Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام داود مهدوی‌زادگان با تشریح دو نظریه «مقاومت» و «سازشکاری با استبداد مدرن»، اظهار کرد: مقاومت کردن هزینه دارد، اما هیچ کشوری بدون هزینه دادن و اتکا به ظرفیت‌های داخلی به توسعه دست پیدا نمی‌کند؛ به ویژه اگر کشوری بخواهد در مسیر آرمان‌های متعالی ترقی کند، حتماً دشمن نیز سنگ‌اندازی‌هایی در این مسیر انجام می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش ایکنا؛ از جمله مسائلی که جمهوری اسلامی ایران طی این چهار دهه که از انقلاب اسلامی می‌گذرد با آن سروکار داشته، مسئله مقاومت در برابر جبهه استکبار است. استکباری که جنگ سرد را بیرون از مرزهای ایران و با کشورهای اسلامی نظیر سوریه، عراق، لبنان و یمن پیگیری کرده و درصدد کشاندن آن به خاک ایران بوده است و در داخل نیز به صورت نرم، فرهنگ و اقتصاد مردم را نشانه رفته است. مقاومت همواره کلیدواژه اصلی در مقابل تحریم‌ها و دیگر مشکلات بوده است.

به منظور تبیین بیشتر مفهوم مقاومت و کارکردهای سیاسی اجتماعی آن، به ویژه در تحلیل شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی با حجت‌الاسلام والمسلمین داود مهدوی‌زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه بخش نخست آن از نظر می‌گذرد؛

ایکنا؛ ضمن تشکر از اینکه دعوت ما را برای انجام این گفت‌وگو پذیرفتید، در ابتدا ضمن بیان تحلیل خود از مفهوم و نظریه مقاومت، نسبت آن را با سایر تفکرات سیاسی در دهه‌های اخیر بیان کنید.

مقاومت یک گفتمان، یک راه‌حل و یک ایده برای حل مسئله است و موضوعی است که عام و فرااجتماعی محسوب می‌شود؛ یعنی نه‌تنها مسئله صرفاً فردی و اجتماعی نیست، بلکه مسئله جهان اسلام است. اکنون گفتمان مقاومت پاسخی به مسائل جهان اسلام محسوب می‌شود که عبارت از انحطاط است که بیش از صد سال در ادبیات سیاسی به آن پرداخته شده است. به این معناکه جهان اسلام از دوره شکوفایی خود در دوره تمدن اسلامی عبور کرده و الآن به دوره‌ای رسیده که در بستری از انحطاط و نابسامانی به سر می‌برد.

کسانی که در این زمینه دغدغه‌مند بوده‌اند، کارهایی را انجام داده و نظرات خود را ارائه کرده‌اند که می‌توان به سیدجمال‌الدین اسدآبادی و یا شیخ فضل‌الله نوری اشاره کرد که در بازه زمانی صد سال قبل تا به امروز در این قضیه نظریه‌پردازی کرده‌اند. البته شاخص‌ترین چهره نیز امام خمینی(ره) بود.

راه‌حل جریان روشنفکری برای خروج از انحطاط

علاوه بر این، جریان فکری دیگری داشته‌ایم که سابقه تاریخی آنها حدود دو صده است. جریان منوّرالفکری که در سال‌های بعد از آن به جریان روشنفکری تعبیر شد، خاستگاه فکری غربی و غیردینی دارد. این جریان به بحث انحطاط و نابسامانی ورود گسترده‌ای داشته و ادبیات گسترده‌ای نیز برای این مسئله تولید کرده است.

اما نکته قابل توجه این است که افرادی که در این زمینه راه‌حل داده‌اند، از چه راه‌حل‌هایی استفاده کرده‌اند تا بتوانند انحطاط و نابسامانی را از بین ببرند. در حقیقت جریان روشنفکری به ایده استبداد مدرن و یا دیکتاتوری قائل است که با سلطنت مشروطه کار را آغاز کردند و در نهایت نیز به دیکتاتوری رسیدند. به این معناکه می‌گفتند راه‌حل عبور از بحران انحطاط و عدم ترقی این است که یک دیکتاتور روی کار آید.

