Web Analytics Made Easy - Statcounter

شهید طهرانی مقدم می‌گفت: اگر روزی نگذارند کارم را در موشکی ادامه دهم، حتماً خدمت حاج قاسم می‌روم و سرباز ژنرال قاسم می‌شوم. ۱۶ دی ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۵ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، فرزند شهید طهرانی با انتشار نامه‌ای چند جمله خطاب به زینب دختر شهید قاسم سلیمانی نوشت و با او ابراز همدردی کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

متن نامه را در ادامه بخوانید.

«بسمه تعالی

سلام خواهرم، می‌دانم در چه حالی هستی، روز‌های طولانی و به ظاهر سختی که حتی نفس کشیدن را برایت مشکل می‌کند. آنقدر که دوست داری مکانی خلوت پیدا کنی تا بتوانی با جای خالی پدرت کنار بیایی و به آن فکر کنی. یادم می‌آید وقتی در چنین شرایطی بودم، یکی از علما که خود فرزند شهید بود به من گفت سال‌های بعد که به این روز‌ها نگاه کنی متوجه می‌شوی که نزدیک‌ترین روز‌ها را به خدا داشته‌ای. ما هر دو زینبیم، هر دو همسایه قدیمی و هر دو عاشق پدرهایمان.

گاهی می‌شد همدیگر را در مدرسه و یا مسجد ببینیم و هر دو می‌دیدیم گاهی شب‌ها پدرانمان ساعت‌ها در شهرک در حال قدم زدن و صحبت کردن هستند، اما نمی‌دانستیم سال‌های بعد از این، این حرف‌ها چه تأثیرات شگرفی بر جهان خواهد داشت، ولی امروز برای دوست و دشمن روشن است، قدرت معنوی فرزندان روح‌الله و الان هم پدرانمان در کنار حاج احمد کاظمی باز سه نفره به هم رسیدند و همچنان تلاش‌شان برای اعتلای اسلام و نابودی کفر ادامه دارد. خواهرم به خوبی یاد هست آن ساعتی را که خبر آسمانی شدن پدرم را شنیدم و مبهوت بودم و تو چگونه خواهرانه کنارم همچون آشنای چندین ساله بودی و حتماً این را هم از پدر بزرگوارت آموخته بودی.

دوست داشتم الان من هم در کنار تو و خانواده عزیزت بودم، ولی برای ادامه راه پدرانمان مدتی از تهران دور هستم. اما نمی‌دانی در دلم چه آشوبی است و شبانه‌روز را چگونه به سر می‌برم و شاید هیچ‌کس مانند دختران شهدا نتوانند همدیگر را تسلا دهند، آن هم برای ما که فقط یک پدر را از دست نداده‌ایم، بلکه در یک لحظه شاید ظاهراً همه چیزمان را از دست دادیم. اما این را بدان که از الان، دیگر او همیشه کنار توست. من اگر با پدرم کاری داشتم، در زمان حیات ظاهری‌اش باید ساعت‌ها و یا روز‌ها منتظر می‌ماندم و چندین واسطه را می‌گذراندم تا می‌توانستم مدتی با او صحبت کنم، ولی الان کافی است وضو بگیرم و روبه‌روی عکسش بنشینم و باز همان چشم‌ها و لبخند همیشگی‌اش منتظر هستند. مطمئنم که روزی باز آن‌ها را می‌بینیم و از خداوند می‌خواهم در آن دنیا هم مانند این دنیا لیاقت حضور در کنار آنان با ما روزی نماید.

زینب عزیزم! یادم هست بابا همیشه از پدرت به بزرگی یاد می‌کرد و می‌گفت اگر روزی نگذارند کارم را در موشکی ادامه دهم، حتماً خدمت حاج قاسم می‌روم و سرباز ژنرال قاسم می‌شوم و امروز که قدرت موشکی و منطقه‌ای ایران الحمدلله به برکت خون‌های پاک شهدای عزیزمان و اقتدار رهبر فرزانه‌مان مثل خورشید عیان شده، این طلیعه‌ای برای انتقامی سخت و فتح جهانی اسلام خواهد بود. پس، از این پس به صبر زینبی‌ات ادامه ده تا ان‌شاءالله با حضور حضرت منجی (عج) پدرمانمان را بار دیگر در نبرد نهایی حق علیه باطل ملاقات کنیم.

خواهر داغدارت زینب تهرانی‌مقدم 15 دی 98»

منبع:فارس

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

R41383/P/S9,1299/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۰۱۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت

به گزارش «تابناک»، چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد.

روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت: «ما مطمئن هستیم و می‌دانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبت‌های دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .

دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه می‌گوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال می‌شناخت ویلا اجاره می‌کرد و به شمال می‌رفت، چون می‌خواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا می‌رفت؛ یعنی اولین‌بار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبه‌رو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»

همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت می‌خواهد به تهران برود تا بخشی از موزیک‌ها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم می‌شد، اشاره کردم و از تلفن‌ها و پیام‌هایی که مربوط به همین قرارهای کاری می‌شد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.

خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتاب‌هایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتاب‌های او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصت‌طلبی بود و ما نمی‌دانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران می‌شناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتاب‌ها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمی‌رسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برای‌مان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.

غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتاب‌های دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتاب‌ها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت می‌خواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که می‌خواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیه‌کننده برخی سکانس‌ها را حذف کرد و تغییر داد.»
 
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز می‌گوید: «عمه‌ام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچ‌وجه درست نیست.»

دیگر خبرها

  • سلیمانی عملیات‌هایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
  • یادواره شهید دانشجو در روستای داربیدخون
  • یادواره شهید دانشجو در خانوک
  • به سردار سلیمانی گفتم اسارت شما هزینه زاست، به‌دست دشمن بیفتید چه؟
  • قدردانی از مقام شامخ شهید حسن طهرانی مقدم
  • خاطره شنیده نشده از حاج قاسم
  • پاسداران سرباز ولایت و انقلاب اسلامی هستند