حاصل فعالیتهای سلبرینتیها در کشوری که ۳ دهک درگیر فقر مطلق دارد، چیست؟ / فقر با سرعت در خانههای کارگران لانه میکند/ اگر انتخابات را از دست بدهیم، مجلس را از دست میدهیم
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۱۱۷۰۷
به گزارش خبرنگار ایلنا، اکبر قربانی (دبیر اجرایی خانه کارگر غرب تهران) با اشاره به اهمیت روشن شدن ذهن خانوارهای کارگری در برابر هجمههایی فرهنگی و سیاسی، گفت: کارگران و خانوادههای آنها باید متوجه باشند که برخی از کسانی به نام «سلبریتی» سیاسی و فرهنگی یا هر دو در فضای مجازی به ترویج سبک زندگی خود میپردازند، خیر آنها را نمیخواند و مروج نوعی لاابالیگری هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: این به اصطلاح ستارههای فرهنگِ پاپ (فرهنگ روز) که بر موج عوام فریبی سوار شدهاند، پیش از انتخابات از آریشگاههای آنچنانی و رستورانهایی که در آنها غذاهای رنگارنگ میخورند، در فضای مجازی عکس میگذارند و در ایام انتخابات پرچم ایران را به دست میگیرند، کنار چند کارگر شهرداری یا مردم عادی که به نان شب محتاج هستند، میایستند و با آنها سلفی میگیرند.
قربانی، ادامه داد: اینها باری به هر جهت هستند و از آب گلآلود ماهی میگیرند و فضای فرهنگی کشور را مسموم میکنند؛ متاسفانه برخی فریب راه رفتن آنها بر فرش قرمز و زرق و برق لباسهای آنها را میخورند؛ بیآنکه از خود بپرسند، این سلبریتیها از چه محل ارتزاق میکنند و شریک چه کسانی هستند؟
دبیر اجرایی خانه کارگر غرب تهران با بیان اینکه، در حالی امروز سفرههای کارگران و حسابهایشان خالی است که سلبریتیهای به اصطلاح میهن پرست، آویزهای طلا بر گردن و بدنشان میاندازند، افزود: فقر فرهنگی درست در جایی شکل میگیرد که یک جوان بیکار فکر میکند، ثروت نامشروع و آلوده به قدرت این افراد، میتواند منشاء خیر و راهاندازی صدها شغل برای سایر جوانان باشد؛ درحالیکه درآمدهای بادآورده برخی از این به اصطلاح خاک صحنه خوردگان، روانه حسابهای بانکیشان در کانادا و کشورهای اروپایی میشود.
قربانی افزود: در حالی بانکهای خارجی حسابهای دانشجویان کم بضاعت ایرانی را به راحتی آب خوردن میبندند که برخی سلبریتیها چندین حساب در این بانکها دارند و جزء مشتریان تراز اول با بیشترین تراکنشهای بانکی محسوب میشوند. دولتهای خارجی نگران پولشویی از طریق حسابهای بانکی آنها نیستند؛ اما به چشم برهم زدنی، حساب بانکی دانشجویان و ایرانیهایی که به خاطر بیکاری برای کارگری و... به این کشورها مهاجرت کردهاند را میبندند.
دبیر اجرایی خانه کارگر غرب تهران، افزود: در این کشورها، قوانین ضدپول شویی شامل حال یک کارگر، یک دانشجو و... میشود اما شامل حال این آقایان و خانمهای بالانشین نمیشود! حال آیا رواست که فکر کنیم این جماعت فقط ذرهای گرسنگی و فقر طبقهی کارگر را درک میکنند و موضع گیریهایشان در قبال مسائل اجتماعی و سیاسی از سر میهن پرستی است؟ ما نباید گول پرچمها و خواندن سرود «ای ایران» آنها را بخوریم؛ بلکه باید از آنها بپرسم حاصل فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شما در کشوری که ۳ دهک درگیر فقر مطلق و ۴ دهک درگیر فقر نسبی دارد، چیست؟
وی افزود: همچنین باید از آنها بپرسیم که چه خاصیتی برای فرهنگ عمومی دارید که کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی به دنبال معاف کردن فعالیتهای فرهنگیتان از پرداخت مالیات بود؟! البته برخی از آنها جز عوام فریبی بیشتر و بیان این جمله پوسیده که «ما متعلق به همهی مردم هستیم.» حرف دیگری دارند؟ بنابراین باید از خواب غفلت بیدار شویم و رویاهای خود را در وجود امثال «واماندگان» تعبیر نکنیم.
قربانی تصریح کرد: امروز کارگران به یک محرک سیاسی و اجتماعی قوی و دارای پشتوانه نیاز دارند تا بتوانند از عوام فریبی راست و چپ سیاسی و هنری عبور کنند و برای خود تصمیمگیری کنند. شرکت در انتخابات برای حمایت از کاندیدهای واقعی جامعهی کارگری و برائت جستن از عوامفریبان نه آخرین قدم که اولین قدم برای رهایی و حاکمیت بر سرنوشت خود است.