ایکنا؛ آیا ایده استبداد مدرن نتیجه‌بخش بود؟

خیر، در حقیقت ما این دوره استبداد مدرن و دیکتاتوری را در زمان پهلوی تجربه کرده‌ایم و اگر دوره مشروطه تا رضاخان را نیز در نظر بگیریم، این تجربه به اندازه 70 سال بوده است و اگر آن را بررسی و ارزیابی کنیم، معلوم می‌شود که این ایده برای عبور از بحران انحطاط کاریی نداشته است. درست است که مدرن‌سازی‌هایی رخ داده است و در بخش اقتصادی، کشاورزی و صنعتی، ساختارهای ما مدرن شدند و یک بروکراسی وارد سیاست شد، اما اساساً این مدرن‌سازی نتوانست ما را از بحران عبور دهد.

نه‌تنها این رویه ما را از انحطاط خارج نکرد، بلکه نابسامانی و انحطاط را در کشور ما تعمیق کرد و دامنه آن را گسترش داد. در حقیقت اگر ما انحطاط را در ساحت ناخودآگاه خود داشتیم، پس از این جریان انحطاط وارد ساحت خودآگاه ما شد و در این تجربه استبداد مدرن، این انحطاط در سطح خودآگاه پذیرفته شد و قبول کردیم که در جهان کشورهای جهان اول، دوم و سوم داریم و ما کشور جهان سوم هستیم و فرهنگ استبدادی را نیز قبول کردیم. بنابراین، ایده استبداد مدرن تجربه خود را در حکومت پهلوی نشان داد و مشخص شد که ناکارآمد است.

ایکنا؛ برخی معتقدند که همین مدرن‌سازی به منزله عبور از بحران است.

اتفاقا یک نکته قابل توجه نیز همین است که برخی می‌گویند همین که مدرن‌سازی انجام شده به معنای عبور از بحران و انحطاط است، اما این گزاره نیز صحیح نیست. چراکه این نحو از مدرن‌سازی که نهادها و ادارات مدرن شوند، خواه ناخواه رخ می‌داد و حتی اگر حکومت پهلوی نیز روی کار نبود، شاهد به وجود آمدن این مدرنیزاسیون می‌بودیم. بسیاری از کشورها نیز هستند که انقلاب مشروطه نیز نداشتند اما به تدریج به سمت مدرن شدن پیش رفتند. بنابراین این نوع مدرنیزاسیون که اینها می‌گویند، ضروری بوده است و معنا نداشته که کسی بخواهد در مقابل آن بایستد. در نتیجه این ایده که خاستگاهش غرب بوده است، ایده ناموفقی بوده است.

ایکنا؛ قدری در مقابل جریانی که مقابل این جریان هستند توضیح دهید.

در مقابل این ایده اما نظریه دیگری وجود دارد که می‌گوید بیش از اینکه بخواهیم به دیگری تکیه کنیم تا آنها به ما کمک کنند و مشکل ما را حل کنند، خود ما باید اصطلاحا آستین‌ها را بالا بزنیم و با اراده خودمان از بحران عبور کنیم. این جریان معتقد است که هیچ کشوری نمی‌تواند ما را از بحران خارج کند، مخصوصا اینکه، کشورهایی که می‌خواهند به ما کمک کنند، خوی استکباری و استعماری داشته باشند که هرگز این کشورها در صدد حل مشکل انحطاط جامعه نخواهند بود، بلکه آن را گسترش می‌دهند.

بنابراین، این تفکر می‌گوید که ما باید به خودمان برگردیم و به داشته‌ها و ظرفیت‌های درونی خود توجه داشته باشیم و با تکیه به آنها وارد صحنه شویم که مهم‌ترین ظرفیت ما نیز دین و مذهب است و از جمله دیگر ظرفیت‌های ما نیز سنت‌های اجتماعی و سیاسی است که از دوران کهن تا امروز داشته‌ایم و باید به اینها تکیه کنیم.

