Web Analytics Made Easy - Statcounter

کارشناس مسائل روسیه گفت: با اصلاح قانون اساسی روسیه امکان دارد پوتین ریاست شورای دولتی که تقریبا نقشی شبیه رهبری دارد، را به عهده بگیرد.

«شعیب بهمن»، کارشناس مسائل روسیه، در خصوص استعفای «دیمیتری مدودوف» و دستور پوتین به میشوتسین مبنی بر تشکیل کابینه به خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا گفت: این اقدام پوتین دارای دو وجه است؛ یک وجه مربوط به گذشته و آن چیزی که تا به امروز اتفاق افتاده می‌شود و یک وجه هم با آینده ارتباط پیدا می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وجه گذشته در مورد عملکرد دولت مدودف به ویژه در سال‌های اخیر است. مدودف به دلیل انتقادهای گسترده‌‌ از سوی مخالفان، با کاهش محبوبیت در افکار عمومی مواجه شده بود.

او افزود: در نتیجه با توجه به نارضایتی که در سطح جامعه و همچنین احزاب مخالف از عملکرد مدودف و دولت او وجود داشت، پوتین سعی کرد با کنار گذاشتن او ضمن اینکه خودش را از اقدامات دولت مبرا کند، خود را حامی اصلاحات و خواسته‌های مردم نشان دهد.

بهمن با اشاره به اینکه «نارضایتی نسبت به عملکرد مدودف یکی از دلایل اصلی این تغییر و تحویل در دولت بود» تصریح کرد: وجه آینده اقدام پوتین به مسئله آینده سیاسی روسیه مرتبط می‌شود. با توجه به اینکه از سال 2024 دومین دوره ریاست جمهوری‌ پوتین به پایان می‌رسد این پرسش در جامعه و ساختار سیاسی روسیه مطرح است که میراث او، چگونه حفظ خواهد شد و چه کسی باید جایگزین پوتین شود. لذا به نظر می‌رسد روند اصلاحات قانون اساسی که توسط برخی از افراد آغاز شده، در این راستاست.

این کارشناس مسائل روسیه ادامه داد: اگر قانون اساسی روسیه به سمت افزایش اختیارات نخست وزیر برود این احتمال وجود دارد که پوتین از منصب ریاست جمهوری به نخست‌وزیری نقل مکان کند و یا اینکه امکان دارد ریاست شورای دولتی که تقریبا نقشی شبیه رهبری دارد، را به عهده بگیرد. لذا به این دلیل که هنوز ابعاد و زوایای قانون اساسی پیشنهادی جدید و تغییرات آن مشخص نیست، نمی‌شود پیش‌بینی کرد که در آینده چه اتفاقاتی در روسیه خواهد افتاد.

بهمن با تاکید بر اینکه «هنوز جزئیاتی در مورد اصلاحات قانون‌اساسی منتشر نشده است» اظهار کرد: این احتمال وجود دارد دوره‌ای که میشوتسین به عنوان نخست‌وزیر انتخاب شده است، دوره‌ای برای گذار به سمت معرفی به عنوان جانشین پوتین باشد.

این کارشناس مسائل روسیه در ارزیابی مطرح شدن مدودف به عنوان رقیب پوتین ابراز کرد: به نظر می‌رسد با کنار گذاشته شدن مدودف از سمت نخست‌وزیری عمر حیاتی سیاسی‌ او در سطح بالای دولت روسیه به پایان رسیده است. بنابراین احتمال روی کار آمدن چهره‌های دیگری که حتی معروف نباشند، بسیار زیاد است. کمااینکه در سال 2008 که پوتین، مدودف را به عنوان نامزد جدید ریاست جمهوری معرفی کرد، چهره چندان شناخته شده‌‌ای نبود در همان دوره چهره‌ها و افراد شناخته‌شده‌تری وجود داشتند اما در نهایت قرعه به نام او افتاد.

بهمن با بیان اینکه «امکان دارد در آینده چهره‌هایی مطرح شوند که اساسا خیلی شناخته شده نیستند» تصریح کرد: خط مشی و شیوه انتخاب افراد از سوی پوتین نشان داده است به جای اینکه بخواهد از چهره‌های قدرتمند و ریشه‌دار در عرصه سیاسی روسیه استفاده کند، تمایل دارد سمت چهره‌های جدید و کم‌ترشناخته شده حرکت کند. به عنوان مثال همین نخست‌وزیری که به تازگی پوتین انتخاب کرده است، چهره چندان معروف و مطرحی در عرصه سیاسی روسیه نیست و چندان فعالیت سیاسی ریشه‌داری در روسیه، ندارد.

این کارشناس مسائل روسیه در رابطه با تاکید پوتین بر قانون ممنوعیت بیش از دو دوره ریاست جمهوری تصریح کرد: براساس این بند هیچ فردی بیشتر از دو دوره نمی‌‌تواند در پست ریاست جمهوری قرار بگیرد. در واقع پوتین با این بند می‌خواهد این مسیر را ببندد و اجازه ندهد که کسی بیش از دو دوره در پست ریاست جمهوری باشد.

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: پوتین و خامنه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۳۹۴۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است

به گزارش جماران، پیتر روتلند، استاد در دانشگاه وسلین و دانشیار مرکز دیویس برای مطالعات روسیه و اوراسیا در دانشگاه هاروارد در تازه ترین نوشتار برای Responsible Statecraft درباره خطرات توهم فروپاشی حکومت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نوشت:

ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیراً مقاله‌ای را با عنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده و استدلال کرده که مانند حکومت شوروی ، سیستم سیاسی پوتین نیز همیشه در آستانه فروپاشی است.  این استدلال بر اساس یک قیاس مستقیم تاریخی به دست می آید. نظام شوروی قوی و تغییرناپذیر به نظر می رسید و عملاً هیچ کس فروپاشی آن را پیش بینی نمی کرد  اما فروپاشید. به همین ترتیب، سیستم پوتین قوی و مقاوم به نظر می رسد و کمتر کسی می تواند فروپاشی آن را تصور کند. اما فروپاشی آن نیز رخ خواهد داد.

