کدخدایی: احزاب شب انتخاباتی پایان یابند و جای خود را به احزاب شناسنامهدار بدهند
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۹۹۱۳۴
خبرگزاری میزان- عضو حقوقدان شورای نگهبان، تصریح کرد: احزاب شب انتخاباتی پایان یابند و جای خود را به احزاب شناسنامهدار با هویت معلوم و با پذیرش مسئولیت معرفی نامزدها بدهند. همچنین احزاب در تربیت عناصر حزبی بطور مستمر کوشا باشند. تاریخ انتشار: 09:26 - 26 بهمن 1398 - کد خبر: ۵۹۶۴۲۵
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، عباسعلی کدخدایی عضو حقوقدان و سخنگوی شورای نگهبان طی یادداشتی به الزامات انتخابات حزبی پرداخت و نوشت:
بیانیه حزب کارگزاران سازندگی را خواندم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نظام انتخاباتی ایران در سالهای پس از انقلاب همواره به همین شکل بوده است و جناحهای مختلف با رای مردم تمرین حکمرانی کردهاند. چرخش مدیریت کشور میان احزاب این فرصت را برای همه ایجاد کرده تا گفتمان خود را در عرصه اجرایی و تقنینی به بوته آزمون بگذارند، شعارها و برنامههای خود را عملی سازند و قضاوت را به مردم بسپارند. هر مجلس و دولتی با ایده مشخصی و با آرای مردم شکل گرفته است.
اما باید سوال کرد که آیا شکستها و پیروزیهای انتخاباتی در اصلاح و بازنگری گفتمان و منظومه فکری احزاب ما کمکی کرده است؟ آیا وعدههای ناممکن و شعارهای غیر واقعی تغییری در رفتار سیاسی جناحها ایجاد کرده است؟ و آیا احزاب ما از روزهای سفید و سیاه مجالس تجربه اندوختهاند و کارنامه عملکرد نمایندگان گذشته را پیش روی خود قرار دادهاند؟
من در ماههای اخیر با بسیاری از نمایندگان احزاب و فعالان سیاسی گفتگو و ملاقات داشتهام و دغدغههای آنان را رو در رو شنیدهام. با جناب آقای قوچانی از اعضای محترم شورای مرکزی کارگزاران نیز سه مرتبه گفتگو کردهام. ایشان به خوبی از دیدگاه من در خصوص لزوم تعریف نقش احزاب در انتخابات و خلاء های قانونی آن آشنا هستند.
بیشتر بخوانید:کدخدایی: با موافقت شورای نگهبان، مرحله دوم انتخابات ۲۹ فروردین ۹۹ برگزار میشود
ایشان میداند به اندازه توان خویش برای اصلاح نظام انتخاباتی گام برداشتهایم لکن تصمیم نهایی با نمایندگان مجلس بوده است. البته که ما نمیخواهیم گلایهمندی از وضع موجود منجر به رفتارهای رادیکال شود. نمیخواهیم اعتراض به نتیجهی رای مردم منتهی به اردوکشی خیابانی شود.
نمیخواهیم گلایه از بررسی صلاحیتها باعث تحریم انتخابات گردد. نمیخواهیم گروه های سیاسی از ایفای کمترین نقشی در اداره جامعه محروم باشند. اما لازم است اولا سهم هر مولفه در وضع موجود شناسایی شود و بر اساس اهمیت آنها ارزیابی و راهکار ارائه شود. مثلا سنجش میزان تاثیر شرائط اقتصادی در مشارکت مردم.
ثانیا احزاب شب انتخاباتی پایان یابند و جای خود را به احزاب شناسنامه دار با هویت معلوم و با پذیرش مسئولیت معرفی نامزدها بدهند. ثالثا احزاب در تربیت عناصر حزبی بطور مستمر کوشا باشند.
رابعا نقش آفرینی احزاب در حل مشکلات کشور منوط به پیروزی در رقابتهای انتخاباتی نباشد و در ایام شکست نیز همیار جناح پیروز باشند.
خامسا مسئولیتپذیر باشند و بر رفتارها و تصمیمات منتخبان حزبی خود در طول دوره مسئولیت، نظارت و برخورد موثر داشته باشند.
سادسا از شخص محوری پرهیز کرده و گفتمانِ برنامه محور را الگوی خود قرار دهند چراکه گره زدن هویت یک حزب به نامهای مختلف به اعتبار احزاب لطمه میزند و سرمایههای یک حزب را با عملکرد نادرست وابستگان خود به باد میدهد.
به نظر می رسد که رعایت چنین الزاماتی به نقش فعالتر احزاب در اداره جامعه کمک میکند.
