واکین فینیکس؛ بهترین بازیگر مرد سال ۲۰۲۰ کیست؟
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۵۰۶۰۲
رویداد۲۴ فیلم جوکر ساختهی تاد فیلیپس با حضور واکین فینیکس (که نامش خواکین هم خوانده میشود) برنده اسکار بهترین بازیگر مرد ۲۰۲۰ شد. فیلم برندهی شیر طلای جشنوارهی ونیز هم شده بود و برای اولین بار است که یک فیلم ابرقهرمانی در رقابت سنگین اسکار جایزه میبرد.
منتقدان، چه آنهایی که عاشق فیلم شدند و چه آنهایی که چندان فیلم را دوست نداشتند، همگی متفقالقول بازی واکین فینیکس را در نقش جوکر ستایش کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید: فیلم لحظه اهدای جایزه اسکار به خواکین فینیکس بازیگر جوکر +فیلم
فیلم به دلیل تم نیهیلیستی و پوچگرایانهای که دارد باعث حرف و حدیثهای زیادی شده. فیلم شبیه یک اثر کلاسیک ابرقهرمانی نیست. از آنهایی که قهرمانانشان مثلا «آکوامن» یا «بتمن» یا «واندروومن» هستند.
تنها شباهت «جوکر» به آنها آرم کمیکبوکهای DC است. به جایش فیلمی است که به درد مطالعهی یک کاراکتر میخورد. شخصیتی که به نظر میرسد از تروما و زخمهای روانی کودکیاش ضربه خورده است و حالا از لحاظ روانی ثبات ندارد.
تاد فیلیپس در گفتگوهای گوناگون از نقش واکین فینیکس در به ثمر رسیدن فیلم «جوکر» گفته است. گویا فینیکس پیشنهادات زیادی سر صحنه میداده و فیلیپس میگوید: «سخت است که بگویید یک بازیگر، به خصوص بازیگری مثل واکین فینیکس، چهطور میتواند با حضورش باعث ارتقا و بهتر شدن هر صحنه بشود.
فقط باید نسخهی اول فیلمنامه جلوی رویتان باشد تا ببینید که این بازیگر چه چیزهایی به این شخصیت اضافه کرده است. او مرا به راههای گوناگون شگفتزده میکرد. گاهی بعد از گرفتن یک سکانس به سمت فیلمبردارمان برمیگشتم و میگفتم: دیدی چه کار کرد؟ نفسگیر بود.»
در این مطلب با بازیگری که در مهمترین فیلم این روزها نقش اصلی را ایفا کرده است، آشنا شوید.
خلاصهای از زندگینامهی واکین فینیکس
واکین فینیکس اکتبر ۱۹۷۴ در پورتوریکو از پدر و مادری آمریکایی متولد شد. او سومین فرزند در خانوادهی بود که صاحب پنج فرزند بودند. خواهران و برادران بزرگتر و کوچکترش همگی بازیگر شدند. پدر و مادرش در یک سفر جادهای با هم آشنا شده بودند و بعد هم به یک فرقهی مذهبی پیوسته بودند. آنها سرتاسر آمریکای جنوبی را با هم سفر کردند. کمکم از آن فرقه زده شدند و تصمیم گرفتند که آنها را ترک کنند و سال ۱۹۷۸ به آمریکا برگردند.
آنها نام خانوادگیشان را به فینیکس تغییر دادند. چون معتقد بودند درست مثل ققنوس که از دل خاکستر برمیخیزد، این نمادی از یک شروع جدید برای زندگیشان است. در همین زمان بود که واکین هم شروع کرده بود خودش را لیف (به معنای برگ) صدا بزند. دوست داشت مثل خواهر و برادرانش که اسامی مثل ریور (رودخانه) داشتند اسمش به طبیعت نزدیکتر باشد.
دلیل این تمایل علاقهی خانوادهی فینیکس به گذراندن وقتشان در طبیعت و بیرون از خانه بود. در نتیجه لیف اسمی شد که به عنوان بازیگر کودک از آن استفاده میکرد تا وقتی که ۱۵ ساله شده و دوباره اسمش را به واکین تغییر داد.
خانوادهی فینیکس پول چندانی نداشتند در نتیجه بچهها برای فراهم آوردن پول و غذا برای خانواده در خیابانها نمایش اجرا میکردند. آنها در مسابقههای استعدادیابی شرکت کردند. مادرشان منشی شبکهی NBC بود و پدرش هم در کار طراحی باغها و باغچهها بود. سرانجام که مدیر استعدادیابی کودکان، فرزندان خانوادهی فینیکس را کشف کرد.
