بازخوانی هشدار تاریخی رهبر انفلاب به عرفات
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۷۵۵۵۱۸
خبرگزاری تسنیم :- تنها چند روز پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین همراه با محمد ضیاء الحق در قالب هیات سازمان کنفرانس اسلامی به تهران آمد و با مقامات کشورمان دیدار کرد.
درخواست عرفات این بود که ایران با عراق سازش کند و آتشبس برقرار شود. این درخواست در حالی مطرح میشد که عراق بخشهایی از خاک کشورمان را به اشغال درآورده بود و در بسیاری از مناطق با مقاومت نیروهای نظامی و مردمی روبرو شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عرفات چند بار دیگر هم برای وساطت و مقدمهچینی سازش به ایران سفر کرد؛ اما هر بار با مخالفت امام خمینی و مقامات کشورمان روبرو شود. ایران بین دو گزینه سازش و مقاومت در جنگ، مقاومت را انتخاب کرد و در کمتر از دو سال از آغاز جنگ توانست نیروهای ارتش بعث عراق را از کشور بیرون کند و در ادامه سیاست تنبیه متجاوز را در پی بگیرد.
ایران از بهمن ماه سال 64 تا ابتدای سال 65 عملیات والفجر هشت را با موفقیت کامل اجرا کرد و با کشور کویت هممرز شد. پیروزی در این عملیات، ایران را در موقعیت برتری در منطقه قرار داد.
شهریور سال 65، آیتالله خامنهای رئیس جمهور وقت ایران برای شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد عازم هراره (پایتخت زیمباوه) شد. ابتدا نمایندگان قارهها سخنرانی کردند و سپس نوبت به عرفات رسید. او همچنان در تکاپوی ایجاد آتشبس بین ایران و عراق بود. عرفات در گفتگو با روزنامه هرالد چاپ هراره بیان کرده بود: «اجلاس سران غیرمتعهدها در خاتمه دادن به جنگ ایران و عراق مسئولیتی اساسی دارد و باید ایران را به قبول میانجیگری واقعی تشویق کند. این جنگ دیوانهوار است و فلسطینیها خود را بزرگ ترین بازنده جنگ ایران و عراق میدانند. من به ایرانیها میگویم کافی است، کافی است، کافی است. ما غیرمتعهدها برای این جنگ بهای بسیار سنگینی پرداختهایم.»
عرفات در آن گفتگو به گونهای سخن گفت که انگار ایران آغازگر جنگ بوده و در برابر پیشنهادهای منطقی سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل و شورای امنیت، ایستادگی کرده است. در صورتی که پس از پیروزی ایران در عملیات والفجر هشت، هیچ طرحی که خواستههای حقوقی ایران را لحاظ کند از سوی سازمانهای جهانی مطرح نشد.
عرفات طرح صلحی برای اجلاس هشتم در هراره آورده بود و تلاش داشت آن را به نام خود نهایی کند. آن طرح این بود که نیروهای حافظ صلحِ غیرمتعهدها به مرز ایران و عراق بروند و حتی اگر یکی از دو کشور طرح را قبول نکند، نیروها در محدوده کشور موافق، روی مرز مستقر شوند تا آتشبس کامل برای ایجاد صلح برقرار شود.
آن روزها مردم فلسطین زیر قساوت شدید صهیونیستها بودند. عرفات که نماینده آنان بود، بدون اینکه سخنی از اوضاع مردم فلسطین و تجاوز رژیم اشغالگر قدس بگوید، انتظار داشت غیرمتعهدها از او حمایت کنند. البته او یک جا به موضوع اسرائیل اشاره کرد و آن زمانی بود که خطاب به رئیسجمهور ایران گفت: «پیشنهادهای میانجیگری را که از سوی جنبش عدم تعهد، سازمان ملل و سازمان کنفرانس اسلامی به شما شده است، بپذیرید. تمام تفنگها باید به سوی دشمنان مشترکمان، یعنی رژیمهای پرتوریا و تلآویو گرفته شود.»
