دلایل ارزش و اهمیت هوشنگ ظریف در موسیقی ایرانی چیست؟+فیلم و صوت
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۰۴۴۱۶
به گزارش خبرنگار ایلنا، هوشنگ ظریف (نوازنده تار، ردیفدان و مدرس موسیقی)، روز شنبه شب هفدهم اسفندماه پس از مدتها مبارزه با بیماری بر اثر ایست قلبی دارفانی را وداع گفت و امروز دوشنبه 19 اسفندماه در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
پیکر هوشنگ ظریف، به دلیل شیوع بیماری کرونا و پرهیز از تجمعات انسانی، بدون برگزاری مراسم در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد و قرار است مراسم ترحیم و گرادمیداشت او در شرایط بهتر برگزار شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زندگی شخصی و هنری زندهیاد هوشنگ ظریف
هوشنگ ظریف زاده ۱۶ آذر ماه سال ۱۳۱۷ و اهل تهران بود. او پس از پایان دوره ابتدایی وارد هنرستان موسیقی شد و از حضور اساتیدی چون موسی معروفی، روحالله خالقی، جواد معروفی و حسین تهرانی بهره برد.
هوشنگ ظریف پس از فارغالتحصیل شدن در سال ۱۳۳۷ به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد و فعالیت خود را به عنوان نوازنده و تکنواز در گروههای مختلفی مانند ارکستر موسیقی ملی و ارکستر صبا آغاز کرد.
زندهیاد ظریف، بهمنماه سال 1378 درباره فعالیتهای هنریاش پس از فارغالتحصیل شدن ازهنرستان موسیقی و فعالیتهای هنری پس از آن، طی گفتگو با مجله «هنر موسیقی» گفته است: «من در سال 1337 از هنرستان بیرون آمدم و قبلش در سال 34 یا 35 در اولین گروهی که کار میکردم خادم میثاق آن را درست کرده بود، یک گروه ارکستر بزرگ، که آنجا ساز میزدم. مرحوم ناصحی هم بودند. قبل از اینها باز خاطرم میآید که مرحوم خالقی ارکستری در تالار فرهنگ درست کرده بودند به من گفتند که کنار مرحوم زرین پنجه بنشینم و یادم هست که این برنامه در فضای باز اجرا میشد و برنامه رنگارنگ اصفهان را اجرا میکردیم. بعداً آقای حق کردار که افسر نیروی دریایی و هم موزیسین و فارغالتحصیل مدرسه عالی بودند، آمدند و رهبری آن ارکستر را به عهده گرفتند و آنجا کار میکردیم، بعد از آن آقای دهلوی هم آمدند، بعد از صبا ارکستر را هدایت کردند که خودشان هم کار میکردند.»
ظریف در دوره عالی هنرکده موسیقی از استاد علی اکبرخان شهنازی ردیف آموخت. او از سال ۱۳۴۲ به مدت ۱۷ سال به تدریس تار در هنرستان موسیقی پرداخت و حسین علیزاده، داریوش طلایی و ارشد طهماسبی شاگردان او هستند.
هوشنگ ظریف طی گفتگویی که در سال 1395 در رسانهها منتشر شده درباره نحوه ترتیب شاگردانش و حمایت از آنها گفته است: «من هیچوقت مانع هرگونه خلاقیت هنرجوها نشدهام. هر کس طرز تفکر و نگاه خودش را دارد و باید داشته باشد. هر وقت مورد مثبتی در مورد شاگرد میدیدم سعی کردم ساده از کنارش رد نشوم. مثلا وقتی دیدم شاگردم مرحون شهریار فریوسفی که متاسفانه خیلی زود فوت شد، کتاب اول هنرستان را در عرض سه ماه زد به آقای دهلوی گفتم این بچه را تشویق کنید و حمایت بشود. خودم هم خیلی حواسم به او بود. بعدها هم که نوازنده بسیار خوبی شد و هر نتی را میدید آنی میزد و چقدر خوب میزد.»
زندهیاد ظریف در ادامه همان گفتگو درباره شیوه آموزش خود و نوازندگیاش گفته است: «خودم هم همانطور یاد گرفته بودم از استادانم. از همان اول به جز ردیف و درسهای دیگر از خودم هم خیلی چیزها میزدم و استادانم نمیگفتند که اینطور نباید بزنی یا هر چیز دیگر.»
