غرقی: وقتی نظام تصمیمی گرفت همه باید تبعیت کنند / در سایه قدرت نظامی میتوان مذاکرات خوبی داشت
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۴۱۲۷۹
یک کارشناس مسائل رسانه گفت: وقتی نظام یک تصمیمی گرفت همه باید از ان تبعیت کنند و همانند یک قانون شود نه اینکه هر کسی یک تبصره به ان بزند و حفرهای در ان ایجاد کند زیرا موجب نفوذ دشمن میشود.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در آغازین روزهای بهار بر آن شدیم تا در خصوص اوضاع ایران در عرصه سیاست خارجی گپ وگفتی بزنیم با کارشناسان این عرصه و بیشتر در مورد اقدامات راهبردی ایران در این حوزه بدانیم، اینکه چه اقدام یا اقداماتی در سالی که گذشت می توانست در عرصه سیاست خارجی ما راهگشا باشد و اساسا جای خالی کدام اقدام در شرایط حساسی که با آن دست و پنجه نرم می کنیم، بیشتر به چشم می آید؛ در این خصوص به سراغ مرتضی غرقی کارشناس مسائل رسانه و خبرنگار ارشد سیاسی در عرصه بین الملل رفتیم و پای حرف او نشستیم.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دانشجو: با توجه به اینکه شما از خبرنگاران عرصه بین الملل هستید سیاست خارجی جمهوری اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟ سیاست خارجی جمهوری اسلامی طی چهل سال گذشته همواره با فراز ونشیبهای بسیاری همراه بوده و این وضعیت طی سالهای اخیر هم تشدید شده است که یک بخش ان مربوط به دشمنی امریکا و رژیم صهیو نیستی و ایجاد اختلافات میان کشورها با ایران است و بخش دیگر ان هم مربوط به فقدان یک استراتژی وراهبرد مدون درعرصه سیاست خارجی به ویژه در بخش منطقهای است واین دو دست بدست هم داده و باعث شده علی رغم ظرفیتهای موجود کشورما دراین بخش موفقیت جدی نداشته باشیم. دانشجو: این مطلب صحیح است که دشمنی های امریکا و رژیم صهیو نیستی موجب مشکلاتی در روابط خارجی ما بوده است، اما در بخش داخلی بنظر شما کوتاهیها در چه بخشی بوده است.
ما در داخل در حوزه تصمیم گیری در سیاست خارجی هم دچار اعوجاج هستیم و هم دچار کم کاری، چه در حوزه تصمیم سازی و چه در حوزه اجرا. ما در حوزه سیاست خارجی افرادی که بتوانند نظریه پردازی کنند و برای هر بحران ناخواسته وبحرانهای آنی نسخه مناسبی ارائه کنند، نداریم و این به دو دلیل است یک بازی نگرفتن افراد متخصص در خارج از دستگاه دیپلماسی و دوم نبود یک راهبرد عملیاتی که بتواند با واقعیتهای روز منطقه و جهان مسیر یابی کند واز منافع ملی ما دفاع کند.
یکی از مشکلات سیستماتیک ما درکشور این است که جناح بازیها و خود رای بودن مانع از ان شده تا از ظرفیتهای موجود خارج از دستگاه دیپلماسی استفاده کنیم، من در برخی از کمیتههای تخصصی نهادها و سازمانهایی که امور خارجی را پیگری میکنند میبینم که ظرفیتهای خوبی وجود دارد بویژه دربخش دانشگاهی، اما متاسفانه این ظرفیتها در هیچ دورهای چندان جدی گرفته نشده است.
