اجرای شرکتکننده کوتاه قامت «عصر جدید» همه را شگفتزده کرد/ نظر جالب رویا نونهالی درباره دلخوری فردوسی خالق شاهنامه + فیلم
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۳۶۱۶۸
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، شبکه سه سیما برنامههای مختلفی را در ایام نوروز برای مخاطبان تدارک دیده است. در همین راستا، فصل دوم عصر جدید هرشب پخش میشود. البته با توجه به شیوع کرونا، عوامل عصر جدید ضبط برنامهها را از ماههای قبل انجام دادند و در شبهای نوروز مهمان مخاطبان خود هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شب گذشته، علیخانی با تبریک سال نو برنامه را آغاز کرد. هریک از داوران هم با آوردن یکی از نمادهای هفت سین، درباره سال جدید حرف زدند.
نونهالی با هدیه گل سنبل به مخاطبان برنامه گفت: اضطراب احوال مشترک همه مردم است که در کره زمین زندگی میکنند؛ اما من فکر میکنم شاید ناشی از تصمیمهایی است که نگرفتیم و دستور العملهایی که اجرا نکردیم. امیدوارم در سال نو با تصمیمهای خیلی خوب اضطراب خود را کم کنیم.
عظیمی نژاد هم گفت: سنجد در هفت سین نماد خرد و فرزانگی است؛ امیدوارم اگر در سال جدید اتفاقی افتاد، با عقل گرایی به نتیجه خوب برسیم.
بشیر حسینی نیز گفت: من برای شما سیب آوردم؛ سیب سرخ تقدیم همه هموطنان؛ امیدوارم که سلامت باشند.
اما امین حیایی آرزوی سالی پر عشق را برای مردم داشت و گفت: برایتان آرزوی سالی پر عشق میکنم و عشق هم بدون پول نمیشود! او در ادامه سکهها را روی میز ریخت و گفت: امیدوارم ۹۹ سالی پربرکت برای تمامی ایرانیان باشد و با جیب پر پول کنار هم باشیم.
در ادامه، چهار اجرای شرکت کنندگان عصر جدید پخش شد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیمحمد بازوپیشه، اولین اجرای قسمت سوم از دور مقدماتی فصل دوم عصرجدید را به عهده داشت. اجرایی که با یک قصه پرمعنی ثابت کرد، قد و قواره کوتاه کسی مانع رسیدن به هدفهای بلند نیست!
اجرای بازو پیشه بسیار مورد توجه داوران قرار گرفت.
بشیرحسینی درباره این اجرا گفت: تو یکی از مخلوقهای زیبای خداوند هستی و او هر کدام را یک جور آفریده و برای هر کدام از ما ویژگیهایی را گذاشته است. من تمام تلاشم را کردم که به خاطر قامتت و از روی ترحم به تو رای ندهم.
نونهالی هم گفت: این اجرا واقعاً یکی از کاملترین نمایشهایی بوده که دیدم؛ مفهوم ما ز بالاییم و بالا میرویم، در آن مشهود بود.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدومین اجرای دیشب را پارسا ترکخیرآبادی در حوزه خوانندگی انجام داد و چهار رای مثبت داوران را دریافت کرد.
اجرای سوم به عهده گروه نقالی مهر آفرینان بود که در اولین روز سال نو، با نمایشی نونوار از سنتی ریشهدار، صحنه را قهوهخونهای اصیل کردند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیاین اجرا با واکنش جالب رویا نونهالی همراه شد، او گفت: اگر کل شاهنامه را به فرانسه، انگلیسی و اسپانیایی بخوانیم، فردوسی بزرگ مشکلی ندارد، اما فردوسی بزرگ میرنجد از اینکه گفته شود «تایمم اوکی نبود، مچ نشدم».
فاطمه جزینی و منیره پناهی، چهارمین اجرای قسمت سوم از دور مقدماتی فصل دوم عصرجدید را با سرعت خوبی به نمایش گذاشتند. دو دختر باانگیزه ووشوکار که با نیزه به قلب مبارزه زدند و ۴ چراغ سفید را از داوران دریافت کردند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیجزینی گفت: از ۳ سالگی ژیمناستیک را شروع کردم، اما به طور جدی از هشت سالی ووشو کار کردم و از طریق خانم منصوریان کارم را ادامه دادم.
علیخانی درباره همراه بودن همیشگی پدرش سوال کرد و این دختر ووشوکار گفت: پدرم از ابتدا همه جا با من بوده؛ الان سوپری هم بروم پدر با من است. همیشه در تمرین هایم بود و تشویقم میکرد. اما الان خانه هستند. (خنده)
علیخانی گفت: تنها جایی که مطمئن هستند، اینجاست و از تماشاگران خواست به احترام پدر فاطمه که این قدر به علاقه و استعداد دخترش احترام گذاشته، ایستاده او را تشویق کنند.