هوشنگ ظریف در ادامه به ذکر خاطرهای پرداخته و گفته است: «همه قطعات آقای وزیری را هم با دقت زدم. یادم هست یکبار مرحون آقای پرویز منصوری که معلم خیلی خوب ما بودند، وارد هنرستان که میشوند تعجب کرده بودند و پرسیده بودند که آقای وزیری اینجا چه میکنند؟ بعد میگفت در را باز کردم و دیدم که تو داری ساز میزنی. در واقع با اینکه قطعات اساتید سنتی را میزدی من آن را دوست داشتم، به اجرای قطعات آقای وزیری هم معروف شده بودم. هفتاد سالگی آقای وزیری را آقای دهلوی جشن گرفته بودند که در انجمن ایران و شوروی برگزار شد. من «بندباز» آقای وزیری را اجرا کردم. آقای اسماعیل تهرانی هم با سنتور یکی دیگر از قطعات ایشان را زدند. آقای وزیری نامهای به آقای دهلوی نوشتند. تشویق کرده بودند و گفته بودند که از این دونوازنده جوان حمایت شود و الی آخر. بیست سال بعدش هم در نود سالگی آقای وزیری مراسمی در هتل هیلتون گرفته شد که باز آنجا هم با گروه پایور ساز زدم و رنگ «ناز» و «دخترک ژولیده» را زدیم.»
حسین علیزاده آهنگساز و نوازنده که شاگرد زندهیاد هوشتنگ ظریف بوده درباره نحوه آشناییاش با این استاد موسیقی گفته است: «در دوران کودکی به دبستان حافظ در بازار تهران میرفتم، استاد ظریف آنجا معلم سرود ما بود! قدیم در مدارس درسی وجود داشت به اسم سرود که در آن ساعت بچههای کلاس، آوازهای دسته جمعی میخواندند که معمولا یک موسیقیدان معلمشان بود. استاد ظریف آن موقع معلم سرود ما بودند. بعد از اینکه دوران دبستان طی شد و به هنرستان آمدم، روز اول دیدم که در باز شد و همان ظریفی که در دبستان شاگردش بودم وارد شد. قبل آن لحظه هیجان داشتم که آیا واقعا همان است یا نه که خوشبختانه همان بود.»
حسین علیزاده درباره ویژگیهای زندهیاد ظریف و موفقیت او در زمینه آموزش نیز گفته است: «نکته بسیار مهم این است که همیشه استاد ساز، الگو است. یعنی همانطور که استاد در مقابل شاگرد نشسته است، شاگرد تمام حرکات و تکنیکهای معلم را حتی به صورت ناخودآگاه ضبط میکند. اگر این الگو درست باشد شاگردان هم خوب بار میآیند. مساله مهم این است که تکنیک هوشنگ ظریف در آن زمان همیشه از نظر انگشتگذاری و مضراب زبانزد بود و میشود گفت که سمبل بود و هیچوقت نوازنده خمودهای نبود بلکه نوازندهای بود سوار به ساز و ما در جوانی از این تیپ خوشمان میآمد. همه بچههای هنرستان که سازی غیرتار مینواختند علاقه داشتند که بیایند سرکلاس ما بنشینند و نواختن آقای ظریف را تماشا کنند. ایشان نه تنها زیبا مینواخت، حتی پشت تار زیبا مینشستند و وقتی ساز به دست میگرفتند زیبایی خاصی به همراه حس خوب داشتند. ایشان به دلیل اینکه تکنیکها را خوب وارد بودند، بسیار سخت میگرفتند در صورتیکه بسیار معلم مهربانی بودند؛ اما اصلا نمیشد از دست ایشان در رفت و هیچ چیز را آسان نمیگرفتند و خیلی بر شاگردان سختگیر بودند و وقتی که شاگردی کار میکرد با علاقه تمام وقتش را میگذاشت و با شاگرد کار میکرد و آنها را تشویق مینمود.»
