طرح تاسیس مدارس تخصصی زبانهای خارجی
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۴۷۷۹۶۹
مشکل تمرکز روی زبان انگلیسی درمدارس این است که بچهها در دانشگاه میتوانند آموختن زبانی را شروع کنند که ردپایی از آن در مدرسه نیست. آیا تاسیس مدارس تخصصی زبان میتواند این چالش را حل کند؟ ۲۲ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۸ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، شاید این جمله تکراری را شنیده باشید که بچههای ما در مدارس زبان انگلیسی یاد نمیگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* در برنامه درس ملی 12 حوزه تربیت و یادگیری داریم که یکی از آن حوزهها تربیت و یادگیری زبانهای خارجی است. اینکه این حوزه در سند تحول بنیادین به نام حوزه یادگیری زبانهای خارجی شناخته شده است؛ باید معنایی داشته باشد و آن هم گسترش آموزش زبانهای خارجی در مدارس است، اما عملاً ما در مدارس زبان دومی که به بچهها آموزش میدهیم، در اکثر قریب به اتفاق موارد زبان انگلیسی است.
-بله همانطور که اشاره کردید برنامه درس ملی حوزه تربیت و یادگیری زبانهای خارجی را مطرح کرده است. برنامه درس ملی به مثابه نقشه راه رأی آموزش و پرورش است و یک سند کلان و بالادستی است که قرار است محقق کننده سند تحول بنیادین باشد. بر طبق این سند ما صرفا متولی آموزش زبان انگلیسی نیستیم اما دهه 80 به جز زبان انگلیسی چند زبان دیگر هم مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش را دارد. زبانهای آلمانی، فرانسه از این جمله اند که تجربه ارائه در مدارس را دارند و برایشان کتاب هم تألیف شده است. در کنار این دو زبان، زبانهای اسپانیایی، ایتالیایی و روسی نیز مصوبه دارند.
*آیا کتابهایی برای این سه زبان هم تألیف شده است؟
-خیر برای این سه زبان کتابی تألیف نشده است. علتش این بود که میزان استقبالی که از آن دو زبان شد، چشمگیر نبود و سبب شد عملاً به روز رسانی کتابها با وقفه رو به رو شد. در واقع باید تأملی کرد در این باره که سیاست کلان آموزش و پرورش در حوزه زبانهای خارجی چیست؟
*البته به جز زبان عربی. در واقع حوزه یادگیری و تربیت زبان عربی از حوزه زبانهای خارجی جداست!
- پس این زبانهایی که قبل تر به آنها اشاره کردم که مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش را دارند اما این به آن معنا نیست که سایر زبانها نتوانند وارد چرخه آموزش و پرورش شوند. ما دو زبان چینی و عربی را نیز میتوانیم در حال حاضر برای گرفتن مصوبه این شورا، پیشنهاد بدهیم. این دو زبان جز شش زبان رسمی سازمان ملل هستند و دلایل بسیاری میتوان برای توجه بیشتر به آنها ارائه کرد. اما همانطور که ذکر شد این موضوع در حال حاضر در حال بررسی و انجام کار کارشناسی است. بدیهی است که اگر ما بتوانیم دانش آموزانی را در دوره متوسطه با این زبانها آشنا کنیم آنها در دانشگاه و در ادامه مطالعه کنیم. این رشته عملکرد بهتری خواهند داشت. یکی از موضوعات مهم در بحث زبانهای خارجی این است که بسیاری از داوطلبان ما در دانشگاه زبانهای غیرانگلیسی را انتخاب میکنند و این در حالی است که تقریباً هیچ پیشینهای در آن زبان هنگام ورود به دانشگاه ندارند و در کنکور هم به تستهای زبان انگلیسی پاسخ میدهند. این هدر رفتن منابع است. البته خاطرمان باشد که هنوز برای دو زبان عربی و چینی ما در حال مطالعه طرح هستیم و تا تصویب آن در شورای عالی آموزش و پرورش نیاز به کار پژوهشی و تقنینی وجود دارد تا این شورا قانع شود که زمینه تدریس آن وجود دارد.
*در صحبتهایتان اشاره کردید برای دو زبان آلمانی و فرانسه کتاب تألیف شد اما برای سه زبان دیگر که مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش را دارند، کتابی تألیف نشد. اینکه به طور کلی به جز زبان انگلیسی در مدارس ما از زبان دیگری استقبال نمیشود، واقعاً یکی از نکات جدی قابل بررسی است که یکی از پاسخهای آن میتواند این باشد که زبان انگلیسی زبان بینالمللی است و زبان در دسترسی است و این نیاز در همه ایجاد شده که این زبان را بدانند.
- ببینید اینکه چرا تجربه تألیف کتابهای آلمانی و فرانسه به نتیجه دلخواه نرسید و ادامه پیدا نکرد، چند وجهی است و یدی طولانی میطلبد و نباید یک عامل را در این میان دخیل بدانیم. اما نمیتوانیم این را بگوییم که آموزش زبان خارجی به جز زبان انگلیسی در آموزش و پرورش به نتیجه نرسید چون در این صورت نفی زحمات بسیاری است که در این میان کشیده شده است.
*درست است چند وجهی است اما میشود درباره علتها حداقل تیتروار بحث کرد. مثلاً آیا کنکور یکی از موانع نیست؟ یا نبود کلاسهای آمادگی کنکور برای زبانهای دیگر؟
-در این موضوع خاص بحث کنکور واقعاً مطرح نیست. الان برای کنکور دانش آموزان ما حق انتخاب دارند و طیفی از بچهها که زبان مدرسه را انگلیسی انتخاب کرده اند، در کنکور زبان خارجی خود را زبان فرانسه یا آلمانی انتخاب میکنند و به پرسشهای مربوط به این زبانها پاسخ میدهند.
