انتشار زندگینامه آلبرت کوچویی
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۴۷۵۷۴
در بخشی از این کتاب که در نشر پوینده منتشر شده، آمده است: «روزنامه و روزنامهنگار بودن رنگی دیگر به زندگی من زد. رنگی متفاوت و این راه و رنگ را محمود مشرف آزاد تهرانی - همان م. آزاد شاعر - برای زندگی من رهآورد داشت. او در سالهای سی، در آبادان جسته از ملی شدن نفت، رهآوردی برای هم نسلان من، در دبیرستانهای آبادان بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سر در آوردن از رادیو، به نظر ممکنتر بود تا راه یافتن به روزنامهها، که در تهران دور از خانه بودند. با خواندن اسم من برای یک ترانه درخواستی، در رادیو نفت ملی راه من هموارتر شد و بعد مسابقه «دانستنیها» و بعدتر، شعرخوانی، با شعر پریای شاملو و با آن شعرهای نو دیگر، یعنی رادیویی شدن من. اینها برای من بس نبود. میخواستم جایی در لابهلای صفحات روزنامهها داشته باشم. شعر، قصه، کاریکاتور، طرح هر چه از دستم برمیآمد، به «م. آزاد» میسپردم و او همه را راهی صفحات فرهنگی و ادبی روزنامه «ناهید» میکرد. رادیو رضائیه و بعدتر رادیو ایران، خانه من شد. و با اکراه، چهره تلویزیونی هم شدم، چرا که رادیو را بیتکلف و سادهتر میدیدم. صفحات ادبی و فرهنگی روزنامه «آیندگان»، نخستین روزنامه صبح ایران، زنگ حرفهای شدن مرا زد.
نقد نقاشی، و بعدتر نقد کتاب، تئاتر و سینما هم. نقدهایی با همه آموختههای من، در این عرصهها با آن برنامههای فرهنگی و مطبوعاتی رادیو بود. هفتهنامهها و ماهنامههای معتبر فرهنگی دهه چهل و پنجاه، خانه من شدند. خوشه احمد شاملو، بامشاد پوروالی و ایرج نبوی، نگین دکتر عنایت و... . با انقلاب اسلامی ایران، راه حرفهایتر شدن من هموار شد. روزنامهنگاری و سردبیری در عرصه فرهنگ، دانش و ورزش در هفتهنامههای فانوس، فضیلت، سینمای جهان و ماهنامههای فضا، عنوان، دیار، مصاحبه و ... . شتاب، سرعت، دقت و نظم، صراحت، ایجاز نواندیشی، تازگی و تازه اندیشیدن، تعهد و جز اینها.
این همه، سبب شده است تا یک روزنامهنگار بمانم و چون او زندگی کنم. شاید آرزویم بود که داستاننویس شوم، رماننگار. اما شتاب، سرعت و به سرعت دیدن حاصل کار خود در روزنامه حکایت دیگری است، اما داستاننویس بودن درنگ میخواهد و تامل و تعلل و بارها بازنگری، که دریافتم با من سازگار نیست. این همه را گفتم تا به مجموعه نوشتههایم در روزنامه اعتماد برسم. روزی، دوست نادیده و ناشناخته و بعد دریافتم فرهیخته، از من خواست تا گاه گاه، بسته به موضوع، یادداشتی برای روزنامه اعتماد بنویسم، که توصیه آقای میرفتاح، سردبیر آن، همان طنزپرداز شناخته و آقای دکتر بهزادی روزنامهنگار شهرهور و مشاور روزنامه بود. ستوننگار روزنامه شدن را همیشه دوست داشتم، پذیرفتم. منظم و منضبط، چنین کردم.»
۲۴۱۲۴۱
کد خبر 1364367منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: معرفی کتاب کتاب خبرنگار روزنامه نگار زندگی من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۴۷۵۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسعود اسکویی، گزارشگر قدیمی رادیو درگذشت
مسعود اسکویی گزارشگر با سابقه رادیو درگذشت.
مسعود اسكويى پيشكسوت عرصه گزارشگرى و گوينده باسابقه راديو درگذشت.
مسعود اسکویی، گوینده و کارشناس - مجری پیشکسوت که چند هفته قبل پیش بهدلیل شکستگی ناحیه لگن و پا در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شده بود، دار فانى را وداع گفت.
مسعود اسكويى با بیش از 50 سال سابقه در رادیو، به عنوان يک صدای آشنا در میان ورزش دوستان شناخته شده بود و خیلیها با صدای اسکویی، مسابقات ورزشی را از طریق رادیو ورزش دنبال میکردند.
مسعود اسکویی همچنین به عنوان اولین گزارشگر در ورزشهای مختلف شناخته میشد.
رسانه طرفداری ضایعه درگذشت مسعود اسکویی را به خانواده ایشان و جامعه رسانه و ورزش تسليت می گوید.
از دست ندهید ????????????????????????
کری عجیب ستاره سپاهان برای پرسپولیس؛ داستان پلنگ و تمساح هالند سیبیلو؛ استایل عجیب غول نروژی تعجب بایرن مونیخ از پدرخوانده: چرا آن حرفها را زدی؟ سرمربی شمسآذر: بین ما و پرسپولیس فرق نگذارید