روایتی از شبیخون مهلک سپاه پاسداران به خانه تیمی منافقین
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۳۱۶۲۷
ساعت 24-مهمترین ضربه به سازمان منافقین در روز ۱۹ بهمن سال ۶۰ زده شد که تبعات سنگینی برای سازمان در پی داشت. بعد از به فاصله چند ماه تا مرداد ۶۰ سه حمله دیگر هم به تشکیلات این سازمان وارد شد.
به گفته محسن رضایی: «سازمان گیج بود و بعد از ضربه ۱۹ بهمن نتوانست بفهمد با چه تواناییای از جمهوری اسلامی مواجه است؛ اما هشدار بزرگی برای سازمان بود و بیشتر در حالت گیجی به سر میبرد و قدرت تحلیل شکست را نداشت».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این ضربه، خانه تیمی مرکزیت سازمان در داخل کشور که در منطقه زعفرانیه واقع بود، هدف قرار گرفت و موسی خیابانی، قائممقام مسعود رجوی، در داخل کشور و نفر دوم سازمان، اشرف ربیعی، همسر مسعود رجوی و آذر رضایی، همسر موسی خیابانی، در یک درگیری مسلحانه کشته شدند. علاوه بر خانه تیمی اصلی که در زعفرانیه واقع بود، سه خانه تیمی دیگر نیز هدف قرار گرفت.
در زمان وقوع حادثه و ضربه ۱۹ بهمن سال ۶۰، مهدی ابریشمچی، مسئول کل حفاظت سازمان بود که محافظش علی اصفهانی، مدتی قبل دستگیر شده بود. منافقین نتیجه گرفته بودند که علی اصفهانی اطلاعات را کور کرده و با مقاومت یا با نشاندادن اینکه فرد بیاطلاعی است، توانسته اطلاعات را حفظ کند؛ بنابراین آرامآرام، خانهها و اماکنی را که تخلیه کرده بودند، دوباره اشغال و شروع به استفاده میکنند. سازمان منافقین تشخیص داده بود که یکی از دلایل شناسایی خانه تیمی زعفرانیه و حمله به آن، بیمبالاتی مهدی ابریشمچی بوده که به خاطر بیکفایتیاش موجب ضربه ۱۹ بهمن شده و در نتیجه آن موسی خیابانی و اشرف ربیعی، کشته شده بودند. گفته میشود که ماجرای طلاق او از همسرش برای اینکه بتواند با مسعود رجوی ازدواج کند هم یکی از نتایج این تحلیل بوده است.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران، میگوید: «از دی سال ۶۰، به این نتیجه رسیدیم که تمرکز اطلاعاتی ایجاد کنیم و از آقای غلامرضا و آقای شیرازی خواستیم امکانات خود را جمع کرده و یک ضربشست به مرکزیت سازمان مجاهدین خلق نشان دهند. خوشبختانه بر مبنای اطلاعاتی که از محافظ موسی خیابانی گرفتیم و کاری که بچههای تعقیب و مراقبت و بخش دیگری از نیروهای اطلاعات کردند، در آذر و دی، اخبار و اطلاعات خوبی درباره اعضای کادر منافقین جمعآوری شد. ما خانه موسی خیابانی و شاهرخ شمیم، مسئول اطلاعات مجاهدین خلق در تهران را شناسایی کردیم. محل اسکان مهدی ابریشمچی را هم مشخص کردیم. در کل، حدود ۱۰، ۱۵ خانه تیمی را که ارتباط ارگانیک بیشتری با هم داشتند، تحت نظر گرفتیم. در زمان انجام عملیات، اطلاعاتمان خیلی زیاد شد و اولینبار بود که برای انجام عملیات، تیم عملیاتی کم داشتیم. ما ۱۲ تیم پنجنفره را برای حمله به سه خانه تیمی که کادر سازمان در آن حضور داشتند، سازماندهی کردیم و برای زدن هر خانه یک نفر طراح و یک نفر مسئول عملیات تعیین کردیم».
رضایی میگوید: «به دعوت برادرمان آقای شیرازی، در بند ۲۰۹ زندان اوین برای جمعبندی اطلاعات و طراحی عملیات علیه کادر منافقین جلسه تشکیل شد و آقای حجتالاسلام علی فلاحیان از دادستانی، برادرمان آقای طاهری از بخش عملیات، آقای جوادی از بخش بررسی، دوستان تعقیب و مراقبت و بازجوها در آن جلسه حضور پیدا کردند. اطلاعات پراکنده گردآوری و دستهبندی شد و تصمیم نهایی گرفته شد».
