Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رکنا»
2024-05-07@10:40:10 GMT

9 روز با کابوس مرگ!

تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۲۴۴۶۰

9 روز با کابوس مرگ!

حوادث رکنا: نمی توانم درباره آن حادثه وحشتناک چیزی بگویم! حتی از یادآوری این موضوع نیز همه وجودم می لرزد! در تمام این 9روز با کابوس مرگ زندگی می کردم و ...

به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات یک پزشک عمومی است که 9 روز در چنگ آدم ربایان خشن گرفتار بود و به قول خودش چندین بار سایه مرگ را بالای سرش احساس کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن چه می خوانید گفت وگوی کوتاه خبرنگار خراسان با این پزشک خدمت گزار است.

آقای دکتر خودتان را معرفی می کنید

نمی خواهم نام و تصویرم در روزنامه درج شود از عواقب آن می ترسم.

چند ساله هستید؟ 54 سال دارم.

همسرتان هم پزشک است؟ بله! من پزشک عمومی هستم و همسرم پزشک متخصص بیماری های زنان است.

منزل شما در بخش مرفه نشین شهر است

چرا در حاشیه شهر طبابت می کنید؟ هرکس برای خودش اعتقاداتی دارد من هم این شیوه خدمت را برگزیدم دوست دارم در مناطق کم برخوردار به مردم خدمت کنم.

در دو شیفت صبح و بعدازظهر بیماران را معالجه می کنید؟ بله! در شهرک شهید باهنر و شهید رجایی پزشکان کمتری حضور دارند بنابراین در نوبت صبح که بیماران بیشتری را درمان می کنم منشی دارم ولی در نوبت بعدازظهر خودم به تنهایی به معالجه بیماران می پردازم!

چه شد که شما را گروگان گرفتند؟ خودم هم نمی دانم چگونه این حادثه وحشتناک رخ داد. پیاده به طرف منزلم در منطقه کوهسنگی حرکت می کردم که ناگهان سه جوان نقابدار که ماسک به چهره داشتند روی سرم ریختند و مرا داخل پراید انداختند.

شما را کتک هم زدند؟ بله! با ضرب و شتم شدید به سمت پراید بردند، همه چیز به طور ناگهانی اتفاق افتاد به گونه ای که گیج شده بودم.

نفهمیدید چه کسانی بودند؟ تا روزی که کارآگاهان پلیس آگاهی مرا از چنگ آن ها رها کردند، چیزی نمی دانستم ولی بعد یکی از آن ها را شناختم.

درون خودرو با شما چه رفتاری داشتند؟ آن ها اول چشمانم را بستند و سپس با گرفتن گوشی تلفن همراه جیب هایم را نیز خالی کردند تهدیدم می کردند که اگر سروصدا کنم عاقبتی جز مرگ ندارم!

ترسیده بودید؟ آن لحظه آن قدر وحشت زده بودم که مرگ را مقابل چشمانم می دیدم.البته بیشتر به خاطر خانواده و همسرم نگران بودم.

گروگان گیران چه قصدی داشتند؟ فقط می خواستند اخاذی کنند! به دنبال 200 سکه طلابودند.

شماره همسرتان را از شما گرفتند؟ بله! آن ها مرا تهدید می کردند و کتک می زدند! شماره تلفن همسرم را دادم در واقع از برخی مسائل زندگی من خبر داشتند! بعد هم با گوشی تلفن خودم با همسرم صحبت کردند و گفتند که باید 200 سکه طلا حاضر کند.

فهمیدید شما را به کجا می برند؟ نه! از همان لحظه اول چشمانم را به طور کامل بستند و به جای نامعلومی بردند البته خودشان می گفتند که درون یک باغ بزرگ هستیم.

شما چه فکری می کردید؟ می دانستم دروغ می گویند چون روزی دو بار صدای قطار را می شنیدم که از آن جا عبور می کرد به همین دلیل فهمیدم یا در قلعه خیابان مرا زندانی کرده اند یا در روستای قزقان هستم چرا که من سال ها در آن منطقه طبابت کرده ام و با صدای قطار آشنا بودم!

