انتقال مربی در نیم فصل؛ احساسات هواداران «شهر خودرو» چه میشود؟!
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۱۴۴۴۲
عصر ایران؛ امیر حَسَن خدیر- در گیر و دارِ اخبار تکان دهندۀ این روزها که احساسات مردم را جریحهدار کرده پرداختن به یک رخداد ورزشی در دنیای فوتبال، شاید بد سلیقگی به حساب آید ولی چارهای نیست.
اتفاق این است که در میانۀ فصل، سرمربی یک تیم به تیم دیگر منتقل و جایگزین مربی خارجی شده است. (یحیی گل محمدی از تیم شهر خودرو به پرسپولیس)
هر قدر رفتن آندرهآ استراماچونی ایتالیایی از استقلال پرسر و صدا بود و روند جانشینی او طولانی و پر تنش شد، رفتن گابریل کالدرون آرژانتینی از پرسپولیس بی سر و صدا و انتخاب جانشین او سریع انجام شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر چند هواداران پُرشمار پرسپولیس از سرعت تعیین تکلیف خُرسندند و در میان گزینه های ایرانی یحیی گل محمدی را مناسب تر می دانند اما در این نوشته از منظر تیم «شهر خودرو» و هوادارانی که دل بسته بودند و دربارۀ اصل این کار – استخدام مربی تیمی دیگر و در حال کار و نه بدون تیم و اخراجی- می نویسم با اشاراتی تاریخی.
آقای حمیداوی مالک باشگاه شهر خودرو گفته است: «برای موافقت با جدایی گلمحمدی، فشار بوده آن هم فشار خیلی قوی. آقای انصاری فر گفته فشار از جانب من نبوده. درست است اما فشار از قسمت های دیگر به وارد شده است.»
او دربارۀ بحث اقتصادی و نفع خود از انتقال سرمربی هم گفته است: «باشگاهی که 50 میلیارد تومان هزینه کرده به خاطر 3 میلیارد راضی به از دست دادن سرمربی خود می شود؟! پس ما محتاج پول نیستیم.»
روشن است که فشار از کجا وارد شده و چرا مالک باشگاه شهرخودرو به آن تن داده است.
برای این که تصور نشود بحث پرسپولیس و سامان گرفتن آن از حیث مربی مطرح است یادآوری انتقال فیروز کریمی از استقلال اهواز به استقلال در سال 1386 هم خالی از لطف نیست. اتفاقی که در کارنامۀ او نقطۀ مثبتی به حساب نمی آید هر چند که به خاطر انتقال از استقلال اهواز به استقلال (تهران) این توجیه ارایه می شد که درون خانوادگی است هر چند تنها در نام است و ارتباط ارگانیک نداشتند.
آقای انصاری فر مدیر عامل پرسپولیس گفته جا به جایی امری مرسوم در دنیاست. اتفاقا می خواهم بگویم در نیم فصل و در بین دو رقیب مرسوم نیست. قانونی هست اما مرسوم نیست.
پس مشکل اول در همان فشار است که در نگاه اول این تصور شکل می گیرد که از جانب وزیر ورزش یا وزیر صنعت اِعمال شده است.
مشکل دوم در این که سراغ مربی بیکار یا اخراج نشده نرفتند. مربی تیم دیگر و رقیب و دارای بخت قهرمانی و در گیر ودار باشگاه های آسیا را به کار گرفتند و اینجا بحث هواداران شهر خودرو و سرمایه گذاران این تیم در میان است.
به یاد آوریم بارسلون مربی خود را خارج کرد و هواداران خواهان به کار گرفتن «ژاوی» بودند اما او بر تعهد خود تأکید ورزید. آیا بارسلون پول نداشت تا با رقم بالا به السد پیشنهاد بدهد؟
آری، رئال، سراغ «زیدان» رفت. اما کدام زیدان؟ زیدانی که تیم نداشت. شاید هم اصرار آقای انصاری فر برای جذب یک مربی تیم دار و در همین لیگ به خاطر طعنه های امثال حسن روشن باشد که هر وقت مربی خارجی آوردند، گفت: اگر مربی خوبی بود که تیم داشت! چه بسا با این نگاه سراغ یک مربی شاغل و رقیب و البته با سابقه بازی و مربی گری در خود پرسپولیس رفتند.