البته در کنار اینها اصلاح قوانین و مقررات مربوط به انتخابات و لحاظ نقش موثر احزاب در انتخابات امری اجتناب ناپذیر است و انتظار مشروعی است از نهاد تقنینی کشور که امیدوار هستیم در دور بعد و مجلس یازدهم انجام این مهم از اولویت های اصلی نمایندگان جدید باشد.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان یک حزب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۹۹۱۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایرانیهایی که در کشور خود هم برگ هویت ندارند
به گزارش قدس خراسان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از شروع جنگ تحمیلی از سوی صدام، دولت بعث عراق اقدام به اخراج ایرانیها از این کشور کرد؛ کسانی که هنوز پس از گذشت ۴۵سال، نه ایران آنها را به عنوان ایرانی قبول دارد و نه کشورعراق آنها را عراقی میداند.
قصه ایرانیهای ساکن شهر حلّه استان بابل که حالا در گوشهای از شهر مشهد ساکن هستند نیز از این جنس است. ساجده و لعیمه خواجه نعمت دخترعموهایی هستند که پس از اخراج از عراق با کمک یک خیر مشهدی در این شهر صاحب خانه شدند؛ اما با وجود داشتن پدر و مادر ایرانی، هنوز پس از ۴۵ سال مدرک هویتی ایرانی ندارند.
ساجده خواجه نعمت که ۶۷ سال دارد و مادرزادی کمبیناست، هشت سال از ازدواج با پسرعمویش یعنی شهید مفقودالاثر وهاب خواجه نعمت گذشته بود که حکومت بعث عراق خودش و همسر ۳۰ سالهاش را دستگیر کرد. او پس از هشت روز آزاد شد؛ اما هنوز پس از ۴۵ سال هیچ خبری از همسرش ندارد.
وی در این باره میگوید: صدام، شوهرم را به دلیل تابعیت ایرانی دستگیر کرد. گفتند تو برو ایران او خودش میآید؛ اما پس از ۴۵سال هنوز هیچ خبری از او ندارم.
زایمان در زندان حزب بعث
ساجده خواجه نعمت با بیان اینکه صدام جوانان شیعه و متدینی را که تابعیت ایرانی داشتند، دستگیر کرده تا با سفر به ایران در جبهه علیه حزب بعث نجنگند، میافزاید: من را هشت روز در زندان انداختند، ۱۵۰ زن و بچه را در یک مکان کوچک زندانی کرده بودند، غذای خوبی نمیدادند و تنها دو ساعت در روز اجازه داشتیم از سرویس بهداشتی استفاده کنیم که با این جمعیت زیاد خیلی سخت بود. زندانبانها به ما توهین میکردند و رفتار خیلی بدی داشتند، در این وضعیت بسیار بد، یکی از زنانی که حامله بود، در زندان زایمان کرد و اصلاً به او رسیدگی نکردند.
وی ادامه میدهد: با یک خودرو از جلو زندان، ما را به مرز ایران بردند و از آنجا سه روز پیاده در زیر باران و در سرما راه رفتم تا به سرپلذهاب رسیدم. از سرپلذهاب با خودرو نیروهای ایرانی به اردوگاه آوارگان جهرم آمدم و سه ماه در این اردوگاه ساکن بودم.
ساجده خواجه نعمت که به تنهایی روزگار میگذراند، عنوان میکند: دخترعمویم که پیش از ما به ایران آمده و در مشهد ساکن بود، من را تحت تکفل خود قرار داد و از اردوگاه جهرم به مشهد آورد.
وی که از نداشتن شناسنامه ایرانی با وجود داشتن نسب ایرانی گلایه میکند، میافزاید: برادرم در عراق متولد شده و با ما به ایران آمده است. با پیگیریهایی که انجام داد، کمتر از یک سال است شناسنامه ایرانی گرفته؛ اما هنوز به ما شناسنامه ندادهاند.
صدام ۶۰ پسر بچه و مرد در بستگان ما را دستگیر کرد
لعیمه خواجه نعمت؛ همان دخترعمویی است که پیش از ساجده به ایران آمده و به کمک او ساکن مشهد شده است. درباره قصه اخراجش از عراق میگوید: همسرم شهید مفقودالاثر صالح خواجه نعمت ۲۹ سال داشت و چهار سال بود ازدواج کرده بودیم و دو دختر سه ساله و دو ساله داشتیم. ساعت ۹ شب مأموران آمدند در خانه ما در شهر حلّه و به تمام خانواده گفتند پنج دقیقه بیایید چند تا سؤال داریم. وقتی رفتیم، من را سه روز با دخترانم به زندان انداختند و سپس در مرز ایران رهایم کردند. پیاده به سمت ایران آمدم و ایرانیها با خودرو من را تا اردوگاه خرمآباد رساندند.