دانشجو: شما فکر میکنید دستگاه دیپلماسی ما در خصوص تحولاتی که به منافع ملی ما مربوط میشود توانسته خوب تصمیم گیری کند؟
در برخی موارد بله و در برخی موار خی، رعمدتا موضع گیری ما در قبال اقدامات دشمنانمان بیشتر انفعالی بوده است، مثلا در مورد وضعیت حقوق بشرو یا حمایتهای غربیها از اشوبهای خیابانی ازآنجا که این رفتار دخالت علنی در امور داخلی ایران محسوب
*وقتی نظام تصمیمی گرفت همه باید از آن تبعیت کنند / اضافه کردن تبصره به آن اشتباه است
میشود میبایست با قدرت و شدت به انها پاسخ داده شود، اما ما تنها به یک تذکر سیاسی بسنده میکنیم و این عمدتا بخاطر سیاستهای انفعالی ما است. متاسفانه در برخی موارد دشمنان ما یک قدم از ما جلو ترند و این باید اصلاح شود، دومین نکته سیاستهای دوگانهای که در برخی موارد در خصوص تصمیم گیریهای خارجی اتخاذ میشود و یا در اجرای ان سیاستها تعلل میشود همه اینها به ما لطمه وارد میکند و برد سیاست خارجی ما را کم کرده و دشمن را جریتر میکند.
البته طبیعی است که اختلاف نظر و دیدگاه باید وجود داشته باشد، اما این نباید در موضع خروجی سیاست خارجی کشورمان مشهود باشد. زیرا وقتی نظام یک تصمیمی گرفت همه باید از ان تبعیت کنند و همانند یک قانون شود نه اینکه هر کسی یک تبصره به ان بزند و حفرهای در ان ایجاد کند، زیرا این سوراخها و حفرهها در سیاست خارجی موجب نفوذ دشمن و پاشیدگی سیاست خارجی از درون میشود. دانشجو:درمورد سیاست خارجی منفعل ممکن است مصداقی اشاره کنید؟ بله در مورد نقض تعهدات امریکا و اروپاییها نسبت به برجام ومعطل نگه داشتن کشور با هدف اینکه ایا اروپا و امریکا به تعهداتش عمل خواهد کرد یا نه؟ اقدامی منفعلانه بود و دیدیم که نتیجه نداد و اکنون که دوباره به میز مذاکره برگشته اند ناشی از اقدام مقتدرانه ایران بود، و یا اجرای تعهدات برجامی قبل از عمل و یا اقدام غربیها واعتماد بیش از حد به امریکاییها در قبال برجام یا در خصوص دخالتهای اروپاییها در امور داخلی ایران هیچگاه قاطع برخورد نکرده ایم و این مسئله انها را گستاخ کرده است.
همه اینها ناشی از انفعال در سیاست خارجی است و اینگونه رفتارها نشان میدهد که ما راهبرد و استراتژی مدون و مشخصی برای مقابله با این رفتارهای سیاسی در سیاست خارجی نداریم.
دانشجو: ایران اکنون در خاورمیانه یکی از مهمترین کشورهای منطقه به حساب می اید، ایا این ناشی از عملکرد مثبت سیاست خارجی نیست؟ خیر انچه امروز ما را در خاورمیانه قدرتمند کرده است، قدرت نظامی است نه سیاسی. شما فکر میکنید اگر امریکا اکنون در منطقه اچمز شده بخاطر این است که در مذاکرات سیاسی با ما شکست خورده یا قدرت موشکی ما انها را دچار انفعال کرده؟ شما دیدید که تهدیدات امریکا بعد از حمله ایران به عین الاسد واکنش شدید سید حسن نصرالله، رهبران جهادی یمن، جهاد اسلامی و حماس و حزب الله عراق و سوریه و، را به همراه داشت وهمچنین موضع قاطع ما باعث شد انها کوتاه بیایند، نه مذاکرات سیاسی، ما با امریکا و اروپا،البته من این نکته را قبول دارم که جنگ و نظامی گری حلال مشکلات ایران نیست، زیرا اگراینگونه بود امریکاییها با این قدرت نظامی در منطقه به این وضعیت دچار نمیشدند، اما این نکته را باید یاد اور شوم که در سایه قدرت نظامی میتوانید مذاکرات سیاسی خوبی داشته باشید، و این موضوع طی دو دهه گذشته برای ما ثابت شده است.
