در این شرایط سخت کرونایی نمیتوانم ذهنم را متمرکز کنم. بیشتر نیاز به فیلمها و کتابهای سرگرمکننده دارم. چیزهایی که بتوانند فکرم را برای مدتی از شرایط حادی که در آن به سر میبریم منحرف کنند.
در این موارد معمولاً در زمینه ادبیات و کتابخوانی به رمانهای پلیسی رجوع میکنم. آگاتا کریستی و کارآگاههایش و ماجراهای شرلوک هولز آرتور کانن دویل کتابهایی هستند که شما را درگیر معما و کاراکترهای مرموز میکنند و آدرنالین خون را بالا میبرند و باعث میشوند لااقل برای مدتی از جهان ملالتبار و ترسناک اطراف غافل شوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حالا از شانس خوب هفته پیش فیلم «چاقوهای آخته» یا «چاقوکشی» که هر دو ترجمهای برای knives out هستند را دیدم. رایان جانسون کارگردان این فیلم پیشتر دو درام جنایی دیگر هم ساخته که از میان آنها «لوپر» را دیدهام. آنجا جانسون قصه جناییاش را با ایده تخیلی سفر به گذشته در هم آمیخته میکند و در «چاقوکشی» از یکجور طنز سرد متکی به
بازی دنیل کریگ برای روایتش استفاده میکند. هر دو فیلم در عین حال که به لحاظ زیباییشناسی سینمایی آثار استاندارد و معقولی هستند به لحاظ روایی بشدت سرگرمکنندهاند و برای سلیقههای مختلف میشود توصیهشان کرد. «چاقوکشی» شبیه سریالهای کارآگاهی بی.بی.سی ساخته شده است. در محیط محدود یک
خانه بیشتر اتفاقات فیلم میگذرد و اصلاً خود خانه به شدت یادآور آن خانههای ییلاقی انگلیسی رمانهای کریستی است. یک قتل در خانه اتفاق میافتد. البته مثل بیشتر معماهای پلیسی شبیه یک خودکشی به نظر میرسد و در ماهیت آن تردید وجود دارد. مقتول نویسنده رمانهای پلیسی است و پیرمردی بشدت ثروتمند با بازی گرم کریستوفر پلامر که همه
خانواده و فرزندانش به لحاظ مالی به او وابستهاند. درنتیجه طبیعی به نظر میرسد که هر کسی در این خانواده کمر به قتل او بسته باشد. وسط اعضای خانواده یک غریبه هم وجود دارد. دختری به نام مارتا که از یک خانواده مهاجر آمده و پرستار آقای ترومبی، پیرمرد مقتول بوده. چیزی فراتر از یک پرستار البته. دوست و همدمش محسوب میشده. حالا مقتول و اطرافیانش را داریم و آن طرف معما نوبت پلیس و کارآگاهان میرسد. یک سری مأمور پلیس داریم که روند معمول بازپرسی را انجام میدهند و یک کارآگاه باهوش با بازی حسابشده و شوخطبعانه دنیل کریگ که قرار است گره معما به دست او باز شود. اما روایت جانسون پیچیدهتر میشود. به جای آن که کارآگاه آخر فیلم تکلیف جنایت را مشخص کند ما به نیمه فیلم نرسیده از طریق فلاشبکهای ذهن آدمهای درگیر ماجرا پی به حقیقت میبریم. یا لااقل فکر میکنیم که پی به حقیقت بردهایم. اگر کمی گنگ است چون دارم همه تلاشم را میکنم که چیزی از فیلم اسپویل نشود و لذت تماشایش را از دست ندهید. اما فراتر از یک فیلم معمایی جذاب که خیلی خوب اجزای قصه کنار هم چیده شده و ریتم روایت هم خوب است و بازیهای بازیگران گرم و جذاب است و کارگردانی جانسون هم قابل توجه است، «چاقوکشی» در لایههای عمیقترش به فاصله طبقاتی میپردازد. به آریستوکراسی که باعث امتیاز جعلی میشود حمله میکند و به شدت تبدیل به یک فیلم انسانی میشود. حتی میشود اعتراض به تبعیض نژادی را هم در آن دید. دخترک پرستار آقای ترومبی مهاجری است که از اروگوئه آمده و هر چند خانواده در ابتدا او را با آغوش باز میپذیرند و به نظر میرسد که او را یکی از خودشان میدانند هر چه قصه جلوتر میرود و در بزنگاهها متوجه میشویم که حلقه اشرافیت آنها بسته است و حاضرند دخترک را قربانی کنند تا حلقه خودشان سالم و دست نخورده باقی بماند. این ظاهر ریاکار متمدن و باطن سبع و وحشی که برای پول هر کاری میکند جلوه جهان امروز ماست. و مارتا کاراکتری که نماینده آن اقلیتی است که هنوز به وجدان و انسانیت معتقد هستند. آن نشانه بامزه بیولوژیکی در مارتا که نمیتواند دروغ بگوید و به محض دروغ گفتن بالا میآورد جلوه کمیک این ماجراست. این فیلمی است که در عین سرگرمکننده بودن پر از جزئیات است. جزئیاتی که بیشتر در دیالوگها و دعواهای بین کاراکترها خودش را نشان میدهد. مثل