واشنگتنپست: سیاست "فشار حداکثری" دونالد ترامپ شکست خورده است
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۹۴۷۶۴
آفتابنیوز :
نشریه واشنگتنپست در تحلیلی درباره شکست به اصطلاح سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا در قبال دشمنان این کشور در جهان همچون ونزوئلا، کره شمالی و ایران به قلم جکسون دییل مینویسد: بخش عمده تعاملات بینالمللی این رییس جمهور آمریکا متشکل از آش شه قلمکاری از اقدامات متناقض و ناگهانی بودهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استفاده از تعرفهها، تحریمها و دیگر ابزارهای فشار اقتصادی برای وادار کردن دشمنان آمریکا و حتی همپیمانان این کشور به منظور قبول درخواستهای کاخ سفید.
میزان فشارهایی که دولت ترامپ اعمال کرده از کشوری به کشور دیگر و از چین و کره جنوبی گرفته تا اوکراین و مکزیک متفاوت بوده است و بنابراین نتایج آن نیز متفاوت بودهاند. اما در سه مورد خاص شامل کره شمالی، ایران و ونزوئلا سیاست صریح ترامپ، اعمال فشار حداکثری بوده است. همینطور در این موارد سابقه به جا مانده از این سیاست، شکست حداکثری بوده است.
این سیاست فشار حداکثری قرار بود حکومت کیم جون اون، رهبر کره شمالی را وادار به تسلیم تمامیت زرادخانه هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی این کشور کند. با این حال بعد از گذشت سه سال این کشور همچنان این سلاحها را میسازد و هماکنون نیز علنا قسم خورده که دیگر با مذاکرات بیشتر با دولت ترامپ همراهی نکند.
اینکه کیم جون اون طی ماههای آینده دستور به از سرگیری آزمایش موشکهای دوربرد یا کلاهکهای هستهای این کشور دهد و در سال انتخابات تحریک به ایجاد یک بحران برای دونالد ترامپ کند، هنوز مشخص نیست اما چیزی که مسلم است این است که کره شمالی در پایان دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ بالغ بر 12 یا بیشتر سلاح هستهای نسبت به زمانی که ترامپ ریاست جمهوریاش را آغاز کرد، به دست خواهد آورد.
از سوی دیگر این سیاست فشار حداکثری قرار بوده ایران را مجبور به مذاکرات مجدد بر سر برنامه هستهای خود و حتی فروپاشی کند. توافق قبلی با ایران که دونالد ترامپ آن را دور انداخت تضمین میکرد که تهران دست کم یکسال با دستیابی به سلاح هستهای فاصله داشته باشد.
حکومت ایران همچون حکومت کره شمالی مذاکرات بیشتر با دولت آمریکا را رد کرده است. این حکومت نیز میتواند از الان تا ماه نوامبر برای دونالد ترامپ دردسر آفرین باشد و این دردسر را از جمله با انجام حملاتی در خاورمیانه یا در اینترنت به وجود آورد. چیزی که اما اتفاق نخواهد افتاد انعقاد یک توافق هستهای جدید با آمریکا خواهد بود.
شاید چشمگیر ترین مورد مربوط به شکست سیاست فشار حداکثری دولت آمریکا که از طرفی کمترین توجه به آن شده مربوط به ونزوئلا باشد؛ کشوری که تنها از راه هوایی سه ساعت با میامی آمریکا فاصله دارد و تا چند دهه اتکای فراوانی از بابت کسب درآمد نفتی به آمریکا داشت. با این حال دونالد ترامپ این جریان درآمد ونزوئلا را قطع کرده و مطمئن بود که اقداماتاش علیه این کشور باعث سقوط حکومت سوسیالیستی ونزوئلا که گرفتار سقوط آزاد اقتصادی و سیاسی بود، خواهد شد.
با این حال به جای این اتفاق در حالی که یکسال از اجرای این اقدامات آمریکا گذشته، اما حکومت نیکولاس مادورو به نظر هنوز ثباتش را حفظ کرده است.
برق در شهر کاراکاس مجددا برقرار شده و فروشگاههایی که زمانی از اجناس خالی بودند حالا مملو از اجناس شدهاند و مخالفان مورد حمایت آمریکا در ونزوئلا نیز دست کم به شکل فیزیکی از منبع قدرتشان یعنی مجلس ملی کنار زده شدهاند. این خواسته ترامپ مبنی بر اینکه نیکولاس مادورو قدرت را ترک کند و راه را برای انتخابات جدید هموار کند به زودی اتفاق نخواهد افتاد.