دانشجو: با این حساب چرا برتری ما در منطقه نتوانسته در روابط سیاسی و اقتصادی ما تاثیر گزار باشد؟
بله ما در منطقه دست برتر داریم، چون رزمندگان برتری داریم. چون قدرت نظامی قومی و مستقلی داریم، اما چرا این برتری نتوانسته به فرصت در داخل کشور تبدیل شود؟ بخاطر این است، که هیچگاه ما نتوانسته این دستاوردهای نظامی را تبدیل به دستاوردهای سیاسی و اقتصادی کنیم و در این بخش ضعف داریم، در افغانستان چقدر هزینه کردیم؟ عاقبت ان چه شد؟ اکنون در سوریه هم دستاوردهای خوبی داریم. حالا ببینیم که چه کسی یا نهادی و یا وزارتخانهای توانایی دارد این دستاورد را تبدیل به دستاورد سیاسی و اقتصادی کند.
دانشجو: فکر میکنید عملکرد سیاست خارجی در امر دیپلماسی اقتصادی چگونه بوده است؛ و شما نقاط ضعف و قوت ما در این عرصه را چگونه ارزیابی میکنید؟
نکته مهمی که میبایست درطی چهار دهه گذشته در سیاست خارجی مورد توجه قرار میگرفت استفاده از ابزارسیاست خارجی برای توسعه و توانمندی اقتصادی کشورمی بود. همانند جذب سرمایه گذاری خارجی وکمک به صادرات و حمایت از منابع اقتصادی ما در خارج از کشور که متاسفانه صورت نگرفته بعد از انکه قرار شد سفارتخانههای ما در بخش اقتصادی فعال باشند کدام اقدامات جدی صورت گرفته است و کدام خروجی را داشته است و تاثیر گذاری ان در اقتصاد کشور چگونه بوده است.
علی رغم اینها باید عرض کنم ایران از فرصتهای خوبی برخوردار است که میتواند در دیپلماسی اقتصادی فعال شود وجود ظرفتیهای معدنی، نفت، گاز، و از همه مهمترنیروی خدمات مهندسی در کشور فرصتهای خوبی ایجاد کرده اند، فکر میکنید چه کسی بایستی در سفارتخانههای ایران در خارج در این باره باید فعال باشد، نتیجه برنامه ریزی انها چه بوده، بخش خارجی وزارت بازرگانی و صمت در این خصوص چه کرده است، ... شما میدانید که موقعیت جغرافیایی اقتصادی ایران نیز در واقع مزیتی برای ما محسوب میشود. ما در شاهراه انرژی قرار گرفتهایم. شمال و جنوب صادرکنندهی انرژی هستند و شرق و غرب مصرفکننده. این نکته را باید تاکید کنم که سیاست نگاه به شرق که درکشور مطرح است لزوما نفیکنندهی همکاری با غرب نیست بلکه ابزاری جدید برای ایجاد تعادل میان این دو بخش از جهان و بهره گیری مناسب از فرصتهای هر دو بخش است.
سیاست نه شرقی؛ نه غربی اصل اساسی سیاست خارجی ماست؛ که این مفهوم را در بر داردو این سیاست عدم پذیرش سلطهی شرق و غرب است که ما میتوانیم از موضع استقلال و عزت با همهی کشورها رابطه داشته باشیم؛ و تا زمانی که مسیر ان در دستگاه دیپلماسی کشور هموار نشود مسیر توسعه اقتصادی به مفهوم حضور سرمایه گذاران خارجی و افزایش صادرات هموار نخواهد شد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سال 98 سیاست خارجی اقدامات راهگشا دستگاه دیپلماسی سیاست خارجی فکر می کنید تبعیت کنند قدرت نظامی وقتی نظام خارجی ما ظرفیت ها ی کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۴۱۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ویژگیهای ژئوپلیتیکی کشورهای شیخنشین؛ از اختلافات پیچیده سرزمینی تا همگرایی در ساختارهای اجتماعی ـ تاریخی
به گزارش خبرآنلاین «ژئوپلیتیک خلیج فارس» عنوان اولین نشست انتشارات روزنامه اطلاعات است که به مناسبت گرامیداشت روز ملی خلیج فارس در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ساختمان موسسه اطلاعات، با سخنرانی دکتر مسجدجامعی و دکتر محمدجواد ظریف برگزار شد. متنی که ملاحظه میفرمایید خلاصه سخنان دکتر مسجدجامعی در این نشست است.
