Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دختر 27 ساله در حالی که بیان می کرد به خاطر یک عشق خیابانی و تحت تاثیر هیجانات هوس آلود جوانی، آینده ام را به نابودی کشیدم درباره ماجرای روابط پنهانی خود با یک جوان تبعه خارجی به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: هفت سال قبل زمانی که تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسیده بود با جوانی به نام «ساسان» آشنا شدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن روز برای خرید به یکی از خیابان های معروف مانتوفروشی رفته بودم که دل به عشقی خیابانی بستم. رد و بدل شدن یک شماره تلفن سرآغاز عشقی دروغین بود که آینده ام را در شعله های رابطه پنهانی سوزاند.

از آن روز به بعد روابط تلفنی ما در حالی به دیدارهای حضوری انجامید که من به عنوان منشی در یک دفتر حقوقی استخدام شده بودم. هر روز علاقه ام به ساسان بیشتر می شد به گونه ای که دیگر نمی توانستم روزی را بدون او تحمل کنم. او نیز از وابستگی هایش به من می گفت و مدعی بود هیچ چیزی در این دنیا نمی تواند جایگزین عشقش شود اما هنوز چند ماه بیشتر از این ارتباط خیابانی نگذشته بود که خبر قابل استفاده نبودن کارت های ملی قدیمی از طریق رسانه ها اعلام شد وقتی من برای ثبت نام کارت ملی جدید به ساسان اصرار کردم ناگهان او در میان بهت و حیرت من ماجرای افغانستانی بودنش را فاش کرد. او در حالی که ساسان را نام مستعار و کارت ملی خودش را جعلی دانست هویت حقیقی اش را بازگو کرد و ادامه داد که به صورت غیرمجاز در ایران زندگی می کند از سوی دیگر من این رابطه خیابانی را از خانواده ام پنهان کرده بودم و از طرف دیگر نیز به دلیل علاقه ای که به ساسان داشتم نمی توانستم به این رابطه سیاه خاتمه بدهم.

در میان شک و تردید و جدال عقل و احساس بالاخره احساسات هوس گونه جوانی بر عقلم غلبه کرد و من باز هم به این روابط خیابانی ادامه دادم و در مکان های مختلف با یکدیگر دیدار می کردیم تا این که سه سال بعد روزی ساسان ماجرای مهاجرت به اروپا را مطرح کرد و گفت: در ایران شرایط مناسبی برای اتباع غیرمجاز وجود ندارد و من نمی توانم شناسنامه ایرانی یا مجوز اقامت بگیرم به همین دلیل تصمیم گرفته ام به صورت غیرقانونی به یکی از کشورهای اروپایی مهاجرت کنم و در آن جا مجوز اقامت بگیرم. او سپس مرا راضی کرد تا با او به آن کشور اروپایی بروم ولی مدعی شد که باید ابتدا با هم ازدواج کنیم. من هم که منتظر چنین روزی بودم و از سوی دیگر نیز زندگی در یک کشور اروپایی برایم یک رویا بود به پیشنهادش پاسخ مثبت دادم اما می دانستم پدرم هیچ گاه اجازه نخواهد داد تا من با یک تبعه خارجی ازدواج کنم چرا که پدرم کارمند دولتی بود و از عواقب ازدواج با اتباع خارجی کاملا آگاهی داشت. وقتی موضوع را با ساسان در میان گذاشتم او با ترفندی خاص چند قطعه عکس از من گرفت و مدعی شد با روابطی که در یکی از محضرهای ثبت ازدواج دارد به راحتی می تواند ازدواج مان را به طور پنهانی به ثبت برساند و از این طریق برای من هم مجوز اقامت در آن کشور اروپایی بگیرد.

