سودهای میلیونی از طلاق!
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۳۵۹۱۷
ثبت طلاق در دفاتر اسناد رسمی بزودی با محدودیت و سقف معینی انجام خواهد شد. اقدامی که به دنبال تلاشها برای کاهش طلاق و رفع زد و بندهای برخی دلالان صورت گرفته است. بحث طلاق به عنوان یکی از ۵ اولویت کشور در راستای کاهش آسیبهای اجتماعی به شمار میآید تا جایی که مقام معظم رهبری بر یک تقسیم کار ملی برای رفع آسیبهای اجتماعی در کشور تأکید کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۵ درصد از عوامل افزایش طلاق مربوط به دفاتر ازدواج و طلاق است.
زد و بندها و تبانیهایی که بیشتر به منظور افزایش درآمد دفترخانهها انجام میشد، امکان تفکر و راه بازگشت به زندگی را از برخی از زوجین میگرفت و به افزایش آمار طلاق منجر میشد. در همین راستا کانون سردفتران ازدواج و طلاق با بررسیهایی که انجام داد توانست از حضور دلالان و واسطهها پرده بردارد و با تدوین طرحی راه سوءاستفاده آنها را ببندد.
رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق در این باره به «ایران» میگوید: از هفته آینده بر اساس بخشنامهای که بزودی توسط رئیس قوه قضائیه ابلاغ میشود، ثبت طلاق در دفاتر اسناد رسمی با محدودیت و سقف معینی انجام خواهد شد.
علی مظفری ادامه میدهد: تعدادی از سردفتران ازدواج و طلاق دفاتر خود را در نزدیکی مجتمعهای قضایی خانواده دایر کردهاند و با تبانی با برخی از کارمندان مجتمعهای قضایی و یا همکاری با برخی دلالها شرایطی را فراهم میکردند تا به محض صدور حکم طلاق، زوجین به آن دفترخانه مراجعه کنند.
وی با اشاره به اینکه، دلالها برای هر طلاق ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان از سردفتر میگرفتند، اضافه میکند: زوجین پس از صدور حکم طلاق سه ماه فرصت دارند تا فکر کنند. به عبارت دیگر در این سه ماه زمانی ایجاد میشود تا شاید زوجین به زندگی مشترک خود بازگردند، اما با حضور دلالها و واسطهها این دسته از زوجین همان روز یا چند روز بعد از صدور حکم برای ثبت طلاق اقدام میکنند.
مظفری عنوان میکند: از آنجایی که این اتفاق نه تنها شرایط اقتصادی بهتری را برای گروهی از سردفتران ایجاد میکرد بلکه موجب فساد اداری هم میشد از این رو کانون سردفتران ازدواج و طلاق طرحی را تنظیم کرد که پس از تأیید کارگروه تشکیل شده در سازمان اسناد از مرداد ماه سالجاری به صورت آزمایشی در دو استان آذربایجان شرقی و همدان اجرا شد و نتایج موفقیتآمیزی به همراه داشت.
رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق میگوید: بر اساس این بخشنامه در هر شهر میانگین ثبت طلاق در سال گذشته به نسبت دفاتر طلاق همان شهر به اضافه ۲۰ درصد، سقف تعداد طلاقهایی است که دفاتر ازدواج و طلاق آن شهر میتوانند به ثبت برسانند.
در واقع با قفل شدن خودکار سامانه، امکان ثبت بیش از این عدد برای دفاتر وجود ندارد. وی با تأکید بر اینکه دفاتر متخلف در تهران طی سال گذشته، نزدیک به ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ مورد طلاق ثبت کردهاند، بیان میکند: با این اقدام آمار ثبت طلاق در هر دفترخانه به ۱۹۰ تا ۲۰۰ مورد میرسد و این یعنی دفع فساد و توزیع عادلانه درآمد.
مسیر رقابت باز باشد!
سردفتر یکی از این دفاتر در شمال شهر به «ایران» میگوید: کلیت این بخشنامه خوب است، اما جزئیات آن مخالف عدالت است. در واقع با اجرایی شدن آن همه سردفتران در سطوح مختلف شغلی درآمدی یکسان خواهند داشت. مثلاً فردی که ۲۰ سال در این رشته تجربه دارد با یک سردفتر مبتدی درآمد یکسانی خواهد داشت.
او ادامه میدهد: البته نباید اختلاف فاحشی هم وجود داشته باشد، اما یکسان بودن هم مغایر عدالت است. من گمان میکنم همانطور که طبق قانون برای حقوق مدیران کل سقف وجود دارد باید برای ثبت طلاق در دفاتر هم سقفی منطقی قرار داده شود تا مسیر رقابت هم باز شود.
یکی دیگر از سردفتران قدیمی در مرکز تهران، اما دغدغه دیگری دارد، او به «ایران» میگوید: با این کار برای مراجعه کنندگان محدودیت ایجاد خواهد شد. تهران شهر بزرگی است، هنگامی که سقف ثبت در یک دفترخانه پر شود دیگر نخواهد توانست طلاقی را به ثبت برساند و مراجعه کننده باید به دفاتر دیگر مراجعه کند که این میتواند مشکل ساز شود.
او با تأکید بر اینکه «اگر میتوانند راه را بر دلالان ببندند» اظهار میکند:اجرایی شدن این طرح در شهرستانها مشکلی ایجاد نمیکند، اما در تهران میتواند به نارضایتی مردم و حتی ایجاد تنش و مناقشه بین مراجعه کننده و سردفتران منجر شود.
سردفتری که در نزدیکی یکی از دادگاههای خانواده دفترخانه خود را دایر کرده با این محدودیت مخالف است. او میگوید: اصلاً با این موضوع موافق نیستم، اما به خاطر رعایت عدالت سکوت میکنم. گمان نکنید ثبت طلاق موضوعی جذاب است. بسیاری از سردفتران اصلاً به خاطر دردسرها و اعصاب خردکنیهای طلاق علاقهای به ثبت طلاق ندارند، باقیمانده سقف طلاق این دفترخانهها چه میشود؟
او در پاسخ به این سؤال که سال گذشته چند طلاق را به ثبت رسانده، میگوید: سال گذشته تقریباً ۵۰۰ طلاق یعنی هر ماه حدود ۴۰ تا ۵۰ طلاق را ثبت کردهام. پس این سخن که دفاتر نزدیک به مجتمعهای قضایی خانواده ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ طلاق ثبت میکنند اصلاً درست نیست. سردفترانی که از واسطهها برای افزایش تعداد ثبت هایشان استفاده میکنند هم ممکن است بتوانند به کمک دلالان ماهی ۷۰ تا ۸۰ مشتری بگیرند.
او تنها مزیت این محدودیت را قطع دست واسطهها عنوان میکند و میگوید: البته افزایش نرخ واسطهها از ۵۰ هزار تومان به ۲۰۰ هزارتومان آن هم در شرایطی که برای هر طلاق ۴۵۶۲۰۰ تومان اخذ میشود، مقرون به صرفه نیست. چون از این مبلغ مالیات و دستمزد منشی و کارمند هم پرداخت میشود.
منبع: پارسینه
کلیدواژه: طلاق آسیب اجتماعی زوجین دلالی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۳۵۹۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق بهخاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.
به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
منبع: روزنامه ایران