عمليات انتقام قرار نيست در قالب يک تکعمليات صورت بگيرد/ 13 سناريوي انتقام در شورا مطرح شده
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۴۱۱۸۰۶
خبرگزاری آریا- دریادار علی شمخانی اعلام کرد: فعلاً براساس برخی ملاحظات، نمیتوانیم اطلاعات بیشتری به رسانهها ارائه کنیم اما در همین حد به ملت قهرمان وعده بدهیم که عملیات انتقام خون قهرمان بزرگ ملت ایران قرار نیست در قالب یک تکعملیات صورت بگیرد.
به گزارش خبرگزاری آریا، دریادار «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی، درباره واکنشهای احتمالی جمهوری اسلامی ایران به انتقام خون سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی و یارانش، تأکید کرد: تابهحال در مصاحبه اعضا با رسانهها ندیدم که کسی این موضوع را مطرح کند و لذا این اولین مصاحبه رسانهای است که این مسائل در آن مطرح میشود؛ میگوییم که آمریکاییها بدانند؛ تاکنون 13 سناریوی انتقام در شورا مطرح شده و حتی اگر بر ضعیفترین سناریو هم اجماع صورت بگیرد اجرای آن میتواند یک کابوس تاریخی برای آمریکاییها باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی که با تازهترین شماره نشریه «حرم» وابسته به آستان قدس رضوی گفتوگو کرده است، تصریح کرد: «در واقع، این را با صراحت بگویم که آمریکاییها از اساس نباید مرتکب این جنایت میشدند و اکنون که دست به خون سلیمانی عزیز آلوده کردند، مسئولیت تمام عواقب احتمالی برعهده خود آنها خواهد بود.»
دریادار شمخانی با بیان اینکه «در مقام تصمیمگیری استراتژیک نمیتوان برپایه احساسات موضعگیری بینالمللی یک کشور را تعیین کنیم و صدها عامل دیگر در این حوزه نقشآفرین هستند»، گفت: «شورای عالی امنیت پیگیری مسئله را در دستورکار قرار داده و اگرچه تصمیمسازی مبتنی بر ملاحظات امنیتی و بینالمللی خواهد بود اما رویکرد اصلی ما این است که احساسات پاک مردم نیز اطفاء شود.»
وی خاطرنشان کرد: «در مجموع 19 پایگاه، شامل 11 هِدبِیس که پایگاههای فرماندهی آمریکاییها در منطقه بهشمار میروند و کمترین فاصله را با مرزهای شرقی و غربی کشور دارند، به همراه 8 پایگاه نظامی آمریکا در شمال و جنوب کشور در وضعیت آمادهباش هستند که از آمار دقیق نفرات و تجهیزات نظامیشان مطلع هستیم و کوچکترین تحولات آنها را هم زیرنظر داریم.»
وزیر پیشین دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح گفت: «آمریکاییها میدانند که در مواجهه با واکنش جمهوری اسلامی بسیار آسیبپذیر هستند و به همین دلیل، طبق آخرین اخبار میدانی، از تعداد گشتیهای آنان کاسته و نیروها عمدتاً در پایگاهها متمرکز شدهاند؛ همین تغییر تاکتیک آمریکا، فینفسه نشان میدهد که آنها از قدرت دوربرد جمهوری اسلامی اطلاع دارند و میدانند که واکنش ایرانیها به احتمال زیاد، با موشکهای برد متوسط و برد بلندی صورت میگیرد که بیش از همه، گشتهای پراکنده آنها را تهدید خواهد کرد.»
دبیر شورای عالی امنیت ملی افزود: «آمریکاییها دلخوش به این تغییر استراتژی نباشند، چون رویکرد سناریوهای انتقام، اساساً این است که ملت آمریکا به گونهای ملموس نسبت به هزینههای سنگین اقدامات تروریستی کشور متبوع خود در منطقه ما آگاه شود لذا واکنش ما به هر ترتیب متوجه نیروهای آمریکایی در منطقه است و تأکید داریم که نیروها حذف شوند؛ حالا اگر نیروها بخواهند در پایگاهها سنگر بگیرند، علاوه بر نیروها، پایگاهها را هم نابود میکنیم.»