بحث در دسترس بودن زبان انگلیسی به عنوان یک عامل صحیح است. اینکه نتوانستیم به دلیل بحث نیروی انسانی و امکانات در همه مدارس این امکان را فراهم کنیم که بچهها زبانی را به دلخواه انتخاب کنند هم مطرح است. یعنی اگر کسی بخواهد زبان فرانسه را انتخاب کند، قانونا میتواند اما برای این درس باید به مدرسه دیگری دور از منزلش برود.
ببینید سیطره زبان انگلیسی قابل انکار نیست. چرا خیلی از افراد دوست دارند دنبال فوتبال بروند و مثلاً هندبال متقاضی کمی دارد؟ آیا هندبال ارزشهای ذاتی خود را ندارد؟ شاید اگر یک نفر حرفه ای در این حوزه فعالیت کند شانسش هم در موفقیت بیشتر باشد.
سهم و تأثیرگذاری زبان انگلیسی در تعاملات بین المللی از سایر زبانها بیشتر است. این واقعیتی غیرقابل انکار است. در کشور ما تا قبل از دوره پهلوی و در زمان قاجار، زبان خارجی رسمی فرانسه بوده. امروز زبان انگلیسی بازار کار بیشتری دارد ولی اگر بچههایمان بدانند چه خلاء ها و مزیتهایی در زبانهای دیگر مثلاً چینی یا ژاپنی و روسی هست و دستاورد دانشی این زبان چه مادی و چه معنوی برایشان چقدر زیاد است ممکن است آن را دنبال کنند.
الان متأسفانه خانواده و جامعه برای دانستن زبان انگلیسی یک پرستیژ اجتماعی قائل است. خانوادهها آنقدر که بر یادگیری زبان انگلیسی درباره فرزندانشان حساس هستند روی زبانهای دیگر حساس نیستند. به گونهای که گویا اگر بچهها زبان انگلیسی را یاد نگیرند یک مزیت را از دست میدهند.
* بحث رفع انحصار از زبان انگلیسی دقیقاً به همین دلیل باعث ایجاد بازتابهای منفی در جامعه شد. گویی خانوادهها حس کردند آموزش و پرورش همین امکان نصفه و نیمه آموزش زبان انگلیسی را هم قرار است از دست بدهد.
این حق انتخاب در همه مدارس دنیا وجود دارد. حتی فواید زیادی دارد چرا که فراگیر از اینکه خودش انتخاب کرده حس بهتری دارد و این شکستن انحصار ایجاد رقابت در بهتر شدن زبان انگلیسی چه در سطح معلمان و چه کتابها و… میکند. اینکه بدانیم اگر فرانسه بهتر تدریس شود، دانش آموزان جذب آن میشوند، ما در انگلیسی هم سعی میکنیم هر روز در آموزش بهتر شویم
-نظر من این است که گاهی بحثها در جامعه بد مطرح میشود و جامعه شتابزده درباره اش بحث میکند. وقتی میگوئید حق انتخاب زبان خارجی را در مدرسه باید گسترش داد و از زبان انگلیسی رفع انحصار این موضوعی علمی است مبتنی بر نیازهای جامعه و دارای مبنای کارشناسی و علمی که فواید قابل توجهی هم دارد. اما گاهی اینطور بحث تحریف میشود میشود که گویی قرار است زبان انگلیسی از مدارس حذف شود. با قاطعیت می گویم که هیچ کس در هیچ بخشی قصد حذف زبان انگلیسی را ندارد و موضع ما در آموزش و پرورش کاملاً روشن است. اما ما متولی زبانهای خارجی هستیم. نمیتوانیم این عنوان را داشته باشیم و مخالف رفع انحصار باشیم. باز از سوی دیگر این را تاکید کنم که از نظر ما زبان انگلیسی زبان کشور خاصی نیست بلکه زبان بین المللی است و امروزه در دنیا بحث گاهی اینطور تحریف و مطرح میشود. در حال حاضر نگاه غالب به آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان بینالمللی معطوف است. در مقام مقایسه میتوان این زبان را با اختراعی مانند رایانه مقایسه کرد که اگرچه در کشوری مثل ایالات متحده به تولید رسید اما اکنون دیگر متعلق به کشور خاصی نیست و در همه جهان مورد استفاده قرار میگیرد و هر کشوری با توجه به ظرفیتها و توان خود میتواند از این ابداع استفاده کند. البته در مورد زبانهای خارجی باید به مسأله هویت ملی و سبک زندگی اسلامی و ایرانی فراگیران توجه داشت و اجازه نداد یادگیری یک زبان خارجی منجر به تغییر سبک زندگی فراگیران شود. اگر فرهنگ و هویت و اقتصاد ما میخواهد در جهان موفق باشد باید افرادش و متخصصانش به این زبان به عنوان یک ابزار تسلط داشته باشند.
این اما نافی این مهم نیست که زبانهای دیگر را آموزش ندهیم. این حق انتخاب در همه مدارس دنیا وجود دارد. حتی فواید زیادی دارد چرا که فراگیر از اینکه خودش انتخاب کرده حس بهتری دارد و این شکستن انحصار ایجاد رقابت در بهتر شدن زبان انگلیسی چه در سطح معلمان و چه کتابها و… میکند. اینکه بدانیم اگر فرانسه بهتر تدریس شود، دانش آموزان جذب آن میشوند، ما در انگلیسی هم سعی میکنیم هر روز در آموزش بهتر شویم.
*این حق انتخاب که میگوئید واقعاً درست است اما یک سوالی را شاید مطرح میکند این است که آموزش و پرورش مسئول آموزش عمومی است. در واقع شاید بیشتر همین نیاز باشد که زبان بین المللی را به بچهها در قالب مهارتی که برای زندگی در این دنیا نیاز دارند، آموزش دهد. باید قبول کنیم وقتی دانش آموزی بخواهد مثلاً زبان چینی را به عنوان زبان دوم در مدرسه انتخاب کند، دقیقاً باید بداند با چه هدفی این زبان را انتخاب میکند، یعنی بداند میخواهد مترجم این زبان شود، مهاجرات کند به چین و… اما برای انتخاب زبان انگلیسی نیازی به این گمانه زنی و برنامه ریزی ها نیست و پایه هفتم هم شاید زمانی نباشد که واقعاً دانش آموز چنین دورنمایی را داشته باشد.
