نکتههای نهفته در ماجرای کتاب سوزاندن عباس تبریزیان
تاریخ انتشار: ۷ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۷۵۲۲۷
به گزارش همشهری آنلاین، محمد فاضلی، جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی با عنوان «هاریسون گیت» نگاهی ساختاری به کتابسوزی، در روزنامه ایران نوشت: یک فردی، کتاب مشهوری در علم پزشکی را که به کتاب «هاریسون» مشهور است، در مراسمی به آتش کشیده و مدعی شده است با «طب اسلامی» از این دانش غربی رها میشویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه بسیاری درباره بازگشت به قرون وسطی، بروز مخالفت با علم مدرن و رویه شدن این اقدامات هشدار میدهند، اما من هیچ برآوردی از امکانپذیری بازگشت به قرون وسطی یا حتی فراگیر بودن چنین رویکردی به علم مدرن در بین روحانیت و حوزههای علمیه ندارم. من حتی از منظری دیگر، بروز این رخداد را چیزی شبیه «واکسن معرفتی» میدانم. این گونه رخدادها – که در هر نقطهای از جهان و از جمله در کشورهای توسعهیافته هم وقوعشان امکانپذیر و حتی مسبوق به سابقه است، نظیر ماجرای قرآنسوزی کشیش امریکایی - مثل «میکروب معرفتی» عمل میکنند.
حجم واکنشهایی که در این دو سه روز به ماجرا نشان داده شده است و این واقعیت که برخی روحانیون خود را ملزم دانستهاند موضع خود را در قبال چنین عملی روشن کنند، مثل واکنش دستگاه ایمنی بدن انسان به ورود یک میکروب یا موجود خطرناک است. این گونه رخدادها درست مثل میکروبهایی که با واکسن وارد بدن میشوند و واکنش دستگاه ایمنی را برمیانگیزند، میکروبهای معرفتی هستند که به تولید واکسن معرفتی میانجامند و خطرات افراطیگری را نشان میدهند.
جامعه ایران در همه عرصهها به نحوی با دنیای مدرن و دانش محصول آن درآمیخته و پزشکی مدرن به چنان استیلا، قدرت و بافتهشدن در تار و پود زندگی، اقتصاد، سیاست و فرهنگ ایرانی رسیده است که هاریسون گیت نمیتواند طلیعهدار تضعیف پزشکی یا بازگشت به قرون وسطی و کتابسوزان باشد. این اما بدان معنا نیست که نگاهی ساختاری به چنین پدیدهای و زمینه بروز آن را نداشته باشیم و به معنی پیامد نداشتن چنین اقداماتی هم نیست. بنابراین بهتر است از منظر سیاست اجتماعی، فرهنگی و قدرت سیاسی به هاریسون گیت بپردازیم.
کتابسوزی هاریسونگیت بر بستر چندین فرآیند و زمینه حکشده بر ساختار قدرت سیاسی و سیاست فرهنگی جامعه ایرانی بالیده است. کتابسوزان آیتالله عباس تبریزیان، وامدار چند دهه کوبیدن بر طبل بومیسازی دانش است. علم بومی که بیش از هر عرصهای در علوم انسانی بر آن تأکید شده و شوراها برای تحقق آن ساخته و پرداخته شده، هنوز خروجی نداشته و کسی چشمش به جمال جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد یا فیزیک و طب بومیشده و گاه متصف به صفت اسلامی روشن نشده است، اما رخدادی نظیر کتابسوزان هاریسونگیت بر بستر چنین گفتمانی بالیده و شجاعت ظهورش را از همین گفتمان گرفته است. قدرت سیاسی، تمامقد مدعی نظام معرفتی جدیدی به نام بومیسازی و اسلامیسازی دانش شده و طبیعی است که پس از چند دهه، میوههایی نظیر سوزاندن کتاب هاریسون به بازار معرفت میرسند. آیتالله عباس تبریزیان یک کانال تلگرامی با عنوان «دفتر آیتالله تبریزیان» دارد که ۹۳ هزار نفر نیز عضو آن هستند.
نگاهی مختصر به پستهای این کانال نشان میدهد که آتش زدن کتاب هاریسون در پیوند با امریکاستیزی، مبارزه با صهیونیسم، پروژه نفوذ و نوعی غربستیزی بسیار افراطی توجیه میشود. چند عبارت از پستهای این کانال را مرور کنیم: «هاریسون ... تمرکز ثروت بر مبنای تفکر امپریالیسمی است»، «سوزاندن کتاب هاریسون ... دوستان واقعی اهل بیت علیهالسلام را معرفی کرد و صف آنها را از صف منافقان جدا کرد.»، «امروز آغازگر پایان هاریسون هستیم و فردا از بین برنده بانکداری صهیون، در آخر معدوم کردن تفکر امپریالیسم.» عباس تبریزیان نیروی کتابسوزی خود را از گفتمانی میگیرد که سخنگویان آن گفتمان هم مایل نیستند با او و ایدههایش همراهی کنند، اما گفتمانها فقط به راهی نمیروند که واضعان و سخنگویان آنها میخواهند. عباس تبریزیان محصول جانبی محتمل و ممکن آن مواجهه ستیزهجویانه با غرب است.