مسجد جامعی در این نشست گفت:
نکته نخست درباره ویژگیهای مطالعات ژئوپلیتیکی است که متفاوت است با نوع پژوهشهای سیاسی و اجتماعی و بینالمللی. با اختصار کامل، هنگامی که یک موضوع با توجه به کلّیت آن و با توجه به تمامی عواملی که در شکل دادن آن موثر بوده و هست، بررسی شود و به هر یک سهمی متناسب با نقشی که داشتهاند داده شود، چنین مطالعهای ژئوپلیتیکی است. با توجه به این نکات میتوان منطق رفتاری و کیفیت سیاستگزاریهای مثلاً کشور مورد بحث را، بازشناخت. اعم از سیاست داخلی و یا سیاست خارجی که البته این دو عموماً با یکدیگر مرتبط هستند. با چنین دیدگاهی به بررسی ژئوپلیتیکی کشورهای یادشده، پرداخته میشود.
با توجه به گستردگی موضوع و کمی وقت، نکاتی را به عنوان مقدمه عرض میکنم.
۱- این شش کشور و علیرغم اختلافهایشان یک مجموعه هستند. هم خود چنین خصوصیتی دارند و هم دیگران کم و بیش بدانها چنین مینگرند، یعنی آنها را یک مجموعه میبینند و این نکته مهمی است، چراکه تنظیم سیاست دیگران، عمیقاً تحت تأثیر نگاه آنها است و نه چندان واقعیتها.
عموم این کشورها با یکدیگر اختلافات پیچیده سرزمینی دارند و در موارد متعددی سیاستهای یکدیگر را نمیپسندند؛ امّا ساختارهای اجتماعی و تاریخی آنان، اخلاق و روحیات و فرهنگ آنان، سابقه حضور و نفوذ انگلستان و نه هیچ قدرت استعماری دیگر، حضور نیرومند امریکا در حال حاضر، ثروت نفتی و تجربه کم و بیش مشترکشان با تاریخ جدید، چنین همگراییای را موجب شده است.
علیرغم تحریم شدید و همه جانبه قطر از جانب عربستان و امارات و بحرین، امّا عملاً این تجربه ناموفق بود. منافع و مصالح مشترک آنها از اختلاف سلیقهشان در زمینههای مختلف، به مراتب بیشتر بوده و هست، و لذا تحریم موفق نبود و نمیتوانست باشد. این عدم توفیق به دلیل پیوستگی و ارتباطهای درونی آنها است که سیاست و اراده سیاسی را بدان راهی نیست و یا لااقل راه چندانی نیست.
درست به همین علت است که تلاش عراق و یمن در مقاطعی از عمر تشکیل شورای همکاری خلیج فارس جهت پیوستن بدانها موفق نبود و نمیتوانست باشد. چنانکه گفتیم این کشورها و علیرغم تنوعشان، یک مجموعه هستند. و لذا ذاتاً متفاوت هستند با مواردی که نزدیکی و یا اتحاد کشورها براساس تصمیمی سیاسی است که اعراب را در این مورد سابقهای طولانی است. از وحدت سوریه و مصر در ۱۹۵۸گرفته تا وحدت عراق و اردن و سودان و مصر تا تلاشهای فراوان دیگری که برای نیم قرن ادامه یافت.
