Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-04-27@02:20:42 GMT

همیشه ردپای چین در میان است!

تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۹۵۷۳۲

همیشه ردپای چین در میان است!

683 سال قبل طاعون، یک سوم جمعیت اروپا را به کام مرگ کشاند. بر اساس آمارها نیمی از مردم اروپای غربی در جریان همه گیری این بیماری که به طاعون سیاه مشهور است جان باختند. تنها در سه سال، 25 میلیون نفر در اروپا  و 75 تا 200 میلیون نفر در دنیا مردند. قبل از رسیدن طاعون از چین به اروپا، یک سوم جمعیت آسیا نیز قربانی طاعون شده بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تخمین زده می‌شود که یک سوم جمعیت ایران در آن زمان کشته شدند. شهرها و روستاها انباشه از جسد مردگان بود و بیماران توسط خویشان و اطرافیان رها می شدند تا جان دهند.

حیرت آور آنکه، طاعون سیاه قرن چهاردهم میلادی نیز همچون کرونای قرن بیست و یکم از ووهان چین آمده بود.اسناد تاریخی نشان می دهد طاعون در سال ۱۳۳۴ میلادی در استان هوبئی چین (به مرکزیت شهر ووهان) شایع شد و به سرعت به استان‌های اطراف سرایت کرد. در سال ۱۳۴۶، تاتارها آن را به اروپای شرقی منتقل کردند و در اواخر سال ۱۳۴۷ کشتی‌هایی که از آسیای مرکزی می‌آمدند، بیماری را در اروپا شیوع دادند.

عجیب آنکه هرسه موج بزرگ طاعون در جهان (قرنهای ششم، چهاردهم و نوزدهم) که دهها میلیون انسان را به کام مرگ کشاند و ساختار جمعیتی بسیاری از جوامع را دگرگون کرد، از چین آغاز شد. آیا ووهان بار دیگر می تواند، کشتاری جهانی به راه اندازد؟

انسان بعد از عصر روشنگری، در خیال چیرگی بر طبیعت بوده و علوم جدید و پزشکی مدرن نیز به غرور و نخوت آدمیزاد در این چیرگی کمک کرده است. هرچند هنوز دانش بشری در برابر خشم طبیعت بعضا احساس ناتوانی می کند و کروناویروسی می تواند دوباره ترس به جان ابنای بشر بیندازد اما خبر خوب آن که اکنون حدود یک قرن است که بیماری های همه گیری که میلیون میلیون از جمعیت کره زمین کم می کرد ورافتاده و آدمیزاد، نفس راحتی کشیده است. وقتی بدانیم که صدسال قبل آنفلوآنزای اسپانیایی، 500 میلیون نفر را مبتلا  و 50 تا 100 میلیون انسان را کشت، اکنون می توانیم با امید بیشتری به طب جدید زندگی کنیم. وقتی بدانیم دویست سال قبل سه چهارم جمعیت شهر رشت در اثر ابتلا به طاعون جان باختند و یا وبا و طاعون در اصفهان و اردبیل و خراسان و یزد و آذربایجان و ... با نسل های قبل از ما چه کرده، اکنون با نگرانی کمتری می توانیم زندگی کنیم.

شاید اگر بدانیم شاه طهماسب در سال ۹۵۱ و با شیوع طاعون، شهر را ترک کرده و تا زمان رفع کامل بیماری به تبریز برنگشت، یا حاکمان قاجار، پایتخت را از ترس بیماری ترک و به اطراف تهران پناه می بردند، اکنون از مسئولانی که انتقادهای بسیاری به عملکرد آنها وارد است، تا این اندازه عصبانی نبودیم!

خلاصه اینکه در میان این همه اتفاقات بد و ناامید کننده، لحظه ای به این فکر کنیم که سیصد سال زودتر به دنیا آمده بودیم!

کد خبر 1355746

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: ویروس کرونا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۹۵۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ونوس بهنود: نمایش شاماران به کارگردانی ساسان شکوریان ترکیب هنرمندانه‌ای از هنر پیشینه‌دار سیاه‌بازی و افسانه‌ای کهن از داستان‌های هزار و یک شب را بازگو می‌کند. 

تماشاخانه سنگلج، یکی از قدیمی‌ترین سالن‌های نمایش تهران است که‌ این روز‌ها ضرورت تعمیر، نگه‌داری و توسعه آن سوژه اخبار شده، این بار نیز با نمایش شاماران، هنرمندان و هنردوستان را میزبانی کرد.

شاه ماران یا شاماران اسطوره‌ای از موجودی نیمه‌زن و نیمه‌مار است که در بین مردم کردنشین سمبل برکت، دانش و شفا است. اما چه شد که هنرمندان سرشناس متعددی به دیدن نمایش این داستان اسطوره‌ای نشستند.‌

می‌توان اسرار هویدا کرد و نجات یافت

تئاتر هنر نخبگان است، اما دروازه یادگیری آن برای عموم گشوده است. شاماران در تلفیق زیبایی از سیاه‌بازی هنر کهن و اصیل ایرانی با افسانه‌ای جامانده از هزاره‌ها به دنبال انتقال همان پیام‌هایی است که هر روز در زندگی به آن نیازمندیم.