-اینکه ما متولی آموزش عمومی هستیم کاملاً درست است. همواره گفته ایم ما قرار نیست ورزشکار حرفه ای تربیت کنیم یا مورخ یا ریاضی دان. بلکه قرار است حس علاقه به تاریخ، یا روحیه ورزشکاری را تقویت کنیم. اما چرا در بحث آموزش عمومی نتوانیم به سمت تنوع بخشی برویم؟ در واقع این موضوع تضادی با بحث آموزش عمومی ندارد. ما آموزش زبان انگلیسی را از پایه اول دبستان آغاز نمیکنیم که شاکله شخصیت فرد شکل نگرفته است. در پایه هفتم و در 12 سالگی او باید تصمیم بگیرد چه زبانی را میخواهد یاد بگیرد. اگر در این سن نتواند، شاید باید بگوییم در 17 و 18 سالگی که زمان کنکور است نیز همین مساله صادق است.
مهمترین مشکل تمرکز روی زبان انگلیسی در مدارس این است که بچهها در دانشگاه میتوانند آموختن درسی-زبانی- را شروع کنند که ردپایی از آن در مدرسه نیست. اما اینکه این آموزش زبانهای غیرانگلیسی چه میزان باشد و چقدر نیاز به گسترش دارد را بازار متقاضی ما مشخص میکند و یک عنصر بسیار مهم آن سیاست گذاریهای کلان کشور است که بدانیم میخواهیم مثلاً 10 سال بعد با فلان کشور تبادل تجاری و اقتصادی بالایی داشته باشیم. این را من و شما نمیتوانیم تعیین کنیم یا حتی آموزش و پرورش در نگاه کلانش؛ بلکه باید سیاستگذاران کلان آن را مشخص کنند و از طریق آموزش عمومی آن سیاستها اجرا شود.
اما حرف من این است وقتی ما لیسانس زبان اسپانیایی یا ایتالیایی داریم نباید رد پایش در مدرسه باشد؟ آیا دانشجو با اطلاعات صفر باید سر کلاس دانشگاه بنشیند؟ ما باید با چشم باز دانش آموزان را به سمت این زبانها ببریم نه اینکه فقط از آنها بپرسیم انتخاب تو برای یادگیری زبان دوم چه زبانی است؟ احتمالاً دلیل اینکه آموزش زبانهای دیگر در آموزش و پرورش خیلی موفق نشده این بوده که دانش آموزان ما شناخت قوی نداشتند. ما برای همیاران اصلی خودمان که خانوادهها هستند لزوم چنین انتخابهایی را تشریح نکردیم. به دانش آموز نگفتیم اگر زبان ایتالیایی را انتخاب کند، بازار کارش اینهاست.
*با این حساب شاید ایدهای که آموزش و پرورش بتواند دنبال کند، تأسیس هنرستانهای زبانهای خارجی یا مدارس تخصصی باشد. همانطور که گفتید شاید در یک منطقه در تهران فقط 10 دانش آموز انتخابشان زبانی به جز انگلیسی باشد. در همه مدارس امکان باز گذاشتن این انتخاب مهیا نیست. ابزار و امکاناتش را نداریم اما شاید اگر به سمت تأسیس هنرستانهای زبان خارجی یا مدارس تخصصی برویم هم بعد تشویقی و هدایت شده در این آموزش باشد و هم بحث امکانات را حل کند! الان خیلیها یک زبان در دانشگاه را انتخاب میکنند و بعد از یک یا دو ترم احساس میکنند سخت است و رهایش میکنند چون قبلاً برخوردی با آن در مدرسه نداشته اند. اینها خسارت است.
-من قبل از ورود به سوال شما باید بگوییم ما بستر آنلاین را برای گسترش آموزش زبانهای متنوع داریم. یک زمانی این حرف در پژوهشهای آکادمیک رشتهای با عنوان سیاستگذاری زبانی و سیاستگذاری زبانهای خارجی چون زیرساختهایش مهیا نبود اما الان این زیرساختها مهیاست. مثلاً سایت رشد بسیار قوی و تخصصی دارد کار میکند و ضریب نفوذ بالایی دارد. من به عنوان پیشنهاد می گویم که میتوان از این ظرفیتها استفاده کرد.
من اصطلاح زبانکده یا مدرسه تخصصی زبان را به هنرستان ترجیح میدهم و در آموزش و پرورش هم موافقت کلی برای این امر هست. این بسیار ایده آل است که در هر استانی یکی از این مدارس را داشته باشیم. در این صورت فرد هم با شناخت به این مدارس میآید و هم استعدادش را احتمالاً دارد و خروجی هم مشخص است
اما درباره سوال شما یکی از بحثها این است که وقتی عنوان هنرستان یا مدارس تخصصی مطرح شود شاید ذهنیتها به این سمت برود که باید مثلاً از نظر ساختاری در مجموعه خاصی در آموزش و پرورش قرار بگیرد. اما در کلان این حرف درست است که ما مثلاً هنرستان موسیقی داریم چرا مدارس تخصصی زبان خارجی نداشته باشیم. البته من اصطلاح زبانکده یا مدرسه تخصصی زبان را به هنرستان ترجیح میدهم و در آموزش و پرورش هم موافقت کلی برای این امر هست. این بسیار ایده آل است که در هر استانی یکی از این مدارس را داشته باشیم. در این صورت فرد هم با شناخت به این مدارس میآید و هم استعدادش را احتمالاً دارد و خروجی هم مشخص است. اما اینکه مثلاً باید از متوسطه اول این را راه انداخت یا متوسطه دوم و چه دروسی باشد و… نیاز به کار پژوهشی دارد. باید تمرکز این پژوهش این باشد که چگونه این امر به کارآفرینی برسد. ما برای خود زبان انگلیسی که امروز در مدارس درس میدهیم نهایتاً اندازه یک ترم آموزشی در سال وقت میگذاریم. حالا باید ببینیم چگونه باید زمان بگذاریم که خروجی زمان برای این رشته این شود که فرد با دیپلمش بتواند زمینه حرفه ای شدنش را مهیا کند.