به گروگان گیرها چیزی نگفتید؟ نه! طوری وانمود می کردم که حرف های آن ها را پذیرفته ام! می ترسیدم چیزی بگویم و بیشتر اذیتم کنند.

برخورد گروگان گیران با شما چگونه بود؟ حتی از یادآوری آن چه در این 9 روز بر من گذشت وحشت دارم! هنوز می ترسم و می لرزم! در این مدت واجبات را هم نمی توانستم انجام بدهم! هیچ وقت چشمانم را باز نکردند، همواره دست و پاهایم با غل و زنجیر به ستون بسته بود! فقط هنگام خوردن اندکی آب یا غذا، روی دهانم را باز می کردند! آن افراد سنگدل حتی اجازه طهارت به من نمی دادند! هر روز سایه مرگ را بالای سرم می دیدم!

اعتراض هم نمی کردید؟ به چه کسی اعتراض می کردم آن ها که بویی از انسانیت نبرده بودند، اگر کوچک ترین خواسته ای داشتم، محکم به سرم می کوبیدند! می گفتند سگ گله وحشی داریم! اگر زیادتر از دهانت حرف بزنی، سگ را کنار تو می بندیم!

می دانستید آن ها سه نفر هستند؟ نه! می گفتند ما 9 نفر هستیم! و رئیس ما اخلاق وحشتناک تری دارد با شلاق سراغت می آید!

در آن مکان هوا خیلی سرد بود، چگونه دوام آوردید؟ چاره ای نداشتم! از شدت سرما فقط تا صبح می لرزیدم یک هیتر برقی کوچک در آن فضا (ساختمان نیمه ساز) روشن کرده بودند ولی نمی توانستم اعتراض کنم! اصلا امیدی به زنده ماندن نداشتم!

چرا؟ چون یقین داشتم اگر آن ها 200 سکه را از همسرم بگیرند مرا خواهند کشت! در این 9 روز فقط کابوس مرگ می دیدم!

در این چند روز برای گرفتن رضایت از شما نیامده اند؟ چرا! یکی از اعضای خانواده یکی از متهمان خیلی مرا تحت فشار می گذارد ولی رضایت نمی دهم!

سابقه خبر

حدود ساعت 9:30 بیست و سوم دی گذشته، یک پزشک متخصص زنان و زایمان در حالی که به شدت نگران بود با پلیس تماس گرفت و ماجرای ربوده شدن همسرش را گزارش داد. او گفت: گروگان گیران در برابر آزادی همسرم که پزشک عمومی است 200 سکه بهار آزادی مطالبه کرده اند! به دنبال دریافت این خبر و با دستور سردار محمدکاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به فرماندهی سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) مامور رسیدگی به ماجرای گروگان گیری شدند. آنان با همکاری سربازان گمنام امام زمان(عج) در اداره کل اطلاعات خراسان رضوی و پس از 9 روز فعالیت های پلیسی موفق شدند مخفیگاه گروگان گیران را در شهرک شهید رجایی (قلعه ساختمان) شناسایی کنند. در ادامه عملیات و با هماهنگی قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) کارآگاهان پزشک گروگان را در حالی که با غل و زنجیر به ستون آهنی ساختمان در حال احداث بسته شده بود، نجات دادند و هر سه گروگان گیر را نیز دستگیر کردند.

منبع: رکنا

کلیدواژه: سقوط هواپیما یارانه دلار شهادت سردار سلیمانی کرونا پزشک روزنامه گروگان حادثه ضرب و شتم پلیس قطار زندانی شلاق آزادی جنایی گروگان گیری قاضی اخبار حوادث پزشک مرگ حادثه کابوس زندگی فیلم زن عکس حوادث تهران اخبار تهران قتل عربستان اخبار فارس پسر سردار سلیمانی گروگان گیران خراسان رضوی پزشک عمومی کابوس مرگ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۲۴۴۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اعترافات تکان‌دهنده همسرکُش‌ها / ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت

آفتاب‌‌نیوز :

۳ جنایت وحشتناک خانوادگی در حالی طی ۲۴ ساعت در مشهد رخ داد که ۲ نوجوان دوقلو هم به شدت مجروح شدند و همسرکش‌ها نیز در اعترافاتی تکان‌دهنده به تشریح زوایای مختلف این جنایت‌ها پرداختند.

