مناجات با امام رضا (ع)
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۳۰۷۲۹۰
خبرگزاری آریا -
مناجات با امام رضا (ع)
ائمه و امامان، فرشتگانی زمینی هستند که شاید راه ارتباطی ما بندگان را با پروردگارمان هموارتر میکنند و خداوند متعال به واسطه آبروی آنها نیم نگاهی به ما کرده و دربهای رحمتش را به روی ما میگشاید. یکی از امامانی که همه ما ایرانیها به شوق دیدن حرمش غوغایی در دل داریم و به ایشان توسل میکنیم امام رضا (ع) است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به کارم گیر افتاده خودت مشگل گشایی کن
در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن
اجابت با دعای توست، عنایت در عطای توست
کرامت با خدای توست،خدایی کن خدایی کن
به جای تو به مردم رو زدم نومید برگشتم
اگرچه بی وفا بودم تو اما با وفایی کن
ببین خالی تر از هیچم، نه یاری نه کمک حالی
دخیل افتاده ام بر غربت تو آشنایی کن
سلام من به سقاخانه هایت، کفش کن هایت
به شوق گنبدت رنگ نگاهم را طلایی کن
کبوتر بچه قلبم پر پرواز میخواهد
کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن
تویی مشهور شرق و غرب در آقایی و احسان
به جان مادرت زهرا، علی موسی الرضایی کن
تو هشت و چهار هستی در عبایت پنج تن پیدا
دلم شش گوشه میخواهد مرا هم کربلایی کن
الگوی معرفت! سند مهربانی اَم
خسته شدم دگر به کجا می کشانی اَم
شاید نباید از تو طلبکار می شدم
شاید که چوب می خورم از بد زبانی ام
شاید نباید از درِ تو حاجتی گرفت
یک خانه ی دگر بده، آقا! نشانی ام
شاید که مستحق عنایت نمی شوم
شاید که در عقوبتِ بد امتحانی ام
شاید که از صدای گدا شاد می شوی
با این دلیل در پی خود می دوانی ام
فنِّ گداییِ ز تو در بین سینه نیست
می ترسم از نهایتِ این ناتوانی ام
من در به در میان حرم راه می روم
من را ببخش با همه ی بد گمانی ام
رضا تاجیک
من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی
غم دیده آمدم که تو غم خوار من شوی
شادم که در حریم تو افتاده بار من
آیا شود ز لطف خریدار من شوی
خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو
دل خسته آمدم که مددکار من شوی
هر طور راحتی، بزن، اما نمی روم
این بار آمدم که فقط یار من شوی
من ورشکستهٔ گنهم، می شود شبی
یوسف شوی و گرمی بازار من شوی
عمرم به باد رفته به داد دلم برس
من آمدم که مونس من یار من شوی
آقاییم همیشه ز سلطانی شماست
یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی
خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین
گویا که از وفا تو گرفتار من شوی
پیچیده باز در حرمِ تو صدای من
دست شماست روزی کرب و بلای من
قاسم نعمتی
آمدم تا برایت بگویم
رازهاى بزرگ دلم را
بر ضریحت دخیلى ببندم
تا كنى چاره اى مشكلم را
آمدم با دلى تنگ و خسته
تا به پاى ضریحت بمیرم
یا كه اى ضامن آهو از تو
حاجتم را اجابت بگیرم
حاجتم سبز چون روح جنگل
حاجتم پاك و ساده چو دریاست
حاجتم آرزویى بزرگ است
حاجتم مثل یك خواب زیباست
من كویرى عطشناك و خشكم
من بلد نیستم راه دریا
تو بیا و نشانم ده از لطف
سرزمینى كه سبز است و زیبا
یا شبى كه پر از غصه هستم
یك ستاره شود میهمانم
من ز دردم برایش بگویم
او شود همدم و همزبانم
آمدم با دلى تنگ و خسته
بغض هم بر گلویم نشسته
خواستم حاجتم را بگویم
حرف من در زبانم شكسته
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم ، خسته ام ، تنها ، به دادم می رسی؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۰۷۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عزاداری شهادت امام صادق (ع) در کاخک
دریافت 39 MB
تصویربردار: هادی شمسی ثانی
کد خبر 6096331