فعالیتهای زندهیاد هوشنگ ظریف در زمینه تولید آثار مکتوب
زندهیاد هوشنگ ظریف علاوه بر تبحر در نواختن سهتار و تنبک در زمینه تالیف و نگارش آثار مکتوب نیز فعال بود. این نوازنده فقید تار، برای تدوین متد نوازندگی تنبک با مرحوم استاد حسین تهرانی همکاری کرد که حاصل این همکاری در کتابی با نام آموزش تنبک به چاپ رسیدهاست. زندهیاد ظریف؛ طی همکاری با محمد کریمی یکی از استادان آواز ایران ردیفهای آوازی او را تصحیح کرد و حال این اثر مکتوب با نام «ردیف آوازی موسیقی سنتی ایرانی» در دسترس علاقمندان به موسیقی ایرانی است. علاوه بر اینها هوشنگ ظریف به طور مستمر شش سال، عضو هیئت مدیره خانه موسیقی بود و چهار دوره ریاست هیئت مدیره کانون نوازندگان سازهای ایرانی را به عهده داشته است.
نت نگاری و ویرایش چهار کتاب درباره استاد لطفالله مجد، جلیل شهناز، فرهنگ شریف و ابراهیم سرخوش، مجموعههای صوتی تکنوازیهای استاد از جمله دشتی و اصفهان، همنوازی با استاد فرامرز پایور در آثار متعدد ایشان، اجرای گوشههایی از ردیف موسی خان معروفی به کوشش کامبیز روشن روان، کتاب دستور مقدماتی تار، کتاب اول و دوم هنرستان از جمله آثار زندهیاد ظریف است.
فعالیتهای اجرایی زندهیاد هوشنگ ظریف
زندهیاد هوشنگ ظریف علاوه بر همکاریهای متعدد با زندهیاد فرامرز پایور، به مدت بیست سال در برنامههای موسیقی ملی ایران در رادیو و تلویزیون تار نواخت. او طی سالهای فعالیتش در زمینه موسیقی با همراهی ارکسترهای موسیقی سنتی، در شهرهای مختلف ایران و کشورهایی چون آمریکا، شوروی، کانادا، ژاپن، فرانسه، انگلیس، آلمان غربی، ایتالیا، مصر، تونس، مراکش، الجزایر، هندوستان، پاکستان، ترکیه و تمام کشورهای اروپای شرقی به اجرای برنامه پرداخت.
زندهیاد ظریف که سالها با فرامز پایور همکاری کرده، درباره نحوه همکاریاش با او گفته است: «هنرستان در خیابان هدایت بود روبروی بیمارستان امیر اعلم که به دروازه شمیران می رسد. هنرستان موسیقی سال 1328 در آنجا تاسیس شده بود که ما سال 29 به آنجا رفتیم که خوب دوستان هم بودند آقایان نصرت الله گلپایگانی، رحمانی پور، هادی پور بودند. هنگام عبور متوجه شدیم که از طبقه دوم خانهای واقع در یک کوچه صدای ساز به گوش میرسد. پرسیدیم و فهمیدیم اینجا کلاس حسین ملک است و خیلی هم آدم خوشمشربی است. با هم آشنا شدیم. اولین بار من آقای پایور را آنجا دیدم.»
هوشنگ ظریف درباره همکاریاش با زندهیاد فرامز پایور و موضوع کوک ارکستر ایشان نیز گفته است: «در رابطه با مساله کوک ارکستر آقای پایور باید بگویم، اولا بعد از سالها تجربه خود آقای پایور میگفتند که مثلاً این کوک خوب است یا نه؟ خوب اگر ما میگفتیم نه، مقداری زیاد است میگفتند خوب با تار میزان کن و چند بار امتحان میکردند یا مثلاً گاهی اوقات ساز من اگر کم و زیاد بود فرض بفرمایید آقای بدیعی میگفتند هوشنگ، کم یا زیاد است. و خوب تعصبی نبود و اصلاح میکردیم که این مسئله ممکن است در گروههای دیگر نباشد.»