آیتالله خامنهای در سخنان خود پاسخ عرفات را اینگونه دادند: «اگر امروز جنبش عدم تعهّد به کسانی، از سوی ملّت مورد تجاوز فلسطین، فرصت و اجازهی شرکت در جمع سران غیرمتعهّد میدهد، دقیقاً و صرفاً مبتنی بر همین اصل است و تردید در اجرای این اصل، حضور خود آنان را نیز زیر سؤال خواهد برد.»
رئیس جمهور ایران همچنین گفتند: «انتظار میرفت که ایشان در سخنرانی دیروز صبح، از توفیقاتی که ملّت فلسطین در مبارزه با تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی بدست آورده صحبت میکردند تا اینکه دیگران را به حمایت از تجاوز ترغیب کنند... متأسفانه همین بینش باعث شده است که فلسطین پس از چهار دههی طولانی هنوز قربانی تجاوز است... اگر ایشان این روش شکست خورده و سیاست تسلیم و سازش با متجاوز را برای فلسطین تجویز میکند، بهتر است از توصیّهی آن به دیگران به طور جدی احتراز کند.»
سخنان آیتالله خامنهای در آن اجلاس نوعی هشدار تاریخی به عرفات بود تا از تجویز سیاست سازش و تسلیم دست بردارد. ایشان این بینش را در ادامه تجاوزات رژیم صهیونیستی به فلسطینیان موثر دانستند و بعید نبود که عرفات خود نیز روزی این سیاست را برای مردم کشور خودش تجویز کند.
جنگ ایران و عراق در تابستان سال 67 به پایان رسید. قطعنامه 598 با قید خواستههای حقوقی ایران به تصویب رسید. عراق به عنوان آغازگر جنگ معرفی شد و صدام به قرارداد 1975 الجزایر بازگشت.
همزمان با پایان یافتن جنگ ایران و عراق، یاسر عرفات در یک نطق غیرمنتظره اظهار داشت: «سازمان آزادیبخش فلسطین برای استقرار صلح و امنیت در منطقه و بهویژه برای فلسطین، رژیم صهیونیستی و کشورهای همسایه، از فعالیتهای جهادی خود صرفنظر و چشمپوشی میکند!» عرفات که تا پیش از آن میگفت باید تفنگها را به سوی دشمن مشترکمان اسرائیل بگیریم، موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت.
عرفات حتی ایده «فلسطینی کردن» مسألهی فلسطین را طرح کرد تا دیگر کشورهای عربی و اسلامی، نسبت به آنچه انجام میدهد، دخالتی نکنند. در همان ایام، رهبر انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه اینگونه از این چرخش فکری و عملی یاسر عرفات یاد کردند: «یاسر عرفات که مبارزه نمیکند. امروز موضع یاسر عرفات همان موضع انور سادات 10 سال پیش است. امروز موضع یاسر عرفات همان موضعی است که چند سال پیش نسبت به شاه حسین میدادند. او هم اوائل انکار میکرد، بعد هم دیگر انکار نکرد؛ یعنی مذاکرهی با اسرائیل. موضع آشتی با امریکا. موضع بوسیدن و کنار گذاشتن مبارزه. موضع تقبیح مبارزه حتی.» (1368/2/8)
5 سال بعد، یاسر عرفات اسلحه خود را زمین نهاد و در اقدامی غیرمنتظره برای محور مقاومت و رزمندگان فلسطینی، رهسپار کاخ سفید شد تا با صهیونیستها مذاکره کند! او در میان بهت مردم فلسطین «اعلامیهی اسلو» را با اسحاق رابین -نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی- امضا کرد. به موجب این توافقنامه یکطرفه، تمامی تلاشهای رزمندگان و خون شهدای مقاومت فلسطین پایمال میشد و عرفات رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناخت. او در این دیدار در مقابل دوربینها با اسحاق رابین دست داد تا همگان متوجه شوند مرد شمارهی یک مبارزه علیه رژیم صهیونیستی، تا چه اندازه از آرمانهای خود عدول کرده است.
