دهه پنجم انقلاب اسلامی و خطر کاهش اعتماد اجتماعی
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۶۳۹۵۵
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در روز یکشنبه ۲۱ بهمن ماه سال جاری میزبان نشستی با عنوان آینده اجتماعی ایران در دهه پنجم انقلاب اسلامی» بود. در این نشست جامعه شناسان به بررسی دیدگاههای خود در زمینه آینده اجتماعی ایران پرداختند. در ادامه مواضع و دیدگاههای سید ضیا هاشمی قابل توجه است.
اگر در طی ۴ دهه بعد از انقلاب ضعفهایی داشتیم، در مقابل نقاط قوتی هم در جاهای دیگر داریم که این نقطه امیدی برای ما در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
لذا در مرحله نخست باید روند و سمت و سوی انقلاب اسلامی را مشخص کرده، هدف نهایی را معین و در انتها بحث سیاستگذاری فرهنگی را به عنوان یکی از ضرورتهای زندگی جمعی امروز مد نظر قرار داد. برای اینکه به چنین نقطهای برسیم نیاز داریم تا یک آسیب شناسی از واقعیتهای جامعه داشته باشیم تا ببینیم در چهل و یکمین سالگرد انقلاب با چه مسائلی مواجه بوده و باید چه کارهایی انجام دهیم.
انقلاب از تضادهای درون جامعه بیرون میآید
انقلاب از دل تضادهای ما بیرون آمد و در شرایطی انقلاب ما به پیروزی رسید که تضادهای جدی در جامعه وجود داشت. هرچند انقلاب از دل تضاد به وجود میآید، اما همین تضاد وحدت آفرین و انسجام بخش است. چنانچه جدیترین انسجام جامعه در جریان انقلاب و پس از پیروزی انقلاب در دوران دفاع مقدس رخ داد. امروز هم به این انسجام و همبستگی اجتماعی نیاز داریم. اگر همبستگی اجتماعی وجود نداشته باشد، با آسیبهایی روبرو خواهیم بود. جامعه ایران یک جامعه متکثر و متنوع است که در طول تاریخ هم چنین چیزی وجود داشته است.
البته نفس این تنوع هیچگاه نتوانسته است که تضاد ایجاد کند، چرا که نفس تنوع، تضاد آفرین نیست. در شرایطی این تنوع تبدیل به تضاد و تعارض میشود که اتفاقات به وجود آمده در این تنوع و تکثر به رسمیت شناخته نشده و پذیرفته نشود. در تاریخ ما همواره الزامات غیر واقع بینانه وجود داشته که تلاش داشته تا تنوع را تبدیل به یک رنگی یا ادغام و بیرنگی کند.
اتفاقاً هرگاه که چنین وضعیتی هم پیش آمد، تعارضات بیشتری را هم شاهد بودیم که نمونه بارز آن در دوران پهلوی وجود داشت. امروز در دهه پنجم انقلاب هستیم که آرمانهایی مثل عدالت خواهی، عدالت اجتماعی، استقلال، آزادی و جمهوری به معنای مردم سالاری در آن وجود دارد دین و دین گرایی هم در بستری وارد شده تغییر کرده است. بستر مشارکت عمومی هم انرژیهای درونی را تولید و آزاد کرده و در نتیجه ما در یک جامعه به همدلی و هم افزایی بزرگی مثل انقلاب اسلامی رسیدیم. وقتی آسیبشناسی میکنیم یعنی نیاز داریم تا از این ظرفیت و دستاورد بزرگ حفاظت کنیم. اگر این دست آورد و محصول خیلی بزرگ نبود طبیعتاً ضرورت آسیب شناسی جدی هم احساس نمیشد. اما هر چه این ظرفیت بزرگتر باشد این ضرورت بیشتر و جدیتردیده میشود.
بنابراین اگر همبستگی اجتماعی که انقلاب را ایجاد و حافظ انقلاب بود در معرض آسیب قرار بگیرد، طبیعتاً این انقلاب اسلامی یعنی جمهوری اسلامی با این مختصات ناخواسته در معرض آسیب قرار گرفته است. باید توجه داشت که همبستگی اجتماعی همواره در معرض تعارضات مختلف بوده و در واقع در همین فراز و فرودهاست که تبدیل به همبستگی میشود. اما اگر این انسجام در یک پوشش اجتماعی حفظ شود اقتدارجامعه هم افزایش یافته تداوم پیدا میکند، ولی اگر آسیب ببیند مخاطراتی را هم به خودش خواهد دید. با این رویکرد، اگر مخاطرات موجود، همبستگی را تهدید کرده و به شکل متراکم و هم افزا کنار هم قرار بگیرند، مسئله بغرنجتر میشود.
