جزییاتی تازه از ماجرای مزایده پیام رسان سروش
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۲۹۴۶۴
به گزارش جماران؛ ایرنا نوشت: اکنون و در هیاهوی کرونا، پیامرسان سروش را به مزایده گذاشتهاند؛ مزایدهای که انگار قرار بوده زیاد جلب توجه نکند و همه دیر مطلع شدهاند. اما با توجه به اینکه ۵۱ درصد سهام سروش در مالکیت صداوسیما نبوده و قبلا واگذار شده بود، الان دقیقاً چه چیزی به فروش گذاشته شده است؟
داستان پیامرسان سروش و باقی پیامرسانهای داخلی، پیچیده و سر به مُهر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«سروش» نرمافزاری بود که از سوی یک شرکت وابسته به صداوسیما تولید شد، اما از همان ابتدا نتوانست اعتماد مردم را بهدست آورد و به همین دلیل، تعداد کاربران کمی داشت.
عدهای معتقدند سروش از ابتدا با سازوکارهای نادرست بنیاد نهاده شد. قرارداد اولیه عجیب با صداوسیما و بهرهمندی از بودجه بیتالمال، عضوگیری پرحرف و حدیث، خدماتدهی ضعیف و واگذاری بیشتر سهامش به یک شرکت خصوصی و هزار نکته ناگفتنی دیگر در این ماجرا وجود دارد.
سید میثم صالحی؛ مدیرعامل سروش در مصاحبهای در خرداد ۹۷ با سایت فردا ادعا کرده بود: در حوزه نصب از ۱۰ میلیون عبور کردهایم. ۱۰ میلیون و ۶۳۰ هزار کاربر داریم در حال حاضر. کاربر فعال بیش از ۷ میلیون است. قریب به ۷ و نیم میلیون کاربر فعال در سروش داریم.
صالحی در همان گفتوگو درباره آینده سروش، تبدیل شدن به یک پیامرسان ۲۰۰ میلیونی را مطرح کرده و گفته بود: «ما هدفگذاریمان در سروش، یک سروش ۲۰۰میلیونی است و به سمت آن حرکت میکنیم. تمام توان و عزم خود را به کار گرفتهایم که در بازه زمانی کوتاه به این ظرفیت برسیم. به نظرم ذائقه ایرانی و نوع بهره برداریش از اپلیکیشن آنقدر جذاب است که در دنیا مخاطب جدی داشته باشد و به دنبال این هستیم که انشاءالله وقتی خدماتمان را در داخل به یک سطح مطلوبی که امیدواریم تا نیمه اول امسال همه این خدماتی که مدنظرمان است چه در حوزههای محتوایی و چه در حوزههای مالی و چه در حوزههای خدمات الکترونیک داریم عرضه کنیم و خود اینها باعث جذب کاربر میشود و خود اینها کمک میکند تا اپلیکیشن سروش بیشتر و بهتر استفاده شود و ما هم بتوانیم خدمات بهتری را ارائه کنیم و تمرکزمان را از نیمه دوم سال بگذاریم روی بازارهای بینالمللی و اپلیکیشن را در کشورهایی که فکر میکنیم به جهت ارتباطات و به جهت جنس و سلیقه مخاطب، بیشتر با این فرهنگ و فضا آشنا هستند توسعه دهیم، کاربر جدی جذب کنیم و به یک پیامرسان ۲۰۰میلیونی تبدیل شویم.»
حالا سازمان صداوسیما در سکوت، سروش را به مزایده گذاشته و با انتشار یک فراخوان اعلام کرده که مالکیت «پیامرسان سروش» را میفروشد. آگهی این فراخوان زمانی دست به دست شد که مهلت درخواست برای حضور در مزایده خرید به پایان رسیده بود. به گزارش تابناک، رقم دقیق برآورد شده برای این مزایده مشخص نیست؛ اما با توجه به آنکه معمولاً ضمانت پنج درصدی از شرکتکنندگان اخذ میشود و ضمانت بانکی برای حضور در این مزایده یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون در نظر گرفته شده، برآورد صورت پذیرفته از قیمت ۳۸ میلیارد تومانی این پیامرسان از منظر مدیران صداوسیما حکایت دارد.
سیدجعفر خورشاد، مدیرعامل شرکت «توسعه فناوری رسانه سروش» درباره به مزایده گذاشتن پیامرسان سروش توضیح داد: مگر مزایده بد است؟ قرار است اتفاق بهتری برای این پیامرسان بیفتد. مزایده به معنای تعطیل کردن نیست. مالک و سرمایهگذار میخواهد مالک جدید مناسبتر بیاید.