روابط سرد عاطفی به جنایت انجامید

اولین ماجرای وحشتناک همسرکُشی بامداد چهاردهم اردیبهشت هنگامی فاش شد که مردی با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و از مرگ همسرش پس از درگیری خانوادگی خبر داد. طولی نکشید که خودروهای پلیس وارد خیابان مهدی آباد ۳۰ در شهرک شهید رجایی شدند و با حفظ صحنه جنایت، مرد تبعه خارجی (افغانستانی) را در حالی به مقر انتظامی انتقال دادند که قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستورهای محرمانه‌ای را برای بررسی مقدماتی صادر کرد و خود نیز عازم شهرک شهید رجایی(قلعه ساختمان) شد.

دقایقی بعد گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد نیز به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد) نیز به محل جنایت رسیدند و بدین ترتیب تحقیقات می‌دانی قاضی «دکتر صادق صفری» برای بررسی زوایای پنهان این جنایت وحشتناک در حالی ادامه یافت که در ساعت ۲ بامداد تعداد زیادی از اهالی محل نیز در اطراف منزل محل وقوع قتل تجمع کرده بودند. به همین خاطر با دستور مقام قضایی، تدابیر خاصی برای امنیت محل به اجرا درآمد و جسد نیز به پزشکی قانونی منتقل شد.

از سوی دیگر (متهم افغانستانی) تحت الحفظ کارآگاهان به صحنه جنایت انتقال یافت و در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به تشریح این جنایت هولناک پرداخت. متهم این پرونده جنایی که حدود ۳۷ سال دارد، در اعترافاتی تکان‌دهنده به مقام قضایی گفت: قبلا با همسر و ۲ فرزندم در قزوین زندگی می‌کردیم اما اختلافات خانوادگی بین ما شروع شد و همسرم سرناسازگاری با من گذاشت. این بود که به پیشنهاد همسرم به مشهد آمدیم و در محله مهدی‌آباد ساکن شدیم. این اختلافات خانوادگی تا حدی پیش رفت که من دچار سوءظن شدم و به همین خاطر روابط عاطفی سردی بین ما به وجود آمد.

متهم همسرکشی در حالی که سعی می‌کرد همه این حوادث تلخ را به مشکل مغزی گره بزند، در ادامه اعترافاتش گفت: من مشکل مغزی دارم. به همین دلیل به همسرم گفتم با من بد صحبت نکن چون این حرف‌ها به درون قلبم می‌رود و سپس به مغزم می‌زند! ولی او توجهی به من نمی‌کرد و مرا از خودش می‌راند تا اینکه امشب باز هم به خاطر همان روابط سرد عاطف، به من کم‌محلی کرد. من هم که به شدت عصبانی شده بودم گلویش را با دستم فشار دادم و زمانی که بی‌جان شد با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم، اما افسر انتظامی گفت شاید هنوز همسرت زنده باشد. این بود که به اورژانس ۱۱۵ هم زنگ زدم و دقایقی بعد توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدم.

در پی اعترافات صریح مرد افغانستانی که همسر ۲۵ ساله‌اش را خفه کرده بود، قاضی ویژه قتل عمد از او خواست چگونگی قتل همسرش را به طور عملی روی عروسک خرسی صورتی رنگ فرزندش اجرا کند. او نیز روی کف اتاق دراز کشید و گلوی عروسک را با دستانش فشرد که همه آن‌ها طبق نظر پزشکی قانونی با واقعیت‌های صحنه قتل مطابقت داشت.

پس از بررسی ابعاد مختلف این جنایت، متهم به قتل با دستور قضایی به دایره قتل عمد پلیس آگاهی منتقل شد تا تحقیقات بیشتری در این باره صورت گیرد.

