Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر با عنوان «ویروسِ کِرونا؛ وِیروسِ اِیدئولوژی» نوشته اسلاوی ژِیژک است که به کوشش سید مجید کمالی، پژوهشگر فلسفه ترجمه شده است:

درباره اپیدمی کرونا پیش از این بسیار نوشته شده. من به عنوان مشاهده گری نامتخصص، با دسترسی بسیار محدود به داده‌ها، چه می‌توانم بیافزایم؟ اما شاید این سوال را باید بپرسیم: کجا داده‌ها به پایان می رسند و کجا ایدئولوژی آغاز می‌شود؟

نخستین معمای آشکار: مناطقی خاص، در حال تجربه اپیدمی‌هایی به مراتب سهمگین‌تر از ویروس کرونا هستند؛ روزانه هزاران نفر در اثر عفونت‌هایی دیگر می‌میرند، خوب، چرا چنین دلمشغولی و وسواس فکری درباره این ویروس در کار است؟ نیازی به بازگشت و ارجاع به بیماری همه گیر سال‌های ۱۹۲۰ - ۱۹۱۸، معروف به «آنفولانزای اسپانیا» نیست؛ بیماری ای که دست کم ۵۰ میلیون نفر را قربانی کرد: تنها در همین فصل، آنفولانزا ۱۵ میلیون آمریکایی را آلوده کرده، حداقل ۱۴۰ هزار نفر در بیمارستان بستری و بیش از ۸ هزار و ۲۰۰ نفر جان باخته اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ماجرای کرونا، آشکارا پارانویایی نژادپرستانه در کار است به خاطر بیاورید همه این اوهام مربوط به پیرزن‌های چینی در ووهان، کثیف، در حالی که مارهای زنده را پوست می‌کنند و سوپ خفاش را می‌بلعند. … امروز، شهری بزرگ در چین، به احتمال یکی از ایمن ترین مناطق جهان است.

ووهان، آینده ماست؟

اینجا پارادوکسی به مراتب عمیق‌تر در کار است؛ جهان، هرچه متصل و ارتباط یافته تر باشد، فاجعه‌ای محلی، بیشتر می‌تواند ترسی عالم گیر و سرانجام فاجعه‌ای به بار بیاورد. در بهار سال ۲۰۱۰، ابر ناشی از فوران آتشفشانی جزئی در ایسلند (در اصل، آشفتگی ای مختصر در مکانیسم پیچیده زندگی روی زمین) منجر به توقف ترافیک هوایی در بخش اعظم اروپا شد.

این ماجرا، یادآور این واقعیت است که آدمی با وجود توان شگفتش برای تحول و تغییر طبیعت، تنها گونه‌ای جاندار در میان دیگر انواع در سیاره زمین است. اگر انفجاری چنین مختصر، توانسته تأثیراتی به این اندازه فاجعه آمیز در جامعه و اقتصاد داشته باشد، علتش، توسعه تکنولوژیکی ماست (مسافرت هوایی): یک قرن پیش اگر بود، شاید کسی از وجود چنین فورانی با خبر نمی‌شد. تکنولوژی از یکسو، وابستگی ما را به طبیعت کمتر می‌کند و از سویی دیگر، وابسته‌تر به بلهوسی‌ها و دمدمی مزاج بودنش.

همین نکته درباره شیوع ویروس کرونا هم صادق است؛ اگر این ماجرا پیش از اصلاحات دنگ شیائوپنگ اتفاق افتاده بود، به احتمال حتی چیزی نمی‌شنیدیم. حال، چگونه می‌توان علیه ویروسی مبارزه کرد که خود را چونان صورتی نامرئی از حیات انگلی که مکانیسم دقیق آن به نحوی بنیادی ناشناخته مانده تکثیر می‌کند؟ یک چیز مسلم است؛ انزوا، دیوارهای جدید و قرنطینه‌های تازه کاری از پیش نمی‌برند. قسمی همبستگی کاملاً بی قید و شرط و واکنشی هماهنگ در سطحی جهانی ضرورت دارد؛ صورتی نوین از چیزی که قبلاً کمونیسم نامیده می‌شد.