وی گفت: «میخواهید بدانید که سرنوشت نیروهای آمریکایی که به پناهگاهها خزیدهاند، چیست؟ پاسخ، روشن است؛ آنهایی که به پناهگاهها میخزند، امیدوار به فرار از انتقام ما، درها را میبندند؛ غافل از اینکه جمهوری اسلامی درهای جهنم را به رویشان بازخواهد کرد.»
دریادار شمخانی در پاسخ به این پرسش که «در رسانههای آمریکایی به این نکته اشاره شده بود که درصورت مقابله اساسی ایران، آمریکا وارد جنگ خواهد شد و مراکز نفتی ما به عنوان اهداف از پیشتعیینشده مطرح هستند؛ این تهدید را تا چه حد جدی ارزیابی میکنید؟»، گفت: «گرچه اولین بار نیست که شاهد تهدیدهای سبکسرانه گاوچرانها هستیم اما باید اذعان کرد که برای اولین بار است که یک تروریست، اقدام خرابکارانه انجام میدهد و پس از آن، تهدید هم میکند! چهل سال است که آمریکاییها در آرزوی منافع بربادرفتهشان در ایران، بر طبل جنگ میکوبند اما تلخی خاطرهای که از صحرای طبس دارند، آنها را از تکرار اشتباهشان باز میدارد.»
وی افزود: «به نظرم دوران بررسی و ارزیابی تهدیدات آمریکا دیگر به سر آمده و وقت آن است که «ما» از تهدیدات خود صحبت کنیم؛ از سناریوهایی که لرزه بر اندام آنان میاندازد و در حال بررسی این هستیم که کدام بلا را بر سرشان نازل کنیم.»
نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی در شورای عالی امنیت ملی، در ادامه یادآور شد: «تهدیدات پوشالی آمریکا، همان گزینههای روی میز آنها در سالهای مذاکره بود که فقط در دل بعضی از افراد سستایمان نفوذ داشت؛ همانهایی که قصد داشتند با مذاکره، سایه جنگ را از سر ملت بردارند و غافل بودند که شیطان بزرگ در حال برنامهریزی برای قتل قهرمان اسطورهای ملت ایران است. زمان نفوذ تهدید آمریکاییها اکنون منقضی شده است.»
وی افزود: «پیام جمهوری اسلامی روشن است؛ آمریکا عامل ترور قهرمان ملی ایران است و غرور ما اجازه نخواهد داد که بیتفاوت باشیم لذا اگر نیروهای آمریکایی با پای خودشان و عمودی از منطقه ما بیرون نروند، ما کاری میکنیم که جنازههایشان به صورت افقی بیرون برود.»
دریادار شمخانی با اشاره به اینکه «اگر دقت کرده باشید، پوشش خبر شهادت سردار سلیمانی در رسانههای دنیا توأم با هشدار مداوم درباره احتمال واکنش سخت از ناحیه ایران است»، گفت: «بدون شک، همه از اهمیت استراتژیک سپاه قدس بهعنوان بازوی منطقهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آگاه هستند و گزارشها حاکی از آن است که سه متحد اروپایی ایالات متحده یعنی آلمان، فرانسه و اسپانیا، در حال فراخوان نیروهای خود از عراق هستند تا هزینه تصمیم ابلهانه رئیسجمهور تروریست آمریکا متوجه منافع آنان نشود.»
وی درباره حال و هوای جلسه اضطراری شورای عالی امنیت ملی که برای اتخاذ تصمیم درباره سناریوهای تلافیجویانه جمهوری اسلامی ایران به جنایت اخیر برگزار شده بود، گفت: «وقتی جلسه اضطراری برگزار شد، آقای میرابیان که قاری قرآن بود آیه 169 سوره مبارکه آل عمران را خواند که میفرماید «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل اَحیاهُم عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون» و بعد از آن وقفهای در حد پنج یا شش دقیقه ایجاد شد چون نه قاری میتوانست قرائت خود را ادامه دهد و نه ما که دبیر جلسه بودیم، میتوانستیم دستور جلسه را بخوانیم. همه ما بهشدت منقلب بودیم که علاوه بر اندوه فقدان سلیمانی عزیز، از خشم و نفرت نسبت به جنایت آمریکاییها هم ناشی میشد.»
