رکنا: آن قدر لبخند خیابانی یک زن در وجودم رخنه کرده بود که حتی به نصیحت های دلسوزانه پدر و مادرم نیز توجهی نداشتم و تنها به هوس های شیطانی خودم می اندیشیدم برای من چیزی جز رسیدن به آن زن اهمیت نداشت اما طولی نکشید که همین غرور و خودسری ها دستم را به خون آلوده کرد و ...
به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات جوان 23 ساله ای است که در سال 95 به اتهام قتل همسر صیغه ای خودش و با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی علی اکبر احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) دستگیر شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک روز وقتی از سرکار به منزل بازمی گشتم در نزدیکی محل زندگی مان با زن جوانی که در حال عبور بود روبه رو شدم و به اومتلک گفتم. آن زن در پاسخ این متلک به طرف من برگشت و لبخند زد. همین لبخند مرا به سوی او کشید به طوری که در کنارش قرار گرفتم و شماره تلفنم را به او دادم اگرچه فکر نمی کردم این ماجرا به یک ارتباط خیابانی کشیده شود اما خیلی زود آن زن با من تماس گرفت و این گونه ارتباط تلفنی ما با ابراز علاقه به یکدیگر آغاز شد. در مدتی بسیار کوتاه ارتباط تلفنی ما به دیدارهای حضوری انجامید به گونه ای که هر روز بیشتر به آن زن وابسته می شدم. وقتی خانواده ام در جریان این ماجرا قرار گرفتند به شدت مرا سرزنش کردند آن ها معتقد بودند که باید دست از این ارتباط خیابانی بردارم و طبق آداب و رسوم ازدواج کنم ولی من این حرف ها را نمی فهمیدم و تنها به آن زن جوان مطلقه فکر می کردم که یک سال هم از من بزرگ تر بود. خلاصه روابط ما آن قدر صمیمانه شد که به پیشنهاد آن زن پاسخ مثبت دادم و قرار شد اوبه عقد موقت من درآید ولی آن زن با توسل به حیله و نیرنگ ، از ناآگاهی من سوء استفاده کرد و در محضر صیغه دایمی بین ما ثبت شد. من هم با مهریه 14 سکه بهار آزادی او را به عقد خودم درآوردم تا نزد بستگانش سرشکسته نشود. بعد از ازدواج خانه ای را برای او اجاره کردم و خودم نزد پدر و مادرم ماندم. اما هنوز چند ماه بیشتر از ماجرای ازدواج مان نگذشته بود که مدعی شد باید نام او را در شناسنامه ام ثبت کنم به او گفتم ما به طور موقت با هم ازدواج کرده ایم چگونه باید نام تو را در شناسنامه ام ثبت کنم؟ ولی او فریاد زد من صیغه دایم تو هستم و باید این کار را انجام بدهی! تازه فهمیدم چه بلایی بر سر خودم آورده ام، که به همین خاطر اختلافات ما آغاز شد و کارمان به کلانتری کشید. درگیری و مشاجرات ما هر روز شدت می گرفت و همسرم برای آن که مرا تحت فشار بگذارد یا غرور و غیرت مرا تحریک کند می گفت که با افراد دیگری ارتباط دارد. همین موضوع باعث شد تا سوءظن های شدیدی در من به وجود آید. این وضعیت ادامه داشت تا این که روزی او را در کنار پسر جوانی دیدم و دوباره کارمان به کلانتری کشید. همسرم آن جا تعهد داد که بدون اجازه من جایی نرود و من هم متعهد شدم در کنارش زندگی کنم. ولی صبح روز بعد همسرم خواست به منزل خواهرش برود و بعد هم بر سر مزار مادرش فاتحه ای بخواند، اما من مخالفت کردم و به او گفتم هر کجا که می خواهی بروی خودم تو را می برم! با این حال او اصرار داشت به تنهایی به منزل خواهرش برود و همین موضوع به درگیری بین ما انجامید! ناگهان همسرم دسته جاروبرقی را برداشت که با آن مرا بزند من هم لگدی به پهلویش زدم که سرش به لبه برآمده کنار حمام برخورد کرد. دیگر چیزی نمی فهمیدم با شال دور گردنش او را خفه کردم و سپس موضوع را به برادر بزرگ ترم اطلاع دادم و از او مبلغی پول خواستم سپس با برادرم نزد یکی از دوستان او رفتیم تا در حمل جسد به ما کمک کند. بعد از این ماجرا جسد را با پتو داخل پژوی برادرم گذاشتیم و من به خانه بازگشتم برادرم و دوستش به همراه دو برادر دیگرم جسد را درون باغی در منطقه بینالود دفن کردند و 10 ماه بعد نیز دوباره بقایای جسد را از آن جا بیرون آوردند و سوزاندند.