این در حالی است که برخی مخاطبان پیامرسان سروش، از انتقال آن به مالک دیگر اظهار نگرانی کردهاند، چراکه درباره ابعاد امنیتی جابهجایی و سرمایهگذار جدید مطمئن نیستند.
خورشاد دراینباره توضیح داد: این اطلاعات دست هیچکس حتی صداوسیما نبود. الان هم هر کسی، نمیتواند این پیامرسان را بخرد و افراد باید دارای برخی خصوصیات برای این انتقال باشند. این جابهجایی مدیریت روالی دارد که امنیت داده در آن رعایت میشود. زمانی که مالکیت پیامرسان سروش با صداوسیما بود، حتی توسعهدهندگان سیستم هم به دیتا، به این معنا دسترسی نداشتند.
به گفته مدیرعامل شرکت توسعه فناوری رسانه سروش، برای دسترسی به اطلاعات فردی، در هر سیستم که بهخوبی مدیریت شود، باید تأیید در پنج سطح اتخاذ شود که معمولاً این اتفاق نمیافتد و اطلاعات دست افراد نیست.
پیامرسان نمیتواند متوقف بماند
بخشی از سهام پیامرسان سروش در انتهای سال ۱۳۹۶ از صندوق بازنشستگان صداوسیما به موسسه جامجم که عمدتاً با روزنامه جام جم شناخته میشود، واگذار شد. خورشاد درباره این اقدام گفته است: «از آنجا که سهامداران عمده این شرکت هر دو فنی بودند و تقویت بازوی رسانهای و حقوقی این پیامرسان حیاتی به نظر میرسید، لذا سهام شرکت سروش رسانه که یک شرکت فنی وابسته به صندوق بازنشستگی سازمان صداوسیماست به منظومه فرهنگی رسانهای جام جم ـ که یک موسسه تخصصی فرهنگی، رسانهای است ـ منتقل شد.» و از طرفی در شهریور ۱۳۹۷ اعلام شد سیدمیثم سیدصالحی، مدیرعامل پیشین پیامرسان سروش، مدیرعامل مؤسسه جامجم شد.
بعد از مزایده مشخص نیست مالکیت این پیامرسان به دست سازمانی خصوصی یا دولتی بیفتد و هر فردی ممکن است آن را خریداری کند. خورشاد درباره تأثیر رغبت مردم به این پیامرسان در اتخاذ تصمیم برای به مزایده گذاشتن آن توضیح داد: این تصمیم را مدیران ارشد صداوسیما گرفتند و باید از آنها درباره چرایی آن پرسید. شرکت توسعه فناوری رسانه سروش شرکت توسعهدهنده این ابزار است. مالک کامل و ۱۰۰ درصدی پیامرسان، صداوسیما است.
او با اشاره به اینکه شرکت توسعه فناوری رسانه سروش با صداوسیما هماهنگ بوده است، توضیح داد: این مسئله دلایل مختلف دارد که مهمترین آنها بحث مالی است و با توجه به ابعاد اقتصادی، شاید اولویتهای صداوسیما متفاوت باشد، اما پیامرسان نمیتواند متوقف بماند. مدیران فکر میکنند که سرمایهگذار چابکتر بتواند آن را بهتر به نتیجه برساند.
ارزش اپلیکیشن، به اطلاعاتش است
آیا در انتقال مدیریت یک پیامرسان میتوان مطمئن بود که اطلاعات افرادی که از آن استفاده میکردند در امنیت حفاظت شود؟ محمدمهدی فرقانی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، در پاسخ این سؤال توضیح داد: درباره چند و چون فنی این انتقال اطلاعات کافی ندارم، اما وقتی چنین اپلیکیشنی به فروش میرسد، ارزش آن اپلیکیشن، به اطلاعاتش است و در نتیجه علیالقاعده با اطلاعاتش به فروش میرسد. اگر فیسبوک، توییتر و هر اپلیکیشن دیگری میلیاردها دلار در بورس ارزش دارند، این ارزش به خاطر دارایی ملموس و مادیشان نیست، بلکه به خاطر اطلاعاتی است که در اختیار دارند. این سرمایه است که میلیاردها دلار برای سرمایهگذار ارزش دارد. بنابراین وقتی اپلیکیشنی به فروش میرسد، با مجموع دادهها که اطلاعات و دارایی ناملموسش است، به فروش میرسد و این نکته میتواند شهروندان را نگران کند و برخی جنبههای امنیتی شهروندان را به خطر بیندازد.
