Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-09@03:01:53 GMT

حاج‌قاسم‌های عرصه تولید کجا هستند؟!

تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۷۰۵۸۳

حاج‌قاسم‌های عرصه تولید کجا هستند؟!

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تقابل «اسلام» و «استکبار» با ترور ناجوانمردانه سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به نقطه‌جوش و اوج خودش رسیده است. رژیم ایالات‌متحده آمریکا در یک انتحار سیاسی و نظامی و در یک قمار بزرگ فرمانده شجاع و باتدبیر سپاه قدس را به شهادت رساند.

این رژیم آن‌قدر به خودش غره بود که تقریباً از عدم پاسخ جمهوری اسلامی ایران به این جنایت هولناک مطمئن شده بود تا اینکه موشک‌های نقطه‌زن نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین و امن‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه را در هم کوبید و عین‌الاسد را به عین‌الجسد مبدل ساخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آمریکایی‌ها که به لطف فناوری نظامی خود عادت دارند از کیلومتر‌ها دورتر و از بالای آسمان دشمن را نشانه بروند، از این به بعد و با مشاهده حجم عظیم تخریب در این پایگاه و تحقیر خود و این میزان جسارت و اعتماد به نفس و فناوری پیشرفته فرزندان ایران راهی جز تسلیم نمی‌یابند.

این اقدام ایران اسلامی پیام‌های بسیار مهمی برای تمام ذینفعان و طرف‌های درگیر در مسائل منطقه‌ای و جهانی دارد. قطعاً بسیاری از کشور‌های جهان از این پس از ایران الگو خواهند گرفت. تاریخ مسائل سیاسی و نظامی جهان از روز ترور آن شهید والامقام و پاسخ قاطع ایران به دو برهه قبل و بعد از این واقعه تقسیم می‌شود و این دستاورد بزرگی برای انقلاب اسلامی و دوستداران محور مقاومت است. اکنون جمهوری اسلامی ایران به یک قدرت برتر نظامی دست به ماشه مقابل تروریست‌ها در خاورمیانه تبدیل شده که هدف اصلی خود را اخراج آمریکا از این منطقه پرآشوب می‌داند.

رئیس جمهور آمریکا چندین ساعت پس از سیلی محکم موشکی سپاه با صدایی لرزان، لبانی خشک و نفس‌زنان در مقابل دوربین‌ها ظاهر شد و همانند یک بزدل واداده اقدام به توجیه حمله سپاه کرده و تلفات آمریکایی‌ها را ناچیز و حتی در برخی مطالب «هیچ»! توصیف کرد. بسیاری از هم‌پیمانان ایالات‌متحده که منتظر اقدام سخت و متقابل آمریکا بودند به‌یک‌باره متوجه شدند که آمریکا حتی توان دفاع از خود و پایگاه‌هایش را نیز ندارد چه برسد به دیگران و هم‌پیمانانش!

او در عوض پاسخ و اقدام نظامی، جمهوری اسلامی را به تحریم‌های اقتصادی بیشتری تهدید کرد. ترامپ خوب فهمیده که با وجود سرداران و دلیرمردانی، چون حاج قاسم‌ها دیگر یارای مقابله با جمهوری اسلامی در عرصه نظامی را ندارد و به ناچار سکان تهدید‌ها را به سمت اقتصاد چرخانده است. او سعی خواهد کرد تا با تحریم‌های بیشتر که احتمالاً جریان صادرات و واردات به ویژه کالا‌ها و محصولات استراتژیک و اساسی مردم از مواد غذایی و دارو گرفته تا تجهیزات پزشکی و هواپیمایی را نیز در بر خواهد گرفت حیثیت و هیمنه پوشالی خود را احیا کند، اما این پایان کار نیست. جمهوری اسلامی با قدرت نظامی و شکستن هیمنه پوشالی آمریکا امروز دست برتر را در منطقه دارد. حالا این ایران است که تعیین می‌کند چه کسی در منطقه حضور داشته باشد. این ایران است که امنیت هم‌پیمانان خود، منطقه و به‌ویژه خلیج‌فارس را تأمین می‌کند.