بعد از آن بچهها وارد آگهیهای بازرگانی و تلویزیونی شدند. اولین بار واکین هشت ساله بود که کنار برادر بزرگترش ریور در فیلم تلویزیونی «هفت عروس برای هفت برادر» جلوی دوربین رفت.
بعد دیگر راهش به سمت سریالها و فیلمهای تلویزیونی باز شد. اولینبار سال ۱۹۸۶ در نقش پسر نوجوانی که به ناسا میرفت تا دربارهی برنامههای فضایی آنها اطلاعات کسب کند در فیلم «SpaceCamp» به سینما راه پیدا کرد.
بعد از اینکه نامش را به عنوان یک بازیگر کودک تثبیت کرد تصمیم گرفت مدتی با پدرش به سفر برود. مرگ برادر بزرگترش در اثر اوردوز مواد مخدر باعث شد که یک سالی از انظار عمومی فاصله بگیرد و سال ۱۹۹۵ بود که دوباره بازیگری را از سر گرفت.
بعد از بازگشت به دنیای سینما بیشتر در نقشهای فرعی بازی میکرد. فیلمهایی که خودشان هم اهمیت چندانی نداشتند چه برسد به بازیگران فرعیشان. با شروع هزارهی سوم کارنامه فینیکس دچار چرخش شد. سال ۲۰۰۰ در اولین فیلم مهم کارنامهاش «گلادیاتور» ریدلی اسکات در نقشی فرعی ظاهر شد.
البته از آن فیلم همه راسل کرو را به یاد دارند. چهار سال بعد در فیلم «هتل رواندا» ساختهی تری جورج بازی کرد. فیلمی که نامزد سه جایزهی اسکار شد، اما دان چیدل ستارهی اصلیاش بود. با این حال این فیلمها باعث شدند که کمکم تبدیل به چهرهای آشنا برای کارگردانان مهم شود و از این جا کارنامهاش اوج گرفت.
بهترین بازیهای واکین فینیکس
سر به راه باش
عنوان اصلی: Walk the Line
کارگردان: جیمز منگولد
امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
محصول ۲۰۰۵
و ناگهان یک جهش بزرگ در کارنامهی واکین فینیکس رخ داد. جیمز منگولد فیلمی براساس زندگینامهی جانی کش، خوانندهی آمریکایی مشهور سبک کانتری ساخت و واکین فینیکس را برای بازی در نقش اصلی این فیلم بیوگرافیک انتخاب کرد. همه میدانند که این نقشها تا چه حد منتقدپسند هستند.
فینیکس برای بازی در نقش جانی کش در این فیلم نامزد جایزهی اسکار شد. فیلم از ابتدای زندگی جانی کش در مزارع پنبه در کانزاس را به تصویر میکشید تا وقتی که در ممفیس به عنوان یک خواننده به شهرت رسید و در کنار الویس پریسلی و کارل پرکینز و سایر غولهای موسیقی شروع به ضبط آهنگ کرد.
دو عاشق
عنوان اصلی: Two Lovers
کارگردان: جیمز گری
امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
محصول ۲۰۰۸
اولین همکاری بین فینیکس و جیمز گری که اصولا خوب با هم کنار میآیند و این همکاری برای هر دویشان منفعت به دنبال دارد. این درام رومانتیک در بروکلین اتفاق میافتد. فینیکس نقش لئونارد را بازی میکند که اول فیلم موقع عبور از یک پل داخل آب میپرد و قصد خودکشی دارد. اما نظرش عوض میشود. خودش را به ساحل میرساند و به خانهی والدینش میرود.
شریک تجاری پدرش برای شام میآید و لئونارد میفهمد که همهی اینها ترتیب داده شده تا او را با دختر خانواده آشنا کنند. مدتی بعد لئونارد با همسایهی جدیدشان ملاقات میکند و به سرعت جلب او میشود. دختر مشکل مواد مخدر دارد و عاشق مرد دیگری است، اما لئونارد به این جریان اعتنایی نمیکند و رابطهی پیچیدهای بین آنها شکل میگیرد.