*به بستر آنلاین اشاره کردید. کمی بیشتر این ایده را توضیح میدهید؟ چون این بستر آنلاین فقط در بحث تنوع بخشی به کمک نمیآید میتوان همین حالا برای تقویت زبان انگلیسی هم به کار برد.
-ببینید این بستر آنلاین بسیار بحث مهمی است. آموزش و پرورش میتواند از اساتید زبانهای خارجی دعوت کند آنلاین حالا چه بر خط چه به صورت آفلاین تدریس کنند و همه دانش آموزان ایران با هر سطح علمی و توان مالی از آن بهره ببرند. امروزه در شبکههای اجتماعی آموزش زبان و دیگر مهارتها بسیار رایج است و بستر هدایت اجتماعی آن مهیاست. اینجا ما دغدغه کودکان دور از مرکز را هم میتوانیم ببینیم. حق آنها دسترسی به آموزش بهتر است.
این غلط است که ما بگوییم آموزش و پرورش هیچ کاری در حوزه زبان انگلیسی نکرده است و متأسفانه امروزه زیاد آن را میشنویم. بسیاری از مناطق هستند که در آنجا هیچ امکانی برای بچهها به جز همین کتابهای درسی انگلیسی و معلمانشان برای یادگیری زبان نیست. در واقع این مدل حرف زدن که بچهها در مدارس زبان یاد نمیگیرند فقط یک پیام به خانواده هاست که بچههایشان را بگذارند آموزشگاههای خصوصی.
*یکی از انتقادها در این فرایند زمان شروع آموزش زبان انگلیسی در مدارس است. این در حالی است که بسیاری از خانواده از دوره دبستان بچههایشان را کلاسهای بیرون ثبت نام می کنند. آیا نمیشود زمان آموزش زبان را پایینتر آورد؟ اصلاً به شکل علمی سن درست آموزش زبان دوم به بچهها چه زمانی است؟
سن مناسب یادگیری زبان دوم هم محل مناقشه است. کمتر کتاب و پژوهشی سن دقیق به شما میگوید. اینکه میگویند کودک تا 7 سالگی زبان را با ناخوداگاهش یاد میگیرد پس بهترین زمان شروع آموزش زمان آن سن است، بحث زبان اول است نه زبان دوم. برخی مطالب آنقدر گفته شده که دیگر قطعی فرض شده اند. پژوهشهای علمی نشان داده که شروع زودهنگام زبان خارجی ممکن است بر روانی صحبت کردن و لهجه فراگیر مؤثر باشد اما این به آن معنا نیست که فراگیر حتماً باید از سنین پایین شروع به یادگیری زبان خارجی کند
-این یکی از چالش برانگیزترین سوالاتی است که در این حوزه مطرح است و پاسخ قطعی ندارد. ما حوزه در پژوهشهای آکادمیک رشتهای با عنوان سیاستگذاری زبانی و سیاستگذاری زبانهای خارجی را داریم. ما باید ببینیم کشور ما در بحث آموزش عمومی امکاناتش چقدر است. چه بودجهای دارد. چه دروس دیگری در اولویت یادگیری دارد. مثلاً شاید برای آموزش ما این مهمتر باشد که بچهها مفاهیمی از سبک زندگی مانند تعاملات اجتماعی مؤثر و مهارتهایی مانند کنترل خشم را یاد بگیرند تا اینکه در پایههای تحصیلی زبانهای خارجی را بگیرند. این اولویت بندی را سیاست گذاری کلان مشخص میکند. ما یک ظرف زمانی محدود داریم و یک تعداد محتواهای پویا و متنوع که هر کدام از این محتواها به نوبه خود حائز اهمیت و توجه است. این از بحث اول.
اما سن مناسب یادگیری زبان دوم هم محل مناقشه است. کمتر کتاب و پژوهشی سن دقیق به شما میگوید. اینکه میگویند کودک تا 7 سالگی زبان را با ناخوداگاهش یاد میگیرد پس بهترین زمان شروع آموزش زمان آن سن است، بحث زبان اول است نه زبان دوم. برخی مطالب آنقدر گفته شده که دیگر قطعی فرض شده اند. پژوهشهای علمی نشان داده که شروع زودهنگام زبان خارجی ممکن است بر روانی صحبت کردن و لهجه فراگیر مؤثر باشد اما این به آن معنا نیست که فراگیر حتماً باید از سنین پایین شروع به یادگیری زبان خارجی کند. عمده استدلال موافقان شروع زودهنگام زبان خارجی مستند بر فرضیه دوره بحرانی است که محل چالش فراوانی است و در اصل به آموزش زبان مادری و اول اختصاص دارد نه زبان خارجی. شروع زودهنگام زبانهای خارجی ممکن است بر یادگیری زبان مادری تأثیر منفی بگذارد موضوعی که قطعاً هیچ کسی خواهان آن نیست. از طرف دیگر ما هر مهارتی را از سن پایین شروع کنیم ممکن است در آن مهارت بهتری پیدا کنیم اما آیا این به این معناست که با همه محدودیت منابع باید از دبستان شروع به آموزش زبان انگلیسی بکنیم؟ اصلاً این موضوع دارای ابعاد اقتصادی و اجتماعی است. تحقیقات دیگری هم وجود دارد و اینکه شروع آموزش زبان دوم از سن پایینتر روانی کلام را بیشتر میکند اما صحت کلام را پایین میآورد. فراگیر نوجوان یا جوان ممکن است نسبت به یک کودک به صورت بالقوه دیرتر زبان یاد بگیرند اما فراگیر بزرگسالتر از آنجا که با ساختارهای زبان مادری خود آشنا شده است و عملکرد زبان را به طور عام یاد گرفته است بهتر و با صحت و دقت بهتری زبان خارجی را یاد میگیرد. البته همه این موارد با مساله کیفیت آموزش و شیوه تدریس هم ارتباط تنگاتنگی دارد. اما اینگونه نیست که اگر یک نفر تا سن مشخصی یک زبان خارجی را یاد نگیرد دیگر نمیتوان آن زبان را فرا بگیرد. در حال حاضر شاهد نوعی رقابت برای پایین آوردن سن یادگیری زبانهای خارجی در مؤسسات خصوصی هستیم که باعث شده کودکان سه یا چهار ساله که هنوز زبان مادریشان را یاد نگرفتهاند در معرض یادگیری زبان دیگری قرار بگیرند که این موضوع عوارض و تهدیداتی به همراه دارد.
