اسکوچیچ: کمپ تیم ملی ایران در حد اروپا است
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۵۰۸۲۸
به گزارش همشهری آنلاین و به نقل از ایسنا، شیوع کرونا در ایران باعث شده است بیش از ۴۰ هزار نفر به آن مبتلا شوند و نزدیک به ۳ هزار نفر نیز جانشان را از دست بدهند. در این بین دراگان اسکوچیچ سرمربی کروات تیم ملی فوتبال ایران اکنون در کرواسی به سر می برد و منتظر است تا این ویروس از بین برود و کارش را در ایران ادامه دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
سرمربی تیم ملی ایران از اولین تقابل خود با کرونا سخن گفت زمانی که به دیدار بازیکنانی ایرانی در کشورهای اروپایی رفته بود و آخرین مقصد او روسیه بود. اسکوچیچ در این باره گفت: در فرودگاه مسکو برای اولین بار صحنه های فیلم را دیدم که مرا واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داد. به طور خاص ، ساعت سه بعد از ظهر ، گروه هایی از مسافران چینی که ماسک صورت زده بودند، با همراهی تیم امنیتی به فرودگاه منتقل شدند. من انتظار چنین شرایطی را نداشتم و بعد دیدم که افرادی با این ویروس شوخی می کند و متوجه شدم چنین چیزی رخ داده است. در حالی که در تهران بودم ، با چهار نفر از همکارانم فقط در کمپ تیم ملی در تماس بودم. کمپ تیم ملی در سطح کمپ های بزرگترین باشگاه های اروپایی است. ما عملاً در آنجا قرنطینه شدیم و دمای بدن را دو بار در روز اندازه می گرفتند ، همه چیز ضد عفونی می شد و من ایمن بودم.
در نهایت این مربی توانست با سختی در شرایطی که ویروس کرونا شیوع زیادی پیدا کرده بود، به کمک سفارت کرواسی در ایران پروازی را رزرو کند و به کرواسی سفر کند. او در همین ارتباط گفت: از آقای دکتر استامبوک ، که مرا از انسانیت و رویکرد حرفه ای خود خوشحال کرد و باعث شد من پرواز به اروپا را رزرو کنم تشکر می‌کنم. در آن سفر دیپلمات هایی که برای آخرین پروازها از تهران اقدام کرده بودند حضور داشتند. اگر من به آن هواپیما سوار نشده بودم ، چه کسی می داند چه موقع می توانستم ایران را ترک کنم.
سرمربی کروات در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: هنگامی که سرانجام در زاگرب به زمین نشستیم ، یک اتومبیل اجاره کردم و به ریژکا رفتم ، که دو هفته در در یک آپارتمان در قرنطینه گذراندم و از خانواده نزدیکم جدا شدم. همسر و عموی من برایم غذا آوردند و سخت ترین قسمت این بود که من نتوانستم دختر تنها ۹ ماهه خود را در آغوش بگیرم. من یک دسته سی دی بازیهای تیم ملی فوتبال را از ایران آوردم ، اگرچه تاکنون ۳۰ بازی آن را تماشا کرده ام.
اسکوچیچ در خاتمه درباره صادق محرمی گفت: من عملکرد عالی او را در دربی با هایدوک دیدم. این موضوع اصلاً تعجب آور نبود ، زیرا محرمی بازیکن من در ملوان ایران بود ، جایی که در سن ۱۷ سالگی در تیم اول قرار گرفت. محرمی بازیکن بالقوه بزرگی است و تنها یک ضعف دارد ، بعضی اوقات دوست دارد خیلی هجومی بازی کند ، بنابراین آهسته تر به دفاع برمی‌گردد. اگر این کار را نکند ، یک مدافع برتر است.
اسکوچیچ برای بائو آرزوی سلامتی کرد کد خبر 497109 برچسب‌ها فوتبال - تیم ملی دراگان اسکوچیچ - تیم ملیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: فوتبال تیم ملی دراگان اسکوچیچ تیم ملی تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۵۰۸۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این زن شوهرش را با چاقو کشت
صبح ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ فریاد‌های کمک خواهی زن جوانی به نام مینا در یکی از خیابان‌های پاکدشت پیچید. همسایه‌ها که هراسان از خانه شان خارج شده بودند با زن پریشان روبه رو شدند که می‌گفت شوهرم را کشتم.