خاورمیانه، منطقه مورد علاقه چپاولگران که صد‌ها سال است به آن چشم دوخته‌اند دارای منابع عظیم نفت و گاز، مواد معدنی، نیروی انسانی، بازار بزرگ مصرف و شاهراه ارتباط زمینی و هوایی و دریایی دنیاست. شرکت‌های آمریکایی سال‌هاست در پروژه‌های مشترک اقتصادی و نظامی در بسیاری از کشور‌های منطقه حضور دارند. علاوه بر فروش سلاح و به اصطلاح تأمین امنیت برخی کشورها، منافع اقتصادی کلانی از خاورمیانه از طریق مشارکت در صنایع نفت و گاز و فروش کالا‌های آمریکایی به این کشور سرازیر می‌شود.

ایران با به رخ کشیدن قدرت نظامی خود و با نواختن سیلی سخت بر صورت ایالات متحده و اقدام پیش‌دستانه و جلوگیری از پاسخ نظامی آن می‌تواند تحریم‌های اقتصادی دشمن را نیز بی‌اثر کند. حتی بالاتر از آن ایران می‌تواند از طریق ممانعت از ورود و سرمایه‌گذاری آن‌ها در منطقه منافع اقتصادی آن‌ها را نیز به خطر بیندازد.

اما حالا که مشکل نظامی کشور به دست توانمند سرداران نظامی رفع شده است، تنها نقطه‌ضعف و راه فشار بر کشور از طریق تحریم و فشار اقتصادی است که ترامپ نیز آن را با شدت بیشتری در دستور کار قرار داده است. ایالات متحده چندین مقام و شرکت ایرانی را به لیست تحریم‌های خود اضافه کرده و مدام دم از تحریم‌های بیشتر می‌زند حال نوبت سرداران اقتصادی ایران است تا با تقویت اقتصاد و افزایش تولید ناخالص ملی از طریق بهبود فضای کسب‌وکار، رونق تولید ملی و از طریق توجه به شرکت‌های دانش‌بنیان ایالات‌متحده را به زانو دربیاورند.

اقتصاد مقاومتیِ درون‌زا، برون‌گرا، مردم پایه، دانش‌بنیان و عدالت‌محور تنها راه و مدل بومی نجات اقتصادی کشور است، به فرموده مقام معظم رهبری «باید قوی شویم» بنابراین گام دوم انقلاب را باید اقتصادی برداشت. با تقویت اقتصاد در کنار قدرت نظامی این جمهوری اسلامی خواهد بود که منافع اقتصادی دشمن و به ویژه رژیم ایالات متحده را تحریم خواهد کرد و این خواسته مردمی است که سال‌ها طعم تلخ تحریم را چشیده‌اند.

وظیفه سرداران اقتصادی و حاج قاسم‌های عرصه تولید و اقتصاد کم‌تر از حاج قاسمِ سلیمانیِ فرمانده سپاه قدس نیست.

منبع: فارس

انتهای پیام/

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: سرداران اقتصادی سردار سلیمانی سپاه قدس اقتصاد مقاومتی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۷۰۵۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرار به جلوی متهمان مفاسد اقتصادی و دو برابر شدن تحریم‌ها

در حالی که مدعیان اعتدال دنبال اعدام بابک زنجانی و تبدیل پرونده تخلف میلیارد دلاری وی به استخوان لای زخم بودند، اکنون به واسطه بازگردانده شدن اموال به بیت‌المال اظهار ناراحتی می‌کنند.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: تردید و تشکیک و تحریف درباره این پرونده، و تمرکز روی کاهش حکم وی از اعدام به بیست سال حبس بدون اشاره به اهمیت بازگشت اموال، رویکرد جدید رسانه‌های طیف مذکور به موفقیت قوه قضائیه در بازپس‌گیری اموال بیت‌المال است.

