قتل فجیع زن به دلیل ردپای مرد غریبه در خانه
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۷۵۰۹۲۵
مرد جوان در اقدامی جنون آمیز همسرش را به طرز فجیعی کشت و سرش را از بدنش جدا کرد. این قاتل دیروز در جلسه دادگاه ادعای تازه ای را به عنوان انگیزه جنایت خانوادگی مطرح کرد.
به گزارش خراسان، بیست و هفتم دی سال ۹۷ مرد سالخوردهای به کلانتری شریف آباد ورامین رفت و از ناپدید شدن دختر ۳۲ ساله اش به نام آزاده خبر داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی گفت: دخترم چند سال قبل ازدواج کرده است و حالا صاحب دو فرزند خردسال است.او مدتی است که با شوهرش به نام رضا اختلاف دارد. دیروز چند بار با دخترم تماس گرفتم اما کسی پاسخ نداد.
دامادم میگوید فرزندانش را به خانه خواهر ناتنی اش برده و از دخترم خبری ندارد. من نگران حال دخترم هستم و می ترسم دامادم بلایی سرش آورده باشد. به دنبال اظهارات مرد سالخورده مأموران پلیس به خانه دختر وی در شریف آباد رفتند و پس از گشودن در با صحنه وحشتناکی روبه رو شدند.آزاده با ضربه های شدید چاقو کشته شده و سرش از بدنش جدا شده بود.
ردیابی داماد
درحالی که فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفته بود پلیس به رد یابی رضا پرداخت. خواهرناتنی رضا به ماموران گفت: دیروز برادر ناتنی ام در حالی که آشفته و هراسان بود فرزندانش را به خانه من آورد و این جا را ترک کرد. بعد از آن هرچه با او تماس گرفتم پاسخ نداد. در حالی که تلاش برای ردیابی متهم فراری آغاز شده بود ماموران از طریق ردیابی گوشی همراه وی دریافتند او به خانه یکی از اقوامش در حاشیه تهران رفته است. با این سرنخ رضا بازداشت شد و به جنایت خانوادگی اعتراف کرد.
وی در بازجویی ها گفت: من و آزاده با هم اختلاف داشتیم.آخرین بار وقتی درگیری میان ما بالا گرفت در اوج خشم او را با ضربه های چاقو کشتم و سرش را از بدنش جدا کردم. در حالی که وی به بازسازی صحنه جرم پرداخته بود اولیای دم برایش حکم قصاص خواستند.
در دادگاه
رضا دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به دفاع پرداخت و گفت: پدر و مادر آزاده برای دامادشان حکم قصاص خواسته اند و حاضرند تفاضل دیه را نیز پرداخت کنند. سپس متهم روبه روی قضات ایستاد و اظهارات تازه ای را به عنوان انگیزه جنایت مطرح کرد.
وی گفت:من همسرم را کشتم چون با یک مرد غریبه در رابطه بود. آخرین بار ساعت ۳ بعد از ظهر از محل کارم به خانه آمدم و هنگام ورود به خانه یک مرد غریبه را دیدم که خیلی سریع از خانه ما خارج شد.من از آزاده درباره مرد غریبه سوال کردم اما جوابم را نداد. او می گفت مرد غریبه را نمیشناسد. او همان موقع گفت دندان درد دارد و به همین دلیل از من پول گرفت و به دندان پزشکی رفت.من بعد از خروج همسرم همه خانه را بررسی کردم و متوجه حضور مرد غریبه در خانه مان شدم. وقتی آزاده از دندان پزشکی به خانه برگشت بار دیگر درباره مرد غریبه از او سوال کردم که همسرم حرف های عجیبی زد.
او گفت هیچ علاقه ای به من ندارد و میخواهد از من جدا شود.آزاده می گفت قصد دارد با مرد غریبه تماس بگیرد تا دنبالش بیاید و با او زندگی تازه ای را شروع کند.من که از شنیدن حرفهای همسرم عصبانی شده بودم با ضربه های متعدد چاقو او را کشتم و سرش را از بدنش جدا کردم.
وی ادامه داد: من همان موقع فرزندان خردسالم را به خانه خواهر ناتنی ام بردم و فرار کردم. این متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: باور کنید وقتی حرف های آزاده را شنیدم دیگر انگیزهای برای زندگی نداشتم. به همین دلیل تصمیم اشتباهی گرفتم و در اوج عصبانیت او را کشتم.من اگر کمی بیشتر فکر کرده بودم شاید به جدایی از آزاده راضی می شدم. با پایان دفاعیات این متهم،قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: محمد توفیق علاوی اتحادیه اروپا علی اکبر صالحی برگزیت دهه فجر معامله قرن کروناویروس شهر ووهان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر قتل فجیع زن دلیل ردپای مرد غریبه خانه محمد توفیق علاوی اتحادیه اروپا علی اکبر صالحی برگزیت دهه فجر معامله قرن کروناویروس شهر ووهان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر جنایت خانوادگی مرد غریبه تازه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۷۵۰۹۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ونوس بهنود: نمایش شاماران به کارگردانی ساسان شکوریان ترکیب هنرمندانهای از هنر پیشینهدار سیاهبازی و افسانهای کهن از داستانهای هزار و یک شب را بازگو میکند.