وی میافزاید: من یک سال پس از پیروزی انقلاب و سه ماه پیش از آغاز جنگ تحمیلی به ایران آمدم. صدام همسرم را دستگیر کرد و تاکنون هیچ خبری از وی ندارم و مفقودالاثر شده است.
لعیمه خواجه نعمت با اشاره به اینکه صدام خیلی ما را اذیت کرد و به ما که تابعیت ایرانی داشتیم، خیلی ظلم کرد، بیان میکند: ۶۰نفر از مردان اقوام ما را که سنشان از ۱۴ تا ۴۲ سال بود، در شهر حلّه عراق دستگیر کردند. تنها به دلیل اینکه تابعیت ایرانی داشتیم و شیعه متدینی بودیم و تاکنون هیچ خبری از سرنوشت آنها نداریم. از مسئولان عراقی که پیگیری کردیم، اطلاع دقیقی از سرنوشت آنها نداشتند. برخی هم میگویند صدام همه آنها را در گور دستهجمعی دفن کرده است.
وی با بیان اینکه بیشترین زمان نگهداری زنان اقوام آنها در زندان ۲۵ روز بود، ادامه میدهد: صدام خانه، خودرو و اموال این افراد را مصادره و زنان و خانواده آنها را از عراق اخراج کرد. چهار نفر از فامیل ما را در زندان شکنجه دادند و پسردایی ۱۴ سالهام را با برق شکنجه کردند و به شهادت رسید.
لعیمه خواجه نعمت درباره ماجرای آمدنش به مشهد میگوید: ۱۷روز در اردوگاه آوارگان عراقی خرمآباد بودیم که یک تاجر مشهدی به نام آقای اخوان، ما و ۱۵ خانواده دیگر را کفالت کرد و به مشهد آورد. ابتدا نزدیک یک سال در هتل زندگی کردم و سپس این تاجر مشهدی خانهای برای ما تهیه کرد.
وی درباره سایر اعضای خانوادهاش خاطرنشان میکند: بقیه افراد خانواده ما در عراق ساکن هستند و ما به دلیل اینکه در ایران مهاجر هستیم، تنها میتوانیم در ایام اربعین حسینی پاسپورت موقت برای سفر به عراق بگیریم و پس از اتمام آن مدت که کمتر از دو ماه است، باید به ایران برگردیم.
پدر و مادرم شناسنامه و کد ملی ایرانی دارند؛ اما به ما نمیدهند
لعیمه خواجه نعمت که در ابتدای صحبت گفته بود مادرش اصفهانی و پدرش شوشتری است، میگوید: نزدیک ۴۵ سال است در ایران ساکن هستیم؛ با وجود اینکه پدر و مادرمان ایرانی هستند و شناسنامه و کدملی دارند؛ اما هنوز به ما شناسنامه ایرانی ندادهاند. به همین دلیل بنیاد شهید به ما مانند ایرانیها حقوق پرداخت نمیکند.
وی با بیان اینکه صدام ما را به دلیل ایرانی بودن، پیش از شروع جنگ تحمیلی از عراق اخراج کرد، متذکر میشود: برای گرفتن شناسنامه ایرانی خیلی اقدام کردیم حتی دادگاه رفتیم و دادگاه نسب ما را پذیرفته؛ اما به ثبت احوال که مراجعه کردم، موافقت نکردند و شناسنامه ندادند. دلیلش را نمیدانم.
لعیمه خواجه نعمت با اشاره به سختیهای زندگی به عنوان یک مهاجر در ایران میگوید: پس از ۴۵ سال سکونت در ایران، بلاتکلیف ماندهایم. در ایران به ما میگویند عراقی هستید و در عراق هم به ما میگویند شما ایرانی هستید. ما فقط هویت و شناسنامه میخواهیم.
بیهویتی پس از ۴۵ سال سکونت در ایران با وجود نسب ایرانی، زندگی سختی را برای این افراد رقم زده است. با وجود اینکه بنیاد شهید و امور ایثارگران، همسران این افراد را به عنوان شهدای سپاه بدر پذیرفته؛ اما با حقوق کمتر از ۲میلیون تومان به سختی روزگار میگذرانند. امیدواریم این خلأ قانونی در کشور بازبینی شود و کسانی که هویت ایرانی در اجدادشان بوده به عنوان یک هموطن مورد پذیرش قرار گیرند تا برای همسران شهدای مفقودالاثری که ظلم صدام به جرم ایرانی بودن، زندگیشان را به اینجا رسانده، روزگار بهتری رقم بخورد.
خبرنگار: فریده خسروی