می توان فهمید که چرا این استدلال برای Foreign Affairs جذاب است. آرزو همیشه مخاطب را جذب می کند: مردم دوست دارند آنچه را که می خواهند بشنوند به آنها گفته شود. شاید بهتر باشد اینطور القا شود که بدون هیچ چشم‌اندازی برای یک ضد حمله موفق در اوکراین، محتمل‌ترین سناریو برای پیروزی اوکراین، فروپاشی رژیم در روسیه است.

قیاس های تاریخی می توانند جذاب اما گمراه کننده باشند زیرا ممکن است توجه ما را بر شباهت های سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوت های ساختاری را نادیده می گیرند. واقعیت این است که چندین جنبه مهم وجود دارد که رژیم پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی قرار دارد.

اولاً، میخائیل گورباچف تنها شش سال در قدرت بود و هرگز نتوانست کنترل مؤثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی و یا بوروکراسی در کل ایجاد کند. در نتیجه، ابتکارات سیاستی او با اجرای مؤثر همراه نشد و او را مجبور به اتخاذ اقدامات رادیکال‌تر کرد که کل سیستم را بی‌ثبات کرد. در مقابل، پوتین خیلی سریع پس از به قدرت رسیدن در سال 2000، کنترل قوی بر نخبگان رقیب اعمال و «عمود قدرت» را احیا کرد. او 24 سال است که این مسئولیت را بر عهده داشته است و اکثر تحلیلگران موافقند که پایه های نهادی رژیم پوتین قوی است و احتمالاً پس از مرگ بنیانگذار خود ، نیز جان سالم به در خواهد برد. دوم، یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این واقعیت بود که این شوروی در حال مبارزه با یک جنگ غیرقابل پیروزی در افغانستان بود که آن را مجبور به مذاکره با غرب کرد. روسیه در حال جنگ در اوکراین است در حالی که هنوز به پیروزی خود مطمئن است. سوم، اتحاد جماهیر شوروی ورشکست شده بود، کسری تجاری داشت و در خارج از کشور پول قرض می گرفت. اما اکنون علیرغم فشار تحریم های غرب، روسیه در سال گذشته 50 میلیارد دلار مازاد تجاری داشت. اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده شوروی سفت و سخت و گودالی از یارانه‌های دولتی بود.  بر خلاف اتحاد جماهیر شوروی، روسیه دارای یک اقتصاد سرمایه داری پویا است که به خوبی با اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان آن در دور زدن تحریم های غرب ماهر شده اند. چهارم، اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که 52 درصد جمعیت آن را روس‌ها تشکیل می‌دادند. روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که روس ها 82 درصد از جمعیت آن را تشکیل می دهند.

مسلماً احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف، رهبر چچن را به یک رعیت وفادار مسکو تبدیل کرد، در مورد هر جانشینی صادق است:  بهتر است از جریان کمک های مسکو لذت ببرید و لامبورگینی بخرید تا اینکه آواره ای با جیب خالی باشید.  چچنی ها از جنگ های اول و دوم درس گرفته اند: استقلال طلبی ارزش تلاش ندارد. هیچ یک از جمهوری های قومی دیگر در فدراسیون روسیه علاقه ای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.

حمله 22 آوریل به تالار شهر کروکوس نه تنها یادآور این نکته بود که تروریسم اسلام گرا همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است، بلکه نشان دهنده شکست اطلاعاتی گسترده توسط سرویس های امنیتی روسیه بود. ایالات متحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حمله ای در راه است: آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالن های کنسرت در مسکو قرار می دادند. با این حال، حملاتی مانند کروکوس باعث تغییر رژیم در روسیه نمی شود.

تروریست ها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده اند. این نشان می دهد که 8 میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه هستند. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه با نیروی کار کم، حداقل در حال حاضر از چالش امنیتی آن بیشتر است.

شورش واگنر در ژوئن 2023 یک تحول خارق‌العاده بود؛ جدی‌ترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال 2000. ما هرگز نمی‌دانیم اگر او به کرملین می رسیدچه اتفاقی می‌افتاد. اگر یوگنی پریگوژین به عقب برنگشته بود، اما به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند چه سناریویی شکل گرفته بود.   آنچه ما می دانیم این است که قیام شکست خورد. پریگوژین مرده و دفن شده  و ثبات رژیم به سرعت برقرار شد.

اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین  پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما یک امر دور از ذهن باقی می ماند و نمی تواند به عنوان پایه ای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.

برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقع بینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری می کند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم  اما پوتین (و رئیس جمهور چین، شی جین پینگ) از اشتباهات گورباچف درس گرفته اند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض استوار کند که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد خواهد کرد.

دیگر خبرها

  • واقعاً روس ها درباره جنگ پوتین چه فکر می کنند؟/ سقوط مخاطبان تلویزیون دولتی در روسیه/ روس ها بیشتر چه کلماتی را در گوگل جست و جو می کنند؟
  • تماس تلفنی پوتین و امامعلی رحمان
  • ژنرال آمریکایی: پوتین با تجربه‌ترین دولتمرد جهان است
  • چهارده تغییر مدیریتی استقلال در یک دهه
  • اینسایدر: برنامه پوتین جنگ همه‌جانبه با ناتو نیست، تضعیف درونی است
  • پایان پوتین؟!
  • کرملین: فشار آمریکا به متحدان روسیه بی‌نتیجه است
  • پایان پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
  • سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
  • سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است