ما در حال حاضر یک حلقه مفقوده سیاستگذاری کلان آموزش زبانهای خارجی را داریم. مثلا در عربستان وقتی خارجیها می آیند در صنایع نفت و گازشان کار میکنند و از بنگلادش و هند نیرو میآوردند، میبینند جوان خودشان نمیتواند به دلیل عدم تسلط به زبان در شرکتهای چند ملیتی کار کنند و روی آن سرمایه گذاری میکنند. یا در کشوری مثل ترکیه میگویند در افق بلند مدت ما میخواهیم روی صنعت توریسم سرمایه گذاری کنیم برای همین روی این مساله که شهروندانمان بتوانند با توریست در حد آدرس دادن و… ارتباط بگیرند کار میکنیم. در کشوری مانند مالزی که روی آی تی کار میکنند، موضوعشان فرق می کند. پس وقتی شما از من بپرسید بهترین زمان شروع یادگیری زبان چه زمانی است من از شما می پرسم برای چه هدفی؟ ما دقیقاً میخواهیم با یادگیری زبان خارجی به کجا برسیم؟
من نه مدافع و نه منتقد این مساله نیستم که آموزش زبان از پایه هفتم شروع شود یا از پایه دیگری معتقدم باید کاملاً این مساله بررسی شود. بررسی این موضوعات شانیت سیاست گذاری دارد و مصالح ملی و واقعیتهای موجود باید در آن لحاظ شود.
منبع:مهر
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R41383/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۷۷۹۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایران در ارمنستان چگونه معرفی میشود؟
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان از جهش زبان فارسی در ارمنستان، سفر بلاگرهای مشهور این کشور به ایران و برگزاری جشنواره غذاهای ایرانی و ارمنی خبر داد و با اشاره به سرعت نفوذ کشورهایی مثل هند در ارمنستان، چگونگی معرفی ایران در این کشور را تشریح کرد و از برخی کمکاریها در این مسیر سخن گفت.
محمد اسدی موحد ـ رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان ـ در گفتوگو با ایسنا درباره ضرورت فعالیت رایزنهای فرهنگی در توسعه گردشگری ایران با توجه به مذاکراتی که در گذشته بین وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سازمان فرهنگ و ارتباطات در اینباره صورت گرفته بود، اظهار کرد: اعتقاد داریم گردشگری بخشی از کار فرهنگی است. توسعه فرهنگی و صنعت گردشگری کشور جزو وظایف ماست، همانطور که گسترش دانش زبان فارسی و معرفی فرهنگ و تمدن ایران جزو وظایف رایزنان فرهنگی به شمار میآید. اینکه گفته شده است رایزنان فرهنگی به عنوان «سفیران گردشگری» نیز فعالیت کنند، به این دلیل است که باید تلاش کنیم گردشگران بیشتری به ایران سفر کنند. با همین رویکرد، در هفتههای اخیر گروهی از بلاگرها و اینفلوئنسرهای ارمنستان به ایران و شهرهایی چون تهران، اصفهان، کاشان و جزیره کیش سفر کردند، که محتواهای بسیار جذابی با هدف آشنایی با ایران، معرفی جاذبهها و ترغیب ارمنستانیها برای سفر به ایران، تولید شده است. این افراد پس از آنالیز محتواها، فعالیتها و بازخوردهایی که داشتهاند، انتخاب شدند و شخصیتهایی مؤثر در ارمنستان هستند.
او ادامه داد: در حقیقت، این کار وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است که باید به معرفی ایران و توسعه گردشگری از این طریق کمک کند، هرچند ما هم در رایزنیها این کار را انجام میدهیم و سازمان فرهنگ و ارتباطات به آن بودجه میدهد، چون اعتقاد داریم هرچه بیشتر گردشگر از ایران دیدن کند، به نفع کشورمان خواهد بود. بهترین راه برای خنثیسازی تبلیغات کشورها درباره ناامن و یا عقبمانده نشان دادن ایران، این است که نخبگان و حتی مردم عادی به هر بهانهای از ایران دیدن کنند. تعجبآور است در ارمنستانی که در همسایگی ایران است و اشتراکات فرهنگی زیادی با آن وجود دارد، گاهی که نام ایران میآید تصور میکنند هنوز در کشور ما با شتر رفت و آمد میشود!
اسدی گفت: من در کشورهای مختلفی به عنوان رایزن فرهنگی حضور داشتم و تاکیدم بر این بوده که نخبگان و حتی مردم عادی در بحث دیپلماسی عمومی به هر بهانهای از ایران دیدن کنند. این، بهترین وسیله برای خنثیسازی تبلیغات کشورها درباره ناامن و یا عقبمانده نشان دادن ایران است. تعجبآور است در ارمنستانی که در همسایگی ایران است و اشتراکات فرهنگی زیادی با آن وجود دارد، گاهی که نام ایران میآید تصور میکنند هنوز در کشور ما با شتر رفت و آمد میشود! بنابراین، موضوع گردشگری باید یکی از وظایف اصلی و مهم رایزنان فرهنگی ایران باشد و انتظار میرود وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در اینباره بخشی عمل نکند و با رایزنها و سازمان فرهنگ و ارتباطات بیشتر همراه باشد و محتواهای کمنقصتری تولید کند.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان، نبود تعامل جدی بین وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و رایزنهای فرهنگی را چالشی جدی دانست و افزود: همه ما رایزنها وظیفه خود میدانیم که در گردشگری فعال باشیم و کمک کنیم، چه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی حمایتی داشته باشد، چه حمایت نداشته باشد.