استاد
عنوان اصلی: The Master
کارگردان: پل توماس اندرسون
امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۲
کار کردن با پل توماس اندرسون که یکی از کارگردانان برجستهی قرن بیست و یکم است از خوششانسیهای فینیکس به حساب میآید. در این فیلم فینیکس نقش اصلی یعنی فردی کوئل را بازی میکند.
مردی که کهنهسرباز جنگ جهانی دوم است و بعد از جنگ به دلیل ضربههای روانی که به او وارد شده حال خوشی ندارد. او سعی دارد خودش را با جامعهی بعد از جنگ تطبیق بدهد. یک روز یکی از دوستانش بعد از خوردن نوشیدنی که فردی برایش درست کرده میمیرد و فردی که به مسموم کردن او متهم شده فرار میکند.
در سانفرانسیسکو با لنکستر داد، رهبر یک فرقهی فلسفی آشنا میشود و تحتتاثیر او قرار میگیرد. فیلمی پیچیده که برای دومین بار فینیکس را نامزد دریافت جایزهی اسکار کرد.
مهاجر
عنوان اصلی: The Immigrant
کارگردان: جیمز گری
امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۳
فیلم با فیلمبرداری چشمنواز داریوش خنجی داستان دختری لهستانی به نام ایوا (با بازی ماریون کوتیار) را روایت میکند که در آرزوی زندگی بهتر به آمریکا رسیده است. در مرز نزدیک است او را رد کنند، اما برونو (واکین فینیکس) متوجه میشود که او خیلی سلیس انگلیسی را حرف میزند و به افسر رشوه میدهد تا به ایوا مجوز ورود به آمریکا را بدهند.
بعد او را به خانهاش میبرد. ایوا میخواهد کار کند تا دوستش را هم بتواند نجات بدهد. کار خوشنامی در انتظارش نیست. از طرف دیگر برونو به او علاقمند شده و رابطهی عجیب و غریبی بینشان شکل میگیرد که در نهایت قربانی اصلی آن برونو میشود.
او
عنوان اصلی: Her
کارگردان: اسپایک جونز
امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۳
یک فیلم رومانتیک عجیب و غریب با مایههای علمی-تخیلی که در آیندهای نامعلوم در لسآنجلس اتفاق میافتد. زمانی که تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده و هر کسی میتواند یک دستیار صوتی هوشمند داشته باشد. تئودور با بازی فینیکس ستارهی اصلی فیلم است. مردی تنها که کارش نوشتن نامههای شخصی به جای آدمهایی است که نمیتوانند راحت نامه بنویسند.
او بعد از جدایی از همسرش غمگین است و تلاش میکند تا شاید بتواند با زنی ملاقات کند. او یک سیستم عامل با دستیار مجازی به نام سامانتا میخرد و به تدریج عاشق سامانتا میشود و از جهان واقعی فاصله میگیرد تا زمانی که متوجه میشود سامانتا به عنوان هوش مصنوعی با مردان دیگری هم حرف میزند.
فساد ذاتی
عنوان اصلی: Inherent Vice
کارگردان: پل توماس اندرسون
امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۴
فیلم پیچیدهی پل توماس اندرسون با جزییاتش است که تبدیل به یک اثر سینمایی درجه یک میشود. با رنگها و نورها و موسیقی که در هر ذهن حساسی نفوذ میکند، اما تعریف کردن خلاصه داستان آن یا پیدا کردن منطق داستانی در فیلم کار سادهای نیست. فینیکس اینجا نقش داک را بازی میکند. یک کارآگاه خصوصی شبیه مثلا فیلیپ مارلوی رمانهای چندلر.
با زندگی نامنظم و یکجور پادرهوایی. داک نامهای از طرف دوست دختر سابقش شستا دریافت میکند که از او خواهش کرده در پروندهی گم شدن نامزدش به او کمک کند. از این جا به بعد دیگر نمیشود خط داستانی را تعریف کرد فقط باید شیوهی بازی فینیکس را ستود که چهطور با ایدههای پل توماس اندرسون هماهنگ شده و به خلق آن فضای اثیری کمک کرده است.
تو هرگز واقعا این جا نبودی
عنوان اصلی: You Were Never Really Here
کارگردان: لین رمزی
امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۷
باز هم فینیکس نقش آدمی عصبی را که دچار زخمهای روانی است بازی میکند. جو یک اسلحه اجاره کرده تا دخترهایی را که قاچاق میشوند نجات بدهد. او روشهای خشنی علیه دشمنانش به کار میگیرد. در عین حال از مادر پیرش هم در خانهی دوران کودکیاش مراقبت میکند.