اتهام قتل عمد برای زن صیغه‌ای

در حالی که هنوز ماجرای همسرکشی مرد افغانستانی ادامه داشت، حدود ساعت ۱۵ بعدازظهر چهاردهم اردیبهشت زنی با اورژانس ۱۱۵ مشهد تماس گرفت و مدعی شد همسرش با ضربه چاقو مجروح شده است اما وقتی امدادگران اورژانس به محل حادثه واقع در خیابان کشاورز ۵ رسیدند، با جسد مردی حدود ۳۳ ساله روبه‌رو شدند که بر اثر وارد آمدن تیغه چاقو به قفسه سینه به قتل رسیده بود. بنابراین طولی نکشید که نیروهای انتظامی در جریان قتل قرار گرفتند و مراتب را به قاضی ویژه پرونده‌های جنایی مشهد اطلاع دادند.

دقایقی بعد، با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع حادثه، تحقیقات گسترده قضایی در حالی آغاز شد که گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی نیز وی را همراهی می‌کردند. جسد مربوط به مردی به نام «علی‌اصغر-ر» بود که در پذیرایی طبقه دوم ساختمان و کنار پنجره مشرف به خیابان افتاده بود. در همین حال همسر صیغه‌ای مقتول که مدعی بود باردار است درباره این جنایت هولناک به مقام قضایی گفت: حدود ساعت ۱۴:۳۰ بود که شوهرم با همین وضعیت از بیرون وارد خانه شد و در حالی که به من می‌گفت «کمکم کن» عقب‌عقب رفت و کف پذیرایی افتاد. او بیرون از منزل درگیر شده بود و من اطلاعی از این ماجرا نداشتم!

این زن جوان در حالی خود را بی‌خبر از ماجرای درگیری همسرش نشان داد که اظهارات او برای قاضی ویژه قتل عمد باورپذیر نبود چراکه درپی این ادعاها، قاضی صفری دستور بررسی‌های دقیق درباره وجود لکه‌های خون روی پله‌ها و حتی کفش‌های مقتول را نیز صادر کرده بود و کارآگاهان نیز با بررسی‌های دقیق هیچ نشانه‌ای از وقوع جنایت در خارج از منزل را پیدا نکردند. این بود که «فاطمه-د» زیر رگبار سوالات انحرافی و تخصصی قرار گرفت.

او در اثنای اظهاراتش به اختلافات شدید خانوادگی اشاره کرد و گفت: مقتول شوهر صیغه‌ای من است. او دیشب از شمال کشور به منزل آمد و چنین تصور کرد که فردی به غیر از من داخل خانه است به همین خاطر درگیری بین ما شروع شد و او با لگد در ورودی منزل را شکست که آثار آن هنوز هم وجود دارد. من هم با کلانتری محل تماس گرفتم که آن‌ها به منزل آمدند و این حوادث را صورت جلسه کردند. امروز ظهر هم وقتی از بیرون منزل به خانه بازگشت، زخمی بود و به من گفت «کمکم کن!»

در حالی که زن جوان همچنان ادعای خود را تکرار می‌کرد، ناگهان قاضی ویژه قتل عمد از وی درباره جراحت‌های روی دستش پرسید که متهم با نگرانی و اضطراب گفت: این زخم‌ها مربوط به درگیری شب گذشته با شوهرم است. من از او باردارم و دلیلی ندارد که دروغ بگویم.

در پی ادعاهای این زن جوان، قاضی صفری اتهام قتل عمد شوهرش را به وی تفهیم کرد و بدین ترتیب او در اختیار کاراگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت تا بررسی‌های بیشتری در این باره صورت گیرد.

قتل همسر با ۲۴ ضربه چاقو

زوایای ۲ ماجرای وحشتناک همسرکشی در حالی زیر ذره‌بین تحقیقات قضایی قرار داشت که ناگهان صدای زنگ تلفن در بامداد پانزدهم اردیبهشت نیز خواب را از چشمان قاضی ویژه قتل عمد مشهد ربود. خبر همسرکشی دلهره آور سومین ماجرای همسرکشی طی ۲۴ ساعت گذشته بود که مقام قضایی را به خیابان شهید چراغچی ۵ کشاند. اما این حادثه زمانی وحشتناک‌تر شد که سرگرد سید قطبی (رئیس تجسس کلانتری خواجه ربیع) از وخامت حال نوجوان دوقلو نیز خبر داد که هدف ضربات هولناک چاقو قرار گرفته بودند. به همین دلیل سومین ماجرای همسرکشی اهمیت ویژه‌ای یافت چراکه هر لحظه احتمال داشت خبر تلخ دیگری در بی‌سیم‌های پلیس به گوش برسد.