۲- ثروتی کلان و در مدتی کوتاه، که همان پترودلار باشد، به عموم این کشورها تزریق شد. اینان به برکت همان ساختار نیرومند قبیلهای و اخلاق و فرهنگ خاص آن و نیز عوامل متعدد دیگر، توانستند دوران گذار از فقر به ثروت را، به خوبی طی کنند. این دوران انتقال، دوران خطرناک و پرچالشی است و سقوط نظامهای حاکم متعددی را موجب شده است. از لیبی قذافی گرفته تا عراق بعثیها. حتی میتوان گفت این دوران به تحکیم بیشتر نظامهای حاکم منجر شده است که البته آن را دلائل فراوانی است. یکی از مهمترینها، هماهنگی و کیفیت تعامل سیاستهای حاکمیتی با ساختار قبیلهای موجود بود. آنها به جنگ؛ این ساختارها نرفتند و شعارهای چپگرایانه ندادند و صاحبانش را به عقبمانده و بدوی و مرتجع بودن، متّهم نساختند. آنها را پذیرفتند و با آنان به معنای واقعی تعامل کردند؛ اگرچه داستان در مورد عربستان تا حدودی متفاوت است.
۳- هیچ تغییر رادیکالی که منجر به تغییر حاکمیت شود، نمیتواند به تنهایی در تک تک این کشورها اتفاق افتد. گویی در اینجا قانون «همه یا هیچ» صادق است. تا آیندهای غیر قابل پیشبینی این نکته صحیح است. مجموعه بودن آنها و وابستگیهای متقابلشان، مهمترین عامل بازدارنده است. این وابستگی در حال حاضر به وابستگیهای رژیم حاکم مربوط میشود و نیز سیاستهای حاکمیتی. از اقتصادی و تجاری گرفته تا سیاسی و بینالمللی و منطقهای و امنیتی.
در ماههای نخست و بلکه سالهای نخست انقلابهای عربی و بهار عربی، بحرین به شدت متشنج شد. در همان ماههای نخستین گزارشهای متعدّد و نسبتاً مفصلی برای وزیر محترم خارجه وقت، جناب آقای دکتر صالحی و البته بزرگان دیگر، نوشتم و اینکه اسقاط نظام در بحرین به دلائلی که به تفصیل بیان شده بود، ممکن نیست. چنانکه گفته شد این سخن در مورد عموم آنها و تا آیندهای دور صحیح است. آنها به معنای دقیق کلمه پیوستگی سرنوشتی داشته و دارند. ممکن است این سخن را برخی نپذیرند، امّا در مجموع وضعیت موجود به مراتب بیشتر به نفع و مصلحت ما است تا جانشینان احتمالی دیگر. که البته این بحث مفصلی میطلبد.
و بالاخره اینکه اعتقادات دینی و فقه موجود در عموم این کشورها عمیقاً حنبلی مسلک و اهل حدیثی گرایش است، اگرچه بسیاری از آنان حنبلی نیستند. براساس این اعتقادات و این فقه هرگونه اعتراض عملی علیه حاکم حتی اگر فاسق و ظالم باشد، نامشروع است.
۴- ساختار اجتماعی، نوع تجربه آنان با تاریخ جدید، واقعیتهای دینی و فرهنگی، کمی جمعیت، به جز عربستان، عدم وجود ساختارهای تاریخی و یا ساختارهای مدرن و جدیدی که بتواند خواستههای مردمی را جهت دهد و متمرکز سازد و البته عوامل دیگر، موجب شده که تحولات و در زمینههای مختلف، از بالا به پایین آید و نه آنکه از پایین به بالا رود. در عموم کشورها و حتی در کشورهای جهان سوم، این مطالبات مردمی است که حاکمیت را مجبور به تغییر و تحول میکند و در اینجا داستان متفاوت است. البته این هست که حاکمیت عموماً به زودی و بعضاً به خوبی این مطالبات را تشخیص میدهد و اقدام میکند. نمونه خوب آن تحولات فراوانی است که در طی سالهای اخیر در عربستان رخ داده و میدهد؛ در جهت هماهنگ شدن سیاستهایش با مطالبات نهفته مردمی.