اگر همت خود را در این مسیر نیاوریم، شاید ووهان تصویری بدهد از شهری درآینده ما. بسیاری از «دیستوپی» ها قبلاً آینده‌ای مشابه را تصور کرده اند: بیشتر اوقات در خانه ماندن، کار کردن از طریق رایانه، برقراری ارتباط به کمک ویدئو کنفرانس، ورزش کردن روی یک دستگاه در گوشه‌ای از دفتر خود، و تحویل گرفتن مواد غذایی در خانه ….

توانِ زمان مرده

با این حال، در پس این چشم انداز کابوسناک، منظری رهایی بخش و غیر منتظره پنهان است. باید اعتراف کنم که در چند روز گذشته، در رؤیای بازدید از ووهان بوده ام. این خیابان‌های نیمه‌رهاشده در یک کلان شهر مراکز شهری معمولاً شلوغ و سرزنده که حالا به شهر ارواح می‌مانند، فروشگاه‌هایی با درهای باز و بی مشتری، تک و توک رهگذر یا خودرویی، افرادی با ماسک‌های سفید، آیا تصویری از جهانی نامصرف گرا که اتفاقاً با خودش در صلح و آرامش است، به دست نمی‌دهد؟

زیبایی سودازده خیابان‌های شانگهای یا هنگ کنگ مرا به یاد برخی فیلم‌های قدیمی پساآخرالزمانی مثل «در ساحل» می‌اندازد؛ این فیلم شهری را نشان می‌دهد که بیشتر مردمش ناپدید شده اند تخریب و نابودی خیره کننده‌ای در کار نیست؛ تنها، جهان، دیگر در دسترس نیست، دیگر در انتظار ما نیست، دیگر ما را نمی‌نگرد، ما را دیگر نمی‌جوید … حتی ماسک‌هایی که همین معدود رهگذر به صورت زده اند، برایشان خوش آمدگوییِ بی نام و نشان فراهم می‌آورد و از فشار اجتماعی، رهایی شأن می‌دهد.

بسیاری از ما فراز پایانی مشهور از مانیفستِ موقعیت گرای دانشجویان در سال ۱۹۶۶ را به یاد داریم: «زندگی کنید بدون هدر دادن لحظه‌ای، لذت ببرید بی هیچ قید و بندی» اگر فروید و لاکان یک چیز به ما آموخته باشند، این است که این قاعده مثالی مطلق از دستور و حکمِ فراخود / ابرمن، چه همان طور که لاکان آن را به خوبی نشان داده است، فراخود ذاتاً حکمی مثبت برای لذت بردن است، نه کنشی منفیِ منع کردن دستورالعملی برای بلا و فاجعه است: میل شدید به پر کردن هر لحظه از زمان مختص به ما، به ناگزیر به یکنواختیِ خفقان آوری می‌رسد.

زمان‌های مرده زمان‌های کناره گیری و پس نشستن، همانی که رازورزان کهن، رهایی/ وارستگی(Gelassenheit ) می‌خواندند برای احیای تجربه ما از زندگی مهم هستند و شاید، بتوان امیدوار بود که یکی از نتایج ناخواسته این قرنظینه های ناشی از ویروس کرونا در شهرهای چین این باشد که برخی افراد، دست کم، از زمان‌های مرده شأن برای رها کردن خود از فعالیتی شدید و اندیشیدن به (نا) معنای وضعیتشان بهره بگیرند.

سویه شرم

من از خطر افشای افکارم، کاملاً آگاهم. نکند من دارم دیدگاهی نظری را از موضعی بیرونی و از ساحل امن و پناهگاهی که در آن هستم، بر این قربانیان فرا می‌افکنم و از این طریق بی شرمانه به رنج آنها مشروعیت می بخشم؟ هنگامی که شهروندی ماسک زده در ووهان در جستجوی دارو و مواد غذایی از خانه اش خارج می‌شود، بدیهی است که هیچ اندیشه ضد مصرف گرا در سر ندارد؛ جز وحشت، خشم و ترس چیزی در او نیست. دعوی ام صرفاً این است که حتی حوادث دهشتناک می‌توانند نتایج مثبت پیش بینی نشده‌ای به دنبال داشته باشند.