او درباره تعداد خانههای تیمی مورد حمله میگوید: «دوستان ما صبح ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰، آماده عملیات شدند؛ درحالیکه همه بیسیمهای تیمهای عملکننده خاموش بود و بچهها با علامت و طرز خاصی با هم ارتباط برقرار میکردند؛ چون دوستان ما میدانستند که منافقین شنود بیسیم دارند و گفتوگوها را کنترل میکنند. این کارها انجام شد و تیمها عملیات را شروع کردند و با یک حرکت سریع و دقیق گشت بیرون سازمان را گرفتند و عملیات شروع شد. عملیات علیه هر سه خانه تیمی با یک فاصله کوتاه از هم انجام شد تا خانهها به همدیگر اطلاع ندهند. از این سه خانه تیمی یکی بغلِ لانه جاسوسی و یکی در یوسفآباد بود و با هم فاصله هم داشتند».
احمد قدیریان، معاون اجرائی لاجوردی و مسئول گروه ضربت اوین، هم میگوید: «عصر آن روز سازمان قصد حمله به اوین میکند، شهید لاجوردی به من فرمودند مراقبت کنید و بنده هم آمادهباش دادم و مسئله مراقبت از اوین برای چند روزی ادامه داشت تا اینکه تعدادی از خانههای تیمی آنها به تصرف درآمد. رهبری بخشی از این خانهها در غرب تهران برعهده حسینیهمدانی بود».
مسئول بررسی بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه درباره چگونگی لورفتن پایگاه خیابانی میگوید: «... هدف اطلاعات سپاه این بود که رأس را بزند...». گفته میشود سپاه فقط حدود ۷۰ نفر از نفرات مورد اطمینان خود را آماده حمله میکند و اینکه هیچکدام از آنها از اینکه به کجا میخواهند بروند و چه کسی را دستگیر کنند، اطلاعی نداشتند و تنها عناصر ردهبالای گروه ضربت مطلع بودند که مسئله چیست. یکی از مأموران امنیتی که در آن عملیات نقش داشته، در گفتوگویی با یکی از خبرگزاریها گفته است: «ما آمادهباش بودیم که این شناسایی شود و در روز ۱۹ بهمن خانه موسی را بزنیم. قبل از آن هم هماهنگیها اینجوری شده بود. یادم نیست چه گرفتاریای پیش آمده بود که به ما ابلاغ شد که عملیات را مشترکا با کمیته انقلاب انجام دهیم. البته فرماندهی کلی با ما بود، با سپاه بود».
در نهایت اینکه هاشمیرفسنجانی در خاطراتش از روز ۱۹ بهمن آورده است: «خبر رسید که یکی از خانههای کادر مرکزی مجاهدین فتح شده و موسی خیابانی، همسرش، همسر رجوی و عدهای دیگر کشته و دستگیر شدهاند. مسئول اطلاعات سپاه به امام گزارش داد که موسی زنده بازداشت شده. با آقای خامنهای و احمدآقا در خدمت امام، چند عکس و فیلم یادگاری گرفتیم. ... شب، آقایان محسن رضایی و محسن رفیقدوست آمدند. گزارش عملکردی درباره کادر مرکزی منافقین دادند. در سه خانه ۲۳ نفر از آنها کشته و چند نفر دستگیر شدهاند. برخلاف خبر سابق، معلوم شد موسی خیابانی جزء کشتهشدگان است».
منبع: باشگاه خبرنگاران جوانمنبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد موسی خیابانی روز ۱۹ بهمن محسن رضایی مسعود رجوی دستگیر شده خانه ها سال ۶۰
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۳۱۶۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از هنرآفرینی هنرمندان نصفجهان در قطب عاشقی عالم، «کعبه»
اصفهان از گذشته تا کنون، زادگاه هنرمندان زیادی است که با ذوق و خلاقیت، توانستهاند در مسیر عقاید و آرمانهای خود زیباییهای زیادی پدید آوردند؛ آثاری که هر چقدر از خلق آنها بگذرد، باز هم تازه است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، هنر، ارزشمندتر از طلاست و هنرمندان، کیمیاگرانیاند که به خوبی میتوانند با خلاقیت و ابتکار خود، آثاری پدید آوردند که آوازهاش در سراسر دنیا بپیچد؛ اصفهان نیز بهعنوان مهد فرهنگ و هنر، در دل خود فرزندانی پرورش داده که میراث دار فرهنگ، این سرمایه بزرگ ملی شدند؛ چه مرد باشند و چه زن؛ چه هنرمندانی که از نسلهای قدیم هستند و امروز، تجربیاتشان، توشه راه ماست و چه هنرمندان جوانتر که تلاش میکنند با حفظ اصالت و سنت، هنر را به دیدگان هدیه کنند.
