آمریکا و فروپاشی از درون
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۹۹۵۳۱
«محمدکاظم انبارلویی» در یادداشتی نوشت:
اخبار سیاسی - رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم آذربایجانشرقی فرمودند: «آمریکا در حال فروپاشی از درون است. آمریکا با بزک کردن، خود را باشکوه نگه داشته است.»
گزاره فوق یک واقعیت عینی است که گاهی از لابهلای آمار و ارقام فقر و فلاکت اقتصادی در دهها میلیون آمریکایی سر و کله خود را نشان میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرانسیس فوکویاما، فیلسوف آمریکایی و متخصص اقتصاد سیاسی که سابقه کار در اداره امنیت آمریکا و تحلیلگر نظامی شرکت «رند» از شرکتهای وابسته به پنتاگون میباشد، ۳۰ سال پیش با نوشتن کتاب «پایان تاریخ و واپسین انسان» چوب حراج به همه ایدئولوژیهای جهان زد و غایت انسان امروز را رسیدن به لیبرالیسم دانست که متضمن پیشرفت و شکوفایی بشر است، اما دو سال پیش با نوشتن کتاب «هویت، تقاضای کرامت و سیاستهای رنجش» به بازنگری در ایدههای خود پرداخت و زبان به انتقاد از لیبرالیسم گشود. ظهور ترامپیسم و جریان راست افراطی در اروپا برای نگهبانان دژ تفکر لیبرالیسم امروز یک مصیبت شده است.
فوکویاما فکر میکرد با افول کمونیسم و سوسیالیسم یک اجماع جهانی به نفع دموکراسی لیبرال پدید آمده و این اجماع مساوی با پایان تاریخ همه ایدئولوژیها و برتری ایدئولوژی لیبرالیسم است!
ساموئل هانتینگتون استاد فوکویاما و صاحب نظریه جنگ تمدنها، نظریه او را اشتباه میدانست و به او تذکر میداد بیش از این خوشبین نباشد. امروز او در وادی تردید به سر میبرد. وقتی روسیه با پوتین وارد هزاره سوم شد، پیشرفتهای شگفتانگیز چین در حوزه اقتصاد و حمله آمریکا به افغانستان و عراق و آغاز بیداری اسلامی در بلاد اسلامی از خوشبینی فوکویاما کاست. اکنون او ظهور خانواده بوش و کلینتون در صحنه سیاسی آمریکا را نشانهای از زوال سیاسی آمریکا میداند و هشدار داده این روند به سرخوردگی مردم میانجامد.
پیشبینی او درست بود. ترامپ برنده منازعات دیرین نخبگان شمال شرق و پوپولیستهای جنوبی شد. افکار عمومی آمریکا و رسانهها متوجه پیشبینی او شدند. او صریحا ظهور ترامپ را معلول زوال در نظام سیاسی آمریکا اعلام کرد. او در کتاب جدیدش «هویت، تقاضای کرامت و سیاستهای رنجش» خبر از ملیگرایی پوپولیستی، اقتدارگرایی، مناقشه دینی و افول دموکراسی و بحران هویت میدهد. او معتقد است صفبندیها اکنون روی «هویت» که ماهیتی فرهنگی دارد، شکل گرفته است. تقاضای به رسمیت شناخته شدن هویت، بالا رفته و ریشه بسیاری از منازعات و مبارزات سیاسی شده است. سیاستورزی بر مبنای به رسمیت شناختن کسانی که «هویت» آنان نادیده گرفته شده یا به آنها ستم شده، سکه رایج است.
آمریکا از ملتها و کشورهایی که خواهان دیده شدن و به رسمیت شناخته شدن هستند، میترسد. فوکویاما معتقد است نظام لیبرالیسم امروز دچار خلأ هویتی است و سبک زندگی خاصی را تبلیغ نمیکند. او ۳۰ سال طول کشید تا بفهمد خوشبینی بس است و سخن از یک نظام تکقطبی در جهان یک هذیانگویی سیاسی میباشد. لذا اکنون در وادی «خودانتقادی» به سر میبرد. نخبگان فکری در غرب امروز اعتراف میکنند که لیبرال دموکراسی را نمیتوان با توسل به زور و نیروی نظامی بر هیچ جامعهای تحمیل کرد. سرنوشت آمریکا و شرکای بینالمللی او در عراق و افغانستان و تحریم هفتتیرکشی اقتصادی و سیاسی علیه ملت ایران نشان میدهد هر گونه توسل به زور برای تحمیل ایده منحط لیبرالیسم و دموکراسی لیبرال محتوم به شکست است. این ایده را نمیتوان با دغدغه هویت و به رسمیت شناخته شدن مردم مناطقی که آمریکا به آنها هجوم میبرد، جمع کرد.
آمریکا مرتب خود را بزک میکند تا نشان دهد سرپاست. ضربه عینالاسد نشان داد ریش و پشم قدرت نظامی آمریکا ریخته و چیزی از آن باقی نمانده است. در حوزه سیاست و حکمرانی کمتر نخبهای در آمریکا وجود دارد که قبول داشته باشد اوضاع در واشنگتن بسامان و مطابق ارزشهای لیبرالیسم است. اجلاس سالانه مونیخ که دغدغه امنیت فکری، سیاسی و نظامی قدرت در غرب را رصد میکند، امسال موضوع سخنرانیهای فکری را به «افول غرب» اختصاص داده است. ایکاش وزیر خارجه ما بخشی از سخنرانیهای خود را در این نشست به همین بحث افول غرب اختصاص میداد. رهبری در همین دیدار با مردم آذربایجان فرمودند: آمریکا به عنوان یک کشور که نماد قدرت در غرب است، مقروضترین کشور دنیاست. ۸۰درصد کارگران در فقر به سر میبرند و حقوقشان کفاف زندگی آنها را نمیدهد. فاصله طبقاتی در آنجا وحشتناک است.