وقتی که این ایده وارد صحنه سیاست شد، چیزی که مطرح کرد، مقاومت بود. یعنی این مسئله مشخص است که اگر بخواهیم از این بحران انحطاط عبور کنیم، در داخل و خارج تهاجماتی به ما خواهد شد و باید در مقابل این تهاجمات ایستادگی کنیم. بنابراین ایده مقاومت در برابر چنین مسئله‌ای که عبارت از تهدید داخلی و خارجی باشد شکل گرفت و این جریان معتقد است که باید در سطح و طرازی این مقاوم‌سازی را انجام دهیم که بتوانیم به کمک آن از انحطاط خارج شویم.

این سطح از مقاومت نیز شامل همه امور از جمله سیاست، اقتصاد و فرهنگ می‌شود و به نظر بنده این ایده مقاومت با انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوی اسلامی عینیت پیدا کرده و دارد خودش را نشان می‌دهد. اگر بخواهیم کارنامه جمهوری اسلامی در بهره‌گیری از این ایده را ارزیابی کنیم نیز معلوم می‌شود که تجربه کاملا موفق بوده است، به ویژه اینکه بخواهیم این ایده را در مقایسه با ایده سازش و مدرن‌سازی و استبداد قرار دهیم، توفیق آن بیشتر نمایان خواهد بود.

دوره‌های اوج این ایده مقاومت نیز دارای جلوه‌های مختلفی است و جدیدترین جلوه آن نیز شهادت شهید سلیمانی است. به تعبیر بهتر یکی از فرزندان این مقاومت شهید سلیمانی است که همه را در سطح نظام‌های بین‌المللی به اعجاب وا داشته و آن تشییع جنازه با عظمت که برای این شهید و همرزمانش برگزار شد نیز نشان از عظمت و موفقیت گفتمان مقاومت دارد.

از دیگر مسائلی که این تشییع آن را روشن کرد، انس مردم با گفتمان مقاومت است و نشان داد که مردم این گفتمان را قبول کرده‌اند و مقاومت در کشورهای منطقه نیز اثرگذار بوده است و امروز آنها نیز ارزش آن را فهمیده‌اند. چراکه این دولت‌های منطقه نیز با مسئله سازش و غرب‌زدگی مواجه بوده‌اند و حکومت‌هایی در این منطقه روی کار بوده‌اند که می‌گفتند باید با غرب سازش کنیم و از آنها کمک بگیریم اما این ایده در این کشورها نیز شکست خورده است و در مقابل، می‌بینند که ایده مقاومت چقدر موفقیت‌آمیز و راهگشا بوده است که مهم‌ترین مسئله‌اش نیز همین مسئله امنیت است و مقاومت توانست جریانات تکفیری که ناامنی را مسلط کرده بودند از بین ببرد. اگر بخواهیم حوادث اخیر و کنش‌گری‌های سیاسی در این زمینه را تحلیل کنیم، می‌توانیم با استفاده از گفتمان مقاومت تحلیل بسیار خوبی ارائه کنیم.

ایکنا؛ اکنون چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد و شاید برخی از جوانان در کشور ما که با مشکلات معیشتی نیز مواجه هستند، بگویند که چرا باید ما هزینه مقاومت را پرداخت کنیم و در سختی زندگی کنیم؟ پاسخ دین به این پرسش‌ها چیست؟

قرآن در این زمینه می‌فرماید که پس از سختی، آسانی قرار دارد؛ «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً». بنابراین راه رسیدن به آسایش از مسیر زحمت و تلاش می‌گذرد و این مسیر نیز یک سنت الهی است و ما نیز نمی‌توانیم آن را نادیده بگیریم و بگوییم که می‌خواهیم بر اساس یک سنت دیگر کار را پیش ببریم. بنابراین راه رسیدن به آسایش و سعادت، سختی کشیدن است.

