انصراف از جشنواره فجر غرضورزی است نه عزاداری
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۶۵۰۴۴
استاد داود نیکنام با بیان اینکه انصراف از جشنواره فجر غرض ورزی است نه عزاداری، گفت: انصراف دهندگان اگر واقعا عزادار بودند چرا از روز چهارشنبه که خبر سقوط هواپیما را شنیدند، از جشنواره استعفا ندادند؟!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از جوان آنلاین، چهار روز پس از جریان سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی در کشور، تعدادی از هنرمندان تجسمی و داوران این رشته هنری به بهانه عزاداری برای جانباختگان این حادثه از حضور در جشنواره هنرهای تجسمی فجر انصراف دادند و برخی از فعالان عرصه هنر هم به تحریک مردم برای حضور در تجمعات پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی از هنرمندان نمک خوردند، نمکدان را شکستند
«داود نیکنام» رئیس شورای عالی انجمن خوشنویسی سازمان بسیج هنرمندان کشور درباره اتفاقات اخیر اظهار داشت: هنرمند در هر جامعهای که رشد پیدا میکند، باید قدرشناس عواملی که سبب رشد او شده، باشد. هنرمندان از ۴۰ سال گذشته در همین انقلاب اسلامی رشد پیدا کردند و از امکانات این مملکت استفاده کردند. در واقع امکانات این کشور آن هنرمندان را برجسته کرد و سپس آنها در جشنوارهها و نمایشگاههای بین المللی شرکت کردند و در دنیا هم برجسته شدند. وقتی کسی از امکانات مملکت خود استفاده میکند، باید حواسش جمع باشد که وقتی در کشورمان مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پیش میآید، او هم تحلیل درستی داشته باشد.
وی ادامه داد: در سالهای قبل با فتنههای متعددی مواجه شدیم و تعدادی از هنرمندان موضعی مشابه موضع جشنواره فجر امسال را گرفتند؛ من ریشه این مسائل را ضعف اعتقادی برخی از هنرمندان میدانم؛ چرا که هنرمند پا به پای تکنیک خود در حوزه خوشنویسی و هنرهای تجسمی باید مسائل اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی خود را رشد بدهددر غیر این صورت، نمیتواند تحلیل درستی از اتفاقها داشته باشد. اما متأسفانه میبینیم در شرایط کنونی برخی از هنرمندان نمک خوردند و نمکدان را شکستند.
برای خلق هر اثر هنری مدیون خون شهدا هستیم
این استاد خوشنویسی یادآور شد: من معتقدم برای این انقلاب و کشور خون ۳۰۰ هزار شهید بر زمین ریخته شده است؛ باید تحلیل کنیم که این شهدا برای چه رفتند؟ آیا به خاطر پول و مقام بوده؟ این شهدای عزیز به خاطر خاک و ناموس و دینشان رفتند تا در مملکت امنیت وجود داشته باشد. آنها شهید شدند و ما اکنون میتوانیم با آرامش اثر هنری خلق کنیم؛ در واقع مدیون خون شهدا هستیم؛ چه بدانیم و چه ندانیم.
وی بیان داشت: وقتی شخصیتی مانند سردار حاج قاسم سلیمانی امنیتی به کشور میدهد و توسط تروریستها به شهادت میرسد، میگویمای هنرمند با هر عقیدهای که هستی باید این تحلیل را داشته باشی که حاج قاسم سلیمانی یک قهرمان بوده که جانش را از دست داده است؛ آیا ما موظف نیستیم از این قهرمان قدردانی کنیم؟
انصراف از جشنواره فجر غرض ورزی است نه عزاداری
استاد نیکنام خاطرنشان کرد: متأسفانه برخی هنرمندان از این سردار دلاور قدردانی نمیکنند، اما در بحبوحه تنش بین ایران و آمریکا و به دلیل سقوط هواپیمای مسافربری که مقصر اصلی آمریکا بوده، شهید سلیمانی را کنار میگذارند و بعد از ۴ روز از سقوط هواپیما با اعلام انصراف از جشنواره فجر خود را عزادار جانباختگان سقوط هواپیما میدانند. به نظر من این حرکت و موضع گیری نادرست یک شیطنت و غرض ورزی است.
وی با اشاره به تجمع خیابانی برخی هنرمندان و تحریک جوانان برای این حضور، افزود: در این فضاها میبینیم عدهای به قهرمان جبهه مقاومت و حتی اصل ولایت فقیه اهانت میکنند؛ البته افراد موهن عددی نیستند، اما وقتی هنرمند با سرمایه مملکت به عنوان الگو مطرح میشود، حتما باید حواسش باشد که اگر من در فضای مجازی متنی میگذارم، این متن به نفع دوست است یا دشمن، به نفع آمریکا و اسرائیل است یا مملکت خودمان؟ وی درباره کناره گیری برخی داوران از جشنواره هنرهای تجسمی فجر اظهار داشت: در این رابطه ما از این جهت ناراحت هستیم که چرا این افراد عجولانه تصمیم میگیرند؛ از طرفی نیز این تصمیم به نوعی توهین به فرهنگ مملکت است؛ البته از یک بابت خوشحال میشویم که این افراد با این تفکر خودشان کنار میروند؛ چرا که چندین سال است این افراد به صورت ثابت داوران جشنوارهها هستند و برگزیدگان را هم از قبل مشخص میکنند. در واقع جامعه هنری از دست این افراد خیلی زجر میکشد و از این بابت خدا را شاکریم که این افراد کنار میروند و امیدواریم جوانان انقلابی جایگزین آنها شوند.
استاد نیکنام بیان داشت: ما به عنوان یک هنرمند وظیفه خطیری داریم و باید از خاک، نظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه، خون شهدا و هنر اصیل و انقلابی مان دفاع کنیم؛ چون پرورش یافته این مملکت هستیم.اگر افراد نا آگاه آب به آسیاب دشمن بریزند و حساب نشده عمل کنند، همه ما آسیبی غیر قابل جبران میبینیم.