در دوران ترامپ، کاخ سفید مدعی میباشد اوضاع بهتر شده است، اما نه برای مردم، بلکه برای ثروتمندان آمریکا. آمار جرم و جنایت در آمریکا سر به فلک کشیده است.دیر یا زود آمریکا از درون و برون از هم میپاشد. آنها که فکر میکنند روی دیوار آمریکاییها میتوانند یادگاری بنویسند، سخت در اشتباه هستند. به زودی آمریکا بساط خود را از غرب آسیا جمع میکند و میرود. بدبخت آن قدرتهایی که به واشنگتن آویزان هستند. آنها به زودی خواهند فهمید جلوی تقدیر الهی و اراده ملتها را نمیتوان گرفت. تاریخ در هزاره سوم میلادی به سمتی حرکت میکند که در آن ستمگران و قدارهبندان استبداد جهانی جایی نخواهند داشت.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: اخبار سیاسی رهبر معظم انقلاب اسلامی آمار و ارقام اقتصادی و سیاسی چین رهبر معظم انقلاب اسلامی نخبگان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۹۹۵۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علمالهدی: امامتِ سیاسی دشمن دارد و تا امروز هم این دشمنی ادامه داشته
حجت الاسلام سید احمد علم الهدی روز شنبه در مراسم اجتماع صادقیون در حرم مطهر رضوی افزود: از وجود اقدس امام صادق (ع) نقل شده که فرمود «هرکس برای درک ظلمی که بر ما رفت، تلاش نکند و بر آن نکوشد، شریک همان ظالمی است که در مقابل ما عمل کرده است» این حدیث راوی اهمیت این شناخت است.
به گزارش ایرنا، وی ادامه داد: شهرت اصلی امام صادق (ع) در میان ائمه اطهار (ع) به علم، دانش و تربیت اصحاب و شاگردان است، اما آنچه باید در روز شهادت ایشان بیش از پیش موردتوجه قرار بگیرد، مظلومیت این امام همام و فلسفه مظلومیت ایشان است. باید بدانیم دلیل مظلومیت امام صادق (ع) چه بود و اساساً چرا حضرت تا این اندازه با برخورد قهری، سلبی و جنایتکارانه حاکمیت وقت رو به رو میشد.
علم الهدی افزود: اگر امام صادق (ع) در امور سیاسی مداخله نمیکرد و در برابر حکومت عباسیان ادعایی نداشت، مسلماً این ظلم و ستم در حق حضرت روا داشته نمیشد، اما آنها میدانستند که اصل امامت تشکیل نظام رهبری و تشکیلات و حکومت است.
وی ادامه داد: نه تعلیم دین، نه تربیت شاگرد و نه آموزش علوم طبیعی هیچ کدام علت اصلی مظلومیت حضرت نیست. امام صادق (ع) فقط یک عالم نبود که عدهای دورشان را بگیرند و فقط علوم دین را فرا بگیرند. امام صادق (ع) در مقام حجت بالغه الهی ادعای امامت داشت و این ادعا از نظر دستگاه حاکم به عنوان یک آفت قطعی در برابر استمرار قدرت و حکومت آنها به شمار میرفت و اگر امام صادق (ع) در امور سیاسی مداخله نمیکرد و در برابر حکومت عباسیان ادعایی نداشت، مسلماً این ظلم و ستم در حق حضرت روا داشته نمیشد.
نماینده، ولی فقیه در خراسان رضوی با بیان این که تحقق امامت سیاسی، تکلیف ذاتی ائمه اطهار (ع) بوده است گفت: امام فقط شاگردپرور و عالم نیست و عمده وظیفه امام به این است که در پیشامد شرایط و موقعیت ها، یک نظام حاکمیتی تشکیل بدهد و به موازات امامت مرامی، امامت سیاسی جامعه را هم به دست بگیرد.
علم الهدی افزود: سرچشمه همه مظالمی که در حق اهل بیت (ع) روا داشته شد، همین اعتقاد به امامت سیاسی بود. بهخاطر همین موضوع بود که علیابن ابیطالب (ع) را در محراب، حسین ابنعلی (ع) را در گودی قتلگاه و سایر امامان معصوم را هرکدام در یک مقام به شهادت رساندند و در طول حیات بابرکتشان نیز انواع و اقسام جنایتها را درحق آنها و پیروانشان روا داشتند.
وی ادامه داد: امامت سیاسی دشمن دارد. دشمنی که یک زمان حتی در مسجد شمشیر بر فرق، ولی خدا میزند، یک زمان با اسب بر پیکر امام شهید میتازد و یک زمان نیز همچون منصور دوانیقی ملعون، امام صادق (ع) را با دست بسته و لباس خانه در خیابان پشت اسب میکشاند و امروز هم دشمنان دین اینچنین هستند.