فقط در بهشت است که‌ آسایش مطلق وجود دارد و شما اگر گرسنه باشد، با اراده کردن سیر خواهید شد و زحمتی ندارید، اما در دنیا، راحت‌ترین کار آب خوردن است و برای همین راحت‌ترین کار نیز باید زحمت بکشید. حتی کسانی که دنیا مدرن را به رخ دیگران می‌کشند نیز باید توجه کنند که در یک دوره‌ای جریانات مذهبی پروتستان، به شدت اهل ریاضت‌کشی بودند که حاکمیت داشتند و اگر این جریانات مذهبی نبودند، پیشرفتی حاصل نمی‌شد. بنابراین ریاضت‌هایی که در قرون هفده، هجده و نوزده متحمل شدند موجب شد که به پیشرفت و آسایش دست یابند. حتی در کشورهای سرمایه‌داری نیز اینطور است که الآن می‌گویند رئیس یک کارخانه به اندازه یک کارگر تلاش می‌کند و زحمت می‌کشد. بنابراین باید هزینه داد و نمی‌توان بدون سختی کشیدن به آسایش دست یافت.

نکته دیگر این است که در دوره پهلوی مشکلات اینچنینی را نداشتیم که دنیا با ما دشمن باشد و دلار وضعیتش مانند امروز باشد، اما با این حال توسعه‌ای ایجاد نشد و انقلاب اسلامی نیز نقد سنگینی بر این نگرش بود که می‌گفت چرا باید با این وضعیت همچنان نتوانیم توسعه ایجاد کنیم. بنابراین، این حرف قابل قبول نیست که یک جامعه بخواهد بدون سختی و هزینه دادن به موفقیت دست پیدا کند. از زمانی که یک کشور اراده می‌کند که پیشرفت کند و استقلال داشته باشد، از همان لحظه دشمن کار را شروع می‌کند و این هم گزاره نادرستی که بگوییم ما دشمن را درست می‌کنیم. در حقیقت دشمن است که در این مسیر سنگ‌اندازی می‌کند.

به ویژه اگر یک کشوری بخواهد در مسیر آرمان‌های متعالی و معنوی ترقی کند، دشمنی‌ها بر علیه او نیز بیشتر خواهد بود و این میزان از دشمنی ناشی از یک نگاه و حکومت دینی نیست، بلکه به دلیل خصلت اصلی دشمن است.

انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: خبرگزاری قرآن اندیشه مقاومت صلح سازش دین جوانان هزینه مقاومت سازشکاری آمریکا تحریم توسعه حکومت پهلوی جمهوری اسلامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۱۶۵۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه

چه می‌شود که کتابی، در یک نمایشگاه چند روزه خوب دیده می‌شود و خوب می‌فروشد؟ قطعاً دلایل زیادی برای موفقیت کتاب‌ها در رویدادهای این‌چنینی وجود دارد. بخشی از این دلایل به جذابیت خود کتاب برمی‌گردد.

به گزارش مشرق، کتاب «سلام بر ابراهیم» در نمایشگاه مجازی سال گذشته فروش خوبی داشت و البته همیشه یکی از پرطرفدارترین کتاب‌های ادبیات پایداری بوده است، چون تصویری واقعی و ملموس از شهید هادی را نشان‌مان می‌دهد. در این کتاب با مرد جوانی مواجه می‌شویم که سراسر فضایل اخلاقی است، اما پا روی زمین دارد و به‌ظاهر همه کنش و واکنش‌هایش زمینی‌اند. در گذر از همین زندگی عادی، همین حوادث ریز و درشتی که با آن‌ها مواجه می‌شود، فضایل اخلاقی‌اش را نیز بروز می‌دهد. کتاب «سلام بر ابراهیم» در معرفی شهید هادی به اغراق روی نمی‌آورد و فقط حقیقت را، تا حد ممکن به همان شکلی که بوده است روایت می‌کند.

