اصفهان کانون رقابت و درگیری جانشینان وی و نیز منازعات مذهبی شد. شهر در اثر اختلافات سیاسی و مناقشات مذهبی به‌تدریج شکوه خود را از دست داد. در ابتدای قرن ششم هجری اختلافات اسماعیلیان و سلجوقیان به اوج رسید و به دنبال این اختلافات "عبد الملک بن عطاش" یکی از بزرگان اسماعیلیان توسط سلجوقیان به قتل رسید. پیرو این اتفاق، مسجد جامع اصفهان و کتابخانه آن دچار حریق بزرگی شد که آن را تقصیر اسماعیلیان خشمگین دانستند. در این آتش سوزی که در سال ۵۱۵ رخ داد، آموزشگاه‌ها، صومعه‌ها، مخزن‌ها و کتابخانهٔ بزرگ مسجد از بین رفتند.

پس از آتش سوزی دوران بازسازی و ترمیم سریع آغاز شد و مهم‌ترین مسجد سرزمین اسلامی ایران به همان شکل رازی ترمیم بنا شد. همچنین کتیبه‌ای درباره این آتش سوزی در شمال شرق بنا نصب شد.

مسجد جامع و مغولان

سلطان سجر سلجوقی پایخت را از اصفهان تغییر داد و این اتفاق سرآغاز رکود در شهر شد. تا زمان حمله مغول اوضاع آرام اما همراه با رکود در شهر ادامه داشت تا گردباد حمله مغول مانند بادی تمام برگ‌های درخت پربار اصفهان را ریخت و جز چند شاخه خشک چیزی از آن باقی نگذاشت. آوازه شهر اما خیلی زود دامن مغولان را نیز گرفت و در زمان پادشاهی ایلخانیان خصوصا "الجایتو" اصفهان بار دیگر رونق یافت و محور بسیاری از رویدادهای مهم کشوری شد.

اوج رخدادهایی که بر سر مسجد جامع در دوره ایلخانی آمد را می‌توان در محراب بی‌نظیر الجایتو دید. محرابی از هنر کچ‌بری که با طرح‌های ریز و پر جزئیات خود چشم‌ها را خیره می‌کند و باورش سخت است مغول‌ها چنین غرق در فرهنگ و هنر شده‌اند تا چنین اثری خلق کنند. همچنین شبستان‌ جدید با طاق‌هایی که هر کدام تزئینی خاص داشتند ایجاد شدند و فضای یک دستی در بخشی از مسجد حاکم شد.

با سقوط ایلخانان شهر برای چند سالی دست حاکمان محلی بود، پس از آن نیز سونامی حمله تیمور آمد که در مقابل آن گردباد حمله مغول هیچ بود. در این زمان مرکز دینی شهر نیز رونق خود را از دست داد تا اینکه تزئینات جدیدی بر مسجد انجام و با تخریب ستون‌های قرن سومی بخش‌هایی جدیدی از جمله یک شبستان به بنا اضافه شد.  تا زمان آق‌قویونلوها تغییر خاص دیگری بر مسجد شاهد نبودیم، اما به گواه برخی مورخان در دوره "اوزون حسن" تغییرات مختلفی در ساختار مسجد شکل می‌گیرد.

عصر جدید شهر در صفوی و مسجد عتیق

با ظهور صفویان و انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت شهر بزرگ و مهم بار دیگر جانی تازه می‌یابد. صفویان شهر و کشور را گسترش می‌دهند و شاهکارهایی معماری زیادی خلق می‌کنند. شاه عباس کویر برای بنا نهادن پایتخت رویایی خود از منطقه جوباره و جی دور می‌شود و به سمت باغ نقش جهان می‌رود تا جهان شهر خود را بر مبنای میدان بزرگ و گذر طولانی بنا نهد. بنابراین این مسجد جامع بزرگ شهر پس از ساخته شدن میدان جدید و مسجد جامع عباسی لقب عتیق، قدیمی یا کهنه را می‌گیرد.

البته ساخت ‌و سازهای صفوی به معنی فراموش شدن بافت تاریخی شهر نبود، بلکه این قسمت از شهر نیز سر و شکل تازه‌ای به خود یافت و در مهم‌ترین اقدام مسجد جامع عتیق به کاشی‌های معقلی مزین شد. همچنین تعمیراتی در بخش‌هایی از مجلس از جمله مقبره علامه مجلسی صورت پذیرفت. در همین زمان پوشش ایوان شرقی که مربوط به دوران سلجوقی بود فروریخت و با مقرنس‌های صفوی آراسته شد.

در زمان قاجار با انتقال پایتخت به تهران و اوضاع نامطلوب حاکم بر کشور، به مسجد جامع عباسی نیز توجه چندانی نشد و به جز چند کتیبه و مقداری خرابی چیز زیادی از آن زمان در مسجد در دست نیست.