نکته ساختاری دیگری هم در ماجرای کتابسوزان عباس تبریزیان نهفته است. رسول جعفریان، روحانی متفکر و مورخ در یادداشتی درباره این واقعه از این شکایت کرده است که رویهای در قم پدیدار شده که طی آن افرادی لقب آیتالله مییابند. این چیزی کم و بیش شبیه مدرکفروشی و نازل شدن مدارک دانشگاهی است که طی آن تعداد دکترها بشدت افزایش یافته و مدارک تقلبی و ناروا در اختیار برخی افراد قرار میگیرد. این هم پدیدهای فردی نیست بلکه محصول ساختار سیاست فرهنگی در قبال حوزه و دانشگاه است. جای بحث اینجا نیست اما هر دو پدیده به درجاتی از قدرت سیاسی و مداخلات آن در عرصه فرهنگ نشأت میگیرد. سوزاندن کتاب طب هاریسون از خصیصه ساختاری دیگری در نظام اجتماعی ایران نیز قوت و نشأت میگیرد که ندیدم کسی به آن توجه کرده باشد.
این واقعیتی اجتماعی است که ۹۳ هزار نفر عضو کانال عباس تبریزیان هستند و با نگاه کردن به پستهای کانال او آشکارا میبینید که بخشی از آنها به سمت تجمیع قدرت و ثروت نزد پزشکان، گران بودن درمانهای پزشکی مدرن و ساز و کارهای ناسالم رایج در پزشکی جریان غالب پرداختهاند. اگر میخواستم مطالعهای جامعهشناختی درباره پدیده هاریسونگیت را پیشنهاد کنم، شناسایی دلایل مخاطبان این کانال برای پیوستن به آنرا پیشنهاد میکردم اما در غیاب چنین مطالعهای، فرضیهای را میتوان طرح کرد. ساختار و کارکرد نظام پزشکی مدرن، به دلیل ناکارآمدیهای ساختاری نظام پزشکی، گران و هزینهبردار بودن و به حاشیه راندن گروههای فقیر و ضعیف جامعه، بستری برای گرایش به طبهای جایگزین میشود. ناکارآمدی ساختاری نظام پزشکی و درمان و کارکرد نامناسب بیمهها در پوشش دادن هزینههای درمان که در نهایت به فقیرتر و حاشیهای شدن گروههایی از جامعه میانجامد، بر بستر نابرابری فزاینده جامعه ایرانی که فاصلههای فقیر و غنی را به رخ میکشد و بر بستر گفتمانی که پزشکان را - صرفنظر از تفاوتهای درآمدی فاحش میان اقشار مختلف جامعه پزشکی – به عنوان بهرهبرندگان از منافع سرشار ساختار نظام پزشکی معرفی میکند، از پزشکی مدرن و پزشکان و درآمدهای افسانهای ذکرشده برای گروههایی از ایشان، هدف مناسبی میسازد که امثال عباس تبریزیان قادرند با حمله کردن به آنها، بخشهایی از گروههای حاشیهای شده در نظام بهداشت و درمان را با خود همراه سازند.
حاصل آنچه را گفته شد، میتوان اینگونه جمعبندی کرد. کتابسوزان عباس تبریزیان، اگرچه رخدادی نادر و ناسازگار با بستر و ساختار جامعه مدرن شده ایرانی و از یک فرد سر زده است، اما محصول ساختار قدرت سیاسی، مداخلات معرفتی آن در دانشگاه و حوزه، سیاست فرهنگی و کیفیت حکمرانی در نظام بهداشت و درمان است. این پدیده را نباید سادهانگاری کرد و به فریادهای زرد فضای مجازی درخصوص هشدار ظهور ارتجاع تقلیل داد. این پدیده ساختاری را باید از منظر پیامدهایش هم بررسی کرد. اگرچه معتقدم این پدیده وجه غالب نظام معرفتی جامعه ایرانی و حتی حوزههای علمیه نیست، اما همین مقدار بروز و ظهور آن نیز در شرایط کنونی جامعه ایران، پیامدهای ناخوشایندی دارد. جامعهای که در آن بیاعتمادی عمیقاً رخنه کرده و بخشهای عظیمی از جامعه به نیات توسعهای گفتمان حاکم بیاعتماد شده است، اینگونه کردارهای افراطی را نادر و در اقلیت تعبیر و تفسیر نمیکند بلکه آن را بروز و ظهور لایههای پنهان تصورات حاکمان درباره علم و دانش مدرن و به تبع آن شیوه حکمرانی تلقی میکند.