می‌خوانیم: در ایام مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. بعد با موتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم. صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود. خیلی تعارف می‌کرد. ابراهیم هم که به تعارف احتیاج نداشت! خلاصه کم نگذاشت. تقریباً چیزی از سفره اتاق ما اضافه نیامد! جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور می‌رفت و دوستانش را صدا می‌کرد. یکی‌یکی آن‌ها را می‌آورد و می‌گفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و… ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد می‌کرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بی‌صدا می‌خندید. وقتی ابراهیم می‌نشست، جعفر می‌رفت و نفر بعدی را می‌آورد! چندین بار این کار را تکرار کرد. ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم می‌رسه!

راوی می‌افزاید: آخر شب می‌خواستیم برگردیم. ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی! من ایستادم. ابراهیم با صدای بلند گفت: برادر بیا اینجا! یکی از جوان‌های مسلح جلو آمد. ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچه‌های سپاه هستند. یک موتور دنبال ما داره میاد که… بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه! بعد گفت: بااجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیاده‌رو و ایستادم. دوتایی داشتیم می‌خندیدیم. موتور جعفر رسید. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هر چه می‌گفت کسی اهمیت نمی‌داد و… تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. کلی معذرت‌خواهی کرد و به بچه‌های گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهداء هستند. بچه‌های گروه، با خجالت از ایشان معذرت‌خواهی کردند. جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون اینکه حرفی بزند اسلحه‌اش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد. کمی جلوتر که آمد ابراهیم را دید. در پیاده‌رو ایستاده و شدید می‌خندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده. ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخم‌های جعفر باز شد. او هم خنده‌اش گرفت. خدا را شکر با خنده همه‌چیز تمام شد.

شهادت و حقیقت، خاطراتی از جنس پاکی و مظلومیت

کتاب «من میترا نیستم» نیز در فهرست پرفروش‌های نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ جای گرفته بود. این کتاب که کاری از معصومه رامهرمزی و بازنویسی یکی از آثار قبلی اوست، داستانی از پاکی و معصومیت را روایت می‌کند. داستان دختر نوجوانی به اسم زینت کمایی که به انقلاب دل بست و به سهم خود برای تحقق آرمان‌های آن کوشید، اما به دست دشمنان همین انقلاب به شهادت رسید. زمان شهادت چهارده سال بیشتر نداشت. سرشار از زندگی بود و مسیری طولانی پیش رو داشت. اما در همان نخستین قدم‌ها، قربانی ترور منافقین شد. منافقینی که شرارت را نمایندگی می‌کردند، شرارتی که تاب تحمل پاکی و درستی این دختر نوجوان را نداشت و نه فقط با او یا با انقلاب، که با همه زیبایی‌ها و خوبی‌ها دشمن بود. آنچه جذابیت این کتاب را بیشتر می‌کند، لحن صمیمی و ساده‌ای است که رامهرمزی برای مرور زندگی شهید کمایی انتخاب کرده است. همین مظلومیت و معصومیت قهرمان داستان است که خواه‌ناخواه خواننده را متأثر می‌کند و به درون روایت می‌برد. معصومیتی که به شهادت ختم شد و مظلومیتی که حتی بعد از این شهادت، ادامه داشت.

در جایی از کتاب، از قول مادرش می‌خوانیم: بعد از اینکه خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه می‌خواهد، اسمش را عوض کرد. می‌گفت: «من میترا نیستم. اسمم زینبه. با اسم جدید صدام کنید.» از باباش و مادربزرگش به خاطر اینکه اسمش را میترا گذاشته بودند، ناراحت بود. من نُه ماه بچه‌ها را به دل می‌کشیدم؛ اما وقتی به دنیا می‌آمدند، ساکت می‌نشستم و نگاه می‌کردم تا مادرم و جعفر روی آن‌ها اسم بگذارند… بعد از انقلاب، دیگر دخترم نمی‌خواست میترا باشد. دوست داشت همه‌جوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود؛ چیزی به خواست و اراده خودش، نه به خاطر من، جعفر یا مادربزرگش… زینب برای اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد. می‌خواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود.