اگر بخواهم مسئله را و آسیبهایی که بخواهد آن را به خطر بیندازد در دو عضو حوزه اجتماعی اقتصادی و سیاسی دستهبندی کنم، در حوزه اقتصادی مسئله شکاف فرادست و فرودست بسیار جدی است و به نظر من تحلیلهایی که صاحبنظران در خصوص وقایع آبان ماه داشتند، از همین جنس بود.
درواقع تحلیلها، آمارها و گزارشهای رسمی نشان میدهد که ما در شرایط فعلی جمعیت مستضعف و فقیر شده قابل توجهی داریم که از نظر اجتماعی در حاشیه کانونهای جمعیت قرا گرفتند. این امر موجب شده تا بروز فقر و خود آگاهی نسبت به فقر و نابرابری ما را در یک اعتراضات و نارضایتیهایی قرار دهد که میتواند مسئله ساز باشد. در حوزه اجتماعی ما از یک سو همبستگیها و فرد گراییهای خودخواهانهای داریم و از طرف دیگر با همبستگیهای خاصگرا در حوزههای قومی و مذهبی در فضای انتخابات روبروییم. انتخابات از این حیث مهم است که به ما نشان میدهد، چگونه همبستگیهای قومی درون منطقهای و جغرافیایی پررنگتر و همبستگی ملی چه بسا در بخشهایی در معرض آسیب قرار میگیرد.
کاهش اعتماد اجتماعی یک مسئله جدی است
عنصر اعتماد اجتماعی و کاهش آن یک مسئله جدی است که همبستگی و انسجام در جامعه را با مخاطراتی جدی روبرو میکند. اگر بی اعتمادی به کنشهای اخلاقی و مدیریتی و بی اعتمادی در سطوح مختلف ایجاد شده و شکاف بین مرکز و پیرامون هم ایجاد شود، نهایتاً یک گروه بندی جدیدی را شاهد خواهیم بود که برای کلیت جامعه مسئله ساز خواهد شد.
در عرصه فرهنگی که حوزه اصلی موضوع بحث ماست با روندی که از سنت و مدرنیته شروع شده مواجهیم که میتواند شکافهای مختلف اجتماعی را دامن بزند. این امر میتواند بالقوه به تولد دو گروه در جامعه منجر شود که تعارض بین آنها خطر ساز است. در این حالت یک گروه سکولارهای ستیزهجویی منزجر از مذهب، (نه سکولارهایی که ما از آنها به تعبیر حداقلی نام میبریم) پدید میآید که نه فقط مذهب را از سیاست جدا میداند، بلکه اساساً مذهب را مانع توسعه و عنصر منفی تلقی میکند. از سوی دیگر شاهد ظهور مذهبیهای متعصب و خشن هستیم که هرگونه انعطافی را در مقابل جریان فکری خودشان نشان داده و در پدیدههایی مثل مسائل جوانان به ویژه مسائل دختران تعارض فکری دارند.
در عرصه سیاسی هم یک شکاف دولتی وجود دارد که در جامعه ما در اشکال مختلف وجود داشته و در شرایط کاهش اعتماد اجتماعی میتواند در کنار این شکاف اجتماعی و اقتصادی تعارضات را تشدید کند. نگاههایی که نسبت به فساد وجود داشته یا نگاههایی که در واقع نسبت به بی اعتمادی به نظام سیاسی وجود دارد و در جاهای دیگر و بحرانی مانند سقوط هواپیما خودش را نشان میدهد، کاملا مشخص و بارز است. البته باید دقت داشت که از سوی دیگر آن همبستگی ها و مبانی همبستگی در شرایط حساس و بحرانی هم خودش را نشان میدهد. مثلاً در تشییع جنازه حاج قاسم سلیمانی یا در شرایط زلزله و سیل می بینیم که مردم مشارکت اجتماعی هماهنگی را برای مدیریت یک دغدغه مشترک دارند. اما اگر این سه شکاف بر هم منطبق شوند، در آن لحظه جامعه را مستعد بحران کرده و مشکلاتی را هم ایجاد می کند.
