خاصیت ماندگاری و سرایت جمعی دروغ
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۷۶۹۳۰
روزنامه شرق؛ عبدالرحمن نجلرحیم*
مغزپژوهی اجتماعی امروز تأییدگر این موضوع است که دروغ از جامعه انسانی پاکشدنی نیست؛ حتی اگر آن را گناهی بزرگ و نابخشودنی بدانیم و بخواهیم علیه آن با اجبار اخلاقی و اعتقادی، سرسختانه بجنگیم زیرا انسان از سالهای اولیه زندگی حین رشد مغزی دروغ را در مقابل راست امتحان میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این تمرین مغزی ناشی از توان هیجانی اجتماعی و شناختی به نحوی با قدرت تخیل یا ایماژیناسیون و حافظه انسان نیز ارتباط دارد زیرا در طول تجربیات اجتماعی زیست در مغز انسان، از ابتدا تا انتها، راست با کمک دروغ و واقعیت به محک خیال، از هم تمییز داده میشوند. طبق پژوهشهای جدید، دروغ، صداقتنداشتن و فریبکاری مثل هر پدیده مغزی که در ابتدا هیجانی ـ اجتماعی و سپس شناختی و عقلانی است، میتواند دارای خاصیت سرایت جمعی، چسبندگی و ماندگاری باشد.
دروغهای سپید جهت تعارف و خوشمشربی و گاه مصلحتآمیز، اغلب از نظر اجتماعی پذیرفته و مطلوب و همراه با تشویق هستند. به نظر میرسد دروغ احتیاج به کوشش شناختی بیشتری از سوی مدارهای پیچیده مغزی دارد. اگر در جامعه انسانی راست در مقابل دروغ نایستد، صداقتنداشتن در شیبی لغزنده و تند به پیش میرود و بزرگ و بزرگتر میشود و از حساسیت آمیگدال بر اثر تکرار کاسته و کار مغز به سازش و اطاعت کشانده میشود (مجله نیچر نورساینس ۲۰۱۶).
جالب اینکه دروغ به هیچوجه با منطق و عقل سر ناسازگاری ندارد، بلکه بیشتر از راستگویی نیاز به دلیلتراشی و راست و ریستکردن منطقی دارد تا جمعپسند شود. بنابراین انسان شاید بیشتر از اینکه میتواند راستگو باشد، دروغگو میشود. ارسطو میگوید انسان حیوانی سیاسی است، از طرف دیگر، گویا سیاست نمیتواند جدا از دروغگویی باشد، پس انسان موجودی دروغگو نیز هست.
هانا آرنت، متفکر و فیلسوف سیاسی، قبل از پژوهشهای جدید مغزپژوهی اجتماعی درباره توان دروغگویی در انسان، در مقاله روشنگرانه «دروغ در سیاست» (۱۹۷۱)، شجاعانه به تمایلات دروغپردازانه انسان کنشگر سیاسی اشاره میکند. او بهویژه به سیطره دروغ در میان سیاستمداران دموکراسی موجود بهویژه آمریکا تأکید دارد و آن را بهشدت خطرناک و تهدیدآمیز برای ماندگاری دموکراسی میداند.
به نظر آرنت، حاکمیت دروغ بر عالم سیاست، آفت دموکراسی شکننده و آسیبپذیری است که بدون آموزش سیاسی توده مردم، حفاظت از آن و رشد آن غیرممکن است. در عین حال، ممکن است جامعه را به سوی خودکامگی سوق دهد. بدیهی است كه این خطر در جوامعی که توده مردم از سواد سیاسی نازلتری برخوردار هستند و راحتتر تابع دروغهای سیاستمداران خود میشوند، بهمراتب آسیبرسانتر است.
گاه حتی ممکن است دروغ، ریا و پنهانکاری، در جهت منافع ملی هم نباشد و منافع فردی یا گروهی اندک در حول دولت را تأمین کند که فاجعهای بس خطرناکتر را متوجه مردم خواهد کرد. فقط با ایجاد مکانیسمهای کنترل از طرف تشکیلات مردمی که راستگویی را فراموش نکرده باشند، میتوان از آفت رشد سریع دروغ، فریب و پنهانکاری و بهخطرافتادن آزادیهای اساسی انسانی جلوگیری کرد.
*مغزپژوه لینک کوتاه: asriran.com/002yat
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۷۶۹۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عادیسازی بیحجابی شبیخون فرهنگی
در جامعهای که پوشش زنان و حتی مردان از دیرباز یکی از آداب و ارزشهای اجتماعی بوده و بدپوششی در این جامعه مذموم شمرده شده است، عادیشدن پوششهای غیرمتعارف، چه در مردان و چه در زنان، زنگ خطر استحاله فرهنگی و ارزشهای اجتماعی را به صدا درمیآورد.پوشش انسانها صرفنظر از اینکه از نظر فطرت انسانی یک ابزار مصونیت است، برای فعالیتهای اجتماعی زنان و مردان نیز مفید است. هر کسی باید به اندازهای که خود او میداند و برایش مصونیتآفرین است، به آن عمل کند. حجاب به معنای پوشش بیرونی و عفاف به معنای پوشش درونی است. عواملی که باعث سلامت در جامعه میشوند و در صورت نبود این دو عامل، مشکلات و اثرات مخرب زیادی در جامعه به وجود خواهد آمد؛ چراکه اگر حجاب و عفاف که مکمل یکدیگرند، در افراد و جامعه رعایت شود، سبب رشد و افزایش معیار اطمینان و اعتماد در جامعه، تاثیر مثبت بر سلامت روحی و روانی در تربیت و تعلیم فرزندان و محیط اطراف میشود. همین امر سبب رشد عقلی و فرهنگی در جامعه و مانعی محکم در مقابل عوامل و تاثیرات منفی و مخرب است.
