پس از پایان پاندمی کرونا چه نوع نظم جهانی مستقر میشود؟
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۵۸۸۷۹
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از اسلاوی ژیژک است که توسط علیرضا غفاری ترجمه شده است.
در این ایام گاهی به سرم میزند که کاش من هم مبتلا شوم – به این شیوه دستکم عدم قطعیت و سرگردانی تمام میشود. اضطرابم افزایش پیدا کرده است و نمود واضحش خوابم است. تا هفته قبل مشتاقانه منتظر فرارسیدن شب بودم چراکه نهایتاً میتوانستم برای فراموش کردن ترسهای روزمره به خواب پناه ببرم؛ اما اکنون ورق برگشته است و از خواب هم میترسم چراکه کابوسها در رویاهایم احاطهام میکنند و موجب میشوند تا از ترس بیدار شوم – کابوسها درباره واقعیتی هستند که انتظارم را میکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما واقعیت چیست؟ النکا زوپانچیچ به شیوه بیعیب و نقصی آن را صورتبندی کرده است و اجازه دهید تا من هم راه او را ادامه دهم. این روزها اغلب میشنویم که اگر بخواهیم بر تبعات اپیدمی فعلی چیره شویم تغییرات اجتماعی رادیکال ضروری است. (خود من نیز چنین اعتقادی را ترویج میکنم) اما موضوع این است که تغییرات رادیکال هماکنون نیز در حال وقوع است.
اپیدمی ویروس کرونا ما را با چیزی که در نظرمان ناممکن جلوه میکرد مواجه کرده است. ما نمیتوانستیم رخ دادن چیزی شبیه به این ویروس را در زندگی روزمرهمان تصور کنیم- جهانی که میشناختیم از حرکت ایستاده است، تمامی کشورها دچار محدودیت و قرنطینه شدهاند، بسیاری از ما در یک آپارتمان محصور شدهایم (چه میشود گفت درباره آنهایی که حتی همین حداقل احتیاط ایمنی را هم ندارند؟) و در مقابلمان آیندهی نامعلومی قرار دارد که حتی اگر اکثرمان زنده بمانیم ابر-بحران اقتصادی پیش رویمان ایستاده است.
معنای این قضیه آن است که کنش ما در این شرایط بایستی معطوف به انجام ناممکن باشد- چیزی که به نظر میرسد در تعامل با نظم جهانی موجود ناممکن است.
ناممکن رخ داده است، جهان ما متوقف شده است و اکنون برای اجتناب از بدترین چیز بایستی ناممکن را انجام دهیم؛ اما این ناممکن چیست؟
به نظرم بزرگترین تهدید نه بازگشت بهنوعی بربریت آشکار یا اصل خشونتآمیز بقا همراه با بینظمی عمومی یا ترس از آزار دادن یا غیره (اگرچه با امکان از بین رفتن سلامت و برخی خدمات عمومی چنین فرضی اصلاً بعید نیست) بلکه بیش از آن بربریت با چهرهای انسانی است که ترسناک است- ابعاد ظالمانه اصل بقا که با تأسف و حتی دلسوزی اجرا شدند و درعینحال توسط دیدگاههای کارشناسان مشروعیت یافتند.
اصل بقای سالمترینها
هر مشاهدهگر دقیقی بهآسانی میتواند متوجه تغییر در لحن صاحبان قدرت هنگام مواجهه با مردم باشد: آنها درحالیکه تلاش میکنند تا اطمینان و آرامش را نشان دهند بهطور منظم پیشبینیهای هولناکی را بر زبان میآورند؛ احتمالاً حدود دو سال زمان میبرد تا پاندمی چرخهاش را طی کند و نهایتاً ویروس ۶۰- الی ۷۰ درصد مردم جهان را مبتلا میکند که از این میزان میلیونها نفر جانشان را از دست خواهند داد.
بهطور خلاصه پیام دقیق آنها این است که بایستی فرض بنیادین اخلاق اجتماعی را اصلاح کنیم: اصل مراقبت از افراد مسن و ضعیف. برای مثال در ایتالیا فرض بر این است که اگر بحران ویروس شدیدتر شود بیماران بالای ۸۰ سال یا کسانی که بیماریهای مزمن دارند بهسادگی رها میشوند تا بمیرند.