مالک باشگاه می گوید فشار بوده و انصاری فر می گوید نبوده. امکان این که هر دو راست بگویند منطقاً منتفی است. ضمن این که چگونه می توان پذیرفت تیمی که 50 میلیارد تومان هزینه کرده و یک هفته بعد در آسیا بازی دارد راضی به انتقال یک بارۀ کادر مربی گری به خاطر 3 میلیارد تومان شود؟
سوء تفاهم نشود. بحث بر شخص آقای گل محمدی و توانایی های او نیست. بحث اخلاق است که این همه ادعا می کنیم و برای آن منشور و کمیته تشکیل دادهایم. از استقلال و فیروز کریمی هم نوشتم که البته برای او خوشیُمن هم نبود.
فشار به یک باشگاه برای موافقت با از دست دادن سرمربی موفق و نادیده گرفتن احساسات هواداران آن تیم و به کار گیری مربی شاغل در تیم دیگراین شایبه را ایجاد می کند که در این میان اخلاق حرفه ای فدا شده است.
یادمان هست در آستانۀ همین جام جهانی اخیر سرمربی تیم ملی فوتبال اسپانیا (لوپتگی) با رئال مذاکره کرد و برکنار شد. چرا؟ چون تیم داشت. نمی توانی تیمی داشته باشی و با دیگری مذاکره کنی. البته می توانی اما اخلاقی نیست.
وقتی «پوچتینو» با «نانتهام» بهترین نتایج را به دست می آورد و «رئال» با « لوپتگی» در اُفت بود، برای برخی این پرسش مطرح بود که چرا رئال ثروتمند، پوچتینو را نمی خرد؟ اما این کار را نکردند و پوچتینو هم پاداش خود را از کائنات گرفت و به فینال جام باشگاه های اروپا راه یافت!
قابل فهم است که به مالک باشگاه شهرخودرو گفته شده باشد در شرایط خاصی به سر می بریم تا با انتقال موافقت کند. اما این که آقای انصاری فر بگوید مرسوم است برخورنده است چون اتفاقاً مرسوم نیست که در نیم فصل مربی تیم دیگری در بالای جدول را با فشار و به رغم میل مالک و سرمایه گذار استخدام کنند.
آنچه مرسوم است جابه جایی بازیکن است نه مربی و تازه برانکو ایوانکویچ برای انتقال در نیم فصل هم چندان فشار نمی آورد و می گفت اگر بازیکن خوبی باشد یا از دست نمی دهند یا رقم بالایی مطالبه می کنند و هیچ یک برای باشگاه خوب نیست. لینک کوتاه: asriran.com/002yOZ
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: شهر خودرو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۱۴۴۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۷ چیزی که فقط افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند
نحوه بزرگ شدن شما تا بزرگسالی، چه خوب و چه بد، بر رفتارتان تأثیر می گذارد.
تجربیات مخرب اولیه زندگی زخم های عاطفی ماندگاری از خود به جای می گذارند.
آنها اغلب روابط شما را به گونه ای تحت تاثیر خود قرار می دهند که درک آن دشوار است.
به گزارش روزیاتو، در ادامه به بررسی ۷ چیز در زندگی می پردازیم که طبق اصول روانشناسی، افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند.
۱) زندگی در تنش مداومبزرگ شدن در یک خانواده سمی می تواند به معنای زندگی در یک تنش دائمی باشد. هرگز نمی دانید که درگیری بعدی چه زمانی رخ خواهد داد.
روانشناسان خاطرنشان می کنند که اعضای سمی خانواده ممکن است معتاد به درگیری های مداوم باشند.
در نتیجه، آنها از نظر احساسی بیش از حد واکنش نشان داده و در جمع یا در فضای خصوصی عصبانیتشان را نشان می دهند.
بزرگ شدن در چنین محیط ناآرامی مانند حرکت در میدان مین بوده که در آن هر قدم مملو از خطر است.
از لحظهای که از خواب بیدار میشوید، تا زمانی که به رختخواب میروید، یک حس تنش وجود دارد؛ مانند طوفانی که در حال وقوع است.
شما در چنین شرایطی مجبور هستید که همیشه رفتارها و سخنان خود را بررسی کنید و هرگز نمی دانید که یک نظر ظاهراً بی ضرر چه زمانی طوفانی را برمی انگیزد.
این حالت حتی پس از مستقل شدن به سختی از بین می رود.
۲) احساس می کنید که در افت و خیز احساسی هستیداعضای سمی خانواده همیشه در آستانه انفجار نیستند.
گاهی اوقات، آنها آرام، دوستداشتنی و خوب به نظر می رسند. درست پیش از اینکه بدون هیچ هشداری وارد حالت سمی خود شوند.
این دقیقاً همان چیزی است که باعث می شود احساس کنید که انگار در یک ترن هوایی احساسی هستید.