بازی روان بازیگران و تسلط بر نقش، چهره‌پردازی متناسب با نقش و همچنین سیالیت زمانی از گذشته به دوره معاصر و برعکس اجرایی روان را در اختیار بیننده قرار می‌دهد. هر چند کارگردان می‌تواند کمی از ابهام ماجرا‌ها کاسته و کلید‌های بیشتری در اختیار تماشاگر قرار دهد، اما سطح اجرای مقبول غیر قابل انکار است.

سیاه‌باز در نقش جاماسب ظاهر می‌شود. جوانی که در افسانه‌ها برای پیدا کردن عسل در غاری حبس می‌شود و دوستانش تنهایش می‌گذارند. در‌این نمایش گنجی که می‌تواند زندگی سیاه‌باز را دگرگون و او را از فقر و فلاکت برهاند جایگزین عسل شده است. سیاه‌باز در قبرستان‌ها به دنبال گنج است و کیست که نداند بر روی هر گنجی ماری خفته است.

در افسانه جاماسب او به باغ مار‌ها که در کنار شاه مار خود زندگی می‌کنند می‌رسد و به شرط آن که جایی از‌این مکان نامی نبرد، زندگی خود را با شاه مار آغاز می‌کند. شاه مار با چهره‌ای موحش تنها یک تمنا از او دارد و آن هم وفای به عهد است. اما جاماسب برای نجات خود بار‌ها و بار‌ها عهدشکنی می‌کند.

آنجا که دروغ است وقاحت موج می‌زند

شاماران یکی از سمبل‌های مورد احترام مناطق کردنشین است که به عنوان نشانه برکت و دانش تصاویر آن در جای جای خانه‌ها کشیده و از تصویر آن مجسمه و گلدوزی‌هایی در بین لوازم زندگی دیده می‌شود. آن چهره کریه زنی که نیمی از تنش یک مار است، بر خلاف آدم‌های روی زمین به وفاداری و صداقت ارج می‌نهد.

اما هرجا دروغ باشد، وقاحت موج می‌زند و سیاه‌باز به همراه گروهی از بازیگران به مصداق توده مردم با لودگی و مسخره‌گی به عهده خود پشت پا می‌زند.

اما داستان در همین جا خاتمه نیافته است. به جای سکه و زر گنج واقعی همان شاماران است که پادشاه برای بهبود خود از بیماری در به در به دنبال اوست. جادوگری که در بارگاه پادشاه است می‌گوید برای شفایش باید جغدی که در وجود خود دارد را بیرون بکشد. تمثالی از شومی و کراهت و خباثت.

سیاه‌باز که اسرار دیدن شاماران را بر ملا کرده توسط وزیر پادشاه اسیر می‌شود و با کمک او شاماران به نزد پادشاه آورده می‌شود. سیاه‌باز می‌گوید برای معیشت روی خود را سیاه کرده، اما در‌این داستان به دلیل خیانت به گنجینه دانش و معرفت، روسیاه است. پرداختن به افسانه‌های بومی و طرح آموزه‌های آن، در وضعیتی که به اعتقاد نادر ابراهیمی نویسنده سرشناس، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم، همان چشمه آب روانی است که هر انسانی در عطش آن است.

نویسنده و کارگردان در نهایت شاماران را، چون افسانه‌اش به دست پادشاه می‌دهد و او تکه تکه می‌شود. اما پایان خوش آنجاست که به خاطر حماقت و حرص و ولع، هر که بدی کرده به سزای اعمالش می‌رسد. بر خلاف جاماسب که به دانش دنیا آگاه شده و حکیم بزرگی می‌شود، سیاه‌باز در قعر کرده‌های خود روسیاه باقی می‌ماند. اما همیشه فرصتی برای بازگشت به سوی خیر هست. قلب پرمهر و سلامت سیاه‌باز به کمکش می‌آید تا بتواند تیره‌روزی و تیره‌رویی خود را به کنار بزند.

نمایش سیاه‌بازی شاماران در بیست و یکمین جشنواره بین الملی نمایش‌های آیینی و سنتی ایران شرکت کرده تا آیین‌های اصیل ایرانی را باردیگر نقل کند. اثری که هنرمندان و اهالی قلم بسیاری را به تماشای خود مهمان کرد.

این اثر نمایشی تا ۷ اردیبهشت در تماشاخانه سنگلج اجرا خواهد شد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • کشف بزرگترین ردپای دایناسور شکاری
  • کشف بزرگترین ردپای دایناسور شکاری در تاریخ
  • بزرگترین ردپای دایناسور شکاری کشف شد
  • افزایش ۸۲ درصدی توزیع بسته‌های معیشتی میان نیازمندان زنجانی 
  • آغاز برنامه ملی ریشه کنی بیماری طاعون نشخوار کنندگان کوچک در خوشاب
  • نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز
  • هپاتیت و مننژیت در حال شیوع در میان فلسطینیان است
  • ببینید | ردپای آبی
  • واکسیناسیون بیش از ۲۴۷ هزار رأس دام در زنجان
  • آغاز ایمن سازی رایگان دام‌های هویزه برعلیه بیماری‌های طاعون نشخوارکنندگان کوچک و آبله