رضا بدرالسماء یکی از هنرمندان بهنام نگارگری است که آوازه او فراتر از مرزها نیز پیچیده است که درباره یکی از تجارب متفاوت خود حین نگارگری اظهار میکند: در نزدیکت رین مکان به خانه خدا در حال طراحی بودم و این سعادتی برای من بود؛ نکته جالب اینکه وقتی چشمم به موج جمعیت که دور کعبه حرکت میکرد افتاد، دیدم که این گردش در آنجا به کل گردش عالم برمیگردد و احساس کردم که نگارگری هم از همین گردش دورانی به در خانه خدا اقتباس شده، در واقع در همه عالم و سلولها اینگونه است و همه به دور مبدایی است که از آن جدا شدند، حرکت میکنند تا به آن نزدیک شوند که همان از کثرت به وحدت رسیدن است.
وی ادامه میدهد: اثر «سرآغاز» همان خانه کعبه است که طواف حجاج، دور آن را با نقوش نقاشی ایرانی داریم؛ در واقع از نزدیک دیدم که هنرمندان چطور توانستند هنر نگارگری را خلق کنند و و دیدم که اقتباس آنها از گردش همین جاست.
عیدی بزرگی نصیب من شداین نگارگر اصفهانی همچنین درباره تجربه متفاوت خود در ابتدای سال خاطر نشان میکند: میخواستم سال را کنار شهدا آغاز کنم و همانجا عیدی خود را گرفتم؛ وقتی از تلویزیونهای نصب شده، پیام نوروزی رهبر انقلاب پخش میشد، اثر خود با نام «یا مقلب القلوب» را کنار ایشان دیدم و واقعاً حس خوبی داشتم؛ عیدی بزرگی نصیب ما شد که افتخار بزرگی بود، ما بارها به واسطه آثاری مثل شهدای منا که در راستای انقلاب، خلق شده چند باری خدمت رهبر انقلاب رسیدیم و ایشان هم هنر را دوست دارند و تاکید دارند با زبان هنر، انقلاب را بیشتر معرفی کنیم و مظلومیت فداییان اسلام از صدر اسلام و رشادتهایی که تا کنون داشتند را با هنر نشان دهیم.
آمنه بدرالسماء، از دیگر هنرمندان اصفهانی و فرزند رضا بدرالسماء اظهار میکند: علاقه زیادی به هنر داشتم با این حال زندگی من در کنار پدرم بی تأثیر نبوده زیرا غیر از تربیت پدرانه، مرا با دنیای هنر آشنا کرد؛ همچنین مادرم پشتوانه بزرگی برای من بود و بیش از اندازه تشویقم میکرد، همچنین مشکلات را طوری مدیریت میکرد تا پدرم در آرامش بتواند به کار خود برسد.
وی میافزاید: اخلاق هنرمندان باید بسیار لطیف، مهربان و پر از عشق باشد و معمولاً احساس خود را با اثر خود بیان میکنند؛ افتخار داشتم در کنار پدرم باشم و ایشان اینقدر بزرگمنشانه از اصالت و سنتهای ایرانی بودن، فرهنگ و اصفهان برای من گفتند که از بچگی، زیست هنرمندانه داشتیم.
این هنرمند ادامه میدهد: پدر خیلی علاقه داشتند که باید رسالت خود را به نوعی تمام کنیم و به من میگفتند که به عنوان یک بانوی هنرمند، باید فضای ذهنی خود در حالی که سنتها را حفظ میکنی، به تصویر بکشی، در عین حال با مخاطبی که همسن یا متعلق به نسل بعد از تو است ارتباط برقرار کنی.
مکتبی شایستهتر از اصفهان نیستاحمد مراتب، پیشکسوت آواز نیز در خصوص پیشینه موسیقی در اصفهان اظهار میکند: مکتب آواز اصفهان و شیوه یا سبک، هرکدام معانی و ترجمان خود را دارد و بسیار زمان میخواهد تا دربارهاش صحبت کنیم اما اگر قرار باشد روزی درباره آن حرف بزنیم، مکتبی شایستهتر از اصفهان نیست.