درست زمانی که فکر می کنید در امانید، یک طغیان شما را به قلمروی دلواپسی پرتاب می کند.
این تغییرات سریع خلق و خو باعث ایجاد حس بی ثباتی می شوند.
بچههایی که در چنین شرایطی بزرگ میشوند و نمیدانند که چه چیزی انتظارشان را می کشد، ممکن است دچار اضطراب شده و دائماً خود را برای حمله عاطفی بعدی آماده کنند.
۳) مراقبت از دیگرانکودکان در خانوادههای سمی ممکن است خود را در نقش هایی بیابند که معمولاً برای بزرگسالان تعریف شده اند؛ مانند نقش مراقب.
این امر آنها را وادار می کند که خیلی سریع بزرگ شوند و کودکی و معصومیت آنها را می رباید.
بر اساس اصول روانشناسی، اگر مجبور باشید از همان ابتدا نقش مراقب را بازی کنید، این احتمال وجود دارد که هویت خود را با انجام کارهایی برای دیگران پیوند دهید.
در حالی که کمک کردن خوب است، با داشتن چنین ذهنیتی این کار را بیش از حد و بدون تعیین مرزهای سالم و توجه به نیازهای خود انجام می دهید.
در این صورت، عزت نفس شما آسیب می بیند. به خصوص اگر این باور را داشته باشید که تنها در صورتی شایسته عشق و احترام هستید که بتوانید به دیگران کمک کنید.
۴) عزت نفس پایینافرادی که در خانواده های سمی بزرگ شده اند، اغلب در دوره بزرگسالی با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم می کنند.
اگر در دوران کودکی خود مجبور بودید که با انتقادات بی وقفه کنار بیایید، همان افرادی که باید به شما عشق بیقید و شرط میدادند، باعث شدند که احساس بی ارزشی کنید.
هنگامی که متقاعد شدید بی ارزش هستید، از بین بردن این باور دشوار است.
حتی در موقعیت هایی که به طور عینی موفق هستید، ممکن است دچار احساس بی کفایتی و شرم شوید.
بنابراین، اهداف بزرگ تری را برای خود تعیین کرده و اگر نتوانستید به آنها دست یابید، خودتان را سرزنش می کنید.
۵) کمالگراییفرزندان خانواده های سمی می توانند دچار کمالگرایی شوند.
شاید پدر و مادرتان اشتباهات شما را به عنوان یک نقص، به جای بخشی از زندگی عادی تلقی میکردند.
بنابراین، ممکن است این رفتار باعث شده باشد که شما در دوره بزرگسالی فکر کنید که باید از اشتباهات به هر قیمتی اجتناب کرد و تلاش برای کمالگرایی یک هنجار است؛ نه یک استثنا.
تمایل به کمالگرایی همچنین می تواند ناشی از نیاز به کسب تایید یا اجتناب از انتقاد در یک محیط خانوادگی سمی باشد که در درازمدت باعث استرس مزمن و نارضایتی از زندگی خواهد شد.
۶) سرکوب احساساتمحیطهای سرکوبکننده عاطفی در دوران کودکی، بیان آشکار احساسات را برای افراد چالشبرانگیز می کنند.
روانشناسان خاطرنشان کرده اند که سرکوب احساسات یک راهبرد معمول مقابله ای است که توسط اعضای خانواده های سمی استفاده می شود.
کودکان در چنین خانواده هایی این باور را دارند که ابراز احساسات می تواند منجر به نادیده گرفته شدن یا حتی خشونت و شرمندگی شود.
بنابراین آنها احساسات خود را سرکوب می کنند که باعث می شود ایجاد روابط عمیق در دوره بزرگسالی چالشبرانگیزتر شود.
اگر نتوانید به طرف مقابل بگویید که واقعاً چه احساسی دارید، چگونه می توانید به او نزدیک شوید؟
۷) مکانیسم های مقابله ای ناسالمبزرگ شدن در یک شرایط سمی میتواند باعث شود مکانیسمهای مقابلهای دیگری در شما شکل گیرند:
کنارهگیری از تعاملات اجتماعی به عنوان راهی برای محافظت از خود در برابر رنج های عاطفی بیشتر سوء مصرف مواد مخدر یا الکل برای از بین بردن درد عاطفی یا مقابله با استرس انجام رفتارهای خودآزاری در تلاش برای مقابله با احساسات طاقتفرسا یا به دست آوردن حس کنترل صرف زمان بیش از حد در شبکه های اجتماعی یا خیالبافی به عنوان وسیله ای برای فرار از واقعیت های زندگی ناکارآمد خانوادگی کانال عصر ایران در تلگرام