پس چرا این سیاست فشار حداکثری موثر نبوده است؟ دلایل این موضوع چندان برای درک کردن سخت نیستند. در درجه اول دونالد ترامپ اهدافی به شکل غیرواقعبینانه تعریف کرد. همانطور که چند کارشناسان حوزه کره شمالی سه سال پیش متذکر شدند کیم جون اون قرار نیست هرگز یک شبه کلیت زرادخانههای تسلیحاتی خود را تسلیم کند. در بهترین حالت او شاید با یک فرآیند قدم به قدم میتوانست از سوی آمریکا قانع شود. اما در ارتباط با ایران نیز مایک پامپئو، وزیر امور خارجه آمریکا تقاضای امتیازات عمدهای را مطرح کرد که بدون تغییر حکومت ایران غیرقابل تصور هستند. همچنین در ارتباط با ونزوئلا هم آمریکا هم در سیاستاش تصور کرد که حکومت مادورو به دلیل آنکه جایی برای پناه گرفتن ندارد کاملا طبق خواستهاش قدرت را واگذار خواهد کرد یا از طریق ژنرالهایی که فاسد هستند، سرنگون خواهد شد.
اشتباه بعدی ترامپ نیز این بود که فرض کرد اقدامات یک جانبه آمریکا به حد کافی برای رسیدن به موفقیت قدرتمند هستند و نیاز به همکاری بینالمللی که روسای جمهور قبلی کسب کرده بودند، ندارند. اما دونالد ترامپ اشتباه میکرد و چین که ترامپ به دلیل جنگ تجاری حمایت آن را از دست داد به شکلی بیسروصدا به کره شمالی کمک کرد که زیر فشار تحریمها زنده بماند. از طرف دیگر روسیه نیز همین کار را نیز برای ونزوئلا انجام داده و به این کشور کمک کرد تا حتی تا میزان 70 درصد از صادرات نفتاش را قاچاق کند. همپیمانان آمریکا در اروپا نیز از تبعیت از اقدام یک جانبه ترامپ در لغو توافق هستهای با ایران و اعمال دوباره تحریم علیه آن خودداری کردند. حتی یکسری کشورهای خاورمیانه مثل عربستان سعودی به شکلی بیسروصدا به دنبال جلب نظر ایران برآمدهاند.
بزرگترین اشتباه محاسباتی دونالد ترامپ این است که تصور میکند سلاحهای اقتصادی برای تسلیم ساختن این سه کشور کافی هستند.
برای آمریکا در پارهای از مواقع فشار اقتصادی جواب داده است، به عنوان مثال مکزیک برای اجتناب از تحریم از سوی آمریکا امتیازهایی را به دونالد ترامپ همچون چین داد. با این حال این رویکرد جانشین ضعیفی برای یک سیاست خارجی چند وجهی محسوب میشود و به همین دلیل سیاست فشار حداکثری تبدیل به نماد ریاست جمهوری دونالد ترامپ شده است: یک راهبرد خام و نپخته که محکوم به شکست است.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: ترامپ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۹۴۷۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درخواست آمریکا از چین برای مهار ایران/ پکن اهرم فشار علیه تهران دارد؟
به گزارش خبرآنلاین نشریه فارن پالیسی در مقاله ای با عنوان "چین واقعاً چقدر بر ایران اهرم دارد؟" نوشت: حتی قبل از اینکه ایران صدها هواپیما بدون سرنشین و موشک را به سمت اسرائیل پرتاب کند، مقامات آمریکایی از چین خواسته بودند تا از نفوذ خود برای متقاعد کردن تهران برای مهار اقدامات تحریکآمیز خود و گروههای مقاومت در سراسر خاورمیانه استفاده کند.
حمله انتقام جویانه ایران که اولین حمله مستقیم این کشور به خاک اسرائیل بود، ایالات متحده را به استفاده بیشتر از اهرم بالقوه پکن در خاورمیانه ترغیب کرده است. چین مدتهاست که بزرگترین شریک تجاری ایران است و مقامات ارشد ایالات متحده از جمله رئیس جمهور جو بایدن، به طور علنی از پکن خواستهاند تا به کنترل تهران کمک کند، به ویژه در حالی که ماهها حملات گروه انصارالله در دریای سرخ که توسط ایران تشویق میشوند، حمل و نقل جهانی را مختل کرده است. جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی گفت: « حدود یک سوم از کل تجارت ایران با چین شکل میگیرد و این کشور به یک محافظ مهم برای منافع ایران در شورای امنیت تبدیل شده است. به نظر من چین تنها کشوری است که بیشترین توانایی را برای نفوذ بر ایران دارد، اگر بخواهد.»