همچنین باید از «تنها گریه کن» کاری از اکرم اسلامی نام ببریم، کتابی درباره شهید محمد معماریان که زندگی‌اش از زبان مادرش اشرف سادات منتظری مرور می‌شود. «برای بقیه سه سال از شهادت محمد گذشته بود، برای من هر روزِ این سه سال، به‌اندازه سی سال کش آمده بود.» اینجا با مادر شهید روبه‌رو هستیم، مادری که از خودش، از خاطراتش، و از پسرش صحبت می‌کند. «آن اوایل که جنگ شروع شد، ما فکر می‌کردیم خیلی زود تمام می‌شود. به خیالمان هم نمی‌رسید که هی جوان‌ها بروند و برنگردند، مردها سایه‌شان از سر زن و بچه‌هایشان کم شود و زن‌ها تلاش کنند قوی روی پا بمانند و بچه‌های‌شان را دست‌تنها بزرگ کنند. ما بارها و بارها هر چیزی را که به فکرمان می‌رسید، پشت کامیون‌ها بار بزنیم و هر دفعه توی دلمان دعا کنیم دفعه آخر باشد و خیلی زود شر جنگ از زندگی‌مان کم شود، ولی نشود و دوباره سبزی خشک کنیم و لباس بدوزیم و چشم به راه، بغض‌مان را فرو بخوریم و به هم دلداری بدهیم.»

حرف‌های مادر، خواننده را نه فقط درگیر می‌کند، که تکان می‌دهد. خاطراتش را می‌خوانیم و در بخش‌هایی از آن، با حقایقی بزرگ مواجه می‌شویم. «سرش را آورد بالا و این بار با التماس و بغض خیره شد توی چشم‌هایم و گفت: مامان جان! می‌دونید شهادت داریم تا شهادت. دلم می‌خواد طوری شهید بشم که احتیاج به غسل نداشته باشم؛ مثل امام حسین بدنم بمونه روی زمین، زیر آفتاب. دعا می‌کنی برام؟ نمی‌فهمیدم این بچه کجاها را می‌دید. غافلگیر شده بودم. من فوق فوقش دعا می‌کردم پسرم با شهادت عاقبت‌به‌خیر بشود، اما پسرم، فقط آن را نمی‌خواست؛ آرزو داشت تا آنجا که می‌شود، شبیه امامش باشد.»

دیگر خبرها

  • نشست ایده پردازی ترویج گفتمان مقاومت در جامعه برگزار می‌شود
  • ۲ دهه خدمت در منطقه محروم / روایت معلم غلامانی از زندگی معلمی
  • بررسی شهریه دانشگاه های اروپایی با فراکنش
  • پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه
  • ادعای جنجالی علیه شهردار تهران؛ پرداخت ۲۵/۵ میلیارد تومانی کمک هزینه مسکن؟ +تصویر
  • هزینه تحصیل رایگان ۴ دهک اول در مدارس سمپاد پرداخت نشده است
  • هزینه ۳۵ درصد وجوه سیب‌زمینی انبار شده در اردبیل پرداخت شد
  • افشاگری عبدالرضا داوری درباره شهردار تهران/ پرداخت ۲۵/۵ میلیارد تومان کمک هزینه مسکن به ۳۶ مدیر انقلابی منصوب زاکانی
  • بانکی‌پور، نماینده مجلس: در لایحه حجاب و عفاف تمام دوربین‌های ادارات دولتی و خصوصی باید به فراجا وصل شوند / کسی که کشف حجاب کند، بار اول یک و نیم میلیون تومان جریمه می‌شود، بار دوم، ۳ میلیون تومان که بعد از سه هفته باید ۴ و نیم میلیون تومان پرداخت کند / ب
  • پرداخت ۱۰ روبلی تجار برای کد استاندارد صادرات کالا به اوراسیا