شایان ذکر است وقتی متهمان این پرونده در سال 95 دستگیر شدند مشخص شد دوست برادر متهم به قتل در یکی از مراکز درمانی و به دلیل بیماری فوت کرده است.
یکی از برادران متهم نیز که به جرم مسائل مالی در زندان بود پس از اعتراف به نقش خود در ماجرای این جنایت دوباره روانه زندان شد که مدتی بعد نیز به دلیل ایست قلبی در زندان درگذشت. متهم اصلی نیز در انتظار مجازات به سر می برد.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سقوط هواپیما یارانه دلار شهادت سردار سلیمانی انتقام سخت قتل قاضی جنایت منزل آزادی جرم زندان اخبار حوادث پدر زن خون من فیلم عکس شهادت سردار سلیمانی مرد ویدیو ها زندگی تهران آمریکایی زن شهید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۹۹۷۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قاتل آرائوخو اعتراف کرد: میدانستم اشتباه میکند!
به گزارش "ورزش سه"، جنجالهای یک خطا همچنان دست از سر بارسا و مدافعش رونالد آرائوخو برنداشته است.
خطایی در دیدار برگشت یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا بین بارسلونا و پاری سن ژرمن. بارسا که در خانهاش بازی را بهتر آغاز کرده بود ناگهان با خطایی غیرضروری از طرف آرائوخو روی بردلی بارکولا شوکه شد. داور کارت قرمز را مقابل چشمهای آرائوخو گرفت و ورق به صورت کامل به ضرر بارسلونا برگشت.
بارسا که پیش از این اخراج 1-0 پیش بود بعد از 10 نفره شدن بازی را 4-1 واگذار کرد تا به شکلی تحقیرآمیز از تورنمنت حذف شود. انتقادها از آرائوخو حتی به رختکن رسید و گوندوگان در یک مصاحبه به صراحت از خطای او انتقاد کرد.
دیروز رسانههای کاتالان گزارش دادند که مدیران بارسا آنقدر از آرائوخو و کاری که با بارسا در اروپا کرده شاکیاند که تصمیم به فروش او در تابستان گرفتهاند. اقدامی که دلخوری این مدافع اهل اروگوئه را در پی داشته است.
بردلی بارکولا، ستاره جوان پیاسجی، مثل قاتلی که دوباره به صحنه جرم برگردد امروز روی زخم آرائوخو نمک پاشید و گفت از عمد شرایطی بوجود آورده که آرائوخو را در موقعیت خطا کردن قرار بدهد چرا که میدانسته او در چنین موقعیتی دچار اشتباه میشود.
بارکولا به آر ام سی اسپورت گفت:" میدانستم که آرائوخو با سرعت خیلی زیاد دارد میآید. پیش خودم گفتم توپ را جلوتر از آرائوخو میاندازم چون در بازی رفت با او موقعیت مشابهی داشتم ولی نتوانستم توپ را درست جلوی او بفرستم و آن دفعه او موفق شد. این بار پیش خودم گفتم توپ را دقیقا جلوی پای آرائوخو میاندازم چون در این صورت دو حالت پیش میآید: یا او اشتباه میکند و روی من خطا میکند یا اینکه با گلر تک به تک میشوم".