Web Analytics Made Easy - Statcounter

صراط:

در گزارش زیر روایتی جالب از دیدار خانواده شهدای مدافع حرم با سردار سلیمانی را به نقل از تسنیم می‌خوانید.

مدافع حرم حضرت زینب (س) علیرضا بریری در۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۹۵ در منطقه خانطومان سوریه حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.پیکر او در شرایطی بود که مانند تعدادی دیگر از شهدا امکان آوردن به عقب وجود نداشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سرانجام پیکر این شهید عزیز که اهل استان مازندران بود پس از حدود سه سال که از شهادتش می‌گذشت در منطقه خان طومان تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.

آنچه می‌خوانید روایت همسر این شهید است از دیدار با حاج قاسم سلیمانی.

«بعد از شهادت همسرم خیلی دوست داشتم سردار سلیمانی را ببینم. همه خانواده‌های شهدای مازندران احساس مرا داشتند. برای همین درخواست کردیم سردار به مازندران بیایند. مدتی بعد مراسمی در بابل ترتیب دادند تا حاج قاسم برایمان سخنرانی کنند. خیلی خوشحال بودیم. در شهر همه جا عکس‌های سردار را نصب کرده بودند.

آن روز بعد از سخنرانی حاج قاسم به خانواده‌ها اطلاع دادند به نماز خانه سالن بروید. آنجا برای همه خانواده تک تک میزی گذاشته بودند. سردار چند دقیقه سر میز هر خانواده می‌نشست. چهره حاج قاسم از نزدیک به قدری پر صلابت بود که انگار نمی‌شد مستقیم در چشم هایشان نگاه کرد. در عین حال بسیار بسیار صمیمی بودند.

به میز ما رسیدند، پسرم که حدود ۶ سال داشت از ایشان خواست هدیه‌ای به او بدهد. سردار یک انگشتر به پسرم داد، اما وقتی دید انگشتر برایش بزرگ است با ناراحتی بچه گانه به سردار پس داد و گفت این انگشتر بزرگانه است من انگشتر بچگانه می‌خواهم. سردار انگشتر را گرفت و خندید، همه خندیدند. اما حاج قاسم مجدد انگشتر را به او داد و قرار شد وقتی پسرم بزرگ شد آن را به او بدهم. اما خب برای همه جالب بود، چون تا به حال کسی انگشتر سردار را پس نداده بود.

پسرم سردار را می‌شناخت. همیشه تصویر حاج قاسم را نشانش می‌دادم و می‌گفتم این مرد خیلی قوی است او فرمانده بابایی بوده و ما را خیلی دوست دارد.

سپس از حاج قاسم خواستم نوشته‌ای برای ما بنویسند. سردار پرسید برای خودتان بنویسم یا محمد امین. گفتم برای هر دو. تصویر شهید بریری روی میز مقابل سردار بود. سردار موقع نشستن نگاه زیر چشمی‌ای به عکس شهید کرد، نگاهی که همان وقت هم برای ما سوال برانگیز شد.

همسر من دو سال و چند ماه پس از شهادت پیکرش از سوریه برگشت و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. جالب است بگویم همسرم روز ۱۷ دی ۹۷ به خاک سپرده شد. با خودم فکر می‌کنم شاید سردار می‌دانسته روز تدفین او هم هم زمان می‌شود با روز تدفین شهید بریری.

وقتی حاج قاسم شهید شد من جایی بودم که دسترسی به تلویزیون نداشتم؛ خبر شهادت حاج‌قاسم را به من پیامک دادند؛ وقتی خبر را خواندم وارد شبکه‌های اجتماعی شدم و دیدم خبر شهادت ایشان در تمام کانال‌های خبری و گروه‌ها درج شده است. داغ بزرگی بود و شوکه شدم. سردار به واقع بعد از شهدایمان پشت و پناه خانواده‌های شهدای مدافع حرم بودند. اما از طرفی شهادت حق ایشان بود. به قول همسرم یک پاسدار ۳۰ سال وقت دارد شهید شود. یعنی زمانی که در سپاه حضور دارد و سردار سلمیانی  واقعا حیف بود به شهادت نرسد.

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: حاج قاسم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۲۲۲۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابی‌ثانی

