Web Analytics Made Easy - Statcounter

رئیس مجلس شورای اسلامی گفت که آمریکایی‌ها به دنبال ایجاد یأس در مردم ایران هستند.

علی لاریجانی در همایش بین المللی گام دوم انقلاب، الگوی نظام انقلابی تمدن‌ساز که صبح امروز (چهارشنبه)در محل مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما برگزار شد، گفت: اگر به صحنه اجتماع و بین الملل نگاه کنید می‌بینید که آمریکایی ها بر ایجاد یأس و شکاف بین حاکمیت و مردم تمرکز کرده‌اند، این شگردی است که آنها دنبال می‌کنند و مقام معظم رهبری هم در بیانیه گام دوم انقلاب اشاراتی به آن دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی بیانیه گام دوم انقلاب را  جزء اسناد استثنایی و مهم کشور عنوان و خاطرنشان کرد:‌ پس از دوره چهل ساله انقلاب این بیانیه تنظیم شده، معمولا ۴۰ سالگی سن پختگی برای فرد و جامعه است. لذا یک تجربه غنی پشت آن وجود دارد و در واقع حاصل ۴۰ سال گذشته در این منظومه وجود دارد و توسط شخصی تنظیم شده که خود جزء استوانه های انقلاب قبل و بعد از پیروزی آن بوده و همه زوایای کشور تسلط دارد.

لاریجانی با بیان این که بیانیه گام دوم انقلاب کلان‌ترین جهت گیری کشور را مد نظر قرار داده، یادآور شد: این بیانیه همچنین بسیار خیرخواهانه است و منظومه حکمت انقلاب اسلامی در آن دیده شده است و کار را برای حکمرانان و مردم سخت کرده است. خطاب این بیانیه هم حاکمیت و هم مردم هستند ولی محور آن جوانان هستند. در جلساتی که با مقام معظم رهبری درباره‌ی گام دوم صحبت کردم، ایشان نقطه ثقل گام دوم را جوانان می‌دانند. در واقع آن کسی که نگارنده حکمت است توجه اصلی‌اش به تحولی است که جوانان باید ایجاد کنند، گام دوم قرار است نفس و جان جدیدی به انقلاب بدهد و محور آن هم جوانان هستند که انگیزه کافی برای تحول دارند.

لاریجانی با اشاره به نقش جوانان در ساماندهی حکومت از پیروزی انقلاب و شکل گیری نظام گفت: باید توجه کرد که چطور می‌توان جوانان را آماده کرد که هم در صحنه مدنی و هم در صحنه حکمرانی نقش آفرینی داشته باشند.

وی همچنین گفت: مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم می‌فرمایند: ترس و ناامیدی را از خود برانید که ریشه‌ای ترین امر در جهاد فعلی ما است اگر هر تحولی بخواهد در کشور رخ دهد در فضای امیدوار کننده امکان پذیر است. در انقلاب اسلامی هم امید به تحول بود که تحول را رقم زد و امام (ره) روحیه امیدواری را ایجاد کرد.

لاریجانی با بیان اینکه فضای کشور باید فضای حرکت به سوی هدف متعالی و امید به تحول باشد، در نقش رسانه‌ها در این زمینه تاکید کرد و گفت: مقام معظم رهبری بر دفاع ابدی از نظام انقلاب اسلامی تاکید دارند. از ابتدای انقلاب عده‌ای می‌گفتند نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته و باید به دنبال ساختار نظام برویم. دیگر انقلاب معنایی ندارد و باید داخل نظام حیات سیاسی داشته باشیم. گاهی از زبان سیاسیون هم این را می‌شنویم اما انقلاب اسلامی حرکتی زنده است و امتداد زمانی دارد. زیرا نظام همیشه نیاز به حرکت انقلابی دارد و آنچه به نظام محتوا می‌دهد انقلاب اسلامی است. اگر تاکید رهبری بر این است که انقلاب اسلامی باید تداوم و حیات داشته باشد، برای این است که یکی فرم و دیگری محتواست و باید زنده بماند.