بخشی از آثار و اجراهای زندهیاد هوشنگ ظریف از ابتدا تاکنون؛
اجرای قطعاتی از فرهنگ شریف توسط زندهیاد هوشنگ ظریف در محفل خصوصی/ اجرا با ساز اسماعیل سراوانی
در یکی از شبهای تابستان سال ۱۳۹۰ زندهیاد هوشنگ ظریف به همراه کیوان ساکت و علیرضا فریدونپور و تنی چند از اساتید و علاقمندان موسیقی اصیل ایرانی در منزل شاگردش اشکان مستجابی میهمان بود. آنطور که میگویند، زندهیاد ظریف به دلیل کسالت و آرتروز دستش قصد ساز زدن نداشته اما فضای پرمهر جمع نظر او را تغییر میدهد.
هوشنگ ظریف در این محفل صمیمانه قطعاتی (بیات اصفهان و بیات ترک) از استاد فرهنگ شریف را نواخته که خود طی سالهای پیش از آن، آنها را نتنگاری کرده است. در ادامه ببینیم اجرای هوشنگ ظریف را.
مستندی که در سی و پنجمین جشنواره موسیقی فجر برای تجلیل از زندهیاد هوشنگ ظریف و بزرگداشت او ساخته شد. داریوش طلایی در این اثر کوتاه درباره هوشنگ ظریف صحبت کرده است.
بخشی از اجرایی قدیمی و نوازندگی زندهیاد هوشنگ ظریف.
دو نوازی زندهیاد ظریف با محمد اسماعیلی نوازنده پیشکسوت تنبک.
تکنوازی، دونوازی و سهنوازی هوشنگ ظریف ، محمد اسماعیلی (نوازنده تنبک) و سعید ثابت (نوازنده سنتور).
قطعه چهارمضراب بیات راجع (آواز اصفهان)؛
قطعه گیلکی (دشتی)؛
چهار مضراب «عشاق»، بیات اصفهان؛
منبع: ایلنا
کلیدواژه: حسین علیزاده رسانه گلپایگانی محمدرضا شجریان موسیقی وزارت ارشاد تار فرامرز پایور خانه موسیقی دفتر موسیقی تنبک محمد کریمی جلیل شهناز محمد اسماعیلی سه تار فایل تصویری موسیقی پاپ زنده یاد هوشنگ ظریف هنرستان موسیقی هوشنگ ظریف زنده یاد ظریف آقای وزیری سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۰۴۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزگار سپری شده اسکناس ایرانی
مسعود یوسفی- روزنامه اعتماد- به تازگی عکسی از یک گردشگر روسی در تهران منتشر شده که در نوع خود بسیار غمانگیز است. در شرح این عکس گفته شده که این گردشگر ۳۰۰ دلار از پول خود را به ریال تبدیل کرده و حالا اسکناسها را در داخل کیسهای این طرف و آن طرف میبرد. تصویری گویا از کاهش شدید ارزش پول ملی ایران که امضای وزیر امور اقتصادی و دارایی و رییس کل بانک مرکزی روی آن است.
«امضا» کردن پول توسط دو عضو تیم اقتصادی یک دولت نوعی نمادسازی برای دفاع از حیثیت پول است. در اساسنامه بانک مرکزی به صراحت نخستین وظیفه این بانک، حفظ ارزش پول ملی عنوان شده و رییس کل بانک مرکزی با امضای اسکناس، خود را به این وظیفه متعهد میکند. اما در ایران چه اتفاقی افتاده است؟
در شهرهای بزرگ، با وجود اینکه در خودپردازها هنوز پول نقد وجود دارد؛ اما تورم مزمن و ماندگار در کنار کاهش ارزش پول ملی کاری کرده که «کارتهای بانکی» جای «اسکناس» را در معاملات روزمره بگیرد و بدون این کارتها، خرید و فروش در سطح اقتصاد ایران کار بسیار سختی شده است. در شهرهای کوچک، گزارش شده که خودپردازها در بسیاری از موارد همین پول نقد را هم به مردم نمیدهند و خالی هستند.
در واقع، «پول» جای خود را به «اعتبار» داده است. بانکها برداشت از خودپردازها را به روزی ۲۰۰ هزار تومان محدود کردهاند تا کسی نتواند به یکباره پول بیشتری برداشت کند. به جای آن، یک «اعتبار» در کارتهای بانکی شارژ میشود و مردم با آن دست به خرید و فروش میزنند.