کارلو گینزبورگ اظهار داشته که، واقعیتِ شرم داشتن از کشور خود، دوست نداشتنش، می‌تواند نشانه‌ای حقیقی از تعلق داشتن به آن باشد. ممکن است برخی از اسرائیلی‌ها این شجاعت را بیابند از سیاستی که نتانیاهو یا ترامپ از طرف آنها و به نام آنها دنبال می‌کنند، احساس شرم کنند، البته نه شرم از یهودی بودن خود، بلکه برخلاف، شرم دارند از آنچه که سیاست اسرائیلی در کرانه باختری از با ارزش‌ترین میرات یهودیت پدید می‌آورد. شاید برخی بریتانیایی‌ها باید این شجاعت را پیدا کنند که از رؤیای ایدئولوژیکی که برگزیت را برای آنها به ارمغان آورد، شرم کنند.

با این حال، برای مردم ووهان زمان، زمانِ احساس شرم و ننگ نیست، بلکه زمان جمع آوردنِ شجاعت و دوام آوردن صبورانه در مبارزه شأن است. در چین افراد شایسته تحقیر، تنها آن کسانی اند که در عین حال که از خود به شدت محافظت می‌کنند، به شکل رسمی و اداری این اپیدمی را کم اهمیت و ناچیز نشان دادند و همچون رفتار مقامات اتحاد جماهیر شوروی در مورد چرنوبیل عمل می‌کنند؛ آنها در حالی که خانواده‌های خودشان را بلادرنگ تخلیه می‌کردند، مدعی بودند هیچ خطری در کار نیست. یا دولتمردان عالی رتبه‌ای که در برابر مردم، گرمایش جهانی را انکار می‌کنند، اما در نیوزلند خانه می خرند یا در کوه‌های راکی، جان پناه برای بقا می‌سازند، اما کسانی که باید واقعاً شرمنده باشند، همه ما در سرتاسر جهان هستیم که به قرنطینه کردن چینی‌ها می‌اندیشیم.*

*منبع: BIBLIOBS

کد خبر 4868831

منبع: مهر

کلیدواژه: اسلاوی ژیژک ویروس کرونا ویروس کرونا سیدهادی خسروشاهی کنفرانس بین المللی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی معرفی کتاب پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات مسجد رادیو گفتگو مرکز فرهنگی شهر کتاب مهدی گلشنی معرفی نشریات برنامه چراغ مطالعه حوزه علمیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۱۲۵۸۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«مه مغزی» عارضه جدید کرونا

به گزارش قدس خراسان، سرفه‌های خشک، تنگی نفس، تب، کاهش اکسیژن خون و گاهی مرگ، سناریو تلخی بود که در دسامبر ۲۰۱۹ در ووهان چین برای جهان نوشته شد و همه را درگیر کرد؛ اما این همه ماجرا نبود و با پایان همه‌گیری این بیماری مرگبار، حالا در میان روزمرگی‌هایمان شاهد تنگی نفس و سرفه‌های خشک روح و روانمان هستیم که بی‌صدا در گوشه‌ای از زندگی خزیده‌اند، گاه مضطرب و دستپاچه، گاه افسرده و زمانی گیج و منگ روی پاهایی لرزان، جسم خسته و بی‌جانشان را جابه‌جا می‌کنند و حتی در خواب هم آرام و قرار ندارند و با کابوس‌های شبانه درگیرند. عواقبی که بیشتر از همه گریبانگیر کادر درمان خط مقدم مبارزه با کرونا شد.

تأثیرات روحی- روانی کرونا بر کادر درمان پررنگ‌تر از بقیه بود

یک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این باره به خبرنگار ما می‌گوید: اگرچه استرس شغلی در همه مشاغل وجود دارد؛ اما در حرفه‌هایی که با سلامتی انسان‌ها مرتبط هستند، این موضوع اهمیت و فراوانی بیشتری پیدا می‌کند. هرچند کادر درمان، نقش مهمی در حفظ و بهبود سطح کیفی مراقبت‌های بالینی و سلامت جامعه ایفا می‌کند؛ اما این قشر از جامعه به اقتضای وظایف شغلی و شرایط خاص محیط کار در مواجهه با تهدیدهایی هستند که می‌تواند با اعمال فشارهای شدید روانی، سلامت آن‌ها را در ابعاد مختلف جسمانی، روانی و اجتماعی به مخاطره انداخته و موجب تضعیف عملکرد کاری آنان شود.

