گام مهم دانشمندان سوئدی در درک بهتر مغز انسان
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۱۹۳۱۳۱
محققان "موسسه کارولینسکا"(Karolinska Institutet) سوئد در مطالعه اخیرشان یک گام به درک بهتر مغز انسان نزدیک شدهاند.
به گزارش ایسنا و به نقل از تک اکسپلوریست، مغز انسان یکی از پیچیده ترین اعضای بدن است و همانطور که در کهکشان راه شیری ستارههای بسیاری وجود دارد در مغز انسان نیز سلولهای عصبی زیادی وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طی این مطالعه محققان پروژه تهیه اطلس پروتئین مغز انسان نقشه جدیدی از مغز تهیه کردهاند و به مطالعه تقریبا ۱۹۰۰ آزمایش مغزی که از ۲۷ ناحیه مغز است، پرداختهاند و دادههای مغز انسان را با دادههای مربوط به مغز خوک و موش مقایسه کردهاند.
"ماتیاس اولن"(Mathias Uhlén) استاد گروه علوم پروتئین مؤسسه سلطنتی فناوری سوئد گفت: پیشتر تصور بر این بود که طرح و نقشه مغز بین پستانداران مشترک است اما نقشه جدید ما از مغز تفاوتهای جالبی بین نقشه مغز انسان، خوک و موش را نشان میدهد.
مخچه ناحیهای در قسمت پشت و پایین مغز ، پشت ساقه مغز است. این بخش در مطالعه به عنوان متمایزترین منطقه مغز پدید آمده است. مخچه عملکردهای مختلفی دارد و مسئول کنترل حرکت و هماهنگی وحفظ تعادل است. مخچه مسئول هماهنگکردن حرکات ارادی بدن میباشد. در بخش قدامی، مخچه در مجاورت با بطن چهارم مغزی، پل مغزی و بصل النخاع قرار گرفته و در ناحیهٔ خلفی تحتانی در مجاورت با بخش صدفی استخوان پس سری و در ناحیهٔ فوقانی در مجاورت با چادر مخچهای قرار دارد. به زبان سادهتر مخچه بخشی از دستگاه عصبی است که در پس سر قرار گرفتهاست و شامل دو نیم کره است که با تودهای به نام ورمیس(کرمینه) به هم مرتبط میشوند. مخچه در حفظ تعادل بدن و هماهنگی حرکات، نقش مهمی دارد. مخچه دارای دو بخش سفید و خاکستری است. بخش خاکستری مخچه در بیرون و بخش سفید آن، در درون مخچه قرار دارد. هر نیمه از مخچه، همان طرف بدن را کنترل میکند، از این نظر عملکرد مخچه مغایر عملکرد سایر بخشهای مغز است، زیرا در اکثر موارد، هر قسمت از مغز، بخش مخالف(طرف مقابل) خود را در بدن کنترل میکند. پروتئینهای موجود در مخچه، به ویژه آنهایی که سطح بیان بالایی دارند، با اختلالات روانپزشکی همراه هستند و از نقش مخچه در پردازش احساسات پشتیبانی میکنند.
دکتر "اولینا سوستت"(Evelina Sjöstedt) محقق دانشکده علوم اعصاب موسسه کارولینسکا گفت: یافته جالب دیگر این است که انواع مختلف سلولهای مغزی، پروتئینهای خاصی را با اندامهای محیطی یا خارجی (peripheral organs) به اشتراک میگذارند. به عنوان مثال آستروسیتها، سلولهایی که محیط خارج سلولی موجود در مغز را تصفیه میکنند، تعداد زیادی از انتقال دهندهها و آنزیمهای متابولیک را با سلولهایی در کبد که خون را فیلتر میکنند به اشتراک میگذارند.
آستروسیت(astrocyte) یا آستروگلیا یا اختریاخته، یاختهای گلیایی(پیبانی) و ستاره شکل است که تغذیه و حفاظت یاختههای عصبی را بر عهده دارد. آستروسیتها سلولهای گلیای ستارهشکل در مغز و طناب نخاعی میباشند. آستروسیتها بیشترین نوع سلولهای گلیا هستند. آستروسیت یعنی سلول ستارهای و این نام به درستی شکل این سلول را توصیف میکند. آستروسیتها از اندازه بزرگی برخوردارند و نورونها را تغذیه کرده و از آنها حمایت میکنند و به همراه میکروگلیاها مواد زاید درون مغز را از بین میبرند و در نهایت به صورت مواد شیمیایی از مایع احاطهکنندهٔ نورونها حفاظت میکنند.
گاهی اوقات نورونها به دلایل ناشناختهای از بین میروند یا در اثر ضربهٔ مغزی، عفونت یا سکته مغزی میمیرند. در این هنگام آستروسیتها به همراه میکروگلیا وظیفهٔ پاکسازی و از بین بردن مواد زاید باقیمانده را به عهده میگیرند. این سلولها قادرند در دستگاه عصبی مرکزی حرکت کرده و به هنگام برخورد با یک ماده زاید آن را بلعیده و هضم کنند.