از طرفی با وجود سرمایهگذاری بزرگ و تبلیغات فراوان، این اپلیکیشن نتوانست از نظر تعداد کاربران با نمونههای وارداتی خود رقابت کند. فرقانی درباره چرایی این ماجرا گفت: تمایل چندانی به استفاده از این نوع پلتفرمها نشان داده نشده است. این مسئله دلایل مختلف دارد؛ یکی از دلایل میتواند این باشد که این نوع پلتفرمها از ابتدا وارداتی بود. هر پلتفرم، بسترهای نرمافزارهای خود را با خود آورد و مردم از ابتدا عادت کردند که از آن پلتفرم در فعالیتهای فردی، گروهی، شغلی و اقتصادی برای انتقال اطلاعات استفاده کنند. اینکه وسط کار از مردم بخواهیم تا از اپلیکیشن دیگری استفاده کنند مانند این است که مردمی را که سالها در یک منطقه زندگی میکردند، وادار به کوچ کنیم؛ این خوشایند نیست و اقبالی به آن نمیشود.
بیاعتمادی عمومی، جنبه دوم رغبت کم مردم به سروش
این استاد علوم ارتباطات بیاعتمادی عمومی را جنبه دوم رغبت کم مردم به استفاده از پیامرسان سروش دانست و ادامه داد: ممکن است مردم فکر کنند از اطلاعاتشان سوءاستفاده میشود و امنیتشان را به خطر میاندازد. این مسئله به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و روانی برایشان خوشآیند نیست؛ پس سعی میکنند از اپلیکیشنهایی استفاده کنند که از نگاه خودشان کمتر مورد بهرهبرداریهای اینچنینی قرار بگیرد.
فرقانی سهولت استفاده از پلتفرمهای خارجی را که از ابتدا مردم به استفاده از آنها عادت کردند، علت دیگر رغبت مردم به آنها دانست و افزود: در واقع، مشتریمداری و توجه نیازهای مشتری موجب رضایت کاربران شد. به نظر میآید به دلیل بسترهای موجود، اپلیکیشنهای داخلی از کیفیت و سرعت لازم برخوردار نیستند. البته باید توجه داشت که اعتماد و استفاده از این ابزار، زمانبر است تا مردم به تجربه دریابند که استفاده از آن نرمافزار میتواند پاسخگوی نیازهایشان باشد و همچنین از اطلاعاتشان سوءاستفاده نمیشود.
اکنون و در هیاهوی کرونا، پیامرسان سروش را به مزایده گذاشتهاند، مزایدهای که انگار قرار بود زیاد جلب توجه نکند و همه دیر مطلع شدهاند، اما با توجه به اینکه ۵۱ درصد سهام سروش در مالکیت صداوسیما نبوده و قبلاً واگذار شده بود، الان دقیقاً چه چیزی به فروش گذاشته شده است؟ کل سهام یا ۵۱ درصد آن یا ۴۹ درصدی که در مالکیت صداوسیما بود؟ تکلیف اطلاعات همان محدود اعضای سروش چه میشود؟ چقدر تاکنون از بیتالمال برای این پروژه شکست خورده هزینه شده است و چه کسی پاسخگوی این شکست است؟ و در پایان اینکه رابطه سروش با آیگپ و همراه اول چیست؟
منبع: جماران
کلیدواژه: بودجه 99 ویروس کرونا پیام رسان سروش مزایده پیام رسان سروش بودجه 99 ویروس کرونا امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی پیام رسان سروش فروش می رسد پیام رسان سرمایه گذار شرکت توسعه جام جم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۲۹۴۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به بیبدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!
فیلم سینمایی "بیبدن" دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم- گروه فرهنگی
فیلم «بیبدن» ساخته مرتضی علیزادهِ فیلم اولی با نویسندگی کاظم دانشی، خیلی زود پس از رونمایی از جشنواره فیلم فجر به پرده سینما رسید و با فروش بیش از 32 میلیارد تومانی تا به امروز، اقبال نسبتا خوبی را به عنوان فیلمی در ژانر درام جنایی به خود دید.
دانشی که پیش از این با ساخت «علفزار» تجربه خوبی از بازخوانی پروندههای جنایی کسب کرده بود، این بار در مقام نویسنده، سراغ داستانی نزدیک به واقعیت رفت و با برداشتی آزاد از پرونده «غزاله و آرمان» که مربوط به سالهای 1392 تا 1400 است، فیلمی در ژانر درام جنایی را به سینماها آورد تا روایتگر یکی از هولناکترین قتلهای چند سال اخیر و در عین حال جنجالیترین پرونده قضایی باشد.