هنرمندان چند کلیپ از جنایات داعشیها ببینند تا قدردان حاج قاسمها باشند
رئیس شورای عالی انجمن خوشنویسی سازمان بسیج هنرمندان کشور با بیان اینکه تحریم جشنواره فجر از سوی برخی هنرمندان حرکت در مسیر وحدت ملی نیست، اظهار داشت: قضیه استفعای هنرمندان و داوران، ارتباطی به عزاداری برای جان باختگان ندارد؛ چرا که قبل از این حادثه، کشور ما سوگوار سرداری بود که با رشادت هایش دنیا را تکان داد؛ آنها میتوانستند در آنجا هم این عزاداری را انعکاس دهند.
استاد نیکنام افزود: اگر هنرمندان چند کلیپ از داعشیها ببیند که آنها چه بلایی سر ناموس و کودکان و ابنیههای تاریخی و عتبات عالیات آوردند و خودشان را جای قربانیان بگذارند، آن وقت قدر حاج قاسم سلیمانیها را میفهمند.
وی خاطرنشان کرد: در مجموع این افراد دنبال عزاداری برای جانباختگان نبوده و نیستند بلکه دنبال حرکتهای فتنه برانگیز هستند تا به مملکتی که در آن رشد کردند، ضربه بزنند. البته این نکته را هم بر اساس حدیثی که حضرت علی (علیه السلام) بگویم که وقتی فتنه پیش میآید سره از ناسره تشخیص داده میشود و امیدواریم که با بصیرت افزایی، جامعه را آماده ظهور امام زمان (عج) کنیم.
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۶۵۰۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس
راه دشوار محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس بر کسی پوشیده نیست؛ راهی که هاتف صالحی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا، از چهرههای نزدیک به طیف قالیباف معتقد است، اگر به سرمنزل مقصود نرسد، حتی ممکن است قالیباف قید نمایندگی مجلس را هم بزند.
به گزارش هم میهن، او در گفتوگویی، مذاکره و ائتلاف قالیباف با تندروها برای دوره بعدی مجلس را مورد بررسی قرار داد که در ادامه میآید:
چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل میگیرد؟
برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر میرسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلیترین شاخصههای جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟
جبهه پایداری در سالهای اول (۱۳۹۰) که از احمدینژاد جدا شد جزوهای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدینژاد و بهویژه قالیباف را نپذیرد.
قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سالها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که بهعنوان پراگماتیسم شناخته میشود و مماس با اپورتونیسم (فرصتطلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سالها فرصتطلبانه بوده است.
پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصتطلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان میدهد جبهه پایداری از مبانی و ارزشهای اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.
قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه میدانست این طیف او را تخریب کرده است؟
این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.
قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کردهاند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاحطلبان را رقیب قالیباف نمیدانم. یقیناً طیف میانهرو و معتدلان راهیافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمیدانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و… قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادلبخشی را در پیش بگیرد.
چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب میشوند؟
قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامانبخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراینصورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاستجمهوری را برای ۴ سال میخواند.
تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاستجمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، بهنوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را میکنند تا قالیبافِ رئیس تضعیفشدهی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاستجمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی میکند.
مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟
جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسیهای مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاهمدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاهها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدفهای حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکالها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماههای آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی میشود.
با این تفاسیر قالیباف میتواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟
کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح میدهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیشبینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیشبینی است و تصمیمات یکشبه اتخاذ میکند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت میرود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم میکند که «بد» را انتخاب کنند.
بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفیپور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟
در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قوارهای ندارد و مشمول رفتارها، نگرشها و تصمیمهای پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب میشوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار میگیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس میکند از سوی این افراد هم احساس میشود.
از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیمگر یا مواجهه تعادلبخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آنها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بیتقواییهایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاستورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاقمدارانه نیست.
منظور از تعادلبخشی این است که قالیباف به سهمخواهیها و امتیازات تندروهای مجلس دوازدهم پاسخ دهد؟
قالیباف در این شرایط باید رفتار پراگماتیسم از خود نشان دهد و دشمن را تبدیل به مخالف کند و ضدیت را از دشمن بگیرد. مخالف را به منتقد و منتقد را به کنشگر خنثی و سپس دوست خود تبدیل کند.
در این مدت کوتاه قالیباف میتواند این راه پیچیده را طی کند تا رئیس مجلس باقی بماند؟
کار بسیار سختی است. قالیباف نسبت به کنشگران دیگر (رؤسای سابق قوا) یک مؤلفه مثبت دارد. قالیباف همچنان در درون ساختار جمهوری اسلامی قدرت و ظرفیت کنشگری دارد، بنابراین باید نقش میانجی را در مواجهه با این طیف رادیکال ایفا کند. در درون ساختار سیاسی فقدان حلقه میانجی بین حاکمیت و مردم محسوس است و قالیباف میتواند این نقش را ایفا کند.
اما قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آنهم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی میتواند مطالبات آنها را دنبال کند؟
اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار میگیرد.
اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه میدارد؟
سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.
اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمیرسد.
بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاستجمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگریهای جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) میتواند تنها نظر معتدلان و اصلاحطلبان راهیافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.
به نظر شما قالیباف میتواند ریاست مجلس را به دست آورد؟
من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی میدانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیفشدهای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا بهعنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب میشود چراکه شرایط ریاستجمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاستجمهوری را به دست بیاورد.
اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، بهعنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش میگیرد؟
اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و بهطور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس میشود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را میپذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف میدهد و آماده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۸ میشود.
یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمیشود؟
به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول میکند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.