به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روز ۶ بهمن سال ۹۷ زن جوانی که همراه دختر کوچکش باران و زنی بهظاهر نیکوکار بهنام مهناز برای خرید به مغازهای حوالی میدان خراسان تهران رفته بود ناگهان متوجه ربوده شدن دخترش شد.
مادر باران در تماس با پلیس گفت: ساعتی قبل زنی جوان به در خانه ما آمد و گفت که در یک مرکز خیریه کار میکند و با شناسایی خانوادههای نیازمند به آنها کمک میکند تا برای بچه هایشان لباس و مایحتاج عید تهیه کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او گفت میداند که من ۳ بچه کوچک دارم و از من خواست با دخترم برای خرید همراه او بروم. به او گفتم دخترم الان خانه خواهرم است و خودم همراهش میروم، اما اصرار کرد که دخترت حتماً باید باشد. من هم بهخانه خواهرم رفتم و باران را برداشتم و سه نفری بیرون رفتیم بعد از اینکه کلی لباس و خوراکی برای بچههایم خرید به من گفت برویم تا برای خودت هم مانتو بخریم. به اصرار مرا به یک مانتو فروشی برد و وقتی من داخل اتاق پرو بودم احساس کردم صدای دخترم نمیآید. بلافاصله بیرون آمدم، اما از دخترم و مهناز خبری نبود از فروشنده سراغ شان را گرفتم که او گفت خانمی که همراهتان بود بچه را با خود برد. بعد از این شکایت، تحقیقات آغاز شد و پلیس با استفاده از تصاویر دوربینهای مداربسته مغازه موفق شد چهره زن کودک ربا را شناسایی کند. بدین ترتیب چند روز بعد زن جوان در مشهد دستگیر شد و اعتراف کرد که کودک را به زنی بهنام
نگار داده است؛ بنابراین ۱۲ روز بعد از این کودک ربایی، باران در خانه زنی ۴۶ ساله بهنام نگار واقع در سعادت آباد تهران پیدا شد. در این رابطه مرد موتورسواری که با این دو زن همدست بود نیز شناسایی و دستگیر شد و سرانجام بعد از یک سال پرونده متهمان برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروز نخست مادر باران بهعنوان شاکی پرونده گفت: آقای قاضی دو سال قبل وقتی باران خیلی کوچک بود یک روز زنی به در خانه ما آمد و مدعی شد نیکوکار است و میخواهد به ما کمک کند. به او گفتم من سه بچه دارم و شوهرم وضع مالی خوبی ندارد و من برای دخترم باران به شیرخشک و پوشک نیاز دارم. او آن روز برای ما کلی مایحتاج ضروری زندگی را تهیه کرد و گفت باز هم به شما سر میزنم. اما دیگر خبری از او نشد تا اینکه وقتی پلیس باران را در خانه این زن پیدا کرد با دیدن او شناختمش. او همان نگار زن میانسالی بود که دو سال قبل به خانه ما آمده بود.
مادر باران ادامه داد:، اما زنی که باران را از داخل مغازه مانتو فروشی دزدید مهناز بود که اعتراف کرده بچه مرا ربوده و به نگار داده است. من از هردوی آنها شکایت دارم.
در ادامه دادگاه مهناز به دفاع از خود پرداخت و گفت: من خودم از شوهرم جدا شدهام و از بچه هایم دور ماندهام بنابراین هیچ بچهای را از مادرش جدا نمیکنم. نگار که از دوستانم بود به من گفت که مادر این بچه میخواهد او را بفروشد، اما از ترس خانواده همسرش نمیداند چه کار کند.
او گفت این خانواده افغانستانی هستند و وضع مالی بدی دارند و او با مادر باران توافق کرده و قرار است بچه را به او بدهد. بعد نشانی خانه آنها را در دروازه غار به من داد و از من خواست بچه را به بهانهای بگیریم و به او برسانم من هم فکر میکردم مادر باران خودش از این ماجرا خبر دارد. وقتی بچه را به نگار دادم چند روزی در خانهاش بودم و بعد هم به مشهد برگشتم، اما چند روز بعد دستگیر شدم.
بعد از دفاعیات مهناز نوبت به نگار رسید تا از خود دفاع کند. وی در حالی که منکر ادعاهای مهناز بود گفت: من این زن را نمیشناختم او بچه را به من فروخت. من شوهر و بچه دارم پسرم بزرگ است البته همیشه در حسرت داشتن یک دختر بودم بههمین خاطر وقتی باران را دیدم عاشقانه از او نگهداری کردم. در ادامه مرد موتورسوار که بعد از ربودن کودک و زن جوان را به سعادت آباد برده بود نیز تحت محاکمه قرار گرفت.
در پایان جلسه قضات برای صدور حکم متهمان وارد شور شدند.