با افزایش تنش بین اسرائیل و ایران، قانونگذاران آمریکا فشار را بیشتر میکنند. در تازهترین اقدام، مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریت قریب به اتفاق قانون تحریمهای انرژی ایران و چین را تصویب کرد. این قانون برای هدف قرار دادن شرکتهای چینی که نفت خام ایران را خریداری میکنند و در نتیجه پول را به اقتصاد ایران پمپاژ میکنند، طراحی شده است. این لایحه برای تصویب نهایی به سنا منتقل شده است.
جاش گوتهایمر، نماینده دموکرات کنگره گفت: «در حالی که ما اینجا هستیم، ایران از تجارت نفتی خود با چین برای آوردن درآمد ۱۵۰ میلیون دلاری در روز استفاده میکند. چین با واردات میلیونها بشکه نفت در روز، ایران را در تجارت نگه میدارد و بودجههای مهمی را برای برنامه هایی چون توسعه موشکی و تسلیحات هستهای فراهم میکند.
اگرچه ایالات متحده به طور فزاینده ای به دنبال چین برای تحت تأثیر قرار دادن ایران است، برخی کارشناسان هشدار می دهند که این موضوع به این سادگی ها نیست.
کمتر کشوری به اندازه چین با ایران روابط اقتصادی قابل توجهی دارد. چین برای بیش از یک دهه بزرگترین شریک تجاری ایران بوده است، یک رابطه طولانی مدت که عمدتا حول محور تجارت نفت بوده است. بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳، شرکتهای چینی واردات نفت ایران را بیش از سه برابر کردند و فروش را به بالاترین حد در ۱۰ سال اخیر رساندند.
اما روابط اقتصادی آنها به لحاظ نفوذ نابرابر است. به عنوان مثال، سال گذشته بیش از ۹۰ درصد صادرات نفت خام ایران به چین بوده است. با این حال، چین تامینکنندگان بسیار دیگری فراتر از ایران دارد و عرضه تهران تنها ۱۰ درصد از کل واردات چین را تشکیل میدهد.
پاتریشیا کیم، یکی از همکاران موسسه بروکینگز، به فارین پالیسی گفت: پکن بهعنوان بزرگترین شریک تجاری و حامی قدرت بزرگ ایران، از کانالهای ارتباطی ممتاز با تهران برخوردار است و بدون شک نفوذ بیشتری بر این کشور نسبت به ایالات متحده یا متحدانش دارد.
او افزود: «اگر رهبران چین تصمیم بگیرند رویکرد مداخله جویانه تری اتخاذ کنند، سخت است بگوییم که پکن چقدر می تواند تهران را مهار کند.»
ویلیام فیگوروآ، کارشناس روابط چین و ایران در دانشگاه گرونینگن هلند، گفت: در حالی که چین از نظر فروش و تجارت نفت دارای اهرمی است، استفاده از این اهرم هم از نظر سیاسی و هم از نظر لجستیکی چالش برانگیز است.
به عنوان مثال، پالایشگاه های خصوصی چین که در بازار سیاه فعالیت می کنند، به طور غیرقانونی بیشتر نفت ایران را خریداری می کنند، نه پالایشگاه های دولتی. او گفت که این پالایشگاههای خصوصی «بهشدت دشوار است که کنترل شوند» و کنترل مستقیم واردات نفت ایران از چین را برای پکن چالشبرانگیز میکند.
مقیاس سرمایه گذاری چینی ها در ایران که عمدتاً توسط شرکت های خصوصی هدایت می شود، همچنان یک موضوع آزاردهنده در روابط بین دو کشور است. فیگوئروا گفت که چین به طور مزمن در ایران سرمایه گذاری ناکافی کرده است، که شکایت هایی را از سوی تهران برانگیخته و بر تمایل آنها برای تن دادن به فشار چین تأثیر می گذارد.
*ترجمه: ابوالفضل خدائی
311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902679