پذیرش منطق «اصل بقای سالمترینها» حتی از اصل بنیادین اخلاق نظامی هم تخطی میکند اصلی که میگوید بعد از نبرد ابتدا افرادی که جراحات سنگینتری دارند بایستی درمان شوند حتی اگر شانس زنده ماندنشان بسیار کم باشد. (البته چنین اصلی نباید شگفتزدهمان کند چراکه با نگاهی دقیقتر میتوان رد این اصل را در بیمارستانها و در رفتار با بیماران سرطانی مشاهده کرد).
من در این نقطه برای اجتناب از بدفهمی موضع یک رئالیست تمامعیار را اتخاذ میکنم- فرض بگیریم که بایستی داروهایی تولید کرد که مرگی بدون درد را برای بیماری لاعلاج رقم زده و آنها را از رنج کشیدن بیهوده خلاص کنند؛ اما در این صورت بایستی اولویت اول ما نه اقتصادی بلکه مبتنی بر کمک بلاشرط (قطعنظر از هزینههای زنده نگه داشتنشان) به افرادی باشد که نیاز به کمک دارند.
لذا با احترامی که برای جورجو آگامبن قائلم اما با دیدگاه وی درباره بحران فعلی مخالفم. از دید آگامبن «جامعه ما دیگر به هیچ چیزی جز حیات برهنه باور ندارد. واضح است که ایتالیاییها بهموجب خطر مبتلا شدن، در عمل ترتیب قربانی کردن هر چیزی را دادهاند– شرایط عادی زندگی، ارتباطات اجتماعی، کار، حتی روابط دوستانه، عواطف و باورهای سیاسی و مذهبی. حیات برهنه – و خطر از دست دادنش- نه عامل اتحاد مردم که موجب جدایی و گمراهیشان است».
اما قضایا پیچیدهتر از این است چراکه اگر من حامل ویروس باشم حفظ فاصله جسمانی نشاندهنده احترام به دیگران است. مثلاً پسرانم از من فاصله میگیرند تا مبادا من مبتلا شوم (چراکه اگر آنها مبتلا شوند بهبود مییابند اما چنین بیماری میتواند برای من کشنده باشد)
مسئولیت شخصی
در روزهای اخیر مکرراً گفته میشود که هرکدام از ما مسئولیت شخصی داریم و بایستی تابع قوانین جدید باشیم. رسانهها مملو از داستانها درباره افرادی است که با رفتار سوءشان خود و بقیه را دچار دردسر کردهاند (شخصی وارد مغازه شد و شروع به سرفه کرد…). مسئله در اینجا همانند مسئله اکولوژی است که رسانهها در آنجا نیز مکرراً بر مسئولیت شخصیمان تأکید میکنند (آیا روزنامههای تاریخ گذشته را بازیافت کردید…)
چنین تمرکزی بر مسئولیت شخصی به همان اندازه که ضروری است از سوی دیگر میتواند کارکردی مانند ایدئولوژی داشته و پرسش مهم از چگونگی تغییر کل نظام اجتماعی و اقتصادیمان را تیرهوتار کند. مبارزه علیه ویروس کرونا تنها با مبارزه علیه ابهامات ایدئولوژیک معنادار است و هر دوی اینها بخشی از مبارزه کلی اکولوژیک است. همانطور که کیت جونز رئیس بخش اکولوژی و تنوع زیستی UCL اشاره میکند انتقال بیماری از طبیعت به انسان «هزینه پنهان توسعه اقتصادی بشر است.»
در ادامه جونز میگوید: «در هر اقلیم و محیط زیستی تعداد زیادی از انسانها زیست میکنند. ما به شکل وسیعی در مکانهای بکر وارد میشویم و این نقاط را بیشتر و بیشتر در معرض خطر قرار میدهیم. ما سکونتگاههایمان را در نقاطی که ویروسها بهراحتی منتقل میشوند برپا میکنیم و وقتی ویروسی جدید از راه میرسد حیران میشویم».