از اواسط دهه ۹۰، ایران هم به رده کشورهایی پیوست که دیگر به کار بردن «سکه» به عنوان پول در آن جایگاهی ندارد. سکههای ۵، ۱۰، ۲۵، ۵۰ و حتی ۵۰۰ تومانی دیگر چیزی شده برای کلکسیونرها و آنهایی که برای مجموعههای شخصی خود جمع میکنند. ارزش فلز به کار رفته در این سکهها آنقدر از ارزش ذاتی خود پول بیشتر شد که بانک مرکزی ابتدا مجبور شد که سکهها را کوچکتر کند و سپس بهطور اتوماتیک از چرخه مبادلات حذف کند.
چون چیزی وجود ندارد که بتوان مثلا با سکه ۵۰۰ تومانی یا ۱۰۰ تومانی خرید. مصطفی میرسلیم، نماینده تهران در مجلس، با انتقاد از کاهش ارزش پولی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: «وزیر امور اقتصادی و دارایی و رییس کل بانک مرکزی، اگر نمیتوانند ارزش پول ملی را حفظ کنند، امضایشان را از روی اسکناسها بردارند، چون با کاغذ پاره فرقی ندارد.» خبرگزاری تسنیم با مدیر روابط عمومی بانک مرکزی تماس گرفته و از او درباره این توییت پرسیده و پاسخ شنیده که «عقل سلیم حکم میکند انسان قبل از گفتار و نوشتار، کمی فکر کند!»
گرچه اظهارات آقای میرسلیم بارها حاشیهساز شده و با برخی از آنها نیز مخالفتهایی شده، اما نمیتوان گفت که این اظهارات با عقلانیت فاصله دارد. چرا؟ به بازار پول نگاه کنید.
بانک مرکزی در وبسایت خود ۲۵ نوع اسکناس را به رسمیت شناخته (در این لینک ببینید: www.cbi.ir/page/۲۱۴۴.aspx) که از اسکناس ۱۰۰ ریالی با طرح مرحوم مدرس شروع میشود و به ۲۰۰ ریالی طرح جهادسازندگی و ۵۰۰ ریالی طرح دانشگاه تهران میرسد و سپس چند نوع طراحیهای مختلف اسکناسهای ۵ هزار ریالی و ۱۰ و ۲۰ هزار ریالی را در بر میگیرد و دست آخر به اسکناسهای ۱۰۰ هزار و ۵۰ هزار ریالی جدید با «چهار صفر کمرنگ» میرسد و گویا برای دورهای طراحی شدهاند که قرار است چهار صفر از پول ملی حذف شود.
اما اینها اسکناسهایی هستند که گویا بانک مرکزی برای در چرخه بودن به رسمیت میشناسد و عملا کارایی خاصی ندارند. به جز اسکناس ۱۰۰ هزار ریالی و چک پولها (بخوانید اسکناس ها) ۵۰۰ هزار و ۱ میلیون ریالی، اسکناس دیگری در تورم بالای ایران به گردش نمیافتد. کاهش ارزش پول ملی ایران کاری کرده که یک خرید خیلی معمولی به راحتی چندین برابر یک اسکناس ۱ میلیون ریالی را «تبخیر» میکند. بنابراین چیزی که در وبسایت بانک مرکزی باقی مانده، نوستالژی خاصی است از روزگار سپری شده اسکناسهای ایرانی که دیگر نیستند.
اینجا درباره سکههای در چرخش ایران صحبت نمیکنیم که خیلیها برای خرید آنها در پلتفرمهای خرید وفروش آگهی میدهند، چون ارزش نیکل به کار گرفته در ساخت آن از خود پول بیشتر شده است! اینجا درباره اسکناسهایی حرف میزنیم که برای هر قطعه از آن (بنا به عددهای ۵ سال پیش) ۳۸۰ تومان بهطور متوسط هزینه شده است و حالا در فضای تورمی ایران کاربردی ندارند.