۵- اینان بخشی از جهان عرب هستند و خواهند بود. کشوری چون کویت پس از اشغالش توسط عراق و به دلیل اینکه بخش مهمی از رژیمهای عربی و اکثریت اعراب در کنار صدام ایستادند، کوشید سیاستی انقباضی اتخاذ کند تا آنجا که بعضاً میگفتند ما کویتی هستیم و نه عرب. امّا این جریان نتوانست و نمیتوانست ادامه یابد. این سخن در مورد سلطنتنشین عمان هم صحیح بود. پس از امضای کمپ دیوید توسط سادات و بگین همه کشورهای عربی با مصر قطع رابطه کردند به جز عمان، این موضع به انزوای این کشور انجامید و آنان نیز سیاستی انقباضی در پیش گرفتند، امّا این سیاست چندان ادامه نیافت.
خصوصاً که در حال حاضر کم و بیش به گرانیگاه اعراب تبدیل شدهاند. این گرانیگاه در زمان ناصر مطلقاً در قاهره بود و در زمان مبارک به گونهای نسبی چنین بود. امّا پس از بهار عربی و تحولات در مصر و در خلأ کسانی چون صدام و قذافی و حافظ اسد و حتی سودان عمر البشیر، این مرکزیت به این مجموعه منتقل شده است.
نکته این است که این مرکزیت، صرفاً سیاسی نیست؛ در حال حاضر فرهنگی و فکری و ادبی و رسانهای و دینی هم هست. اینان هم از آنچه در مجموعه عربی اتفاق میافتد متأثرند و هم در آن موثرند. در حال حاضر میزان تاثیرگذاریشان بیش از گذشته است و احتمالاً این جریان ادامه یابد، به ویژه در مورد مسائل مربوط به اندیشه و مدلهای توسعهای و نیز اینکه این اندیشه و مدل چگونه میباید با هویت و دین و سنتها و آداب و رسوم موجود، کنار آید.
۶- واقعیت این است که درک آنان از جهان و منطقه و خودشان در دههها و بلکه سالهای اخیر به شدت تحوّل یافته است و این تحولات به احتمال فراوان به مراتب بیش از سایر همسایگان ما است. اینکه چرا و چگونه چنین شده و ویژگیهای فکری کنونی آنها چیست، بحث مستقلی است. در اینجا هدف تذکر بدین نکته بود و اینکه اینان دیگر همچون گذشته نیستند و متناسب با آن، تصور و تلقی ما از آنان میباید به روز شود. طبقه تحصیلکرده آنها را در این میان، نقش بزرگی است. مضافاً که همین درک تحول یافته و متفاوت شده است که برنامهها و سیاستهای آنان را شکل میدهد و به پیش میبرد.
۷- و به عنوان آخرین نکته، آنان را نسبت به ایران درک نسبتاً مشترکی است، اگرچه ممکن است به دلائلی سیاستشان در قبال ما تفاوتهایی داشته باشد، که دارد. این تفاوت به دلیل تفاوت درک نیست، به دلیل ضرورتها و منافع و مصالح و احتمالاً مأموریتهایی است که بدانها محوّل شده است. از این گذشته آنان با مجاملات و تعارفات دیپلماتیک به خوبی آشنا هستند و پیوسته از آن استفاده میکنند.
این درک را سه لایه مختلف است. لایه اول به تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران بازمیگردد. از ایران قبل از اسلام گرفته تا ایران بعد از اسلام. لایه دوم به ایران به عنوان یک واحد سیاسی و کشور همسایه بازمیگردد، که البته این لایه عمیقاً متأثر است از لایه نخست. از این دیدگاه ایران بیش از آنکه یک کشور باشد، یک امپراطوری است و در صدد نیل بدان است. لایه سوم به نظام و حاکمیت موجود بازمیگردد که عناصر مختلفی را در درون خود دارد. این بحثی طولانی است که به دلیل ضیق وقت از آن درمیگذریم.
>>>متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
ژئوپلیتیک خلیج فارس؛ شیخنشینها و عربستان311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904244