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد، شهید محمد سهرابی ثانی ۳۰ شهریور ۱۳۶۳ در خانواده‌ای مومن و متدین در روستای مله آبگاوان از توابع بخش موگرمون شهرستان لنده در استان کهگیلویه وبویراحمد دیده به جهان گشود.
خانواده‌ای کاملاً مذهبی که از راه کشاورزی و دامداری امرار معاش می‌کردند پدر و مادر سعی می‌کردند با کسب روزی حلال فرزندشان را بزرگ کنند تا سختی‌های روزگار هیچ گاه از ذهن فرزندانشان پاک نشود و خود ساخته و با اراده قوی و بردبار بزرگ شوند. یارو یاور پدر محمد از همان کودکی یار و یاور پدر بود و در کار‌های کشاورزی و دامداری پدر را یاری می‌کرد، از همان کودکی علاقه شدیدی به درس و تحصیل داشت و دوران ابتدایی را در مدرسه مله آبگاوان گذارند و بنا به ضرورت جهت امر تحصیل به شهرک سرآسیاب لنده مهاجرت کردند. شهید محمد سهرابی ثانی دوران راهنمایی را در مدرسه شهید ثانی لنده با موفقیت به پایان برد و همزمان با پایان امتحانات خردادماه به واسطه فقر مادی حاکم برخانواده به شهرستان بوشهر می‌رفت تا با کار در گرمای طاقت فرسا و هوای شرجی این شهر درآمدی برای خود و خانواده اش از طریق کارگری به دست آورد و خانواده رنج و سختی کمتری متحمل شوند. شهید باتوجه به عشق و علاقه‌ای که به رشته میکانیک داشت راهی دبیرستان کارو دانش خوارزمی شد تا دیپلم خود را در این رشته بگیرد. ورود به سپاه وی پس از سال‌ها فعالیت در بسیج و عضویت فعال این نهادانقلابی با توجه به فعالیت‌ها و حضور مداومش در برنامه‌های فرهنگی و مذهبی در مسجد در تاریخ ۳۰ شهریورماه ۱۳۸۴ با شرکت در آزمون ورودی سپاه پاسداران به عضویت تیپ ۴۸ فتح درآمد تا در نهادی منسجم‌تر و مقدس‌تر به میهن خود خدمت کند. درس در کنار جنگ این شهید والامقام پس از حضور در سپاه پاسداران راهی دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج در رشته کارشناسی حسابداری شد تا شوق و ذوق به علم را بنا به تاکید رهبرش در خود بارور کند. وی سال‌های زیادی را با مشقت و سختی تحمل کرد تا سرپناهی برای خانواده اش بسازد که بعد از تکمیل منزل پدر با خاطری آسوده زندگی خود را ادامه دهد. شهید عاشق سپاه و بسیج بود وهمیشه می‌گفت: بسیج و سپاه دو بدنه تفکیک ناپذیرند و عزت و اقتدار ما را این دو و نیرو‌های مسلح ما به ارمغان می‌آورند. علاقه به خانواده او علاقه شدیدی به خانواده داشت و مرتب همه اعضای خانواده را به دیدار از آشنایان و انجام صله‌ی رحم دعوت و ترغیب می‌کرد وی همیشه عاشق کارش بود به طوری که وقتی می‌خواست به یاسوج برود طوری برنامه ریزی می‌کرد که تا قبل از ساعت هفت صبح درمحل کارش حاضر شود. نحوه شهادت شهید محمد سهرابی ثانی و سایر همرزمانش در تیپ ۴۸ فتح باتوجه به ماموریتی که داشتند عازم جبهه شمالغرب ایران اسلامی با هدف مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در منطقه جاسوسان شدند. در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ پس از وارد کردن ضربات سنگین به کومله‌ها و گروهک تروریستی پژاک در کمین نیرو‌های دشمن قرارگرفتند. ساعت ۶ صبح همان روز جاسوسان از ناحیه سینه و پهلو وی را مورد اصابت تیر قرار دادند و او به فیض عظیم شهادت نایل آمد. دقایقی بعد نیز دوست و همسنگرش شهید آیت صدیقی نژاد نیز به فیض عظیم شهادت نایل آمد و هر دو دست در دست هم به سوی معبود خویش شتافتند. سخن هم رزم: قاسمی از همرزمان شهید سهرابی ثانی می‌گوید: شب عملیات شروع شده بود محمد در میانه راه که داشت می‌رفت پیامکی برای من و چندنفر دیگر از دوستانمان فرستاد که به این شرح بود: (ضمن خسته نباشید از همه شما دوستانم طلب حلالیت می‌کنم) صبح روز بعد وقتی خبرشهادتش را شنیدیم فهمیدیم که شب هنگام فرشتگان به وی و سایر شهدای این عملیات نظر و توجه خاص داشته اند.  از زبان برادر شهید: شهیدعلاقه زیادی به ورزش فوتبال و فوتسال داشت و در کنار این دو علاقه‌ای زیادی نیز به ورزش‌های رزمی به خصوص کاراته و تکواندو داشت و دارنده چندمدرک در این دو رشته رزمی بود. به هرحال اگر فداکاری‌های شهید محمد سهرابی ثانی و سایر شهدای حریم امنیت ایران اسلامی نبود امروز ما طعم امنیت و آرامش را به این راحتی نمی‌چشیدیم و خدا می‌داند چه سرنوشت تخلی در انتظار ما بود. این شهید بزرگوار ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۰ بر روی دستان مردم مومن و ولایتمدار شهرستان لنده تشییع و در گلزار شهدای شهرک سرآسیاب لنده در جوار سردار رشید سپاه اسلام شهید جان محمد کریمی آرمید تا مقبره اش زیارتگاهی باشد برای دلدادگان شهید و شهادت.

دیگر خبرها

  • ماجرای دریافت انگشتر مقام معظم رهبری توسط یک کارگر
  • ماجرای دریافت انگشتر رهبر انقلاب توسط یک کارگر
  • خانوادهٔ شهید «نسیم افغانی» شناسایی شد
  • مردمی کردن بازسازی عتبات، ایده‌ شهید حاج قاسم سلیمانی بود
  • یادواره شهید دانشجو در روستای داربیدخون
  • یادواره شهید دانشجو در خانوک
  • نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابی‌ثانی
  • یادواره سردار شهید سیدمعروف ایرانی در صومعه سرا
  • به سردار سلیمانی گفتم اسارت شما هزینه زاست، به‌دست دشمن بیفتید چه؟
  • خاطره شنیده نشده از حاج قاسم