وقتی توهم پولی داریم«زمانی که قیمت دلار پر میکشد، ما فقیرتر میشویم». چرا؟ چون ارزش برابری ریال است که در برابر دلار سقوط میکند. به دلیل وابستگی شدید کالایی ایران به بخش واردات، ریال تضعیف شده قدرت خرید کمتری در بازار پیدا میکند. در این میان، نظام پرداختهای آنلاین و دستگاههای POS است که حرف اول را میزند. چون برای خرید و فروش کالا نیاز به حجم بالایی از اسکناس است که خطرات خودش را دارد. اما کارتهای بانکی نه خود پول، بلکه یک «توهم» پولی و نوعی اعتبار است.
نظام پیچیده و پر از اشکال بانکی یک عدد را در حساب اشخاص شارژ میکند و اجازه برداشت ۲۰۰ هزار تومان بیشتر در یک روز از طریق خودپرداز را هم نمیدهد. اگر کسی هم بخواهد مثلا ۱۰ میلیون تومان از بانک بیرون بیاورد نیازمند یک کوله پشتی است. اما تصور کنید که مشتریان یک بانک همه با هم برای بیرون کشیدن پولهایشان به بانک مراجعه کنند؟ چه اتفاقی میافتد؟ این همان چیزی است که در سال ۹۶ برای موسسه ثامن رخ داد و کشور را دچار یک بحران پولی و امنیتی کرد. به همین دلیل است که پول در ایران یک مقوله گران و توهمی است.
گرشام و تیزر و سرنوشت پولسر توماس گرشام، یک سرمایهدار انگلیسی بود که در قرن شانزدهم میلادی به عنوان مشاور مالی ملکه الیزابت انگلستان در مورد نحوه ضرب سکهها هشداری به ملکه داد که بعدها ادعای او رنگ واقعیت به خود گرفت و به قانونی در اقتصاد مبدل شد. در آن زمان دو نوع سکه در انگلستان برای انجام معاملات ضرب میشد که دارای عیار متفاوتی (به جهت آلیاژ بهکار رفته در آنها) بودند؛ اما هر دو با ارزش یکسان در بازار برای معامله مورد استفاده قرار میگرفتند.
تاجر انگلیسی اعتقاد داشت که پول بد که در حقیقت همان پولی بود که ناخالصی داشت، به مرور زمان موجب میشود پول خوب یا همان سکههای خالص از گردونه بازار خارج شوند. نتیجه نهایی آن، خالی شدن اقتصاد انگلستان از سکههای خالص و انباشت سکههای ناخالص در چرخه اقتصادی آنها بود.
قانون گرشام به سادگی چنین میگوید: «اگر ارزش اسمی یا همان ارزشی که بهصورت دستوری برای کالا یا خدماتی تعیین میشود، با ارزش واقعی یا ارزش مبادله آن در بازار متفاوت باشد؛ این امر موجب خروج آن منبع از چرخه اقتصادی یا هرز رفتن آن در سیستم اقتصادی میشود.»، اما این تنها زمانی اتفاق میافتد که دولت بتواند قوانین مربوطه را اجرا کند. اگر این قوانین وجود نداشته باشند یا مردم دیگر تمایلی به پیروی از آنها نداشته باشند، قانون گرشام میتواند معکوس عمل کند؛ یعنی پول خوب پول بد را بیرون میراند؛ زیرا بازرگانان فقط ابزارهای پرداختی را میپذیرند که ارزشمند میدانند.
این معکوس قانون گرشام به افتخار آدولف تیرز قانون تیرز نامیده میشود و در چنین موقعیتهایی پیش آمده است: شهروندان کشورهای اروپای شرقی پس از فروپاشی بلوک شوروی از دلار به جای پولهای بیثبات خود استفاده میکردند یا مثلا ونزوئلا که در دوره ابر تورم، دلار را جایگزین پول خود کرد. همین الان اخبار بسیاری درباره استفاده از دلار یا سکه طلا در برخی معاملات شنیده میشود و گروهی آن را به فراریان مالیاتی نسبت میدهند. اما واقعیت همان پول خوب و پول بد است. تورم فزاینده در کنار کاهش ارزش پول ملی یک هشدار است برای آینده نظام پولی کشور که فراتر از تبلیغات سیاسی و نگاههای جناحی قرار میگیرد.