وقتی که دو نوه آقای ترومبی با القابی مثل لیبرال و غیره به یکدیگر حمله میکنند. در شرایطی که همهشان انگلهایی هستند که از پول آقای ترومبی به جایی رسیدهاند. یک پیچش داستانی مدرن در پایان داستان برگ برنده آخری است که کارگردان رو میکند تا نشان بدهد تماشاگری که علیرغم کشف معما به خاطر جذابیت کاراکترها و روایت تا آخر فیلم را میبیند جایزه بیشتری میگیرد. در نهایت هم مخاطب فیلم و هم کاراکترهایش به چیزهایی که استحقاقشان را دارند میرسند. آدم بدها مجازات میشوند. آدم خوبها خوشبخت میشوند و ما تماشاگران هم موفق میشویم در کنار معدود فیلمهای واقعاً خوب سرگرمکننده امسال که از جریان هنری جشنوارهای دور بودند مثل «فورد در برابر فراری» فیلم دیگری را ببینیم که واقعاً سینماست.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه:
سرگرم کننده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۴۳۱۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خشم پدر، جان همسر و فرزندش را گرفت
به گزارش خبرنگار جامجم، روزهای پایانی فروردین امسال آتشسوزی در یکی از محلههای مرکزی پایتخت به آتشنشانی گزارش شد. نیروهای امدادی به آنجا اعزام شده و توانستند شعلههای آتش را خاموش کنند. آنها زنی میانسال، شوهر او و پسرشان را که دچار سوختگی شده بودند، به بیمارستان منتقل کردند اما مادر
خانواده همان روز فوت شد ولی پسر ۱۱ساله و پدر خانواده تحت درمان بودند تا اینکه دو روز بعد پسر نوجوان هم بهدلیل شدت سوختگی در بیمارستان فوت کرد اما پدر خانواده که نجات یافته بود، در تحقیقات پلیسی مدعی شد که نفهمیده چطور
خانه آتش گرفته و وقتی به خود آمده، همسر و پسرش در میان شعلههای آتش گرفتار شده و خودش هم میخواسته آنها را نجات دهد که دچار حادثه شده است.بنابراین ماموران به تحقیق از همسایهها پرداختند که آنها اعلام کردند زن فوتشده با شوهرش اختلاف و درگیری داشته، بارها صدای مشاجرهشان را بلند شده و آن روز هم صدای مشاجره مادر و پسر با پدر خانواده را شنیدند، سپس صدای کمکخواهی از خانهشان بیرون آمد که متوجه شدند آتشسوزی شده و از آتشنشانی کمک خواستند. با جمعبندی این اطلاعات مرگ این دو نفر به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران گزارش شد. در حالی که پدر خانواده منکر آتشسوزی مرگبار بود اما شواهد حکایت از آن داشت که او در ماجرا نقش دارد؛ تا اینکه چند روز پیش کارشناسان آتشنشانی اعلام کردند آتشسوزی عمدی بوده که او با دستور قضایی بازداشت شد و سرانجام دو روز پیش با اعتراف به قتل دو عضو خانوادهاش گفت: کارم
نقاشی ساختمان است. با همسر و پسرم بر سر مسائل مختلف اختلاف داشتم. حتی از پسرم میخواستم وقتی برای انجام کار نقاشی ساختمان میروم، او نیز با من بیاید اما کار نقاشی ساختمان را دوست نداشت و با من همراهی نمیکرد. روز حادثه قرار بود برای نقاشی خانهای در یکی از محلههای تهران بروم. از پسرم خواستم با من همراه شود اما قبول نکرد و دعوایمان شد. ظرف بنزینی را که میخواستم برای کار نقاشی ببرم، برداشتم و مقداری از آن را روی خودم پاشیدم و به پسرم گفتم اگر از این رفتارت دست برنداری، خودم را به آتش میکشم که توجهی به این تهدیدهایم نکرد. حتی جواب سربالا به من داد که مرا با حرفهایش عصبانیتر کرد. همین موضوع باعث شد یکدفعه تصمیم بگیرم او را به جای خودم بسوزانم. بخشی از بنزین را روی او پاشیدم و فندک زدم که او آتش گرفت.متهم به قتل ادامه داد: زنم آمد جلو تا شعلههای آتش را خاموش کند و پسرمان را نجات دهد که چون بنزین روی زمین پخش شده بود، لباسهایش آغشته به آن شد و همگی سوختیم. پشیمان شدم و خواستم نجاتشان دهم که نشد و شعلههای آتش بخشی از خانه را هم سوزاند. همسایهها خبردار شده و به کمک آتشنشانی به خانهمان آمدند و آتش را خاموش کردند که من زنده ماندم اما همسر و فرزندم فوت شدند. سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با تایید این خبر به جامجم گفت: متهم به قتل همسر و فرزندش در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.