۶۰درصد کادر درمان در برخی از جوامع، از فرسودگی شغلی رنج می‌برند

دکتر زنیره سلیمی اضافه می‌کند: شیفت‌های کاری فشرده و زیاد، مشاهده رنج و مرگ بیماران، استرس ناشی از بیماری، تصمیم‌گیری‌های بالینی دشوار، مسئولیت‌های حرفه‌ای و مراقبت از بیماران از جمله شایع‌ترین عوامل استرس‌زایی هستند که پرسنل، روزانه در محیط‌های بیمارستانی و درمانی با آن روبه‌رو می‌شوند و گاهی سلامت روان آن‌ها را به مخاطره می‌اندازد و گاهی عملکردشان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

وی با بیان اینکه به دلیل استرس مزمن در این افراد، ریسک بالای بروز اضطراب و فرسودگی شغلی نیز برای آن‌ها در درازمدت محتمل است، عنوان می‌کند: بر اساس مطالعات صورت گرفته، مشخص شده حدود ۶۰درصد کادر درمان در برخی جوامع از فرسودگی شغلی رنج می‌برند.

این روان‌پزشک یادآور می‌شود: چنین حوادث تروماتیکی، می‌توانند احساس امنیت افراد را کاهش دهند، واقعیت مرگ را به آن‌ها یادآوری کنند و عوارض مضری بر سلامت روان افراد داشته باشند.

سلیمی متذکر می‌شود: علائم و اثرات روان‌شناختی منفی این همه‌گیری از جمله اختلال استرس پس از سانحه، اضطراب، افسردگی، ترس، استرس و مشکلات خواب، فرسودگی شغلی و تغییر عملکرد روزانه در کادر درمان بسیار شایع بود. همچنین برخی ویژگی‌های اختصاصی کووید۱۹ مانند همراهی آن با بیماری شدید و مرگ و میر، قدرت سرایت بالا و اینکه بسیاری از مبتلایان بدون علامت هستند، زمینه‌ساز افزایش اضطراب سلامتی در افراد بود.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان اینکه کادر درمان به ویژه جزو گروه‌های آسیب‌پذیر در این دوران بی‌سابقه بودند، می‌گوید: این افراد به دلیل افزایش احتمال تماس با ویروس در محیط بالینی، در خطر بالاتری برای ابتلا به عفونت بوده و ترس زیادی از انتقال آن به اعضای خانواده و عزیزانشان داشتند. سایر عوامل استرس‌زا شامل اضطراب سلامتی، طولانی شدن زمان قرنطینه، ناامیدی، نگرانی، درماندگی، خستگی، کمبود لوازم محافظتی، اطلاعات ناکافی و آگاهی محدود از این ویروس، شایعات مختلف در سطح جامعه، ابهام و غیرقابل پیش‌بینی بودن شرایط، مسائل مالی، باورهای منفی درباره واکسیناسیون و انگ ناقل بودن منجر به کاهش سلامت روان و افت کیفیت زندگی کاری کادر درمان شد.

سلیمی خاطرنشان می‌کند: در کل می‌توان گفت نگرانی از ابتلا به بیماری و مرگ یا انتقال بیماری به خانواده، فشار کاری زیاد، شیفت‌های متناوب و ساعت کاری زیاد، نگرانی از کمبود وسایل محافظتی، فشار فیزیکی ناشی از تجهیزاتی مانند ماسک، شیلد و گان، محدود شدن استقلال و دستورالعمل‌هایی که موجب افزایش کار و نبود فراغت و مرخصی برای آن‌ها می‌شد، نگرانی از ناتوانی در انجام درست کارها، مواجهه با خشم و پرخاشگری بیماران و خانواده‌هایشان، مواجهه با مرگ بیماران و سوگواری خانواده‌ها، تنش و نگرانی در مورد مدیریت امور خانواده، مواجهه با انگ بیماری و طرد شدن به خاطر کار در محیط پرخطر، همه و همه موجب فشار مضاعف روانی بر کادر درمان شد تا جایی که هنوز هم با گذشت چند سال از همه‌گیری کرونا برخی افراد درگیر مشکلات روحی ناشی از آن هستند. به خصوص افرادی که سوگوار شدند و عزیزانشان را از دست دادند؛ چراکه اغلب در آن شرایط امکان برگزاری مراسم عزاداری به صورت کامل وجود نداشت و این افراد سوگ حل نشده دارند و برخی همچنان به ما مراجعه می‌کنند و تحت درمان هستند.موضوع سوگ پایان نیافته و تبعات آن در کادر درمان خیلی پررنگ‌تر بود.

