شلیک به عینالاسد خشم ملت ایران بود
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۷۶۴۷۷۱
ایسنا/البرز فرمانده لشگر ۱۰سیدالشهدا(ع) استان البرز با بیان اینکه اکنون فروپاشی و زوال آمریکا نزدیک است، عنوان کرد: ابهت آمریکا را ملت ایران شکست و شلیک به سمت پایگاه عین الاسد خشم ملت ایران بود که به سمت این پایگاه محل استقرار نیروهای آمریکایی پرتاب شد.
سردار رستمعلی رفیعی در مراسم گرامیداشت دهه فجر ویژه جامعه کار و تلاش البرز که روز دوشنبه ۱۴ بهمن در مرکز تربیت مربی فنی و حرفهای کرج برگزار شد، اظهار کرد: ملت ایران در سال ۵۷ ماحصل تلاش همه علما، انبیا و اولیا خدا را به کرسی نشاندند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، وی ادامه داد: این انقلاب به بزرگی و عظمت ملت ایران تفسیر می شود.
وی بیان کرد: در زمان پیروزی انقلاب، دشمنان ما میگفتند اینها عدهای از گرسنگان هستند که تحت تاثیر منبریها و روحانیها به خیابان آمدهاند اما حرف ما در آن دوران استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود و چهل و یکسال است پای این حرف و شعار خود ایستادهایم.
فرمانده لشگر ۱۰سیدالشهدا(ع) استان البرز گفت: رستاخیز دوباره ملت ایران را پای پیکر پاک شهید سپهبد قاسم سلیمانی دیدیم که در آن روز دوباره مردم به میدان و خیابانهای تهران آمدند.
سردار رفیعی با بیان اینکه خط انقلاب مشخص است و ادامه دهنده فرهنگ اهل بیت (ع) و مکتب عاشورا است، گفت: عزت، شرف و خود باوری خود که دشمنان ما آن را باور نداشتهاند را نمیفروشیم، ما فروختنی نیستیم و عقب نشینی نیز نخواهیم داشت.
وی با بیان اینکه با بیان اینکه دشمنان با کج فهمی میخواهند ملت ما را گروه گروه کنند، افزود: ملت ما پای سید الشهدا هستند، راه ملت مشخص است و مسیر حق را میرود، دشمنان این را بدانند و به زحمت نیافتند.
فرمانده لشگر ۱۰سیدالشهدا(ع) استان البرز با اشاره به اینکه این روزها حال و هوای ملت ایران، حال و هوای شهید سپهبد قاسم سلیمانی است، گفت: قاسم سلیمانی 21 در تیرس دشمن و نیروهای آمریکایی و اسرائیلی بود اما از ترس جرات نزدیکی به او را نداشتند، او در نزدیکی دشمن عملیاتهای مختلفی را انجام داده است.
وی با بیان اینکه اکنون فروپاشی و زوال آمریکا نزدیک است، عنوان کرد: ابهت آمریکا را ملت ایران شکست و شلیک به سمت پایگاه عین الاسد خشم ملت ایران بود که به سمت این پایگاه محل استقرار نیروهای آمریکایی پرتاب شد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی سیاسی شهید سپهبد قاسم سلیمانی دهه فجر نیروهای آمریکایی قاسم سلیمانی استان البرز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۷۶۴۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روز خلیج فارس با شهنواز
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: حبیب احمدزاده نویسنده و پژوهشگر به تازگی یادداشتی را به بهانه روز خلیج فارس و یک عکس یادگاری، با عنوان «روز خلیج فارس با شهنواز» نوشته است.
مشروح متن این یادداشت در ادامه می آید:
این عکس را اواخر دهه هفتاد، امیرواحدی رفیقم از ما رفقای جنگش و استاد همایون شهنواز کارگردان دلیران تنگستان گرفت دم دهانه ورودی خلیج فارس به اروند رود روبروی شهر فاو عراق در سفری که نتیجه اش شد عاشق شدن استاد شهنواز به دریاقلی سورانی و نجات ابادان با دوچرخه.
از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبانها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن میکردیم، میگفت: باز این فرعون ها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست دومی از راست پرویزه که بخاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یکبار شش گلوله تیربار، یک بارش سی و شش تا ترکش، یک بار دیگه چشم راستش و یک بار هم که روی تخت بیمارستان جنگی با ان خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا میگفت:
دیگه به من نگید پرویز بگید پروین
و جراحش غش کرده بود از خنده
و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، اقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجی های مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچه ها) وقتی فهمیدن بعثی ها، تو جاده خروجی شهر ابادان مینی بوس و اتوبوس و سواری مردم بیگناه را میگیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی میکنند قسم خوردند تا ابادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و و بلند شد تا انکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت میشد که تا حالااینقدر گمنام نمونند.
ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچکترش رضا که همسن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند وقاسم داغان و مجروح روز ازادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد.
این عکس را امیر گرفت، که با هم مهمات های خمپاره اسدالله را میدزدیم و بعد به خودش میدادیم که برامون شلیک کنه برای همایون شهنواز اشنایی با این بچه ها اون روز تو دهنه خلیج فارس طوری بود که انگار همرزم های رییسعلی دلواری رو پیدا کرده به هر حال برای من روز خلیج فارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس همگی از این جور آدم ها هستند و بس!
کد خبر 6095029 فاطمه میرزا جعفری