دبیر اجرایی خانه کارگر غرب تهران، افزود: اگر امروز منفعل عمل کنیم و عبور از عوام فریبی را انتخاب نکنیم، فردا دوباره همین آش است و همین کاسه؛ البته شرایط برای ما ایدهآل نیست چراکه فضای سیاسی کشور بسته است و از آنطرف تحریمها کمر اقتصاد را خم کردهاند؛ تا جایی که فقر با سرعت در خانههای کارگران لانه میکند و رکود طولانی مدت که با تورم دو رقمی مزین شده، اشتغال کارگران را نابود کرده است.
وی تصریح کرد: بنابراین از یک شرایط بحرانی و انتخاب کردن در شرایط بحرانی و نه طبیعی سخن میگوییم. حال اگر فضایی که صرفا در هنگام انتخابات برای انتخاب کردن در اختیارمان میگذارند را از دست بدهیم به شدت مهجور خواهیم شد. ما مجلس را از دست میدهیم و همین ۴ نماینده کارگر را هم دیگر در مجلس نخواهیم داشت؛ درحالیکه برای تشکیل یک سد علیه مخالفان قانون کار و تامین اجتماعی و مدافعان به یغما بردن سازمان تامین اجتماعی، حداقل به یک سوم صندلیهای مجلس نیازمندیم.
گفتنی است که در این گردهمایی مواضع تشکیلاتی خانه کارگر و برنامههای آموزشی آن برای اعضای خانه کارگر غرب تهران تشریح شد و جوایزی هم به حضار اعطا شد.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: انتخابات مجلس یازدهم سلبریتی اکبر قربانی عوام فریبی ی کارگر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۱۱۷۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توماج صالحی اعدام میشود؟ نمیشود؟
آفتابنیوز :
به دنبال انتشار خبر صدور حکم اعدام توماج صالحی، روز گذشته قوه قضائیه اعلام کرد که حکم اعدام توماج صالحی خواننده ایرانی که در حوداث سال ۱۴۰۱ دستگیر شده بود، بدوی و قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.
در این راستا، عبدالله گنجی فعال رسانهای اصولگرا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: توماج صالحی حتما اعدام نمیشود، اما ظاهرا جمهوری اسلامی باید هزینه اعدام را پرداخت کند. حکم اعدام هاشم آغاجری یادتان هست؟ او هنوز استاد دانشگاه تربیت مدرس است. اما خرداد ۱۳۸۲ بیش از صد مجروح در زد و خوردهای درون دانشگاهی داشتیم.
سید عبدالجواد موسوی نیز در خبرآنلاین نوشت: این که توماج اعدام نمیشود را هر آدم نیمه عاقلی حتی میداند. توماج اعدام نمیشود چنان که هاشم آغاجری اعدام نشد. در ماجرای آغاجری هم، همه میدانستند خبری از اعدام در کار نیست. حتی آن کسی که حکم را صادر کرده بود. با این حال خبر آن حکم فقط و فقط حیثیت ایران را در جهان خدشه دار ساخت و اعصاب و روان جمع کثیری از جامعه را تا مدتها بهم ریخت. حالا چرا آن حکم صادر شده بود؟
برای این که یک جناح سیاسی قصد کرده بود حال یک جناح سیاسی دیگر را بگیرد. چرا که آن یکی جناح سیاسی فکر میکرد این یکی جناح سیاسی زیادی یابو برش داشته و یکی باید حالی اش کند که حد و مرزش کجاست. احتمالا الان هم یک کسی فکر کرده حالا که قرار است طرح نور به صورت جدی اجرا شود باید از مخالفان زهر چشم گرفت. شاید هم عمدی است و ماجرا خیلی جدیتر از این حرف ها. یعنی یک نفر یا یک جریان تصمیم گرفته در هیئت یک انقلابی تمام عیار و به نام دفاع از اسلام و انقلاب بار دیگر مقدمات آشوب و بلوا را در این سرزمین به راه بیندازد. هرچه هست نتیجه اش همان چیزی میشود که قبلا شد. در ماجرای آغاجری تندروها پایکوبیها کردند که آفرین به اقتدار نیروهای انقلابی. از آن طرف هم اصلاح طلبها این فرصت را مغتنم شمرده و تا توانستند به بهانه نقد خشونت و ریشه یابی تکفیر و ارتداد، دخل طرف مقابل را آوردند. آغاجری به زندگی طبیعی اش برگشت، اما در قامت یک قهرمان. کسی هم به روی خودش نیاورد که جدی جدی اگر طرف حکمش اعدام بوده پس چرا به این راحتی از خیر جرمش گذشتید؟ اصلا آغاجری جرمی هم مرتکب شده بود؟ این وسط تنها چیزی که مهم نبود آبرو و حیثیت کشور بود. کشوری که قرار بود با انقلابش راهی جدید در دنیای متجدد و متحجر بگشاید و طرحی نو درافکند با یک رای ناصواب تبدیل شده بود به یک کشوری که سخن گفتن و پرسش از عقاید رسمی و حکومتی در آن ممنوع بود و تفتیش عقاید در آن امری رایج. کشوری که به جای پاسخگویی به پرسش و یا شبهه افکنی یک استاد دانشگاه بلافاصله حکم به اعدام او میدهد. این داستان غمبار یک بار دیگر دارد تکرار میشود. چه میتوان گفت جز: بیچاره ایران. بیچاره مردم. بیچاره مردم ایران.