رئیس مجلس در بخش دیگری از اظهاراتش، ارزش‌های اسلامی را گمشده انقلاب اسلامی توصیف کرد و گفت: مقام معظم رهبری روی اصول و ارزش‌های انقلاب تاکید دارند که جاودانه هستند و این به ماهیت انقلاب ما بر می‌گردد.

وی با اشاره به تاکید بیانیه گام دوم بر نظام مردم سالاری دینی خاطرنشان کرد:‌ نظام مردم سالاری دینی بخش مهمی از خواست انقلاب و نقطه اوج آن بود. باید قبول کنیم که این کمال در حوزه سیاسی است. مردم سالاری دینی مثل نظام‌های قبلی نیست. بلکه به این معناست که انسان‌های دارای استعداد و کمال جویی هستند که بخشی هم مربوط به حوزه سیاست است و باید  زمینه رشد فراهم شود. مردم سالاری دینی از متن تفکر دینی برخاسته است و باید دید که چطور می‌شود آن را تقویت کرد. یکی از موضوعات مهم در مردم سالاری دینی ایجاد نظام‌های مدنی لازم برای آن است، زیرا مردم سالاری دینی بدون ساختار و تشکیلات مدنی حالت خام پیدا می‌کند و در این صورت هیجانات سیاسی بر عقلانیت غلبه پیدا می‌کند.

وی با اشاره به این که ساختار حزب جمهوری در اوایل انقلاب دچار مشکل شد، در عین حال گفت: پایه گذاری این حزب درست بود. برخی می‌گویند ما نیاز به نظام حزبی نداریم اما آیا می‌شود مردم سالاری دینی بدون تشکل‌های مدنی داشت؟ عوارضش چیست؟ من فکر می‌کنم در این صورت عوارضی ایجاد خواهد شد که زمینه برای پرش در گام دوم ایجاد نمی‌شود.

لاریجانی موضوع علم و فناوری را در بیانیه گام دوم مورد توجه عنوان و خاطرنشان کرد:‌ یکی از نقایصی که وجود دارد این است که بخش نخبگانی جامعه ما با نیازهای جامعه پیوند نخورده است و شاید یک ایرادش پیوند بودجه به نفت است. در کشورهای دیگر عموما دانشگاهها به وسیله‌ بودجه دولتی اداره نمی‌شوند و غالب آنها با پژوهش‌هایی که از بیرون می‌گیرند اداره شود. خیلی از این کشورها در لبه علم کار می‌کنند اما ما به ادارات بودجه می‌دهیم و به دانشگاهها هم بودجه می‌دهیم و به تحقیقات هم بودجه می‌دهیم. این که رتبه‌ ما در علوم و مقالات بالا برود موضوع کم اثری نیست ولی مساله‌ مهمتر این که تحقیقات ما مربوط به نیازهای کشور در همه‌ زمینه‌ها باشد و دانشگاهها احساس نیاز کنند که تحقیقاتشان را به سمت تولید و نیاز جامعه ببرند. ما باید مدلی را فراهم کنیم که این دو بخش به هم متصل شوند.

رئیس مجلس با بیان این که سمت گیری کشور بیشتر به سمت واردات است، تا تکیه بر تولیدات درون زا، یادآور شد: این برای ما سهل‌تر است که یک پکیج را از خارج بیاوریم اما اشتباه استراتژیک در بخش فناوری است. اگر بخواهیم اشتغال ایجاد کنیم و تحقیقات رشد کند باید درون زایی را مد نظر داشته باشیم.

وی با اشاره به دوران ریاست خود در سازمان صدا و سیما گفت: در آن زمان فرستنده و تجهیزات از خارج می‌آمد و ما  ترس داشتیم که به سمت تولید داخل برویم اما این ترس را از بین بردیم. شرکت‌های داخلی وارد شده اند و خیلی هم موفق بوده‌اند. الان هم خیی از این تجهیزات در داخل تامین می‌شود.