در بخش بعدی خواهران منصوریان با لباس یک دست مشکی و همراه با آرم نقشه ایران روی صحنه آمدند و الهه منصوریان در پاسخ به سوال علیخانی مبنی بر ترک ایران و مهاجرت برای کسب درآمد بیشتر گفت: پیشنهادهای زیادی داشتم، اما خودم دوست ندارم، بروم. من خاک اینجا را خوردم و دوست دارم کنار خانواده و همه مردم ایران باشم. مردم ایران نبودند ما اینجا نبودیم.
الهه منصوریان گفت: درست است که جوایزمان را دیر میدهند، اما به عشق ایران تلاش میکنیم. ملیت تغییر ناپذیر است؛ ملیت من ایرانی است و من هیچ وقت آن را تغییر نمیدهم. حتی اگر جوایزم را سالها و ماهها ندهند. زمانی برای جایزه مسابقه میدادم، اما الان خداراشکر شرایط خوب است و همیشه دوست دارم لحظهای که پرچم ایران بالا میرود را ببینم.
گفتنی است؛ قسمت سوم عصر جدید به دو قسمت تقسیم شده است و امشب بقیه اجراها پخش خواهد شد و گروه برگزیده به مرحله دوم میروند.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: برنامه تلویزیونی عصر جدید نوروز 99 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی عصر جدید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۳۶۱۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادامه جنجال توسلجویی علمالهدی به شاهنامه | نمیدانستید منیژه، زن بادهنوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!
در سخنان علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره حجاب، سایت عصرایران در یادداشتی نوشته است؛
در خبرها آمده بود که احمد علمالهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».
اینکه جناب علمالهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواستهای است بر آنچه به عنوان دینگریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبونهای رسمی انکار شده است.
محافظهکاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دینگریزی در جامعۀ ایراناند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علمالهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژهای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنهاش را ندیده بود، ولی شرابخواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگیهای او بوده است؟
در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل میبندد و او را به خیمهاش دعوت میکند. چند شبانهروز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن میشود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان مینواختند.
ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:
نهادند خوان و خورش، گونهگون
همی ساختند از گمانی فزون
نشستنگه رود و می ساختند
ز بیگانه خیمه بپرداختند
پرستندگان ایستاده به پای
ابا بربط و چنگ و رامش سرای
میِ سالخورده به جام بلور
برآورده با بیژن گیو زور
سه روز و سه شب شاد بوده به هم
گرفته بر او خواب مستی ستم
در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه میشود، فردوسی میگوید:
به پرده درآمد چو سرو بلند
میانش به زرین کمر کرده بند
منیژه بیامد گرفتش به بر
گشاد از میانش کیانی کمر
به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علمالهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیدهای به نام دینگریزی را پذیرفتهاند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علمالهدی در شکلگیری آن پدیده نقش موثری داشتهاند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟
مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده مینواختند تا خلوت و معاشرتشان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علمالهدی به آن تمسک جستهاند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علمالهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.
این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سختگیریها موجب دینگریزی جوانان [یا دست کم لایههای قابل توجهی از آنان] نشده؟ قطعا اگر این سختگیریها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژهای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواریاش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوشبر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:
نهفته به کاخ اندر آمد به شب
به بیگانگان هیچ نگشاد لب
چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت
نگار سمنبر در آغوش یافت
در سخنان آقای علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علمالهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی میزیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشاندهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.
نکتۀ مهمتر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس بیشتری بر تن داشتند.
اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس چندانی نداشتند. یعنی نه لباسهای گوناگون داشتند، نه همان تک لباسی که داشتند، همۀ جای بدنشان را میپوشاند و در نتیجه آفتاب تن آنها را میدید و میسوزاند.
اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباسهای با آستین بسیار بلند را نمیپسندید و اگر لباسی میخرید و آستیناش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را میبرید، دلیلش این بوده که چنین جامههایی را اشراف از سر تفاخر میپوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباسهایی نداشتند.
احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه میگوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشارهای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.
به عنوان جمعبندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن بادهنوشی مثل منیژه به میان میآید، یعنی جناب علمالهدی هم واقفاند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیتهایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار میشود.
دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علمالهدی و همفکران محافظهکار ایشان میگویند، سختگیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آنها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دینگریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دینگریزی به دینستیزی هم منتهی خواهد شد.
سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشتهاند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.