همسایه‌ها پلیس را با خبر کردند و وقتی ماموران به خانه زن جوان رسیدند با جسد خونین همسر ۴۲ ساله اش به نام محمود روبه رو شدند که با ضربه چاقو به سینه اش کشته شده بود.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و همسرش تحت بازجویی قرار گرفت.
اعتراف به قتل شوهر
زن جوان در بازجویی‌ها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: ۴ سال پیش با محمود ازدواج کردیم. اما از همان روزهای اول زندگی مان با هم اختلاف داشتیم.
تااینکه خانواده‌های مان توصیه کردند بچه دار شویم تا اختلاف‌های مان کمرنگ شود. ۲ سال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاق‌تر از قبل می‌شد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی مرا به باد کتک می‌گرفت.
وی ادامه داد: صبح خواب بودم که بار دیگر همسرم عصبانی شد و مرا کتک زد. او از من خواست تلفنم را به او بدهم که مخالفت کردم و او هم من را روی زمین انداخت و با دستانش گلویم را فشار داد. برای چند لحظه چشم هایم سیاه شده بود و دست و پا می‌زدم. نفسم بند آمده بود. در حالی که تقلا می‌کردم دستم به چاقویی خورد که روز زمین قرار داشت. من برای نجات جانم چاقو را برداشتم و ضربه‌ای به شوهرم زدم. محمود مرا رها کرد و خونین روی زمین افتاد. من که ترسیده بودم با جیغ و فریاد از همسایه‌ها کمک خواستم تا او را به بیمارستان برسانند، اما وقتی اورژانس به محل آمد شوهرم جان باخته بود.
وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را پارگی شریان‌های قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد. برای مینا کیفرخواست صادر و پرونده اش برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خودشان و نوه خردسالشان درخواست قصاص را مطرح کردند.
پدر محمود به قضات گفت: عروسم برای تبرئه خودش دروغ می‌گوید. پسرم هرگز او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که در درگیری چه اتفاقی افتاده که این زن با بی رحمی پسرمان را به قتل رسانده است. ما حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص داریم.
وقتی زن جوان روبه روی قضات ایستاد گفت: آن روز خواب بودم که با شوک از خواب بیدار شدم. محمود یکباره شروع به داد و فریاد کرد و مرا به باد کتک گرفت. او گلویم را گرفت تا خفه شوم. او مرد تنومندی بود و من توان آن را نداشتم که خودم را از دستش نجات دهم. نفسم بند آمد و چشم هایم سیاهی رفت که یکباره دستم به کارد میوه خوری خورد و آن را به طرف همسرم گرفتم. باور کنید می‌خواستم او را
بترسانم تا رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد. او او روی زمین افتاد و من خودم را نجات دادم. ولی متوجه شدم محمود غرق خون است. آنقدر شوکه شده بودم که نمی‌دانستم چه کاری باید انجام دهم. من شروع به داد و فریاد کردم و از همسایه‌ها کمک خواستم.
قاضی گفت: چاقو را برای ترساندن همسرت جلوی قفسه سینه اش گرفتی یا برای دفاع از خودت؟
که زن جوان پاسخ داد: من برای ترساندن همسرم چاقو را مقابلش گرفتم. محمود با دو دستش گلویم را گرفته بود و آرنج هایش را هم روی قفسه سینه ام گذاشته بود. نفسم بند آمده بود و هر لحظه فکر می‌کردم دیگر زنده نمی‌مانم. من برای دفاع از خودم چاقو را به دست گرفتم.
با پایان دفاعیات زن جوان، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا
tags # اخبار حوادث سایر اخبار
امیدواری ژینولا به کامبک پاری سن ژرمن مقابل دورتموند: آنها از نظر جسمانی، تکنیکی و تاکتیکی آماده هستند