این روزها دیگر اول صبح، سراغ گوشی ام نمی روم. «ترور گزیده»ام که از هر خبر سیاه و سفید می ترسم! شاید هم دیگر چیزی برایم مهم نیست. وقتی تو نباشی، دیگر کدام خبر می تواند مهم باشد؟! چه خبری بزرگتر از شهادت تو؟! چه دردی بالاتر از هجران تو و چه شعاری تلخ تر از این که ما هر کدام یک قاسم سلیمانی هستیم؟! چرا تعارف؟ من، تو نیستم سردار! هرگر نبوده ام!
من هنوز هم خیال می کنم که رفتن ات را خواب می بینم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من تازه باورم کرده ام روضه دستان بریده و سر جدا شده را، تازه خودم را راضی کرده ام به نشستن در سوگ پهلوان ایران زمین! حالا که صدای غرش موشک ها و عوعوهای ترامپ، خاموش شده است و روزهای بحران را پشت سر گذاشته ایم، من تازه یاد سر و دست خونین تو افتاده ام!
حالا که جنگ توییت ها آرام شده است و همه حواسها به زندگی بازگشته است، من مانده ام و حسرت «رقص و جولان»ی که بر سر میدان کرده ای! من مانده ام و داغ «رقص»ی که «اندر خون» خود کرده ای!
حالا که سیل سیستان آرام گرفته است و طوفان خشم عاشقانت قدری فرو نشسته است، من مانده ام و بغضی که به جای پشت بی سیم، پشت گوشی ام می شکند و تمام نمی شود، از تماشای هیبت گریه تو در اروند کنار، از طعم تلخ و شیرین دعایی که ما را می کُشد و تو را زنده می کند!
کجایی ای مردترین؟! کجایی ای زیباترین تجسم سربازان موعود؟! کجاست آن نگاه نافذت که تاویل «اشداء علی الکفار» بود و کجاست آن لبخند شیرینت که تفسیر «رحماء بینهم»؟!
چگونه فراموش ات کنیم که ناجی نسل ما از بلای فراموشی امت اسلام، تو بودی! چگونه دل بکنیم از تو و حماسه هایت، که برای ما جنگ ندیده ها، رستم شاهنامه انقلاب تو بودی! چگونه بغض نکنیم از تماشای قنوت های عارفانه ات، که برای ما «قبرستان نشینان عادات سخیف» در این منجلاب آخرالزمان، اعجاز عرفان و طهارت نفس تو بودی! اصلا خودت بگو چطور نفس بکشیم در دنیای آلوده ای که نفس پاک تو را تاب نیاورد؟!
ماهها و سالها هم بگذرد، جز نام و یادت چیزی از خاطر ما نمی گذرد! آنها که هنوز بی خبرانند، مقصر نیستند! مقصر ماییم که هنوز تو را درست و دقیق روایت نکرده ایم، و الا کیست که زیبایی و شکوه شفق در دل شبی سرد و ظلمانی را به تماشا بنشیند و دلش نلرزد؟! کیست که حماسه آرش کمانگیر را بشنود و پر از غرور نشود؟!
باید که تو را روایت کنیم تا چشم و گوش بسته های عصر اطلاعات، تو را بشناسند! اما محال است کنار بیاییم با خباثت و جسارت دشمنانی که تو را خوب شناخته بودند! محال است کینه و بغض این «قاسم کشتگی» از دلمان پاک شود! داستان ما و آمریکا، هنوز ادامه دارد...
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۶۰۱۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاهنامه پژوه بمی در خاک آرام گرفت
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم تشییع پیکر محمدعلی علومی، نویسنده، طنزپرداز، اسطورهشناس و پژوهشگر بمی صبح سه شنبه در شهر بم برگزار شد.
این نویسنده، اسطورهشناس، پژوهشگر و طنزپرداز متولد ۱۶ فروردین سال ۱۳۴۰ در شهر بم است و تألیف دهها عنوان کتاب با موضوعات داستانی و پژوهشی و صدها عنوان مقاله مطبوعاتی و پژوهشی حاصل یک عمر فعالیتهای او میباشد.
پیکر زنده یاد محمد علی علومی از مسجد جامع شهر بم بر دوش هنرمندان و مردم هنردوست تشییع و سپس در قطعه هنرمندان این شهر به خاک سپرده شد.
کد خبر 6099532