لاریجانی ایستادگی در مقابل استکبار و استقلال سیاسی را از دستاوردهای مهم انقلاب عنوان و خاطرنشان کرد: کارنامه جمهوری اسلامی با هدایت رهبری دستاوردهای بزرگ داشته و این مسیر باید ادامه یابد. همین که آمریکایی‌ها تمرکزشان بر این است که چرا موشک‌هایشان این طور است و یا چرا ایران در منطقه دخالت می‌کند؟ ( که دخالت نمی‌کنیم) به خاطر قدرت نظام جمهوری اسلامی است و راه درستی است که رفته ایم.

وی اقتصاد قوی را نقطه سلطه ناپذیری از نگاه رهبر انقلاب عنوان و خاطرنشان کرد: شهید مطهری هم گفته بودند رسیدن به اهداف عالی حکومت بدون اقتصاد سالم ممکن نیست. مادر این زمینه چالش‌هایی پیدا کردیم. اولین مساله نداشتن نظریه روشن توسعه است. این که رهبری توصیه کردند گروهی روی پیشرفت ایرانی اسلامی کار کنند به خاطر این خلاء است. زمانی که شهید مطهری به شهادت رسید چیزی به همراه ایشان بود و مقاله‌ نیمه تمامی درباره‌ی نظام اقتصاد اسلامی در کیف ایشان بود. این یک ضرورت بود اما این فکر در کشور ما پخته نشد.

رئیس مجلس با تاکید بر ضرورت مردمی کردن اقتصاد گفت‌: البته در حوزه تجارت و کشاورزی تا حد زیادی این امر محقق شده ولی  صنعت و معدن ما مردمی نیست. اصل ۴۴ هم آنقدر بد اجرا شد که باز هم مردمی نشد و رقابتی که باید در اقتصاد وجود داشته باشد و آن را بارور کند طبیعی است که وقتی انحصاری انجام شود جلوی مسابقه گفته می‌شود.

وی با اشاره به ساختار ناقص نظام بودجه ریزی کشور گفت: ما همچنان درگیر روش دیوانی بزرگ هستیم و تئوری آمایش سرزمین نداریم. در حالی که بدون آن نمی‌توان توسعه هماهنگی و متناسب داشته باشیم. این موضوع در همه قوانین برنامه هم پیش بینی شده ولی هیچ کدام اجرایی نشده.

لاریجانی با اشاره به دو عامل معنویت و اخلاق آن را در حوزه فردی و اجتماعی تاثیر گذار توصیف کرد و گفت: البته معنویات اخلاق دستوری نیست. و اجبار، تکامل اخلاقی ایجاد نمی‌کند بلکه باید کاری کنیم خود افراد را بپذیرند.

وی با اشاره به نگاه مقام معظم رهبری به استقلال و آزادی به عنوان عطیه الهی گفت: باید برایمان جا بیفتد که اگر آزادی نباشد استعدادها هم شکوفا نمی‌شود. در حوزه استقلال هم ما کرسی‌هایی در زمینه کالاهای اساسی داریم در حالی که این می‌تواند عامل نفوذ دیگران شود و به استقلال سیاسی ما لطمه بزند. البته بخش‌هایی است که نیازمند داد و ستد بین‌الملل است.

رئیس مجلس در پایان تشکیل دبیرخانه دائمی برای بیانیه گام دوم انقلاب را ضروری دانست و گفت: این نیازمند کار پژوهشی و دانشگاهی است و باید ضعف‌ها دیده شود و راه علاج نیز به صورت واقع بینانه و معقول پیش بینی شود.