دبیر شورای عالی امنیت ملی در پایان گفت: «ما مطمئن هستیم که آحاد ملت شریف و شهیدپرور ایران، قدردان این شهید والامقام هستند و بار دیگر شعلههای نفرت از شیطان بزرگ در دل مردم ما زبانه میکشد و از خداوند متعال میخواهیم که توفیق مبارزه با دشمنان اسلام را نصیب و روزی ما قرار داده و عاقبت ما را سلیمانیگونه، ختم به خیر کند.»
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: شمخانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۱۱۸۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جعل نام خلیجفارس کار انگلیسیهاست
بیبیسی، نخستین رسانهای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.
به گزارش مشرق، بیبیسی، نخستین رسانهای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا هم نخستین رئیسجمهور این کشور بود که در طول تاریخ به نقشه و اسناد بیاعتنا شد و این نام جعلی را بر زبان آورد.
انگلیس در کنار گسترش پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد؛ بنابراین، ما در عین حال که باید به حفظ تمامیت ارضی خودمان و حفظ منافع و مرزهایمان که مسئلهای انکارناپذیر است، در عمل و زبان تأکید کنیم، باید بدانیم که این حرکت از ناحیه استعمار است.
ما حاضر نیستیم سر سوزنی از مسائلی مانند نام واقعی و قدیمی خلیجفارس و مرزهای خود بگذریم. اینها خلاصهای بود تا به مناسبت روز خلیجفارس(دهم اردیبهشت) روزنامه همشهری با قاسم تبریزی درباره همه جوانب نام مجعول «خلیج عربی» به جای «خلیجفارس» به گفتوگو بنشیند که در ادامه می خوانید.
نخستین کسی که نام مجعول «خلیج عربی» را بهکار برد، چهکسی یا چه رسانهای بود؟
رسانه انگلیسی بیبیسی بود. جمال عبدالناصر در سالهای ۱۳۳۹و ۱۳۴۰با شاه درگیر شد و در مسئله پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد، اما پیش از او انگلیسیها این نام را بهکار بردند.
انگیزه بیبیسی برای این مناقشه چه بود؟
درگیری بین ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس؛ چراکه به مرور زمان آمریکاییها به ایران مسلط شده بودند، اما کشورهای حاشیه خلیجفارس هنوز مستعمره انگلیس بودند. این اختلاف، اساسی بود و طراحیاش توسط حرکت استعمار شکل گرفت تا حرکتی حساب شده به شمار رود که آثار بلندمدت هم دارد.
ما ایرانیها برای حفظ منافع ملیمان در این بین چه کار میتوانیم انجام دهیم؟
اول عمومیت بخشیدن به نقشه ایران و خلیجفارس است. نقشههای ما مربوط به سال ۱۶۰۰میلادی است. از نظر تاریخی هم که مشخص است. دوم اینکه باید حرکت استعمار در منطقه را شناخت؛ چراکه انگلیسیها قریب به ۲۰۰سال قبل به منطقه آمدند و شروع به نفوذ و برنامهریزی کردند. حتی کوچ خاندانهایی از شبهجزیره نجد و حجاز به جزایر خلیجفارس جزو برنامههای مدون و از پیش تعیین شده آنان بود.
به تعبیری میتوان روی همین برداشت عنوان کرد کسانی که امروز در بحرین حاکم هستند، اصلا بحرینی نیستند. اتفاقاً در آن منطقه بهطور مثال همه شیعه بودند و اینگونه طیفهای خوارج یا سنی متحجر را وارد بحرین و خلیجفارس کردند و در بحرین حاکمیت را بهتدریج به آنها سپردند. خلاصه برنامهریزیهای حساب شده طی این ۲۰۰سال که از سوی دیگرو برخلاف حرکت های آنها به انقلاب اسلامی منتج شد را در منطقه بهوجود آوردند.