چه بسا در چنین شرایطی جامعه با راه حل های اصلاحی و مقطعی یا جزئی هم نتواند رضایت خاطر خود را حاصل کند. یعنی جامعه هم در سطح عمومی و هم در سطح نخبگان می تواندف مطالبه تغییرات جدی و کلان را داشته باشد. البته کلان نه به معنای فروپاشی ساختارها بلکه اصلاحات اساسی در ساختارها که هزینه های بیشتری را ایجاد می کند در این شرایط ما با یک ترکیب متعارض از فرصت ها و بحرانها مواجه هستیم که میتوانند هم جامعه را به سمت حل مسئله هدایت کنند که در این صورت یک بستر جدید برای اصلاحات ایجاد میشود و هم از آن سرمایه اجتماعی که انقلاب ایجاد کرده در دهه پنجم به سمت روند بهبود و تعالی برود، یا اینکه احیانا نقاط شکننده بحرانهایی را به وجود بیاورند.
مواردی که به نظر من میتواند این همبستگی اجتماعی را تقویت کرده و در واقع احتمالات مثبت را برای جامعه ما به همراه داشته باشد همان محورهایی است که بتواند همبستگی اجتماعی را در در دهه پنجم تقویت کند. یکی از آن محورها خود گفتمان انقلاب اسلامی و نگاه انقلاب اسلامی به دین است. انقلاب اسلامی یک انقلاب دینی است، اما تنها قرائتی که امام خمینی آن را رهبری کرد پیروز شد. امروز آن قرائتی که امام و انقلاب اسلامی از دین ارائه داد دینی بود که سازگار با امت اسلامی در حوزه سنت منحصر نشده و میتواند جامعه مدرن را شناخته و توجیه کند. چتر وسیعی داشته و محدودیتی ندارد. آن چه که امام در سیاست انجام، در معنای منفی نبود. ایشان دین را به منافع سیاست نگرفته بود، بلکه سیاست را به خدمت دین میدانستند. استخدام دین در سیاست کاملا ضد دینی و مخرب است. آن سیاستی که امام فرمودند سیاستی است که تحت هدایت دین بوده و نه تحت عمارت و مدیریت سیاست!
قانون اساسی برآمده از انقلاب یک ظرفیت جدی است
در مورد قانون اساسی یک ظرفیتی وجود دارد که به صورت رسمی و حقوقی برآمده از انقلاب بوده و مفهوم ایران و ایران دوستی که در آن بحث مصالح ملی ملت و جامعه ایران مطرح میشود، همان چیزی است که امام در جریان دفاع مقدس و انقلاب اسلامی کاملاً به آن توجه داشتند. حق حاکمیت بر سرنوشت آن چیزی است که در بخش مردم سالاری جمهوری اسلامی یعنی همین تعبیری که امام و انقلاب بر آن تاکید داشتند(جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد) تبلور مییابد. در این شرایط به نظر من چند ملاحظه وجود دارد که میتواند تهدیدها را به سمت فرصتهایی مهم هدایت کند.
یکی از آنها در همین عرصه حق حاکمیت بر سرنوشت، بحث تغییرات نسلی است و این نسلی که امروز در جامعه وجود داشته خودش را هم محق میداند، احساس میکند که بستر لازم برای نقشآفرینیاش وجود ندارد. بحث مبارزه با فساد یا بحث حل ناکارآمدی و حل مسائلی که جامعه با آن دست به گریبان هستند بدون ظرفیتسازی برای ورود نسل جدید و به رسمیت شناختن آن میسر نمیشود.