در این باره روزنامه زنجیره‌ای اعتماد در یادداشتی نوشت: «این پرونده با وضعی که داشته و همچنان دارد در طول تاریخ و در ذهن عمومی جامعه هیچگاه بایگانی نخواهد شد. جامعه چطور باید تناسب سیر این پرونده با نقطه پایان خوش آن برای بابک زنجانی را بپذیرد؟ آیا کسی که صدها میلیون دلار از منابع عمومی را برای چند سال در وضعیت معطل و نامعلومی نگه داشته باید محکومیتی کم و بیش در حد برخی فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران و کنشگران داشته باشد؟ بحث اصلی درباره این پرونده و پرونده‌های مشابه دو مورد است. یکی بحث شفافیت پرونده و دیگری قیاس آن با پرونده‌های دیگر از حیث عدالت قضایی. اینکه پول‌های مورد بحث پس گرفته شده، جای تقدیر دارد اما این فقط کافی نیست. اولا این پرونده در اوج عدم شفافیت و با حجم وسیعی از ابهامات و سؤالات بی‌پاسخ رسیدگی شد و به این نقطه رسید. نکته دوم خود فرآیند رسیدگی بود که کاملا غیرشفاف طی شد. مقامات قضایی در تمام این‌ سال‌ها مواردی مثل لو رفتن مبادی دور زدن تحریم و امثالهم را به عنوان دلیل رسیدگی غیرعلنی پرونده بابک زنجانی اعلام می‌کردند. الان بعد از یازده سال و با تغییرات گسترده در روش‌های دور زدن تحریم آیا وقت آن نرسیده که این پرونده و مجموع اقدامات بابک زنجانی شفاف برای مردم توضیح داده شود؟ سؤال دیگر این است که اگر ما همچنان به همان روش داریم تحریم را دور می‌زنیم پس چه ضمانتی برای عدم تولید مجدد امثال بابک زنجانی هست؟

عدم شفافیت و ابهامات این پرونده طوری بود که در دولت آقای روحانی بارها صدای مقامات خود دولت را درآورد. بارها آقای زنگنه وزیر سابق نفت فریاد زد که افرادی در پی تبرئه کردن و نجات دادن بابک زنجانی هستند. سرنوشت فعلی پرونده با احتساب فرآیند غیرشفافی که همچنان ادامه دارد حتما مهر تاییدی بر سخنان امثال وزیر سابق نفت خواهد بود.

این مسئله وقتی بغرنج‌تر می‌شود که پرونده‌هایی از این دست از حیث عدالت قضایی مورد داوری افکار عمومی قرار می‌گیرند. به این معنا که جامعه سرانجام آنها را با سرانجام پرونده‌های دیگری نظیر منتقدان سیاسی یا برخی کنشگران مدنی مقایسه می‌کند. مثلا چطور فعالان محیط زیست با اتهاماتی که هیچ‌گاه شفاف نشد و در شرایطی که وزارت اطلاعات تاکید داشت آنها مجرم نیستند باید ۷ سال در زندان باشند و بابک زنجانی با آن همه منابع مالی عظیمی که معطل کرده بود ۱۲-۱۰ سال؟ چطور یک فرد به خاطر بستن خیابان و درگیری با یک فرد بسیجی ظرف ۷۵ روز محاکمه و اعدام می‌شود، اما برای امثال بابک زنجانی موضوع متفاوت است؟»

درباره این شبهه‌افکنی باید گفت: اولا مدعیان اصلاحات و نشریات زنجیره‌ای همسو دوست داشتند زنجانی اعدام شود و پول‌ها برنگردد تا بتوانند به فریب افکار عمومی و منفی‌بافی و سیاه‌نمایی ادامه دهند. اما حالا که قوه قضائیه و دستگاه‌های اطلاعاتی توانسته‌اند با تحت فشار گذاشتن فرد متخلف، اموال را به بیت‌المال برگردانند، سیاست‌بازان شاکی شده‌اند.

ثانیا قوه قضائیه درباره این پرونده دو راه بیشتر نداشت: ۱- زنجانی را اعدام کند، اما اموال بیت‌المال به کشور برنگردد. ۲- اعدام وی را به شرط همکاری وی برای بازگرداندن اموال، به حبس ۲۰ ساله تبدیل کند. در نقطه مقابل، محافل سیاست‌باز دوست داشتند زنجانی اعدام شود و پول‌ها برنگردد. در این زمینه قوه قضائیه گزارش داده است: «اردیبهشت۱۴۰۲ با ابلاغ رئیس قوه قضائیه، فرصتی با بازه زمانی مشخص به محکوم‌علیه داده شد تا تکلیف بازگرداندن بدهی‌ها را مشخص کند. با تعامل دستگاه قضائی و سازمان اطلاعات سپاه، اموال بابک زنجانی با همکاری خودش در خارج شناسایی شده و مجموعه‌ای از راهکارهای اطلاعاتی و حقوقی برای بازگرداندن اموال در دستور کار قرار گرفت. محموله‌ای معادل بدهی‌های ارزی وی در بهمن ۱۴۰۲، طی چند مرحله وارد کشور شده و در اختیار بانک مرکزی قرار گرفت که ارزش آن با احتساب اموال مصادره شده قبلی، بیش از بدهی‌های وی می‌باشد.»