جمهوری اسلامی ایران با گذشت ۴۵سال از انقلاب اسلامی، چه شیوهای را در قبال این سیاست موذیانه اتخاذ کرده است؟
جمهوری اسلامی ایران به نام خلیجفارس تأکید داشته و دارد. عموما شورای کشورهای خلیج را آمریکاییها پس از انقلاب اداره کردند. آمریکاییها هم پس از انگلیسیها و بعد از انقلاب در دایره ایرانهراسی به این سیاست دامن زدند، اما ایران همچنان بر حق حاکمیت خودش و نام خلیجفارس مصرانه تأکید دارد.
شما اشراف کاملی بر تاریخ پهلوی اول و دوم دارید. رژیم شاه در حوزه خلیجفارس و نامگذاری مجعول خلیج عربی چه سیاستی را دنبال میکرد؟
آنها بهدلیل سلطه انگلیس و آمریکا بیتفاوت از اصل موضوع میگذشتند و شاید در مواردی روی نام تکیه میکردند.
نمونه بارز این مصداق در چه موردی بهطور بارز خودش را نشان میدهد؟
در مورد بحرین. نامهای سال ۱۳۴۵داریوش همایون به هویدا مینویسد که اصلا بحرین چه ارتباطی به ما دارد؟! ما آنجا نه منافعی داریم و نه آنجا ارزشی برای ما دارد. او در آن نامه مینویسد که آنجا مشتی عرب هستند که گرایش به فارسی هم ندارند. این اتفاق درست ۳سال قبل از آن رخ داد که بحرین را جدا کردند. از سالهای ۱۳۴۵هم مذاکرات پنهانی بین آمریکاییها و انگلیسیها با ایران انجام شد و اسنادش موجود است.
اسدالله علم در خاطراتش بارها اشاره میکند که ما درباره بحرین مذاکره کردیم، اما هیچکس نمیگوید که چه اقدامی صورت گرفت. نهایتاً آخرین تیر خلاص را اردشیر زاهدی که خودش از اعضای سازمان سیا بود، بر پیکر ایران وارد کرد و بحرین از ایران جدا شد. کشورهای دیگر هم اسنادی از دوره رضاشاه و محمدرضاشاه در اختیار دارند که مرتباً رضاشاه به حضور انگلیسیها در بحرین اعتراض میکند.
مردم بحرین که آنجا استان چهاردهم ما محسوب میشد، برای سفر کردن به شیراز و بوشهر، به اصرار و ابرام انگلیسیها مجبور بودند گذرنامه بگیرند! اسناد این بخش در مجله مطالعات تاریخی موجود است. حکومت پهلوی بیتوجه به این ارتباطات بود و در بهترین حالت فقط اعتراض میکرد. از نظر سیاسی هم به خصوص از دوره سلطه آمریکا بر ایران، شاه و ساواک از نظر سیاسی علیه عراق، مصر و سوریه موضع میگرفتند.
بیشتر اقدامات رژیم پهلوی دوم هم حراست از کارهای آمریکا و انگلیس است. نقش سناتور مسعودی هم که در مواردی سندی وجود دارد که او هم رشوههایی دریافت میکرد، روشن است.