قرن جدید و اتفاقات جدید در مسجد

با آغاز قرن جدید و سر و سامان گرفتن اوضاع ایران در دوران پهلوی اول، مسجد جامع اصفهان ثبت ملی شد و هرساله بودجه‌های مرمتی و پژوهشی از سوی وزارت فرهنگ و هنر برای مسجد در نظر گرفته می‌شد. در این زمان با دعوت از چند مرمت‌گر ایتالیایی و فرانسوی مرمت گسترده‌ای بر روی مسجد انجام شد و بسیاری از بخش‌های آن مانند مدرسه مظفر از خطر تخریب در امان ماندند. در همین زمان پرده از اهمیت و سبقه طولانی این مسجد نیز افتاد و این محل تبدیل به پژوهشکده‌ای بزرگ برای اصفهان و اسلام شناسان شد.

مرمت مسجد تا انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ادامه داشت و پس از پیروزی انقلاب با وقفه‌ای یکساله برنامه‌های مرمتی دوباره آغاز شد. اما ضربه بزرگ به مسجد در اسفندماه ۱۳۶۳ رخ داد، بمبی یک بمب‌افکن عراقی درست بر روی شبستان جنوب شرقی فرود آمد و قامت مسجدی که روبرو تاریخ خم به ابرو نیاورده بود را شکست.

امواج حاصل شده از این بمب طاق‌ها و چشمه‌ها را لرزاند و ترکش‌هایش باعث ضربه به کاشی‌ها و گنبد شد. مدتی بعد آوارها جمع‌آوری، آجرهای سالم برای بهره‌برداری دوباره جدا، نقشه‌ای از محیط برای بازسازی آماده، کاشی‌های گنبد خاکی و نظام‌الملک هم تعمیر، سنگ‌های مرمر به وسیلهٔ بست‌های فلزی به زمین متصل، سنگفرش‌های مسجد کامل جدا و پس از زیرسازی دوباره نصب شد. این اتفاق قامت مسجد را سروقامت تر از همیشه کرد و نشان داد که بنایی که گردباد مغول و تیمور را پشت سر گذاشته در برابر نسیم رژیم بعث نیز اتفاقی برایش نخواهد افتاد.

ثبت جهانی

در سال ۱۳۸۹ موضوع ارسال پرونده ثبت جهانی مسجد جامع اصفهان به یونسکو جهت ثبت جهانی مطرح شد. البته پیش از آن در سه دهه پیش نیز این مسئله مطرح شده بود. در دی ماه سال ۱۳۸۹ ه‍.ش تمام معیارهای یونسکو برآورده شده و در پرونده‌ای جامع ثبت و ارسال شد. پس از آن موزه‌ای برای آثار کشف‌شده در مسجد و ماکتی برای بنا ایجاد شد. تابلوهای راهنما را به دو زبان در مسجد قرار دادند؛ پایگاه و فضایی برای معرفی مسجد مختص آشنایی بازدیدکنندگان ایجاد شد و دستگاه‌هایی برای نمایش و فیلم هم در مسجد قرار داده‌شد. در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۹۰ متخصصان از مسجد دیدن کردند و پس از بررسی‌های لازم، این بنا ثبت جهانی شد.

کد خبر 404424

منبع: ایمنا

کلیدواژه: مسجد جامع اصفهان مسجد جامع عتیق اصفهان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۹۳۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینما‌ها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد. 

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد.

 به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامی‌نژاد در آن نقش «گلنار» را بازی می‌کرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنش‌های ناگواری برانگیخت، که به‌درستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچ‌گاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامی‌نژاد تصوری از آن واکنش‌ها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر می‌داشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است: به‌موازات فعالیت‌های سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جست‌وجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلوی‌ِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سال‌ها در فیلم‌های اوگانیانس و مرادی ایفای نقش می‌کردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، به‌همین دلیل موانع کم‌تری بر سرِ راه خود داشتند.

سپنتا موفق شد صدیقه (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او به‌عنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سی‌ام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیده‌بان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.

 سپس با یک دو هفته وقفه در همین‌سینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگ‌های خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را به‌چشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهر‌های مختلف.

سامی‌نژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل شده است‌: اغلب به‌طور کنترل‌نشده‌ای می‌خندید و در حالی‌که اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانی‌های متعصب او را مورد ضرب‌وشتم قرارمی‌دادند و حتی بطری به‌طرفش پرتاب می‌کردند. به‌طوری‌که همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بار‌ها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آنها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند.

در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینما‌های تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

منبع: روزیاتو

tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند (تصاویر) کشف پرنده‌ عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!

دیگر خبرها

  • عوامل کشتار نمازگزاران در هرات شناسایی و مجازات شوند
  • علت تغییر زمان برگزاری کنگره ناباروری
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • مسجد جامع ارومیه قابلیت جهانی شدن را دارد
  • سفارت ایران در کابل حمله تروریستی هرات را محکوم کرد
  • ۷ شهید در حمله به نمازگزاران مسجد امام زمان (عج) در هرات
  • 7 شهید در حمله به نمازگزاران مسجد امام زمان (عج) در هرات
  • اصفهان؛ تلألؤ تاریخ، فرهنگ و هنر + فیلم
  • زمان برگزاری انتخابات فدراسیون انجمن‌های ورزشی مشخص شد
  • کوالالامپور؛ خواهر مدرن اما سنتی اصفهان