منبع: ایران
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اخبار حوادث
آدم ربایی
مادر باران
او گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۰۰۷۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصاص یک زن و ۲ مرد در زندان
به گزارش خبرنگار جامجم، یک زن متهم به قتل، سه مرد قاتل و یک مرد آزارگر از روز سهشنبه چهارم اردیبهشت امسال به سلول انفرادی زندان قزلحصار کرج منتقل شدند. شهناز اولین
زندانی محکوم به قصاص بود، او شامگاه هفتم اسفند سال ۱۴۰۰، زن ۷۰ ساله همسایه برادرش را به انگیزه سرقتهای طلاهایش به قتل رسانده بود. وقتی دخترپیرزن برای آوردن غذا برای مادرش به یکی از محلههای
تهران رفته بود، با جسد او روبهرو شد. در تحقیقات معلوم شده بود که
مقتول در زمینه رمالی فعالیت داشته و افراد زیادی به خانهاش میآمدند. در این تحقیقات همسایه دیگر مقتول به اداره پلیس رفت و اعلام کرد؛ چند شب قبل صدای همسایه دیگرشان را شنیده که عروس آنها شهناز پشت خط تلفن بوده که موقع حرف زدن به وی میگفته پیرزن همسایه را او کشته و مقتول هر شب به خوابش میآید و کابوس میبیند. همین باعث دستگیری شهناز و در ادامه اعتراف او به قتل شد. متهم زن در جلسه محاکمهاش که در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، گفت: با نامادریام اختلاف زیادی داشتم، زندگیام را نابود کرده و از او کینه داشتم. مقتول، همسایه خواهرشوهرم بود، چون در زندگی و کارم دچار مشکل شدهبودم به خانه زن رمال میرفتم و نسخه حل مشکل میخریدم. آن روز مواد مصرف کرده و حالم خوب نبود. میخواستم نامادریام که عامل مشکلاتم بود را بکشم که نفهمیدم چطور سمت خانه زن رمال رفتم که نسخهها را بگیرم. تحت تاثیر مواد مخدر کنترلم را از دست دادم و او را به جای نامادریام ابتدا با چاقو زخمی و بعد با دستانم خفهاش کردم. النگوهایش را همراه انگشتر، زنجیر و پلاک سرقت کردم و بعد آنها را فروختم. هر شب خواب مقتول را میدیدم و هنوز هم عذاب وجدان دارم. دومین زندانی محکوم به قصاص فرید بود. او هفتم مهر ۱۴۰۰ به اتهام قتل مردی در جنوب تهران بازداشت شده بود. وی مدتی بعد از دستگیریاش در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و در جلسه دادگاه گفت: آن دعوا را دوستان دیگرم آغاز کرده بودند. من به قصد میانجیگری و پایان دادن به دعوا وارد ماجرا شدم اما خودم گرفتار شده و با ضربه چاقو، ناگهان مرد جوان را زدم که باعث مرگ وی شد. اما سومین زندانی محکوم به قصاص، مردی میانسال به نام شهرام بود. او همسر دوم خود را بیستوهشتم فروردین ۹۹ در جریان اختلاف و درگیری خانوادگی به قتل رسانده و زندانی شده بود. وی در جلسه محاکمه پشیمان بود و گفت: من و همسر دومم مدتی بود با هم بگومگوهای خانوادگی پیدا کرده و دعوا و درگیری داشتیم. آن شب دوباره دعوایمان شد که با هم درگیرشده و او را کشتم. حکم قصاص او نیز بعد از تایید در دیوانعالی کشور به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شده بود. همچنین چهارمین زندانی محکوم به قصاص، مهرداد بود او پنجم شهریور سال ۹۵ مردی را در جریان یک نزاع خیابانی در جنوب غرب تهران با ضربههای چاقو به قتل رسانده بود و در جلسه محاکمه در دادگاه کیفری یک استان تهران نیز گفت: قصد قتل مرد جوان را نداشته اما در آن دعوا با دوستانم همراه شده و میخواستم او را بترسانم برود که نشد و چاقو به او اصابت کرده و باعث مرگش شد. اما زندانی پنجم، مرد تبعه افغانستان بود. او بهار سال ۹۳ پسر نوجوانی را فریب داده و به بهانه اینکه میخواهد وسایل بازی ورزشی ازجمله توپ فوتبال به او بدهد تا بازی کند وی را به خانهاش کشانده و مورد آزارواذیت شیطانی قرار داده بود. سرانجام بعد از محاکمه در دادگاه کیفری یک استان تهران حکم اعدام گرفت که پرونده او نیز بعد از تایید حکم به اجرای احکام ارسال شد. این پنج زندانی سحرگاه دیروز به محوطه زندان قزلحصار کرج منتقل شدند. این در حالی بود که التماسهای شهناز به دختر مقتول، فرید به والدین پسر کشتهشده در دعوا، التماسهای شهرام نیز به خواهران و برادران همسرش بینتیجه ماند و این سه نفر یکی پس از دیگری قصاص شدند اما وقتی نوبت به اجرای حکم قصاص مهرداد رسید، معلوم شد والدین مقتول به زندان نیامدند که حکم او موقتا متوقف شد. حالا نوبت به بصیر مرد اعدامی رسیده بود تا حکم اعدامش اجرا شود اما مسئولان ناظر حکم، وقتی متوجه شدند او توبهنامه نوشته برای بررسی وضعیت این توبهنامه حکم او را متوقف کردند.