میتوان نتیجه گرفت که بیمه سلامت جهانی نباید تنها مختص به انسانها باشد بلکه طبیعت را نیز بایستی مشمول این بیمه کرد – ویروسها به گیاهان (مانند سیبزمینی، گندم و زیتون) که منبع اصلی غذای انسانهاست نیز حمله میکنند. ما بایستی همیشه تصویری جامع از جهانی که در آن زندگی میکنیم و پارادوکسهایی که درونش وجود دارد در ذهنمان داشته باشیم.
برای مثال جالب است بدانیم – البته اگر به آمارهای رسمی در باب میزان جانباختگان اعتماد کنیم- تعداد نفوسی که چین توانست با محدودیت اعمالشده (به خاطر کرونا) نجات دهد بیشتر از تعدادی بود که توسط این ویروس کشته شدند. در این زمینه مارشال برک متخصص اقتصاد منابع محیطی میگوید ارتباط وثیقی بین کیفیت هوای آلوده و میزان مرگومیرهای مرتبط با آن وجود دارد. وی میگوید با چنین فرضی -اگرچه گفتنش عجیب است – این سوال پیش میآید که آیا زندگیهایی که به سبب کاهش آلودگی در پی تبعات اقتصادی کووید ۱۹ حفظ شدهاند بیشتر از میزان مرگومیری نیست که توسط ویروس رخ داده است. به نظرم جواب به این پرسش حتی با نگاهی بسیار محافظهکارانه بهطور واضحی مثبت است. وی میگوید تنها در چین طی دو ماه گذشته بر اثر کاهش در میزان آلودگی جان ۴ هزار کودک زیر ۵ سال و ۷۳ هزار بزرگسال بالای ۷۰ سال حفظ شده است.
بحران سهگانه: پزشکی، اقتصادی، ذهنی
ما در بحران سهگانهای قرار داریم: بحران پزشکی (اپیدمی کنونی)، بحران اقتصادی (پیامد اپیدمی ضربات سختی به آن خواهد زد) و بحران سلامت ذهنی (که نباید ناچیز پنداشت) - تعامل بنیادین زندگی میلیونها نفر از هم پاشیده است و این تغییر بر همهچیز (از مسافرتهای هوایی در تعطیلات تا ارتباطات جسمانی روزمره) اثرگذار خواهد بود. ما بایستی اندیشیدن به خارج از تعاملات مبتنی بر سود و بازار سهام را بیاموزیم و راه دیگری برای تولید و اختصاص دادن منابع ضروری پیدا کنیم. گفته میشود وقتی مسئولان آگاهی مییابند که یک شرکت میلیونها ماسک را نگه داشته تا در فرصت مناسب به فروش برساند بایستی بدون هیچ مذاکرهای با آن شرکت تمامی ماسکها را مصادره کنند.
رسانهها گزارش دادهاند که ترامپ پیشنهادی یک بیلیون دلاری به یک شرکت داروهای زیستی به نام CureVac واقع در توبینگن ارائه داده است تا واکسن را منحصر به ایالاتمتحده کند. ینس اشپان وزیر بهداشت آلمان گفت که کنترل شرکت CureVac توسط دولت ترامپ ممکن نیست. CureVac واکسن را برای همه جهان میسازد و نه برای کشورهای خاص. ما در اینجا شاهد نمونهای از کشمکش بین تمدن و بربریت هستیم. در همین حال ترامپ مجبور به توسل به لایحه فعالیت تولید دفاعی میشود که بر طبق آن دولت اجازه مییابد تا از افزایش تولید بخش خصوصی در حیطه تجهیزات ضروری پزشکی اطمینان حاصل کند.
اوایل هفته جاری ترامپ طرح کنترل بخش خصوصی را اعلام کرد. وی گفت به لایحه فدرال که به دولت اجازهی در دست گرفتن امور بخش خصوصی را در شرایط پاندمیک میدهد متوسل میشود. وی اضافه کرد که طرحی را امضا میکند که به وی اقتدار هدایت مستقیم تولید صنعتی داخلی را «در مواردی که نیاز است» میدهد.