انتقال دهندههای عصبی اغلب به عنوان پیام رسانهای شیمیایی بدن شناخته می شوند. آنها مولکولی هستند که توسط سیستم عصبی برای انتقال پیام بین نورونها یا نورونها به ماهیچهها استفاده میشوند.
ارتباط بین دو نورون در شکاف سیناپسی اتفاق میافتد. در آنجا، سیگنالهای الکتریکی که در طول آکسون حرکت میکنند از طریق انتشار انتقال دهندههای عصبی به مواد شیمیایی تبدیل میشوند و باعث ایجاد پاسخی خاص در نورون گیرنده میشوند. مقایسه سیستمهای انتقال دهنده عصبی در بین گونههای مختلف تفاوتهای واضحی از مغز جانوران و انسان را نشان داد.
دکتر "جان مولدر"(Jan Mulder) رهبر گروه تهیه اطلس پروتئین مغز انسان(Human Protein Atlas) گفت: چندین بخش مولکولی سیستمهای انتقال دهنده عصبی به ویژه گیرندههای عصبی در انسان و موشها متفاوت است و این بدان معنا است که دانشمندان در انتخاب حیوانات برای آزمایش بر روی مغز آنها به منظور درک بهتر بیماریهای روحی و عصبی انسان میبایست دقت کنند چرا که ساختار مغز آنها تفاوتهایی با مغز انسان دارد.
پروژه اطلس پروتئین انسان(Human Protein Atlas) یا (HPA)
برنامه اطلس پروتئین انسان از سال ۲۰۰۳ آغاز شده است و هدف آن نقشه برداری از تمام پروتئینهای بدن انسان که در سلولها، بافتها و اندامها هستند، است. این پایگاه داده همچنین حاوی تصاویر میکروسکوپی ژنها و پروتئینهای منتخب برای نشان دادن توزیع پروتئین در نمونههای مغز انسان و توزیع پروتئین در مغز موشها است.
یافتههای این مطالعه در مجله "Science" منتشر شد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: مغز انتقال دهنده آستروسیت ها مغز انسان نورون ها سلول ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۱۹۳۱۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با این فناوری انقلابی میتوان درون سلولهای سرطانی را مشاهده کرد!
ایتنا - محققان موفق به ابداع فناوری تصویربرداری جدیدی شدهاند که امکان مشاهده درون سلولهای سرطانی به صورت زنده و مطالعه نحوه تعامل آنها با محیط اطراف را فراهم میکند.
این دستاورد میتواند گام مهمی در درک بهتر بیولوژی سرطان و توسعه درمانهای موثرتر باشد.
این فناوری توسط تیمی از دانشگاه ساری انگلستان توسعه یافته که به دنبال مشاهده و مطالعه محتوای چربی یا لیپیدهای موجود در سلولهای سرطانی بوده است. لیپیدها اجزای کلیدی در رشد، تکثیر و متاستاز سلولهای سرطانی هستند.
در این روش، ابتدا سلولهای سرطانی منفرد زنده از محیط کشت استخراج شده و با رنگ فلورسنت رنگآمیزی میشوند. سپس با کمک طیفسنجی جرمی، ساختار دقیق لیپیدهای داخل سلول تعیین میگردد. در نهایت، پژوهشگران قادر به مشاهده تغییرات و تکامل سلولهای سرطانی در پاسخ به تغییرات محیطی خواهند بود.
یوهانا فون گریشتن از دانشگاه ساری میگوید: "مشکل سلولهای سرطانی این است که هیچ دو سلولی شبیه به هم نیستند. همین مسئله طراحی یک درمان مناسب را دشوار میسازد. توانایی مشاهده و مطالعه سلولهای زنده منفرد بسیار هیجانانگیز است."
کارلا نیومن از GSK نیز معتقد است این روش جدید راه را برای مطالعه سلولهای سرطانی با جزئیاتی که قبلا ندیده بودیم، هموار میکند و میتواند درمانهای جدید و هدفمندتری را فراهم آورد.
علاوه بر کمک به درک بهتر سرطان، این فناوری میتواند بینشهای ارزشمندی در مورد چگونگی پاسخ انواع سلولها به پرتودرمانی و تشعشع نیز ارائه دهد. پژوهشگران امیدوارند این دستاورد بتواند به توسعه درمانهای کارآمدتری برای سرطان و حتی سایر بیماریها مانند بیماریهای ایمنی و عفونی نیز کمک کند.
این تحقیقات که با همکاری کالج دانشگاهی لندن، شرکتهای داروسازی GSK، یوکوگاوا و سایکس انجام شده، در مجله Analytical Chemistry منتشر گردیده است.