اینگونه رفتارها بهترین بهانهها را برای اسلامستیزی در اختیار علاقهمندان این ستیز قرار میدهد و به همان میزان شماری از آدمها را که هنوز برای ناامیدشدن یا مهاجرت کردن مردد هستند، در تصمیم به قطع امید کردن از اصلاحپذیری یا مهاجرت کردن از ایران مصمم میسازد. سرمایه اجتماعی نهادی جامعه ایرانی اندکتر و لرزانتر از آن است که در برابر شمار زیادی از این گونه رفتارهای افراطی دوام بیاورد. اگر به علل و پیامدهای چنین کردارهایی از منظری ساختاری بنگریم، معلوم میشود که آنها هم محصول گفتمانها و ساختارهای جامعه ایرانی و قدرت سیاسی هستند، و هم تأثیراتی بر این ساختارها و جامعه باقی میگذارند. ما در این مقطع بر اثر کتابسوزان عباس تبریزیان به قرون وسطی بازنمیگردیم، اما گفتمان، سیاست فرهنگی و ساختار حکمرانیای که چنین ظهوراتی دارد و چنان خساراتی پدید میآورد، ظرفیتهایی برای صورتهای دیگر این کتابسوزان نیز دارد. مسأله امروز این نیست که با عباس تبریزیان چه برخوردی میشود بلکه اندیشیدن درباره گفتمان و ساختار مولد چنین رخدادهایی که آشکارا پنجه به صورت دینداری و دینورزی میکشند، مسأله اصلی است.
کد خبر 480499 برچسبها طب سنتی جامعه شناسیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: طب سنتی جامعه شناسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۷۵۲۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جلد دوم کتاب «تاریخ تحلیلی جامعه شناسی دیوان سالاری در ایران» چاپ و رونمایی شد
جلد دوم کتاب «تاریخ تحلیلی جامعهشناسی دیوان سالاری در ایران» نوشته علیاکبر فرهنگی چاپ و رونمایی شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، جلد دوم کتاب «تاریخ تحلیلی جامعهشناسی دیوان سالاری در ایران» نوشته علیاکبرفرهنگی استاد ممتاز دانشگاه تهران که توسط انتشارات علمی فرهنگی روانه بازار نشر شده است، رونمایی شد.
پروفسور فرهنگی در این مراسم ضمن ابراز خرسندی بخاطر حضور در جمع دانشجویان فارغالتحصیل دانشگاه گیلان، درباره کتاب «تاریخ تحلیلی جامعهشناسی دیوان سالاری در ایران» گفت: این کتاب حاصل بیش از ۵۰ سال مطالعات من بوده است که در شش جلد فیشبرداری شده بود و سه جلد آن تقدیم ناشر شده است. اکنون جلد اول و دوم کتاب چاپ شده است و جلد سوم آن درحال چاپ است و هماکنون درحال نگارش جلد چهارم آن هستم که در آن تاریخ تحلیلی جامعهشناسی دیوان سالاری در ایران آمده است.
وی به توضیحاتی پیرامون این کتاب پرداخت و افزود: در جلد اول کتاب، یکسری از مباحث نظری دیوانسالاری را مطرح کردهام که سرزمین ما بیش از سههزار سال تاریخ مدون دارد و تاریخ دیوانسالاری قبل از اسلام، اوایل اسلام، دوره پیامبر (ص) و خلفای راشدی به تحریر در آورده شده است. در جلد دوم نیز دوره خلفای بنیامیه و بنیعباس نگاشته شده است.
این استاد ممتاز دانشگاه ادامه داد: ردپای ایرانیان بعد از دوره خلفای بنیامیه و بنی عباس که بهمدت ۵۰۰ سال طول کشیده است، در اداره مملکت وسیع اسلامی از مرزهای چین تا قلب اروپا مهم و برجسته است.
این مراسم به همت انتشارات علمی و فرهنگی و انجمن فارغالتحصیلان رشته مدیریت سال ۵۰-۱۳۴۹ دانشگاه گیلان (مدرسه عالی مدیریت گیلان) برگزار شد.
گفتنی است؛ پروفسور علیاکبر فرهنگی (متولد ۱۳۲۱-طالقان) در طول عمر خود به مطالعه و تحصیل در رشتههای گوناگون از ادبیات گرفته تا علوم دینی و سپس زبان، مدیریت، جامعهشناسی، اقتصاد و ارتباطات همت گمارده است.