انسان، پوششگریز است یا خیر؟
پیرامون موضوع حجاب و پوشش زنان مسائل مختلفی مطرح میشود اما پیش از هر چیزی باید بررسی شود که آیا انسان بالطبع حجابگراست یا خیر؟ پوشش دینی بانوان و حجاب از اختراعات آیین اسلامی نیست، بلکه ریشه در تاریخ دارد. در تمدنهای کهن بشری مانند تمدن یونان و ایران نیز موضوع حجاب در بین بانوان دارای جایگاه خاصی بوده است؛ بنابراین نهفقط اسلام واضع قانون حجاب نبوده، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریطهایی که در طول تاریخ در مورد حجاب نیز به وجود آمده، به قانونمند کردن و تنظیم آن همت گماشته و آن را بهصورتی متعادل، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن و غیرتمندی مرد، آن را ارائه داده است. در پاسخ به اینکه انسان پوششگریز است یا خیر، باید هر دو گزاره آن بررسی شود. اگر فرض بر حجابگریزی باشد، اعتبار و ارزش رعایت حجاب بهدلیل عقلانیت و پیامد فرهنگ و تربیت فردی است. اگر فرض بر گزاره اول باشد، عدم رعایت حجاب خلاف طبع بوده است. این موضوع در حالی است که در ایران تاکنون حجابگرایی فرض شده و مبنای سیاستگذاری بر این اساس انجام گرفته است.
محجبههای جوان؛ مرکز ثقل مواجهه با بدپوششها
در مسأله حجاب، حاکمیت با گروههای مختلفی روبهروست؛ افرادی که صرفا بدپوشش هستند، افرادی که به بدپوششی کمک میکنند (مانند تولیدکنندگان البسه نامناسب) و در نهایت افرادی که بیحجابی عامدانه را تبلیغ میکنند (مانند متعرضان به محجبهها و افراد تبانیکننده با عوامل بیگانه). ولی به نظر میرسد که محجبهها باید مرکز ثقل این مواجهه قرار بگیرند. یک فرد محجبه و عفیف وظایف بزرگی بر عهده دارد و باید الگوی مناسبی برای دیگران باشد تا آنها نیز از این هدیه الهی بهرهمند شوند. به هر حال در مقابله با بیحجابی، به جای برخورد با بیحجابان عادی، باید این پندار که بیحجابان در غلبه کمی و کیفی هستند، تضعیف شود. در این راه میتوان از ظرفیت محجبهها استفاده کرد. با وجود اینکه این موضوع مورد توجه قرار گرفته اما اجرای آن ناشیانه بوده است؛ چراکه بیشتر این افراد بانوان میانسال بوده، در حالی که بهتر است از جوانان و دانشجویان در این امر استفاده شود. با این حال باید توجه داشت که اعتدال در رفتار با بدحجابی باید رعایت شود؛ زیرا افراط در آن موجب تنش و اضطراب و منجر به عادیشدن بدپوششی در جامعه میشود. این مسأله نیازمند نهاد ستادی و نظارتی فراقوهای است که منحصرا به مسأله حجاب نپردازد. میتوان این نهاد را در قالب ستاد مبارزه با مفاسد فرهنگی ــ اجتماعی تشکیل داد.
ارتقای صنعت مد در موضوع حجاب اسلامی
به نظر میرسد باید اقداماتی در جهت کاهش پوشیدنیهای ناسالم یا نامناسب و افزایش پوشیدنیهای سالم و مناسب، البته با کیفیت و قیمتی مناسب برای کاهش زمینههای فساد و بدپوششی انجام شود. بر همین اساس باید طراحان لباس در یک زیستبوم ایرانی ــ اسلامی تربیت شوند و طرح درسها و نظام آموزشی خیلی قدیمی، چه در طراحی لباس و چه در طراحی پارچه ارتقا پیدا کند. مسئولان این صنعت و این حوزه باید تدابیر لازم را برای پوشش مناسب با قیمت مناسب در اختیار جامعه قرار دهند و نیازهای اقتصادی تولیدکنندگان نیز تامین شود. از سویی دیگر تسهیل تشکیل خانواده، تقویت روابط خانوادگی و افزایش اشتغال مناسب میتواند در کاهش زمینههای بدپوششی نیز موثر باشد. با این حال باید جایگاه حجاب بهدرستی در کشور تبیین و مشخص شود. در برخورد با پدیده بدحجابی باید مشکل فرهنگی و سیاسی آن، از یکدیگر تمایز پیدا کند و متناسب با خاستگاههای آن به برخوردی سنجیده و برنامهریزیشده پرداخت. در برخورد با بیحجابان باید دقت کرد تعلیم، موعظه و دعوت به خیر، مقدم بر امر به معروف و نهی از منکر است که در این مسیر نهادهای آموزشی اهمیت بالایی دارند.