سیاست رژیم شاه در قبال خلیجفارس به همینها خلاصه میشد؟
حاکمیت پهلوی در دوران رضاشاه ذیل سیاست جاری انگلیس در منطقه بود. در دوره محمدرضا خصوصاً پس از کودتای ۲۸مرداد، باز ذیل سیاست جاری آمریکا قرار داریم؛ پس نخست، سیاست آمریکا، خطمشی تعیین میکند. دولت برای آنها چنان بیاهمیت بود که وقتی در مجلس مطرح کردند چرا بحرین جدا شد، هویدا گفت: دختری بود که به خانه شوهر رفت! این گزارش به خودی خود سندی است که چاپ شده و وقیحانهتر از این نمی توان درباره بحرین نظر داد. آنها هیچیک، آن قیود را نداشتند و نمیپذیرفتند. کما اینکه در عهدنامه سعدآباد همینطور است. او بخشی را به کمال آتاتورک بخشید. به معنای واقعی کلمه ذیل سیاست کشورهای خارجی حرکت میکردیم و خودمان را در سایه و آینه آنها میدیدیم و به جای میآوردیم و خبری از استقلال نبود. حال، قاجار مستقل بود اما بیعرضه و بیلیاقتیاش را در همه امور نشان میداد. شاه در مورد خلیج فارس هیچ تقیدی حس نمیکرد.
چرا؟
چون خودشان توسط استعمار در رأس کار بودند و باید در سایه اهداف آنها حرکت میکردند.
ترامپ ظاهراً نخستین رئیسجمهور آمریکاست که نام خلیجفارس را در گفتارش به خلیج عربی تغییر داد. نظرتان درباره او و موضعش چیست؟ چون به هر حال همه روسای جمهور آمریکا قبل از او دستکم در گفتار رعایت کردهاند که برای ذکر نام خلیجفارس به نقشهها و اسناد قدیمی پایبند باشند. نظر و موضع شخصیتان درباره جهتگیری او چگونه است؟
به قول خود آمریکاییها، او که قدری از نظر عقل کم دارد و دیوانه است. حال نمیخواهم آن عبارت زشت را بهکار ببرم، اما رؤسای جمهور آمریکا چه جمهوریخواه و چه دمکرات، براساس منافع ملی و موقعیت جهانیشان سخن میگویند.
پس نباید چندان از سخن آنها ناراحت شد؛ چراکه دیکتهای است که خود حاکمیت به آنها میگوید. آنها مجری و بازیگر عرصه سیاست البته در سطح کلان هستند. از ۱۳۲۰تا به امروز ما وقتی این ۸۰سال را رصد میکنیم، علیه منافع و اقتدار یا استقلال ملی ما تفاوتی بین جمهوریخواهان و دمکراتها وجود ندارد.
مطالبی که مطرح میشد، سیاست جاری آنهاست؛ حال میخواهد جیمی کارتر باشد یا کندی که خودش را بهعنوان مدافع صلح جهانی مطرح میکرد یا نیکسون بهگونهای دیگر.
آنها تفاوتی ندارند و عمدتاً چیزی مطرح نمیکنند که به منافع و موقعیتشان آسیب بزند؛ لذا در مسائلی مانند خلیجفارس با هم مشترکاند؛ بنابراین توصیه میکنم که اتفاقاً خیلی عادی به آن مسائل بنگریم؛ چراکه همان حرفها را دیگران در آمریکا بهگونهای دیگر زدهاند؛ مثلا کارتر مطرح کرد که ما در منطقه منافع داریم و امام(ره) از ابتدا با همان یک جمله کارتر برخورد کرده و فرمودند: آنها چه حقی دارند که در خلیجفارس منافع داشته باشند؟! هر یک با ادبیاتی میگویند اما عمدتا منافع اصلیشان را درنظر میگیرند.
بهعنوان مورخ و تاریخدان میخواهم نظر شما را در اینباره بدانم که چرا برخی خوانندگان خارج از کشور (لسآنجلسیها) و مشخصا کسی که ترانهای با نام خلیج همیشگی فارس داشت، بهرغم موضعگیریهای سیاسی در زمینههای دیگر، جرأت خواندن ترانه خودش را در کشورهای حاشیه خلیجفارس ندارد. او اتفاقاً میگوید من آدمی سیاسی نیستم، اما بهخودش اجازه میدهد که درباره سیاستهای خرد و کلان اظهارنظر کند. چرا چنین جمع اضدادی وجود دارد؟
اینها ۳دستهاند؛ یک دسته رجال سیاسی، درباری و نظامی حکومت پهلویاند. آنها با همان ایدئولوژی شاهنشاهی ابراز نظر و تصمیمگیری میکنند و خطمشیشان همین است.