وی ادامه میدهد: اصفهان از دیرباز حرفی برای گفتن داشته و مفاخر بزرگی را به عرصه موسیقی ایران و خارج از ایران معرفی کردهاست؛ از زمان سید رحیم اصفهانی و شاگردان ایشان، مرحوم سید حسین ساعتساز، مرحوم حاج اصفهانی که استاد من هم بودند و که هرکدام ستاره درخشانی در فرهنگ و هنر و آواز اصفهان به حساب میآیند.
این پیشکسوت آواز خاطر نشان میکند: الان هم اساتید زیادی در اصفهان داریم که جزو برجستهترین استادان ایران هستند و در رشتهها گوناگون، چه آواز و چه ساز، فعالند؛ امیدواریم شایستگی این را داشته باشند که جا پای بزرگان بگذارند و عظمتی که اصفهان در فرهنگ و هنر، مخصوصاً موسیقی داشته است، حفظ و به آیندگان بسپارند.
تاج سر آواز ایرانمراتب با بیان اینکه اخلاقمداری برای یک هنرمند، بسیار مهم است، میگوید: استاد تاج، یکی از نوادر اساتیدی است که شخصیت اخلاقیاش با وجود اینکه پهلوان آواز بود، زبانزد بود؛ همین بود که شاگردان را به سوی خود جذب میکرد، از ۱۲ سالگی و مدت ۱۸ سال حتی در سفر، در رکاب او بودم و از حضورش استفاده کردم؛ اخلاق، منش و انسانیت او بزرگترین شایستگی او بود.
وی ادامه میدهد: بارها گفتهام که تاج، تاج سر آواز ایران بود اما بابت این تاج، از کسی باج نگرفت و هیچ تفاخری نداشت؛ من حتی یک غیبت از او نشنیدم و همه شاگردان شیفته اخلاق او بودند؛ اخلاق نیک با همه مردم، مسئله مهمی برای کسانی است که میخواهند در عرصه هنر ماندگار شوند.
پیشکسوت آواز خاطر نشان میکند: حدود ۲۰ سال قبل، در راستای آوازهای آئینی، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا اذان و دعاها با لحن موسیقی ایرانی ادا شود، زیرا در قدیم افرادی که اذان گوش میکردند رادیو نداشتند که بخواهند از لحن عرب استفاده کنند و آقایان دماوندی، تاج از جمله افرادی هستند که در این عرصه صحبت کردند، همچنین سید جواد ذبیحی که دعاها و ادعیه را با آوازهای ایرانی خواند و این والاترین خدمت ایشان بود.
اذان گفتن در کعبه، به سبک شیعیانمراتب با اشاره به اینکه سال ۱۳۵۴ و عید غدیر، در حال خواندن اشعاری در حضور چندی از علما و اصفهانیها که مقابل خانه کلبه و ناودان طلا دور هم جمع میشدند بودم، ادامه میدهد: آن شب امام موسی صدر، مهمان شاه عربستان بود و در عین طواف صدای من را شنید، فردای آن روز از ایشان دعوت کردیم که به هتل ما بیاید و موقع رفتن گفت که فردا، تمام سلاطین و پادشاهان اسلامی وارد خانه کعبه میشوند و خانه خدا با گلاب قمصر اصفهان عطرآگین میشود، میخواهم صحبت کنم بر بام کعبه اذان بگویید؛ خلاصه که مسئولین، موافقت کردند و بعد از برنامهها از جمله قرائت قرآن توسط عبدالباسط، علی رغم تاکید بر ادامه اذان تا «اشهد ان محمد رسول الله»، به طریقه شیعیان و با «اشهد ان علیا ولی الله» اذان گفتم و این بالاترین افتخار من در تمام عمرم بود؛ جالب اینجاست که با توجه به شرایط عربستان، حتی یک نفر هم به این کار من اعتراض نکرد و این از عنایات الهی بود.
وی در پایان میگوید: امیدوارم نام اصفهان همانطور که شایسته است به عنوان یک کلان شهر و حتی جهان شهر، به افتخار و بزرگی برده شود.
به گزارش ایمنا، تکریم و معرفی هنرمندان، مخصوصاً دیار هنرخیز اصفهان، وظیفه همه ماست؛ هنرمندانی که در هر شرایطی، ذوق و هنر خود را حفظ و تلاش کردند تا به بهترین شکل ممکن، آن را به مردم هدیه کنند و این دیار کم ندارد از این بزرگمردان عرصه فرهنگ و هنر…
کد خبر 748629