او در ادامه گفت: زمانی که (به عنوان رایزن فرهنگی) در تانزانیا بودم، همیشه دغدغه معرفی ایران را داشتم، وقتی میدیدم از کشورهای دیگر، گروه گروه گردشگر به تانزانیا سفر میکند و از ایران در سفرنامهها نامی آورده نمیشود، غبطه میخوردم و ناراحت میشدم. خاطرم هست بروشورهای معرفی ایران را به کارمند محلی رایزنی در تانزانیا دادیم در فرودگاه توزیع کند تا به این شکل، ایران زیبا را معرفی کنیم. از آنجا «خوجه» های شیعه (اثنی عشری) برای زیارت به ایران میآمدند، که مردمی متمول هستند. در تلویزیون ملی این کشور بحثی داشتم که مستقیم این قشر را خطاب قرار دادم، چون آنها که به ایران میآمدند، مقصدشان فقط قم و مشهد بود و هیچ جای دیگری از ایران را نمیدیدند، خواهش کردم که سه چهار روز به برنامه سفرشان اضافه کنند، دو سه روز بیشتر بمانند و تهران، اصفهان و شیراز را هم ببنند. یک چالش راه انداختم و گفتم اگر رفتید و این شهرها را دیدید و نپسندیدید و پشیمان شدید، من پول بلیت پروازتان را میدهم. مجری آن برنامه تلویزیونی گفت این یک چالش بزرگ است، اما به عنوان رایزن فرهنگی این چالش را ایجاد کردم.
اسدی گفت: گردشگری یکی از مؤلفهها و اولویتهای رایزنان فرهنگی است و با این رویکرد تا کنون حدود یکصد نفر از اساتید و چهرههای مؤثر ارمنستان به ایران فرستاده شدهاند.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان درباره اثرگذاری این فعالیتها در کاهش ایرانهراسی نیز اظهار کرد: ما با سه مسأله مواجهیم؛ ایرانهراسی، اسلامهراسی و شیعههراسی. موظفیم تلاش کنیم در هر یک از این بخشها کار کنیم تا ترس و نگرانی نسبت به ایران برطرف شود. روی مسأله اسلامهراسی بیشتر در کشورهایی که مسلمان نیستند، خیلی مانور داده میشود و ما به چند روش باید روی این مسأله کار میکردیم؛ برگزاری همایشهای علمی و بحثهای آکادمیک و ترغیب برای سفر به ایران را انجام میدهیم. مسأله دیگر شیعههراسی است که در کشورهای مسلمان بیشتر اتفاق افتاده است. راهکارهای مختلفی برای آن داریم و بیشتر سعی میکنیم با نخبگان و رسانهها و علمای اهل تسنن این کشورها ارتباط برقرار کنیم و آنها را به سمینارهای ایران دعوت میکنیم. طبعا رسانهها و فضای مجازی و تولید محتوا خیلی به موفق شدن این راهکار کمک میکند. سازمان فرهنگ و ارتباطات نیز برای بهرهگیری از این فضاها، تا کنون تولید محتوای خوبی داشته است.
او افزود: در بحث ایرانهراسی گروههای مختلف سعی میکنند از ایران تابو بسازند و ایران را امن نشان نمیدهند. راههای مختلفی برای مقابله با آن وجود دارد؛ تبادل نخبگان، اساتید، دانشجویان و گروههای هنری، موسیقی و سینمایی بسیار مؤثر است. در ارمنستان تلاش داریم تولیدات سینمای ایران را به نمایش بگذاریم که معتقدم در کاهش نگرانیهای مربوط به ایرانهراسی و اسلامیهراسی خیلی کمک خواهد کرد.
اسدی گفت: ما تولیدات و کالاهای خوب فرهنگی داریم، ولی نمیتوانیم آنها را خوب عرضه کنیم، درحالی که هند مدتی است با عرضه تولیدات فرهنگی، نفوذ خود را در ارمنستان بیشتر کرده است و این اتفاق بیشتر از طریق نمایش سریالها و فیلمهای این کشور رخ داده و جالب است که این محتواها با فرهنگ مردم ارمنستان تطابقی ندارد و اختلاف فرهنگی دارند، درحالی که ایران با ارمنستان تشابه فرهنگی بسیار دارد و این اشتراکها در سبک زندگی قابل توجه است، بنابراین فیلمها و موسیقی ایرانی خیلی بیشتر میتواند مؤثر باشد، ولی تاکنون نتوانستیم آنها را به خوبی عرضه کنیم.
موزه تاریخ ارمنستان، بخش ایرانرایزن فرهنگی ایران در ارمنستان درباره تعاملات دو کشور در موضوع میراث فرهنگی با توجه به ریشههای عمیق فرهنگی و پیوندهای تاریخی و اقدامی که بخش میراث فرهنگی و رایزنی برای تقویت عملکرد و همکاریها در این زمینه با ارمنستان داشته است، توضیح داد: ما اشتراکات زیادی در میراث فرهنگی با ارمنستان داریم. هم ارامنه در ایران آثار غنی و قوی دارند و هم ایران در سرزمین ارمنستان آثار فرهنگی غنی دارد. در بعضی از شهرها از زمان پادشاهی انوشیروان و خسرو پرویز (ساسانیان) آثاری در ارمنستان وجود دارد و حتی کتیبههای فارسی در این سرزمین شناسایی شده است. در موزه نسخ خطی ارمنستان (ماتناداران) بیش از ۴۰۰ نسخه خطی فارسی وجود دارد. حدود دو هزار آثر خطی و نسخ عربی و فارسی در این موزه موجود است. در بحث تحقیق و پژوهش تاکنون کارهای خوبی از سوی دو کشور انجام شده است و کتابهای خوبی به دو زبان فارسی و ارمنی ترجمه شده است و رفت و آمد نخبگان بین ایران و ارمنستان زیاد است و این رفت و آمد بین دانشگاههای دو کشور در حد مطلوب است و ابتدای امسال همایش میراث مکتوب در موزه «ماتناداران» شهر ایروان برگزار شد، که تعدادی از اساتید ایرانی حضور داشتند. کارهای خوبی در این بخش انجام شده است و ادارههای میراث فرهنگی بعضی استانهای ایران، از جمله آذربایجانهای غربی و شرقی با بخشهای مربوط به میراث فرهنگی در ارمنستان در ارتباط هستند.
