Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-05-03@23:23:41 GMT

کرونا و گل و گلدان و سال 1358

تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۱۸۰۱۱۹

کرونا و گل و گلدان و سال 1358

نادیا دیر آشنا - ساعت 24 - شماربهارها و زمستان هایی که آدمی سپری می کند یادهای تلخ و شیرین را بیشتر و بیشتر می کند و به اندازه ای می رسد که می توان روزهای زیادی را با انها زندگی کرد. اما زمستانی به اندازه زمستان امسال اندوهگین و غم انگیز کمتر یادم مانده است .

این روزها که درخانه ماندن یک تمرین سخت و آموزنده برای همه ایرانی  هاست تا هم سلامتی خودشان را تضمین کنند و هم سلامتی دیگران را به خطر نیندازند .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چندروزی هست من هم درخانه مانده ام. کنجکاوی و یادگیری و باهد ف کمک احتمالی به دوستان و آشنایان موجب شده خبرهای ویروس آدم کش کرونا را از رسانه های اجتماعی و رادیو وتلویزیون دنبال کنم. خبرها ناشاد وغصه دارند و عصبی وکلافه ام کرده بودند.  جوری کلافه شده بودم که  دست ودلم به کار نمی رفت که  دستی به خانه و کاشانه بزنم و به قول ایرانی ها تکانی به خانه بدهم و حال وهوای بهاررا به کاشانه مان بیاورم. ان روز اما به خودم گفتم باید از این کرختی و سستی بیرون بیایم و با احتیاط کامل و رعایت همه نکات ایمنی که خوانده و شنیده بودم از خانه زدم بیرون. فکرش را کرده بودم و نقشه رادرذهنم کشیده بودم که کجابروم . یکسره خودم را به محل گل فروشی رساندم. همان چنددقیقه ای که درگل فروشی بودم سبزی و شادابی و بو و رنگ گلها حالم را خوب کرد و ناخواسته به یاد قدیما و روزگار سپری شده افتادم . گل فروش با سلیقه و فهمیده نیز نکات بهداشتی و ایمنی را رعایت کرده بود که خرسند شدم. همانطور که به گله و گلدانها نگاه می کردم خیالم پرواز کرد و به عقب برگشت.  به 40 سال پیش . به روزهایی که تازه ازدواج کرده بودیم و مثل همه جوانهای آن دوره به ویژه دانشجویان زندگی جمع وجوری داشتیم.  در یک اتاق ۹ متری زندگی می کردیم که حتی جلوی  پنجره اش در بیرون از اتاق  طاقچه هم نداشت ومن  من اززهوارآهنی  پنجره استفاده کرده و زیر گلدانی را  به ان گیر می دادم.درهمان جا ۱۰ تا گلدان گل داشتم و بهرام همسرم مدام می‌گفت ، این گلدانها آخرکارما را می سازند و  یک روزمیاد که نمی توانیم از خواب بیدار شویم چون گاز کربنیک این گلدان‌ها نفس مان را می گیرند.  من هم همیشه  یک جواب آماده داشتم  وبه شوخی می گفتم، این گلدانها برعکس عمل میکنند و نفس مارا تازه و چاق می کنند و سرحال مان می کنند.  خیالم انگار نمی خواست از رفتن بازبماند ، رفت و رفت و به روزی رسید که به یادم آمد درسال 1358 درمیدان ولیعصر کتاب می فروختیم. ماموران شهرداری می خواستند کتاب هایمان را بردارند که با کوله باری از کتاب با شتاب می رفتیم که انها را حفظ کنیم.  همان طور که تو کوچه شقایق می دودیم دیدم  صاحب یکی از خانه ها گل برگ انجیری را اصلاح کرده وگذاشته تو کوچه .  در حال دویدن  یک شاخه را برداشتم و با خودم بردم به خانه. به خانه که رسیدم بیم عطلی  آن را بریدم وچند شاخه شد و گذاشتم تو شیشه اب . چون برگها پلاسیده بودن برگها را بریدم غروب که بهرام امد پس از سلام پرسید این  چوب چیه ؟ منم خندیدم  وگفتم گل برگ انجیریه وخوش و خرم توضیح دادم. گفت ، مگر قول نداده بودی دیگر گلدان اضافه نمی کنی . منم می خندیدم و خوش بودم و می دانستم بهرام بامن دراین باره کنار می اید.   گفت اخر می ترسم یک روز بیام خانه ببینم کف اتاق را شخم زدی و گل کاشتی  . اما مثل همیشه با من کنار امد و نگاهی به گل جدید کرد. صدای گل فروش بود که خیالم را از جستجوی بیشتر بازداشت و به حال برگشتم . پول گلها رادادم و با کمال احتیاط درپرداخت که البته از طرف فروشنده نیزرعایت می شد به خانه برگشتم.  چند ساعتی با گلها سرگرم بودم وآنها را در گلدان ها کاشتم. کرختی از جسمم بیرون امد و با خود گفتم به هرحال این روزها باید سپری شود که می شود.  یادم نرود که بگویم در بالکن آپارتمان از میان سبزی هایی که  کاشته ام  سیر وموسیرها سبز شده اند و هیچ بیشتر از اینکه گل وگیاه در برابر چشمهایم جان می گیرند و بزرگ می شوند مرا شاد نمی کند.  باغبانی یک کار آرامش بخش است.  دراین روزهای سخت و سرد زمستان 1398 باید کاری کنیم که جسم روح مان رنجور و پژمرده نشوند. پیشنهتدم تین است شماهم با هرامکانی که دارید این کاررا انجام دهید.