طولی نکشید که با حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در محل وقوع جنایت تحقیقات درباره این حادثه وحشتناک وارد مرحله جدیدی شد چراکه «الهه» (زن ۳۰ ساله) با ۲۴ ضربه چاقو به قتل رسیده بود و دختر و پسر دوقلو (خواهر و برادر مقتول) نیز در بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد بستری شده بودند.

پیگیری‌های قضایی نشان داد «الناز» (دختر۱۶ ساله) به خاطر وضعیت وخیمی که داشت به اتاق عمل انتقال یافته و زیر عمل جراحی قرار گرفته است، اما وضعیت «الیاس» کمی بهتر از خواهر دوقلویش بود. در همین حال متهم به قتل که با حضور به‌موقع گروه کارآگاهان و نیروهای تجسس کلانتری خواجه ربیع اطراف منزل پدرش دستگیر شده بود، مورد بازجویی تخصصی قرار گرفت و به قاضی دکتر صادق صفری گفت: سال ۹۳ با همسرم ازدواج کردم. البته قبل از او همسر دیگری هم داشتم. اوایل ارتباط دو همسرم با یکدیگر بسیار خوب بود و من هم ۲۲ سال کارمند یکی از موسسات مالی اعتباری بودم که اکنون نیز فعالیت دارد ولی بعداز آنجا بیرون آمدم.

وی افزود: در این شرایط اختلافات بین همسرانم نیز آغاز شد و به حدی رسید که به ناچار همسر اولم را طلاق دادم. او از همان ابتدا مخالف ازدواج مجدد من بود ولی من توجهی نمی‌کردم تا اینکه مدتی بعد به همسرم سوءظن پیدا کردم و با آنکه مسیر قانونی را در پیش می‌گرفتم ولی باز رضایت می‌دادم و پرونده مختومه می‌شد.

خلاصه این اختلافات به جایی رسید که همسرم از حدود ۱۰ روز قبل با حالت قهر منزل را ترک کرد و به خانه پدرش رفت و در همین حال هم اصرار به طلاق داشت. امشب هم وقتی او را با آرایش غلیظ دیدم، با او تماس گرفتم ولی مانند همیشه ماجرا را انکار کرد و مرا برای دعوا فراخواند. من که برای گفتگو با همسرم به منزل پدرش رفته بودم، ناگهان به خاطر پاسخ‌های سربالای او عصبانی شدم و چاقو را بیرون کشیدم. در حالی که ضرباتی را بر پیکر همسرم وارد می‌کردم، خواهر و بردارش جلو آمدند که آن‌ها را هم با چاقو زدم.

تحقیقات افسران دایره تجسس که با نظارت مستقیم سرهنگ روح ا... شجاعی (رئیس کلانتری خواجه ربیع) و با دستورهای محرمانه مقام قضایی ادامه داشت، بیانگر آن بود که زوج مذکور دختر ۷ ساله‌ای دارند و «رضا-ب» (متهم) قبل از دستگیری قصد خودکشی داشت که با حضور به موقع نیروهای انتظامی این تصمیم وی نافرجام ماند.

منبع: روزنامه خراسان

دیگر خبرها

  • کابوس اخراج برای پرسپولیس ادامه دارد؛ سروش رفیعی دقیقه 50 دو کارته شد!
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • شوهرم را کشتم که خودم را نجات دهم | ضربه مرگبار کارد به قلب مرد جوان
  • متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم
  • این زن شوهرش را با چاقو کشت
  • زیباترین اما خطرناک‌ترین شهر ساحلی جهان
  • اعترافات تکان‌دهنده؛ ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت
  • دهمین تلاش برای صلح در غزه/ آتش بس در غزه باید ضمانت اجرایی داشته باشد
  • اعترافات تکان‌دهنده همسرکُش‌ها / ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت
  • نبرد حساس صدرنشینی در آزادی؛ ذوب آهن، کابوس آبی‌پوشان در خارج از خانه؟