چند هفته قبل زمانی که من از کلمه «کمونیسم» استفاده کردم مورد تمسخر قرار گرفتم اما حالا «ترامپ از طرحهایی برای کنترل بخش خصوصی خبر میدهد» - کسی میتواند تصور کند که چنین حرفی برای یک هفته قبل است؟
این تازه ابتدای راه است – بسیاری از ابعاد مشابه دیگر در پی میآیند، خود- سازماندهی محلی وابسته به جوامع ضرورتی است که با زیر فشار قرار گرفتن نظام بهداشت دولتها تحقق مییابد. برای برخی از ما قرنطینه کردن و زنده ماندن کافی نیست، خدمات عمومی اساسی مانند برق، غذا و ذخیره دارویی بایستی تأمین شود. (برای انجام کارهای عمومی ضروری بهزودی نیاز به فهرستی از افراد بهبودیافته داریم که حداقل برای مدتزمانی مصون هستند)
این نه یک بینش کمونیستی بلکه کمونیسمی است که با التزامات بقای برهنه خودش را تحمیل میکند. شوربختانه نسخهای از چیزی است که در شوروی سال ۱۹۱۸ «کمونیسم جنگی» نامیده میشد.
همانطور که گفته شد در یک بحران همه ما سوسیالیست هستیم- حتی دولت ترامپ شکلی از کمک حداقل درآمد را در نظر گرفته است (هزار دلار برای هر شهروند بزرگسال). تریلیونها دلار برخلاف قوانین بازار صرف خواهد شد –اما چگونه، کجا و برای چه کسی؟ آیا این سوسیالیسم اجراشده سوسیالیسمی به نفع ثروتمندان است (یادمان باشد در سال ۲۰۰۸ بانکها با ضمانت از ورشکستگی نجات پیدا کردند درحالیکه میلیونها انسان عادی سرمایههای اندکشان را از دست دادند)؟ آیا اپیدمی به فصل دیگری از داستان غمانگیز و طولانی آنچه نویسنده کانادایی و فعال اجتماعی نائومی کلاین «سرمایهداری فاجعهگستر» مینامد ختم خواهد شد یا نظم جهانی جدیدی (تا حد امکان معقولتر و البته متعادلتر) ظهور خواهد کرد؟
کد خبر 4889509منبع: مهر
کلیدواژه: اسلاوی ژیژک ویروس کرونا شیوع کرونا ویروس کرونا کنفرانس بین المللی شیوع کرونا مبعث سال جهش تولید امام سجاد ع سازمان اوقاف و امور خیریه مسلمانان فضای مجازی معرفی کتاب تازه های نشر پیام تسلیت دعا و نیایش فلسفه مسئولیت شخصی بخش خصوصی میلیون ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۵۸۸۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شارژ رفاه با دورکاری؛ کرونا با زندگی ما چه کرد؟!
شوک کرونا باعث گسترش دورکاری در اکثر کشورها شد. حال پس از گذر از این همهگیری، اندکی از حجم دورکاریها کم شده است؛ اما مزیتهای آن باعث شده است که تعادل جدیدی میان کار و زندگی ایجاد شود. مطالعات جدید نیز نشان میدهد، میتوان تعطیلات یا دورکاری نیروی کار را به نحوی تنظیم کرد که نه تنها اثر منفی در عملکرد اقتصادی نداشته باشد، بلکه باعث بهبود رفاه خانوارها شود.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ یک مطالعه جدید از صندوق بینالمللی پول، اثرات کاهش زمان رفت و آمد بر افزایش رفاه را تایید کرده است. همچنین یک گزارش در اکونومیست نیز شکل جدید دورکاری در اقتصاد آمریکا را مورد بررسی قرار داده که باعث بهبود وضعیت زندگی افراد شده است.
در هفتههای اخیر، بحث تعطیلات دو روزه در ایران مطرح شده است که بسیاری از کارشناسان بر مزایای اجرایی شدن آن تاکید میکنند؛ بنابراین میتوان همسو با عصر جدید پساکرونا، در اقتصاد ایران نیز تعادل جدیدی میان کار و زندگی تعریف کرد.