در فلاشبکهای جو میبینیم که او و مادرش در کودکی مورد ضرب و شتم از سوی پدرش قرار میگرفتهاند. او در ارتش و FBI هم گذشتهی خشونتباری داشته و هنوز هم گهگاهی فکر خودکشی به سرش میزند. یکی از دوستانش جو را استخدام میکند تا دختر ربوده شدهی یک سناتور را بی سر و صدا نجات بدهد. اما این آغاز یک سفر طولانی برای جو است.
نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد
عنوان اصلی: Don’t Worry, He Won’t Get Far on Foot
کارگردان: گاس ون سنت
امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۸
از آن نقشهایی که فینیکس میتوانست برایش نامزد جایزهی اسکار شود. این کمدی-درام بیوگرافیک داستان زندگی جان کالاهان است که فینیکس نقشاش را بازی میکند. بازی فینیکس بهترین قسمت فیلم است که به شیوهی ونسنت درامی غیرمتعارف از کار درآمده.
کالاهان کاریکاتوریست مشهور دائم الخمر بود. یک شب در مهمانی بعد از خوردن مشروب سوار ماشین رفیقش دکستر میشود. دکستر که خودش هم هشیار نبوده تصادف میکند و جان فلج میشود. اول کار عصبانی و خشمگین است، اما در بیمارستان عاشق تراپیستش میشود و تصمیم میگیرد الکل را ترک کند. بعد از ترک الکل زندگی جدیدی میسازد و دوباره برای روزنامهها اینبار کاریکاتورهای سیاه و سفید میکشد.
برادران سیسترز
عنوان اصلی: The Sisters Brothers
کارگردان: ژاک اودیار
امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۸
اقتباسی از کتاب مشهور پاتریک دوویت داستان در غرب آمریکا در سال ۱۸۵۱ اتفاق میافتد. الی و چارلی سیسترز دو برادر هفتتیرکش هستند که توسط یک تاجر ثروتمند استخدام میشوند تا مردی به نام هرمن وارم را بکشند. از طرف دیگر یک کارآگاه خصوصی در تعقیب این برادران است.
آنها هم باید جان خودشان را نجات بدهند و هم کاری را که برعهدهشان گذاشته شده به انجام برسانند تا پولشان را بگیرند. این وسط با بدشانسیهایی هم روبهرو میشوند که مجبور هستند نقشه را طور دیگری پیش ببرند. اولین بازی فینیکس در نقش یک هفتتیرکش در فیلمی وسترن باید بیشتر از اینها دیده میشد.
جوکر
عنوان اصلی: Joker
کارگردان: تاد فیلیپس
امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰
محصول ۲۰۱۹
عجیب است که بعد از اکران گستردهی فیلم امتیاز آن نزد منتقدان به طرز قابل توجهی کاهش پیدا کرد، اما تنها نکتهای که هنوز بر سرش توافق دارند بازی درخشان واکین فینیکس در نقش جوکر است. واکین فینیکس کار دشواری در پیش داشته، چون پیشتر هیث لجر نقش جوکر را در حد کمال بازی کرده بود.
جوکر هیث لجر شری روانشناختی بود و قرار بود این جوکر هم همان حال را داشته باشد. سال ۱۹۸۱ آرتور فلک به عنوان یک دلقک استخدام شده و با مادرش در شهر گاتهام زندگی میکند. شهر غرق در فساد است.
آرتور از یک بیماری عصبی رنج میبرد که باعث میشود گاهی در جایی که نباید بخندد. بچههای خیابان او را مسخره میکنند و همه چیز از جایی شروع میشود که یکی از همکارانش به او تفنگی قرض میدهد تا از خودش محافظت کند. میگویند فینیکس شانس نامزدی اسکار را برای این نقش دارد. منبع: برترین ها لینک کوتاه: www.rouydad24.ir/000r2b خبر های مرتبط
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 جوکر اسکار 2020 پل توماس اندرسون ی واکین فینیکس اتفاق می افتد جایزه ی اسکار بازی فینیکس بهترین بازی ی فینیکس عنوان یک تاد فیلیپس فینیکس نقش آن هایی نجات بدهد نقش اصلی نقش جوکر فیلم ها جانی کش نقش ها ی اصلی بچه ها نامه ی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۵۰۶۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.