بروز اختلال شناختی در ۴۵ درصد افرادی که کرونا را تجربه کردند 

وی متذکر می‌شود: اختلالات شناختی ناشی از کرونا یکی از تبعات این بیماری بود. ویروس کرونا می‌تواند تأثیرات مخربی روی مغز انسان داشته باشد به طوری که سبب مشکلات حافظه، تمرکز، نقص توجه و سایرعملکردهای شناختی مغز می‌شود. این مشکلات شناختی حتی در افرادی که بیماری خفیف کووید را تجربه کردند نیز دیده می‌شود.

سلیمی ادامه می‌دهد: در ۴۰ تا ۴۵ درصد افرادی که مبتلا به کرونا شدند، اختلال شناختی بروز کرده و ۲۷ درصد افرادی که دچار این بیماری شدند، عملکرد حافظه و توان مغزیشان به وضوح دچار افت شده است. این اختلال در برخی بیماران بهبود یافته شدید بوده به طوری که پس از مدت‌ها هم که دوباره مورد بررسی قرار گرفتند، تغییر چندانی در عملکرد شناختی آن‌ها رخ نداده بود.

این استاد دانشگاه تشریح می‌کند: اختلالات شناختی طیف وسیعی دارد و از یک مشکل کوچک در حافظه و تمرکز و نقص توجه تا بیماری‌های سنگین و جدی مانند آلزایمررا در بر می‌گیرد. در واقع افرادی که به کووید مبتلا می‌شدند به خصوص افراد جوان، وقتی پیش ما می‌آمدند، اظهار می‌کردند حافظه‌شان مثل قبل نیست و نمی‌توانند تمرکز کافی در انجام کارها داشته باشند.

بروز اختلال خواب در ۷۰ درصد افراد 

این روان‌پزشک اضافه می‌کند: بیماری کرونا عملکرد اجرایی مغز را تحت تأثیر قرار داده؛ یعنی علاوه بر تأثیر مستقیمی که ویروس بر سلول‌های مغز ‌گذاشت، اختلال خوابی که ایجاد می‌کرد موجب تشدید اختلال شناختی می‌شد تا ۷۰ درصد بیماران کووید به ویژه در کادر درمان دچار اختلال خواب شدند و با علائم بی‌خوابی، پرخوابی، خواب‌آلودگی‌های روزانه، کابوس‌های شبانه و خواب‌های منقطع به ما مراجعه می‌کنند.

سلیمی تشریح می‌کند: کووید در مناطق مهمی از مغز سبب تسریع پیری سلول‌های مغزی می‌شود و احتمال خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی و عصبی مانند آلزایمر، پارکینسون و سایر بیماری‌های شناختی را افزایش می‌دهد. ما به وضوح دیدیم سالمندان و افرادی که بیماری زمینه‌ای داشتند، دچار اختلالات شناختی جدی و مزمن شدند، به خصوص علائم آلزایمر تشدید شد.

وی می‌گوید: دربیماران آلزایمر مراجعه‌کننده، پس ازهمه‌گیری کووید، عواملی همچون قرنطینه کرونا و کاهش روابط اجتماعی و رفت و آمدهای حضوری، سبب تشدید علائم شناختی شده بود. در افرادی که بر اثر کرونا بستری می‌شدند، مشکلات شناختی خیلی واضح‌تر از بقیه بود.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در ادامه به یکی دیگر از تبعات کرونا اشاره و اظهار می‌کند: کرونای طولانی علائمی شبیه سندرم مزمن دارد و بسیاری از افرادی که کووید را از سر گذراندند، به سندرم خستگی بعد ویروس مبتلا شدند که شامل مجموعه‌ای از علائم است؛ علائم و نشانه هایی که پس از بهبود بیماری کرونا در افراد بروز کرد و آن‌ها را برای هفته‌ها، ماه‌ها و حتی سال‌ها درگیر خستگی و دردهای مزمن، احساس مه‌مغزی، تنگی نفس و اختلال در حافظه و توجه و افسردگی کرد. بروز این نشانه‌ها در خانم‌ها، افرادی که سن بیشتر یا بیماری زمینه‌ای داشتند، بیشتر بود و با استراحت هم برطرف نمی‌شد البته خیلی‌ها با گذشت زمان به تدریج بهبود یافتند.