او در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه ایران در ۶۰ کشور دفتر رایزنی دارد، اما اخبار کمتری از فعالیت برخی از آنها شنیده میشود، این مسأله ناشی از چیست؟ بیان کرد: رایزنان فرهنگی همیشه با چالشهایی مواجهند و باید شخصی این مسئولیت را بپذیرد که عاشق تلاش و کار برای ایران باشد و هدفش فقط کار کردن باشد.از طرفی، اینکه گفته میشود بعضی کشورها ظرفیت ندارند، درست است، فضای برخی کشورها واقعا بسته است. با این حال اعتقاد دارم اگر کسی اهل کار باشد، راه را پیدا میکند.
اسدی درباره جایگاه فرهنگی ایران در ارمنستان نیز گفت: ارمنستان با اینکه جمعیتی کمتر از سه میلیون نفر دارد، ولی فعالیتها و برنامههای فرهنگی و علمی جایگاه بالا و ظرفیت زیادی دارد و برای من شگفتانگیز است که تا این حد فضای کار در تمام زمینههای فرهنگی و هنری وجود دارد، مثلا معرفی صنایع دستی ایران در ارمنستان ظرفیت بسیار خوبی دارد، بنابراین معرفی صنایع دستی ایران را در این کشور جدی گرفتهایم و فقط به یک استان محدود نشدهایم و تلاش داریم تمرکززدایی شده و این ظرفیت برای تمام استانها فراهم شود. ارمنستان این ظرفیت را دارد و حتی از این اقدام استقبال میکند.
او در ادامه یکی از برنامههای در دست اقدام رایزنی فرهنگی در ارمنستان را برگزاری هفتههای فرهنگی نامید و افزود: سال گذشته هفته فرهنگی استان همدان برگزار شد و برای امسال برگزاری شب فرهنگی استانهای خراسان رضوی و آذربایجانهای غربی و شرقی، کردستان و مازندران در برنامه این رایزنی پیشبینی شده است، که البته به سرانجام رسیدن آنها به پیگیری مدیر هر یک از این استانها بستگی دارد.
مسجد کبود، ایروان، ارمنستانرایزن فرهنگی ایران در ارمنستان ادامه داد: مسجد کبود ایروان، کانون فرهنگی و دینی ایران است، که در عین حال به عنوان مکانی تاریخی در این شهر شناخته میشود و همین جایگاه باعث میشود تبادلات و توسعه روابط فرهنگی بین ایران و ارمنستان رخ دهد. از این فضا برای برگزاری نمایشگاههای مختلف از کتاب گرفته تا صنایع دستی و جشنوارههای غذا و پوشاک استفاده میشود و قرار است در همین فضا و در آینده نزدیک، جشنواره غذاهای ایرانی و ارمنی برگزار شود. افزونبر این، مسجد کبود ظرفیت آموزشی دارد، یعنی با توجه به مکانی که در اختیار داریم، آموزش زبان فارسی که سالهاست در این مسجد انجام میشود، توسعه یافته است. درحال حاضر ۶ کلاس زبان فارسی در این فضا با توجه به حجرههایی که دارد، برگزار میشود. این کلاسها در چهار سطح ابتدایی، متوسطه، پیشرفته و فوق پیشرفته برپا میشود. در این مسجد کتابخانه خوبی هم داریم که محل رجوع نخبگان، محققان و دانشجویان ایرانشناسی و زبان فارسی است. این کتابخانه حدود هشت هزار جلد کتاب به زبان فارسی دارد. هدف از توسعه این کتابخانه، آن است که منبع و مرجعی برای گسترش زبان فارسی باشد.
تقریبا در سه دانشگاه ارمنستان، کرسی ایرانشناسی وجود دارد و حدود ۲۰۰ دانشجو در این رشته مشغول به تحصیل هستند. تقریبا ۱۲ مدرسه دولتی آموزش زبان فارسی داشتند و حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ دانشآموز هم زبان فارسی یاد میگرفتند و در ۶ ماه این آمار به سه هزار و ۳۰۰ نفر رسیده است. ظرفیت ارمنستان برای آموزش زبان فارسی نه تنها بسیار خوب، که منحصر به فرد است. اسدی درباره وضعیت آموزش زبان فارسی و استقبال از آن در ارمنستان، اظهار کرد: تقریبا در سه دانشگاه ارمنستان، کرسی ایرانشناسی وجود دارد، که دانشجویان آن زبان فارسی یاد میگیرند. فقط در دانشگاه ملی ایروان ۱۱۰ دانشجو در سه سطح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در رشته ایرانشناسی مشغول به تحصیل هستند و تقریبا ۲۵ استاد عضو هیأت علمی در کرسی ایرانشناسی دارد. دانشگاه اسلوونی ایروان هم بخش ایرانشناسی خیلی قوی دارد. کرسی ایران شناسی دانشگاه دولتی زبانها و علوم اجتماعی «بروسوف» ارمنستان نیز در حال تقویت است. برای تقویت این بخش قرار است دو استاد از ایران برای گسترش زبان فارسی به ایروان بیایند.