ثالثا بابک زنجانی چنان که در گفت‌وگوی کاملا تبلیغاتی با نشریه کارگزارانی آسمان (به سردبیری محمد قوچانی) در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۲ (چهار ماه قبل از بازداشت وی) عنوان کرده، رشد خود را مدیون دوره سربازی خود در بانک مرکزی (دولت مرحوم هاشمی/ مدیریت مرحوم نوربخش بر بانک مرکزی) است به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفت و منشی دفتر و راننده، آقای نوربخش شد و سپس در زمره ۴- ۵ نفری قرار گرفت که نوربخش انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می‌داد تا در بازار پخش کنند. به گفته بابک زنجانی: «اولین روز ۱۷ میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم ۱۷ میلیون تومان بود] ۱۷میلیون تومان کارمزد در یک روز به نرخ سه دهه قبل!![ با آن پول هم یک دفتر در میرداماد (خیابانی که بانک مرکزی نیز همان جاست) خریدم. هر روز دلار می‌گرفتم و در بازار می‌فروختم.»

رابعا جریان غربگرا اصرار دارد کشور را در جنگ اقتصادی به جای دور زدن تحریم‌ها، تسلیم غرب کند؛ چنانکه با برجام شروع کرد و مطابق دیکته غرب در تدارک برجام دو و سه برای واگذاری برنامه نظامی و اقتدار منطقه‌ای- سپس واگذاری یا تعطیلی بخش عمده‌ای از توانمندی‌های هسته‌ای- بود. در این مسیر نه‌تنها تحریم‌ها لغو نشد بلکه دو برابر هم شد و در اثر بی‌کفایتی‌های هشت ساله دولت وقت، چند هزار کارخانه تعطیل شدند، معدل هشت‌ساله رشد اقتصادی به صفر درصد نزدیک شد، فروش نفت به زیر سیصد هزار بشکه کاهش یافت و تورم به رکورد ۶۰ درصد رسید. در عین حال فسادهای بزرگی مانند فساد ۱۴ هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه، نیشکر هفت‌تپه، ماشین‌سازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی، پالایشگاه اراک، مفاسد حسین فریدون و رئیس خصوصی‌سازی و داماد و دختر دو وزیر صمت، رؤسای سایپا و ایران خودرو، حیف و میل ده‌ها هزار میلیارد تومان تسهیلات ویژه بانکی و محرومیت تولیدکنندگان واقعی از حمایت‌های بانکی دولت، واگذاری رانتی ده‌ها میلیارد دلار از ذخائر ارزی به قیمت ۴۲۰۰ تومان، و.. در همان دولت رخ داد.

دیگر خبرها

  • پوتین: اتحادیه اقتصادی اوراسیا در برابر تحریم‌های جدید کارآمد است
  • جمهوری اسلامی دختران و زنان را محور خانواده و دارای نقش موثر اجتماعی می‌داند
  • الحاق شناورها و تجهیزات جدید به نیروی دریایی
  • منزوی کردن زنان را قبول نداریم/ ایران بیشترین تحصیل کرده زن در منطقه را دارد
  • رئیسی: ایران بیشترین تحصیل کرده زن را در منطقه دارد
  • اقتدار، رشد اقتصادی و نظامی کشور در گروی افزایش جمعیت
  • فرار به جلوی متهمان مفاسد اقتصادی و دو برابر شدن تحریم‌ها
  • هاآرتص: تل‌آویو نگران همه گیر شدن تحریم علیه اسرائیل است
  • نخست‌وزیر بلژیک: در حال بررسی اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه اسرائیل هستیم
  • دهه ۹۰؛ دهه‌ی «رکود، عبرت، تجربه»