حواشی روز پنجم فیلم فجر|رقابت سنگین «بی بدن» و «بهشت تبهکاران» بر سیمرغ حاشیه/ 14 کیلو کم کن تا «مجنون» شوی!مروری بر زیرمتنهای نهفته در این اثر، یک پیام روشن و جدی را برای مخاطبانش دارد و آنهم تلاش کارگردان و نویسنده برای ایجاد یک پل ارتباطی بین این پرونده قتل با عقبه روابط عاطفی در هر 2 خانواده قاتل و مقتول است. موضوعی که در شخصیتپردازی و دیالوگگویی بازیگران و نوع بازی آنها نهفته شده و شاید مخاطب را پس از تماشای فیلم به این فکر فرو ببرد که آیا میشد قتلی اتفاق نیفتد؟ به جز فرد قاتل، آیا افراد دیگری هم در شکلگیری این جنایت هولناک سهم داشتند؟ به نظر میرسد که پاسخ به هر دو سوال «مثبت» است؛ اما چرا؟
جستوجو در شخصیتپردازی بازیگران فیلم، ابعاد دیگری از قتل دختر جوان (ارغوان) را به نمایش میگذارد؛ سروش صحت در نقش پدر «ارغوان»، کاملا منفعل و سرد است، از مهمترین اتفاقات رخ داده در بطن خانوادهاش بیخبر است، تلاشی برای ارتباط پدرانه با دخترش برای فهم نیازهای او در دوران حساس جوانی و نوجوانی نمیکند و حتی پس از مرگ او با حالتی سردرگم و بیاراده، تنها شنونده دیالوگهای طرفین است. رفتار منفعلانه او در اکثر سکانسهای فیلم، مخاطب را آزار میدهد که چرا این مرد، حتی یک برخورد سخت و خشن با قاتل دخترش ندارد؟ که البته به نظر میرسد این شخصیتپردازی و بازیگردانی به عمد توسط کارگردان طراحی شده است.
در نگاه اول، شاید به نظر برسد که انتخاب چنین نقشی برای سروش صحت با توجه به عقبه بازیگری او، اشتباه بوده اما نباید فراموش کنیم که کارگردان بی بدن به دنبال نمایش «پدر بیمسئولیت» است. پدری که حتی حساسیت لازم برای امور روزانه دخترش را ندارد و سردرگم در زندگی روزمره تا جایی پیش میرود که با خبر قتل دخترش مواجه میشود.
البته اینکه سروش صحت در ایفای چنین نقشی موفق عمل کرده یا خیر، موضوع دیگری است. صحت را بیشتر با ایفای نقش در بازیهای انرژیک میشناسیم و بازی در نقش پدر ارغوان تجربه جدیدی برای اوست. برای یادآوری هنرمندی سروش صحت در بیبدن فارغ از نقدی که به بازی کم عمق او وارد است، کافی است بازی احساسی او در جایی که از عروسی دخترش یاد میکند را دوباره مرور کنیم تا بازی هنرمندانه او در آنجا تبدیل به یکی از ماندگارترین سکانسهای بیبدن شود.
در نقطه مقابل، الناز شاکردوست ایفاگر نقش مادر «ارغوان» است که هدایت پرونده را به دست گرفته و برخلاف پدر، با کنگشریاش، قاتل را تا چوبه دار بدرقه میکند؛ در ظاهرِ ماجرا، با مادری دلسوز طرفیم، اما در تعدادی از سکانسهای فیلم پنهانکاری او تو ذوق میزند و در نهایت زنجیرهای از اتفاقات که ارغوان را به آن سرنوشت شوم دچار میکند. شاکردوست نمادی از مادر مهربان اما «پنهانکار» است. پنهانکاری او در بخشهای مختلفی از فیلم دیده میشود. از پنهانکاری او در ماجرای کویر رفتن ارغوان با دوستانش و اتفاقات تلخ بعدش تا ارتباط پنهانی سروش و ارغوان.