او در ادامه گفت: زبان فارسی سالهاست در ارمنستان تدریس میشود. زمانی که به عنوان رایزن فرهنگی در ارمنستان فعالیتم را آغاز کردم، تقریبا ۱۲ مدرسه دولتی آموزش زبان فارسی داشتند و حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ دانشآموز هم زبان فارسی یاد میگرفتند. درحال حاضر این آمار به سه هزار و ۳۰۰ نفر رسیده و این رشد در ۶ ماه رخ داده است. جالب است بدانید که مدارس ارمنستان از پایه پنجم تا نهم، آموزش زبان فارسی دارند و هر سال به تعداد این دانشآموزان اضافه میشود. البته، تعداد دانشآموزان در مدارس ارمنستان زیاد است و معمولا به بیش از ۱۷۰۰ نفر میرسد و کمترین جمیت مدارس ارمنستان در حدود ۴۰۰ نفر است. بنابراین ظرفیت این کشور برای آموزش زبان فارسی نه تنها بسیار خوب، که منحصر به فرد است.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان افزود: آموزش زبان فارسی در کشورهای دیگر معمولا سیستماتیک نیست و به نظرم فقط در ارمنستان این گونه باشد، چون دولت این کشور از حدود دو سال پیش قانونی تعیین کرده است که مدارس، زبان یکی از کشورهای همسایه را به عنوان زبان سوم باید آموزش دهند، یعنی دولت حمایت میکند و این فرصتی است که در ارمنستان وجود دارد، که البته از روابط دیرینه دو کشور نیز ناشی میشود و باعث شده است آموزش زبان فارسی در این کشور رشد داشته باشد. خاطرم هست بازدیدی از مدرسهای در ایروان داشتیم که از ۱۵۰۰ نفر جمعیت آن حدود ۷۵۰ نفر فارسیآموز بودند. پرسیدیم این جمعیت چگونه رشد کرده است، گفتند «اوایل پدر و مادرها خیلی تمایل نداشتند و ترجیح میدادند فرزندانشان زبان فرانسوی یا یک زبان خارجی دیگر را یاد بگیرند، ولی الان خود پدر و مادرها فرزندانشان را تشویق میکنند فارسی بیاموزند.» البته این اظهار نظر مدیر مدرسه بود. در استانها و شهرهای دیگر از جمله «کاپان» و «مِغری» هم که اصلا آموزش زبان فارسی نداشتند، اکنون آموزش زبان فارسی در حال رشد است، که البته عملکرد کنسولگری ایران در آن منطقه، بیتأثیر نبوده است.
او همچنین گفت: حالا که ظرفیت منحصر به فرد آموزش زبان فارسی در ارمنستان وجود دارد باید یک نسخه دیگر برای آن بپیچیم. اینکه بنیاد سعدی همان نسخه پاکستان و تونس را برای ارمنستان میپیچد شاید جوابگو نباشد، چون در ارمنستان، مدارس پیشرو هستند و نسخه و سیاستگذاری جدا نیاز دارند. حتی معتقدم کارگروه ویژه باید ایجاد شود، شرح درسها و سرفصلهای آموزشی باید ویژه و متفاوت باشد. باید براساس ذائقه دانشآموز ارمنی، کتاب فارسی را تدوین کنیم. کتابهای بنیاد سعدی خوب است، ولی برای ارمنستان خوب نیست. آن کتابها بیشتر جنبه آموزشگاهی دارد.
اسدی تاکید کرد: برای گسترش آموزش زبان فارسی به همت بیشتری در داخل کشور نیاز است و این فرصت طلایی است و اگر خوب عمل نکنیم شاید در زمان دیگری چنین فرصتی مهیا نشود و لازم است از حالا زمینهسازی شود.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان افزود: در مقطع کنونی شوقآفرینی و انگیزشی را برای آموزش زبان فارسی افزایش میدهیم، برای مدیران و معلمان مدارس ارمنستان در ایران اردو برگزار میکنیم که حتما انگیزهبخش خواهد بود. بنا داریم برای دانشآموزان نخبه زبان فارسی هم اردوی ایران را برگزار کنیم. المپیاد زبان فارسی را در سطح دانشآموزی و دانشجویی امسال خواهیم داشت. در این مدت دو گروه از دانشجویان دو دانشگاه را به ایران فرستادیم که تأثیر بسیار زیادی داشت، که افزون بر آموزش دو هفتهای، فرصت تماشای تهران را هم به دست آوردند. یکی از همین دانشجویان بعد از اینکه از ایران برگشت، در صفحه فیسبوکش نوشت: «از من پرسیدند قلبت کجاست، گفتم ایران. گفتند بهشتت کجاست گفتم ایران».
اسدی درباره تعداد کلی فارسیآموزان در ارمنستان، گفت: در دانشگاههای ارمنستان حدود ۲۰۰ دانشجوی ایرانشناس مشغول به تحصیل هستند که زبان فارسی هم یاد میگیرند و حدود ۳۳۰۰ دانشآموز که فارسی را به عنوان زبان سوم یاد میگیرند. البته این بخشی از سیاست کشور ارمنستان است، که با توجه به تبادل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی انجام میشود و منافع دو کشور را تأمین میکند. سوای این بحثها، مردم ارمنستان زبان فارسی، فرهنگ و شاعران ایرانی را دوست دارند. حتی برای اجرای نمایش «سیمرغ» از منطقالطیر عطار درخواست داشتیم. اینها همه از علاقه به فرهنگ ایران ناشی میشود که باید تقویت شود.
رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان درباره دیگر فعالیتهای این مرکز توضیح داد: حدود ۱۲۰ فعالیت فرهنگی در حدود یک سال گذشته از سوی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان انجام شده است، که شامل چاپ کتاب، برگزاری همایش و جشنوارههای متنوع و اعزام گروههای مختلف فرهنگی، هنری و اساتید دانشگاهی، میشود.
انتهای پیام