پیامدهای این صلح برای مردم فلسطین محدودیت شدید جابهجایی در نواحی اشغالی، کنترل شدید رژیم صهیونیستی بر منابع طبیعی و حیاتی مردم فلسطین و عدم جلوگیری شهرکسازی رژیم صهیونیستی بود. مذاکرات صلح و توافقات بین عرفات و مقامات صهیونستی، نه تنها کمکی به بهبود شرایط فلسطینیان نکرد بلکه موجب شد این رژیم در اقدامات خود مصرتر شود.
البته این پایان سازشکاری عرفات نبود. او در مذاکرات موسوم به اسلو 2 که در سپتامبر 1995 انجام شد، کاملاً از ایدهها و آرمانهای اولیهی تشکیل سازمان آزادیبخش فلسطین عدول کرد. مبتنی بر این قرارداد، در قبال حاکمیت تشکیلات خودگردان بر شهرهای جنین، طولکرم، نابلس، قلقیلیه، رام الله و بخشی از شهر الخلیل، عرفات متعهد شد که بندهای مربوط به نابودی اسرائیل را از منشور ملی فلسطین و اساسنامهی سازمان آزادیبخش فلسطین حذف کند.
درخواستهای رژیم صهیونیستی پایان نداشت. اوج این درخواستها در رشته مذاکرات «صلح خاورمیانه» در سال 2000 و در «کمپدیوید 2» مطرح شد. طرفین این مذاکرات رئیسجمهور وقت آمریکا، نخستوزیر وقت اسرائیل و عرفات بودند. در این مذاکرات رژیم اشغالگر قدس با پیشنهاد شرمآوری وارد مذاکره شد و خط قرمزهای خود را بیان داشت که با مخالفت مردم فلسطین همراه شد. خطوط قرمز رژیم صهیونیستی عبارت بودند از: حاکمیت اسرائیل بر قدس، عدم بازگشت به مرزهای 1967، عدم اجازه داشتن تشکیلات خودگردان برای داشتن ارتش و حفظ شهرکهای صیهونیستنشین کرانهی غربی و نوار غزه.
اما مردم فلسطین که از تغییر استراتژی عرفات در برابر دشمن سرزمینشان خشمگین بودند، بار دیگر «راهبرد مبارزه» را بر سازش ترجیح دادند و دور دوم مبارزات علیه رژیم صهیونیستی، موسوم به «انتفاضة الاقصی» را آغاز کردند. صهیونیستها با آگاهی از کاهش مقبولیت عرفات، در اقدامی تحقیرآمیز، همهی اقدامات او را تحت نظر گرفتند و تا دو سال بعد، عرفات بدون هیچگونه ارتباط با خارج از مقرش زندگی کرد. بیماری او هم از همان دوران آغاز شد و در سال 2004 درگذشت.
عرفات که تلاش داشت ایران را به سازش با عراق وادار سازد، به توصیههای ایران توجه نکرد و وارد سازش با رژیم صهیونیستی شد. نتیجه آن سازش تحقیر مردم فلسطین، افزایش تجاوزات رژیم صهیونیستی و گسترش اشغالگری این رژیم و مرگ خودش بود.
اگر ایران در روزهای نخست جنگ تحمیلی، میانجیگریهای عرفات را میپذیرفت و در حالی که رژیم بعث عراق بخشهایی از خاک کشورمان را در اشغال داشت، آتشبس را قبول میکرد و وارد مسیر سازش میشد، امروز باید شاهد معامله قرنی برای ایران میبودیم.
منبع: فردا
کلیدواژه: معامله قرن رهبر انقلاب عرفات سازمان آزادی بخش فلسطین آیت الله خامنه ای جنگ ایران و عراق رژیم صهیونیستی مردم فلسطین صهیونیست ها یاسر عرفات رئیس جمهور جنبش عدم ی فلسطین ی سازمان آتش بس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۷۵۵۵۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل جرأت نشان دادن خسارت عملیات ایران را نداشت
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه ایران، سردار غلامعلی رشید از فرماندهان عملیات «وعده صادق» در گفتوگویی مطرح کرد: دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی بر نمیگردد.
عملیات ۷ اکتبر حماس را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید مهمترین دستاورد این عملیات چه بود؟
مهمترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایههای ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا میکرد من بیحریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلیای که در این سالهای اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است. شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسیها و کشورهای غربی آن را کاشتهاند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است. یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو میپاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانههای غربی به او کمک میکنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانهای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده میشود.
جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟
این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کردهاند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما میخواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفتهاند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند. چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها میگویند فقط ۱۱۰۰ نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس ۳۰ هزار رزمنده دارد؛ اگر ۱۰ هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه ۱۰ هزار نفر از رزمندگان حزبالله لبنان و ۲ یا ۳ هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام میشود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.
اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسهای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق ۶۰۰۰ کیلومتر مربع بوده است. یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو. یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار میگیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد. عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم ۱۹۴۸ در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شدهای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه میتوانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیاتهایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام میکنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود میشود و واقعه ۷ اکتبر هم نمونهای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حملهای که فقط حدود ۱۶ تا ۲۰ ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش میسازد دروغین است.
وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفههای جغرافیایی و جمعیتی چگونه میبینید؟ فکر میکنید بحرانهای مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبهرو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟
ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانههای غربی به تصویر میکشند. بعضی وقتها اسرائیل میآید در ایران کاری انجام میدهد و مثلاً دانشمند هستهای ما را ترور میکند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام میدهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگتر از چیزی که بوده نشان میدهد؛ کل امپراطوری رسانهای غرب هم از او پشتیبانی میکند؛ چون اسرائیل با کمکهای مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار میدهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفتهترین سلاحها و هر نوع کمکی که بخواهد. در حال حاضر فرمانده سنتکام در تلآویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی میجنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.
کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه ۸۰ میلادی نوشتهاند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولتها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست. در این کتاب آمده که جمعیت یهودیهای اسرائیل از سراسر دنیا از ۱۰۲ کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شدهاند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به ۱۵ زبان تکلم میکنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعهای که در آن سرزمین اشغالی جمع شدهاند، بیهویتاند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیلدهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچکدام از عناصر و مؤلفههای مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.
اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوستهاند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد. دشمنان و رسانههای معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوتها در راستای همدلی خود استفاده میکنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیتها را بیشتر کرده است. همه این قومیتها و گروههای متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذرهای احساس خطر میکنند، یک دل و یک زبان کنار هم میمانند و برای دفاع از ایران با هم متحد میشوند. عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درونزا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برونزا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفههایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل میشود، ندارد.
درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بینالمللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.
دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، بهوضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیبپذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمیگردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.
ملتهای مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموختهاند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد. مشخصههای امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملتها میبینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باجخواهی، جنایت و نسلکشی و کشتار طی ۷۰ سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.
مهمترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور میکرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشکها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیکهای ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور میکرد با تکیه بر قدرتهای امریکا و ناتو، بازدارندگیاش تضمین شده است. وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرتهای ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایههای دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشکهای پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید. رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمیآمدند، قطعاً ۸۰ درصد از پرتابههای ایران، پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی را درهم میکوبیدند.
با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستادهایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، ۱۰ ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلیها و مشتهای محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.
این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شدهاند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها ۲۰ درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانههای ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با ۸۰ درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موجهای بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت میکند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولتهای اروپایی، انسان را یاد جنگهای صلیبی میاندازد.
امریکا و دولتهای اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینههای راهبردی که امریکا و دولتهای اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی میپردازند، مورد قبول ملتهای غربی نیست. آیا انسانهایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملتهایشان، مانع سیاستهای دولتهای خود در حمایت از نسلکشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟
یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانهها از خود به نمایش میگذارد، یکی نیست؟
خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانهها میسازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش میسازد؛ اینکه من بیحریفم و حریف ندارم.
در عملیات ۷ اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط ۱۱۰۰ یا ۱۲۰۰ نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان میدانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. ۱۱۰۰ نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس میگویند که اسرائیلیها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانکها و در قرارگاهها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمیشد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکاییها هم میگویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد میکند، به منطقه که آمده بود، به نخستوزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگهاش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند. بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایتهای مستقیم امریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار میدهند حتی سلاح کشتار جمعی یعنی بمب اتم!