خانوادهای را تصور کنید که مادرش پنهانکار است و مهمترین رخدادهای فرزندش را با همسر خود در میان نمیگذارد، پدر هم تلاش چندانی برای ارتباط گرفتن با دختر و کنترل رفت و آمدهای او ندارد؛ خروجی این همه بیمسئولیتی والدین چه میتواند باشد؟
سری به خانواده قاتل بزنیم؛ پژمان جمشیدی در نقش پدر سروش، رقم زننده یک شکست عاطفی برای پسرش است؛ او به راحتی همسر اول خود را ترک کرده و بدون توجه به آیندهای که انتظار پسرش را در سنین حساس نوجوانی میکشد، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. لجبازیهای مکرر او و هدایت سروش در مسیر اشتباه هم مزید بر علت میشود که سرنوشت سروش بیشباهت با ارغوان نباشد. به نظر میرسد در اینجا هم با جنس دیگری از «پدر بیمسئولیت» مواجهیم؛ پدری که غرورش از فرزندش مهمتر است و بهای این غرور، خون پسرش است.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود؛ سوی دیگری از پرونده قتل ارغوان، یک دختر جوان که مالامال از حسادت است، نشسته؛ در ظاهر دوست است، در واقعیت دشمن؛ در ظاهر، عملی که مرتکب میشود، ساده است اما اثر وضعی کار او به قدری عمیق است که آتش یک خشم مردانه را شعلهور میکند و در نهایت به جنایتی هولناک ختم میشود. «دوست حسود» گاهی از دشمن هم خطرناکتر است.
بیبدن ضد قصاص است؟
یکی از سوالاتی که پس از اکران این فیلم مطرح شد، همین موضوع بود؛ آیا بیبدن از قصاص طرفداری میکند یا علیه آن است؟ تجربه تماشای فیلمهایی که برچسب «ضد قصاص» را یدک میکشند، نشان میدهد که مخاطب وقتی صندلی سینما را ترک میکند، برای فرد اعدام شده دلسوزی میکند؛ آیا این اتفاق در بیبدن برای سروش تکرار میشود؟
تصاویر دوربینهای مدار بسته که در بخشی از فیلم پخش میشود، بخش مهمی از حقیقت پرونده و مرتکبین جرم را فاش میکند؛ از سویی دیگر، تمام اتفاقات برای اینکه قاتل بخشیده شود، به خوبی کنار هم چیده شده اما پدر سروش همه راهها را برای بخشش میبندد. موضع بی بدن نسبت به قصاص متفاوت است؛ روی انجام قصاص پافشاری نمیکند و بارها اعلام میکند که راه بخشش باز است و از سویی دیگر، موضع آوانگارد نیز نسبت به این مسئله نمیگیرد. به نظر میرسد که کارگردان و نویسنده هوشمندانه از کنار این مسئله عبور کردند تا سراغ مسئلهای مهمتر بروند و آنهم «گسستهای درون یک خانواده» است.
چرا پیگیری مورد «بی بدن» مهم است/ نباید زیر بار حق کشی رفت
یک بازیِ درخشان، یک بازیِ درخشانتر
اگر الناز شاکردوست را کنار بگذاریم، دو بازی درخشان در بیبدن توجهات را به خود جلب کرد؛ نوید پورفرج و گلاره عباسی.
پورفرج که با بازی در فیلمهای سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» و «مغز استخوان» توانایی هنریاش را به رخ کشید، در بیبدن هم به عنوان بازپرس ایفای نقش کرد و درخشان بود. او هم کنش قهرمانی داشت، هم در جایی پایش لغزید و به ضدقهرمان تبدیل شد و به خوبی از پس هر دو نقش برآمد. تلاش او برای بخشش قاتلینی که در پروندههایش با آنها سروکار دارد، برای مخاطب قابل باور است.
در نقطه مقابل، گلاره عباسی را در نقش مادر سروش میبینیم که علیرغم بازی کوتاهش اما بسیار اثرگذار است و نقش مادر شکست خورده را به خوبی بازی میکند.
بیبدن شباهتهای زیادی به «علفزار»، فیلم قبلی کاظم دانشی دارد، اگرچه شاید به اندازه آن جسور نباشد و خیلی سراغ خط قرمزها نرود اما به هر حال امضای دانشی پای آن است. اوست که داستان را از لابهلای پروندههای قضایی که عمدتا دسترسی به آنها ساده نیست، بیرون میکشد و خط سیر یک درام جنایی را کنار قرار میدهد. تنها ابهام این است که چرا خود او در نقش کارگردان حاضر نشد؟
به نظر میرسد که بیبدن دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. «پدر بیمسئولیت»، «مادر پنهانکار» و «دوست حسود» اگرچه قاتل نیستند، اما در وقوع این جنایت بیگناه هم نیستند.
انتهای پیام/