تماشاخانه سنگلج، یکی از قدیمیترین سالنهای نمایش تهران است که این روزها ضرورت تعمیر، نگهداری و توسعه آن سوژه اخبار شده، این بار نیز با نمایش شاماران، هنرمندان و هنردوستان را میزبانی کرد.
شاه ماران یا شاماران اسطورهای از موجودی نیمهزن و نیمهمار است که در بین مردم کردنشین سمبل برکت، دانش و شفا است. اما چه شد که هنرمندان سرشناس متعددی به دیدن نمایش این داستان اسطورهای نشستند.
میتوان اسرار هویدا کرد و نجات یافت
تئاتر هنر نخبگان است، اما دروازه یادگیری آن برای عموم گشوده است. شاماران در تلفیق زیبایی از سیاهبازی هنر کهن و اصیل ایرانی با افسانهای جامانده از هزارهها به دنبال انتقال همان پیامهایی است که هر روز در زندگی به آن نیازمندیم.
بازی روان بازیگران و تسلط بر نقش، چهرهپردازی متناسب با نقش و همچنین سیالیت زمانی از گذشته به دوره معاصر و برعکس اجرایی روان را در اختیار بیننده قرار میدهد. هر چند کارگردان میتواند کمی از ابهام ماجراها کاسته و کلیدهای بیشتری در اختیار تماشاگر قرار دهد، اما سطح اجرای مقبول غیر قابل انکار است.
سیاهباز در نقش جاماسب ظاهر میشود. جوانی که در افسانهها برای پیدا کردن عسل در غاری حبس میشود و دوستانش تنهایش میگذارند. دراین نمایش گنجی که میتواند زندگی سیاهباز را دگرگون و او را از فقر و فلاکت برهاند جایگزین عسل شده است. سیاهباز در قبرستانها به دنبال گنج است و کیست که نداند بر روی هر گنجی ماری خفته است.
در افسانه جاماسب او به باغ مارها که در کنار شاه مار خود زندگی میکنند میرسد و به شرط آن که جایی ازاین مکان نامی نبرد، زندگی خود را با شاه مار آغاز میکند. شاه مار با چهرهای موحش تنها یک تمنا از او دارد و آن هم وفای به عهد است. اما جاماسب برای نجات خود بارها و بارها عهدشکنی میکند.
آنجا که دروغ است وقاحت موج میزند
شاماران یکی از سمبلهای مورد احترام مناطق کردنشین است که به عنوان نشانه برکت و دانش تصاویر آن در جای جای خانهها کشیده و از تصویر آن مجسمه و گلدوزیهایی در بین لوازم زندگی دیده میشود. آن چهره کریه زنی که نیمی از تنش یک مار است، بر خلاف آدمهای روی زمین به وفاداری و صداقت ارج مینهد.
اما هرجا دروغ باشد، وقاحت موج میزند و سیاهباز به همراه گروهی از بازیگران به مصداق توده مردم با لودگی و مسخرهگی به عهده خود پشت پا میزند.
اما داستان در همین جا خاتمه نیافته است. به جای سکه و زر گنج واقعی همان شاماران است که پادشاه برای بهبود خود از بیماری در به در به دنبال اوست. جادوگری که در بارگاه پادشاه است میگوید برای شفایش باید جغدی که در وجود خود دارد را بیرون بکشد. تمثالی از شومی و کراهت و خباثت.
سیاهباز که اسرار دیدن شاماران را بر ملا کرده توسط وزیر پادشاه اسیر میشود و با کمک او شاماران به نزد پادشاه آورده میشود. سیاهباز میگوید برای معیشت روی خود را سیاه کرده، اما دراین داستان به دلیل خیانت به گنجینه دانش و معرفت، روسیاه است. پرداختن به افسانههای بومی و طرح آموزههای آن، در وضعیتی که به اعتقاد نادر ابراهیمی نویسنده سرشناس، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم، همان چشمه آب روانی است که هر انسانی در عطش آن است.
نویسنده و کارگردان در نهایت شاماران را، چون افسانهاش به دست پادشاه میدهد و او تکه تکه میشود. اما پایان خوش آنجاست که به خاطر حماقت و حرص و ولع، هر که بدی کرده به سزای اعمالش میرسد. بر خلاف جاماسب که به دانش دنیا آگاه شده و حکیم بزرگی میشود، سیاهباز در قعر کردههای خود روسیاه باقی میماند. اما همیشه فرصتی برای بازگشت به سوی خیر هست. قلب پرمهر و سلامت سیاهباز به کمکش میآید تا بتواند تیرهروزی و تیرهرویی خود را به کنار بزند.
نمایش سیاهبازی شاماران در بیست و یکمین جشنواره بین الملی نمایشهای آیینی و سنتی ایران شرکت کرده تا آیینهای اصیل ایرانی را باردیگر نقل کند. اثری که هنرمندان و اهالی قلم بسیاری را به تماشای خود مهمان کرد.
این اثر نمایشی تا ۷ اردیبهشت در تماشاخانه سنگلج اجرا خواهد شد.
انتهای پیام/