نکته دیگر بحث تغییر در سیاستگذاری فرهنگی است. ما به نوعی درگیر در شناخت و تدوین راهکارها برای آن در حوزه فرهنگ عمومی و سایر حوزههای فرهنگی هستیم. سیاست گذاری فرهنگی بدون شناخت نقشه فرهنگی و تنوع فرهنگی کشور و بدون توجه به واقعیتهای عینی موفق نمیشود. درواقع سیاستگذاری فرهنگی در خلاء و صرفاً مبتنی بر آرمانها نمیتواند سیاستگذاری موفقی باشد. اگر هدف گذاری واقعی وجود داشته باشد و اگر با شکافهای اجتماعی و فرهنگی مدنظر قرار بگیرد در این لحظه میتوان گفت این تفاوتها و تعارضات و مطالبات میتوانند عنصر مساعدی برای تحرک و حرکت به سمت جلو باشند. اما اگر مسیر سیاستهای رسمی فرهنگی و اجتماعی در مسیر قرار گیرد که تناسبی با واقعیتهای جامعه نداشته باشد، تبدیل به مسئله شده و تعارضات را تشدید میکند. نهایتاً ما شاهد افزایش شکاف دولت و ملت و سایر شکافهای اجتماعی خواهیم بود.
برچسبها سیاستگذاری فرهنگی اعتماد اجتماعی قانون اساسی جمهوری اسلامیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: سیاستگذاری فرهنگی اعتماد اجتماعی قانون اساسی جمهوری اسلامی سیاستگذاری فرهنگی اعتماد اجتماعی قانون اساسی جمهوری اسلامی دهه پنجم انقلاب اسلامی کاهش اعتماد اجتماعی سیاست گذاری فرهنگی معرض آسیب قرار واقعیت های جامعه همبستگی اجتماعی جمهوری اسلامی قانون اساسی نشان می دهد دهه پنجم وجود داشته آسیب شناسی بی اعتمادی نیاز داریم همبستگی ها نظر من اما اگر جدی تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۶۳۹۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازوان توانمند کارگران تضمین کننده توسعه و رونق تولید در جامعه است
سید فرهاد ناصری نیا در نشست مدیران دستگاههای اجرایی مجموعه وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی در لرستان و تشکلهای کارگری و کارفرمایی استان با فرمانده سپاه حضرت ابوالفضل (ع) به مناسبت هفته کارگر ، اظهار داشت : این هفته فرصت مناسبی برای تجلیل از خدمات ارزنده کسانی است که بهعنوان سربازان خط مقدم جبهه اقتصادی، از مهمترین ارکان توسعه، بالندگی و خوداتکایی جامعه بهشمار میروند.
وی افزود: بدون شک، پیشرفت و استقلال اقتصادی و صنعتی کشور مرهون تلاشها و مجاهدتهای کارگران است.
مدیر کل تعاون کار و رفاه اجتماعی لرستان تصریح کرد : تاریخ انقلاب اسلامی نشان از نقش محوری کارگران در پیروزی جمهوری اسلامی ایران و استقرار نظام اسلامی داشته و همچنین این قشر از جامعه طی هشت سال دفاع مقدس نیز به عنوان سرباز و بسیجی در میدان های جنگ و در سنگر تولید حضور پررنگی داشتند.
او بیان کرد: یکی از موضوعاتی که پیگیر آن هستیم راهاندازی بازارچه دائمی تولیدات مشاغل خانگی کارگاههای خرد خانگی استان است. این موضوع، در صورت تحقق میتواند کمک زیادی به اشتغال لرستان و رونق گرفتن کارگاههای زودبازده استان کند.
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی لرستان افزود: بعد از انقلاب اسلامی به قشر کارگر بها داده شد و امام راحل و پس از آن مقام معظم رهبری، نگاه ویژه به کارگران داشتهاند.
وی گفت: کارگران نقش مهمی در خودکفایی کشور دارند و با همت آنها چرخ اقتصاد به گردش افتاده و اثرگذاری آنها ملموس است. لازم است به این قشر اثرگذار، سلامت روح و جسم آنها، آرامش در خانواده، محیط کار و امنیت شغلی توجه ویژه شود و این را در اولویت کاری خود قرار دادهایم.
ناصری نیا توجه ویژه به تولید را اولویت مهم دولت دانست و با بیان اینکه در راستای تحقق شعار سال تشکلهای کارگری، کارفرمایی و بسیج کارگری در کنار هم هستند، افزود: جلسات شورای هماهنگی بهصورت میدانی و شهرستانی برگزار و مشکلات مردم بهصورت ویژه رسیدگی میشود.
باشگاه خبرنگاران جوان لرستان خرم آباد