خلاصه مدتی بعد و در حالی که ساسان مدعی بود صیغه دایمی را ثبت کرده است من هم با اصرار زیاد پدرم را راضی کردم تا ساسان به خواستگاری ام بیاید بالاخره پدرم راضی شد و شرط ازدواج ما را مجوز اقامت کشور اروپایی گذاشت ولی چند ماه بعد ساسان با من تماس گرفت و گفت: نتوانسته از کشور مد نظرش مجوز اقامت بگیرد و به همین دلیل او را به افغانستان بازگردانده اند. یک هفته بعد او دوباره به مشهد آمد و باز هم از من خواست به روابط پنهانی خودمان ادامه بدهیم این در حالی بود که دیگر پدرم اجازه ارتباط با او را به من نمی داد. از سوی دیگر نیز من تازه متوجه اشتباه وحشتناک خودم شده بودم و می دانستم این ازدواج فرجامی نخواهد داشت به همین دلیل با یک تصمیم عاقلانه ارتباطم را با ساسان در حالی قطع کردم که خواستگاری با شرایط و موقعیت اجتماعی مناسب داشتم اما ساسان نه تنها به اخاذی، تهدید و مزاحمت برای من ادامه می‌دهد و مدعی است که اجازه ازدواج به من را نمی دهد بلکه مدارک صیغه دایم محضری را که نمی دانم جعلی است یا واقعی، به پدرم نشان داد و او را روانه بیمارستان کرد. اما ای کاش...

شایان ذکر است، ماجرای شکایت این دختر جوان به دستور سرهنگ عابدی (رئیس کلانتری قاسم آباد در دایره مددکاری اجتماعی) مورد بررسی های کارشناسی و پیگیری های قضایی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: خراسان

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث سرگذشت تلخ کشور اروپایی همین دلیل سوی دیگر مجوز اقامت دیگر نیز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۲۴۷۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(تصویر) عکس‌هایی از جشن عروسی دختر ناصرالدین‌شاه؛ ۱۳۰ سال قبل

در اینجا تصاویری از جشن عروسی اخترالدوله دختر ناصرالدین شاه قاجار را ملاحظه می‌کنید؛ این مراسم در سال ۱۲۷۳ شمسی یعنی درست ۱۳۰ سال قبل برگزار شد.

به گزارش فرادید؛ عزیزالسلطان، ملقب به ملیجک دوم، برادرزادۀ یکی از همسران شاه به نام امینه اقدس بود و در ایام کودکی در نزد ناصرالدین شاه ارج و قرب خارق‌العاده‌ای داشت؛ به طوری که محبت شاه نسبت به او از محبتی که به فرزندان خود داشت بیشتر به چشم می‌آمد.

عزیزالسلطان در سن ۱۶ سالگی با اخترالدوله دختر ناصرالدین شاه ازدواج کرد؛ جشن ازدواج این دو نفر یکی از مفصل‌ترین و گران‌ترین عروسی‌های آن زمان بود که در کاخ‌های مختلف و به مدت چند روز برگزار شد. در این مراسم اقشار مختلف مردم از درباریان، روحانیون و مردم عادی حضور داشتند.

دو عکس نخستی که ملاحظه می‌کنید در کاخ گلستان گرفته شده‌اند و مربوط به مهمانان درباری و مقامات حکومتی و نزدیکان آن‌ها هستند.

عکس سوم نیز حضور جمعی از روحانیون را در این مراسم نشان می‌دهد. این عکس در عمارت بهارستان گرفته شده؛ همان ساختمانی که بعد‌ها به عنوان مجلس شورای ملی مورد استفاده قرار گرفت.

دیگر خبرها

  • فیلم| جوانی که برای دفاع از ۳ دختر با اراذل درگیر شد
  • ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
  • اظهارات جنجالی دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد! / پرونده باز است
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم نرفته بود شمال که خودکشی کند/او برای برگشت از سفر، چندین قرار کاری گذاشته بود و قول داده بود برای دیدن خواهرش به زاهدان برود
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم نرفته بود شمال که خودکشی کند
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
  • ادعای دختر کیومرث پوراحمد: «پدرم خودش را نکشت ، می‌دانست چه بلایی می‌خواهد سرش بیاید»
  • (تصویر) عکس‌هایی از جشن عروسی دختر ناصرالدین‌شاه؛ ۱۳۰ سال قبل