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: بیانیه گام دوم انقلاب عنوان و خاطرنشان بیانیه گام دوم مردم سالاری دینی مقام معظم رهبری آمریکایی ها انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی بودجه می دهیم داشته باشیم رئیس مجلس مد نظر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۷۹۳۸۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند

گروه اندیشه: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»


جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده و بحرانی قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده تر و خطرناک تر است. زیرا ما در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس به به برخوردهای خشونت آمیز حکومت اشاره کرد و گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را خشمگین تر، عصبی تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، کرده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ بحرانی» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار بحران شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار بحران های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه بحران ها، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «در ارتباط با رخدادها، حکومت تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حکومت تا کنون از ابزار زور و خشونت استفاده کرده است. حال باید دید که این ابزار زور تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی ممکن است که این سکوت آرامش قبل از طوفان باشد. همان طور که تا کنون نیز این گونه بوده است. جامعه رخدادپذیر یک دوره آرامش قبل از طوفان و یک دوره طوفانی شدن جامعه دارد. تجربه ۱۰ سال اخیر نشان می دهد همواره آرامش قبل از طوفان، و شکل گیری طوفان و بعد سرکوب رخ داده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با چالش ها و بحران ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت بحرانی در کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تضور من این است تا زمانی که نیروهای اجتماعی و معترض و ناراضی با ویژگی های گوناگونی که دارند، آن اندازه توانایی نداشته باشند که در برابر فشار حاکمیت خودشان را اثبات کنند، احتمالا حکومت همچنان از ابزار زور استفاده خواهد کرد. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت برای حاکمیت به صرفه نباشد. به عبارت دیگر اگر حاکمیت ببیند که با راهبردهای امنیتی نظامی و هزینه ای که به لحاظ مادی و عینی اقتصادی و سیاسی برایش به بار می آورد، هر روز ضعیف تر می شود، در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم تا یک رویارویی دیگر بین نظام سیاسی با مردم به وجود نیاید، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم. بعدها تجربه و زمان نشان داد که حاکمیت همچنان تصور می کند که با زور و راهبرد نظامی امنیتی می تواند جامعه را مدیریت بکند. به همین دلیل تصور می کنم اکنون تا یک زورآزمایی دیگر در شهر رخ ندهد، و نظام سیاسی به این نتیجه نرسد که نمی تواند با راهبرد امنیتی نظامی قدرت را پایدار بکند، هیچ آغاز و طرح نویی، شکل نخواهد گرفت».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

«سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .

سناریوی دوم: ناآرامی های گسترده شعله ور شده، یک زورآزمایی دیگر در خیابان ها میان جامعه معترض و حاکمیت رخ بدهد.

سنارویوی سوم: هزینه های مبارزه فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد، حاکمیت نتواند تامین بکند.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود، بر سرعت تغییرات می افزاید.»

بیشتر بخوانید:

حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900116

دیگر خبرها

  • پارسانیا: باید ارتباط میان بنیادهای معرفتی و محیط‌های علمی را مشخص کنیم
  • باید ارتباط میان بنیادهای معرفتی و محیط‌های علمی را مشخص کنیم
  • بیانیه شورایعالی انقلاب فرهنگی در حمایت از دانشجویان آمریکا
  • بیانیه شورای عالی انقلاب فرهنگی درحمایت از دانشجویان آمریکایی
  • روزنامه شرق: بهترین فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید! / اجرای برجام و FATF اولویت نظام پس از عملیات وعده صادق
  • سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند
  • شاهد پیشرفت و تعالی حاکمیت اسلام هستیم
  • سمن‌ها و گروه‌های مردمی بر حوزه دانش آموزان تمرکز کنند
  • طالبان: برای حفظ دستاوردهای جهاد افغانستان تلاش می‌کنیم
  • مشکلات جهان اسلام در نتیجه عدم توجه به توصیه های علمای جهان اسلام است/ هدف صهیونیسم بین الملل ایجاد فاصله میان کشورهای اسلامی است