دستهای دیگر، تحصیلکردگان غرب هستند که نسل دومشان مثل ولیرضا نصر یا هوشنگ امیراحمدی مستقیم یا غیرمستقیم مشاور کاخسفیدند. اینها براساس منافع آمریکا صحبت میکنند.
دسته سوم آدمهای عادی را دربرمیگیرند؛ کسانی که پیش از انقلاب یا پس از انقلاب اینجا کبابی یا مغازه داشتند یا به نوعی تجارت یا معاش میکردند. آنها تعلقاتی نسبت به ایران و جامعه و فرهنگ و مردم ایران دارند، اما در مسائل سیاسی کمو بیش تحتتأثیر رسانههای غربی هستند. در خاطراتشان هم این مهم عیان است.
خوانندهای از این دست در کدام دسته جای میگیرد؟
لاجرم در دسته سوم. همه فعالیتشان بستگی به روحیه خودشان و جو حاکم کشوری دارد که در آنجا مقیم هستند.
دانش سیاسی این عده را در بستر تاریخی چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه دانش سیاسی لازم را هم ندارند و بیشتر از روی احساسات واکنش نشان میدهند.
تکلیف ما امروز با موضوع نامگذاری خلیجفارس و خلیج عربی چیست؟
این موضوع ابزاری است تا ما را آزار دهند. گاه ذهن ما را از مسئله اصلی دور میکنند و گاه نزدیک! در اینکه خلیجفارس مربوط به تاریخ چند هزار ساله ایران است، هیچ شکی نیست؛ حتی تا عربستان و یمن جزو خاک ما بوده است. اینجا یک مسئله تاریخی مطرح است و دیگری جغرافیای تاریخی. آنچه حداقل برایمان باقی مانده، باید حافظش باشیم؛ آن هم بهگونهای که کوچکترین خدشهای به آن وارد نشود، اما در عین حال بازی استعمار را نباید فراموش کرد؛ یعنی وقتی او میگوید خلیج فارس یا خلیج عربی، در هر دو حال میخواهد ما را با کویت، کشورهای منطقه و کل جهان عرب دربیندازد.
در عین حال که خلیجفارس جزو مسلمات غیر قابل انکار ماست و این منطقه متعلق به ما بوده و هست؛ گرچه امروز دیگر درباره بحرین ادعای مالکیت نمیکنیم و پذیرفتهایم که در گذشته و در زمان شاه آنجا کشور شده و اروپاییها خیانت کرده اند، اما بحرین را محترم میشماریم. اینها جملگی جمع اضداد نیست، بلکه همانگونه که آن کشور برای ما محترم است، حفظ و حراست مرزهای ما در شمال، جنوب و شرق و غرب محفوظ خواهد بود. در عین حال نغمههای استعمار برای جدایی و اختلاف موضوعی دیگر است.
خلیج فارس خانه ما است
رهبر معظم انقلاب:اینکه امروز شما میبینید دشمنان حرفهای بزرگتر از دهان خودشان میزنند، همهاش قابل پاسخگویی است از سوی ملّت ایران. مینشینند طرّاحی میکنند که ایران باید در خلیجفارس رزمایش نظامی نداشته باشد؛ چه غلطهای عجیبغریبی! او از آن طرف دنیا میآید اینجا رزمایش راه میاندازد؛ شما اینجا چهکار میکنید؟ خب بروید در همان خلیج خوکها؛(۱۰) بروید آنجاها و هرجا میخواهید رزمایش [کنید]. در خلیجفارس شما چهکار میکنید؟ خلیجفارس خانهی ما است. خلیجفارس جای حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیجفارس بهاضافهی سواحل زیادی از دریای عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند. ما ملّتی هستیم با تاریخ، قدرتمند.
بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان- ۱۳ /۱۳۹۵/۰۲