بروز مه‌مغزی در ۳۰ درصد افرادی که به کووید ۱۹ دچار شده‌اند

سلیمی عنوان می‌کند: حدود ۳۰ درصد افرادی که به کووید۱۹ دچار شده‌اند، یک وضعیت روان‌شناختی طولانی با عنوان مه‌مغزی را گزارش کرده‌اند؛ این اختلال شامل علائم کاهش و ضعف حافظه و مشکل در تمرکز است و توضیحی که بیماران در مراجعه به ما داشتند این بود که انگار وضوح ذهنی‌مان کم شده، فعالیت‌های روزانه را فراموش می‌کنیم، در انتخاب کلمات مشکل داریم و وقتی می‌خواهیم صحبت کنیم، در به یاد آوردن کلمات مشکل داریم. احساس سردرگمی و کند پیش رفتن کارهایی که پیش از این به راحتی و در زمان کمتری انجام می‌شد، آشفتگی افکار، کاهش انرژی، بی‌حسی عاطفی و تغییرات خلق و خو از دیگر نشانه‌های مه‌مغزی است. در واقع مه‌مغزی روی حافظه، تمرکز و عملکرد روزانه فرد اثر می‌گذارد و متأسفانه در برخی افراد هنوز پس از گذشت یکی دو سال از تمام شدن همه‌گیری کرونا همچنان علائم با شدت و ضعف گزارش می‌شود، به ویژه در کادر درمان چون استرس‌های روزانه‌شان بیشتر است.

وی ادامه می‌دهد: ما در گروه روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد چندین مطالعه درخصوص اثرات کرونا بر بروز یا تشدید اختلالات روانی و شناختی داشتیم و نتایجی که بدست آمد، خیلی شبیه نتایج مطالعات بین‌المللی بود. در پژوهشی که داشتیم متوجه شدیم کادر درمانی که در خط مقدم مبارزه با کرونا کار می‌کردند بیشتر در معرض اضطراب کرونا، اضطراب سلامتی، افت کیفیت زندگی، افسردگی و استرس مزمن قرار داشتند. همچنین کادر درمانی که ساعات بیشتر و شیفت‌های متوالی‌تری در بخش‌های کرونا کار کردند، نسبت به افرادی که در بخش‌های کم‌خطرتر فعالیت داشتند، مشکلات روان‌شناختی بیشتری را تجربه کردند. در تمام پرسشنامه‌ها و مصاحبه‌هایی که در این پژوهش انجام دادیم، فرسودگی شغلی کادر درمان نسبت به سایر پرسنل غیر درمان، بسیار بیشتر بود.

خبرنگار: مـعصومـــه مؤمنیــان

معصومه مؤمنیان

دیگر خبرها

  • دو میلیون بریتانیایی هنوز درگیر کرونا هستند
  • عجایب جدید از ویروس کرونا؛ مردی پس از ۶۱۳ روز بیماری درگذشت!
  • مردی که ۶۱۳ روز کرونا داشت، فوت کرد
  • واکسن کرونا باعث پایان فوتبال من شد!
  • تجلیل از خانواده شهدای مدافع سلامت در هفته سلامت
  • آیا تمام مبتلایان به ویروس اچ پی وی به سرطان مبتلا می شوند؟ تفاوت واکسن گارداسیل و پاپیلوگارد
  • چیز‌هایی که فکر نمی‌کنید به کبدتان آسیب بزنند
  • چیز‌هایی که فکر نمی‌کنید به کبدتان آسیب می‌زنند
  • «مه مغزی» عارضه جدید کرونا
  • فیلمی بامزه از متهم اصلی کرونا!