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۱۸۰۱۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش عالیشاه: نه نه نه نه نه!

به گزارش "ورزش سه"، او که در دقیقه ۸۲ در صحنه‌ای با برایان دابو، بازیکن کنگویی سپاهان رخ به رخ شده بود، دست خود را روی صورت وی گذاشت و با هل دادن دابو کارت قرمز را به جان خرید. این در حالی بود که او ضربه‌ای به دابو وارد نکرده و تنها به هل دادن اقدام کرده بود.

وقتی داور مسابقه کارت قرمز را از جیب خود بیرون آورد عالیشاه، مخالفت جدی با او کرد و حتی قصد نداشت از زمین مسابقه بیرون برود. البته او دقایقی قبل‌تر با یک تنه عجیب سیاوش یزدانی را بدون توپ نقش بر زمین کرده بود و کلاً در طول مسابقه عصبی به نظر می‌رسید.

ویدئو: 331622

شاید شوق پرسپولیس برای گرفتن صدر جدول از استقلال بود که عالیشاه را این‌چنین عصبانی کرده بود به خصوص که آنها در طول مسابقه چند فرصت خوب را برای گلزنی از دست دادند.

عالیشاه که با با وجود مصدومیت خود را به مسابقه رسانده بود از مهمترین بازیکنان پرسپولیس در این فصل محسوب می‌شود و غیبت او در مسابقه بعدی نیز به ضرر سرخ‌ها خواهد بود. این تصاویر واکنش عالیشاه را به تصمیم داور مسابقه، بیژن حیدری نشان می‌دهد.

دیگر خبرها

  • آخرین تصویر ملوک طلوع‌نژاد پیش از فوت/ عکس
  • اعتراف ستاره سابق لیورپول: همیشه مضطرب بودم
  • ژابی باعث اخراج بارسا از گلدان یک چمپیونزلیگ!
  • دیدار با خانواده شهید عباسعلی الماس زاده در نقده
  • نقاب پشت نقاب
  • روش‌های تکثیر گیاه برگ انجیری در خانه
  • واکنش عالیشاه: نه نه نه نه نه!
  • بیرون آوردن پیکر شهدا در شمال نوار غزه
  • توصیه آژانس دارویی اتحادیه اروپا درباره واکسن‌ کرونا
  • موج مهاجرت پرستاران به کشور‌های خلیج فارس