یک پژوهش انجامشده توسط صندوق بینالمللی پول نشان داده است که کاهش ساعات رفتوآمد برای کار یکی از والدین میتواند اثری مثبت معادل ۱.۵ تا ۴.۵ درصد میزان مصارف خانوار برای آن خانواده داشته باشد. این پژوهش در زمانی که مباحثه در رابطه با ویکند دو روزه در کشور بالا گرفته است، میتواند دلالتهای مثبتی را در حمایت از این طرح داشته باشد. پژوهش صندوق بینالمللی پول اثر مثبت رفاهی انواع دورکاری را که میتواند رفتوآمد افراد را کاهش دهد، ارزیابی کرده است.
اثر کرونا بر کاهش زمان رفتوآمدهاهمهگیری کووید-۱۹ به روشهای بیسابقهای دنیای کار را تغییر داده است؛ بهطوری که کار از راه دور یا دورکاری بهعنوان یک نوع مهم کار در بازارهای کاری دنیا مورد توجه قرار گرفته است. با گسترش دورکاری، شیوه کار، مکان انجام کار و ساختار آن تغییر داده شده و هنجارهای سنتی در مورد زمان کار، رفتوآمد و تعادل بین کار و زندگی به چالش کشیده شده است.
توانایی دورکاری بهطور قابل توجهی زمان رفتوآمد را کاهش میدهد یا حتی بهطور کامل آن را حذف میکند، یک جزء تقریبا بزرگ از روز کاری که میتواند به فعالیتهای دیگر اختصاص یابد. این تغییر در الگوهای کار و رفتوآمد به تنهایی بر کارگران تاثیر نمیگذارد؛ اما میتواند تصمیمات کل خانواده را تغییر دهد.
دورکاری یکی از والدین میتواند بهطور قابل توجهی بر تخصیص زمان دیگری تاثیر بگذارد؛ میزان اثرگذاری این زمان ذخیرهشده بستگی به این دارد که زمان پسانداز شده، چگونه صرف میشود. با وجود مطالعات بسیاری که در مورد تغییرات در الگوهای کاری و تخصیص زمان به دلیل همهگیری انجام شده است، پویاییهای مرتبط بین همسران و پیامدهای رفاهی گستردهتر این پویاییها نسبتا ناشناخته باقی مانده است.
هدف پژوهش انجامشده توسط صندوق بینالمللی پول این بوده است که با تحلیل چگونگی تغییر تخصیص زمان در دوران پس از همهگیری، با در نظر گرفتن تغییرات بر اساس جنسیت و شغل افراد، به این حوزه مطالعاتی توسعهنیافته کمک کند.
در این پژوهش از دادههای نظرسنجی استفاده از زمان آمریکا (ATUS) استفاده شده است، یک نظرسنجی جامع که توسط اداره آمار کار ایالاتمتحده انجام شده است و نحوه تخصیص زمان افراد در ایالاتمتحده را در فعالیتهای مختلف ارزیابی میکند. دادههای ATUS نشان میدهد قبل از همهگیری تفاوتهای قابلتوجهی در تخصیص زمان بین مردان و زنان وجود دارد.
بهطور کلی مردان ساعتهای بیشتری کار میکنند و بیشتر از زنان در رفتوآمد هستند. پس از همهگیری، کاهش قابل توجهی در زمان رفتوآمد کارگران در مشاغل دورکار شناسایی شده است که به ۱.۷ ساعت در هفته برای مردان و ۱.۲ ساعت در هفته برای زنان میرسد. علاوه بر این، بررسیهای این پژوهش حاکی از کاهش بیش از یکساعت در هفته در ساعات کاری مردان است، با این حال تغییر قابل توجهی در ساعات کاری زنان مشاهده نمیشود.
نتایج پژوهش چه میگوید؟بررسیها نشان میدهد دستاوردهای رفاهی قابل توجهی با کاهش زمان رفتوآمد بهدست میآید و این دستاوردها برای خانوادههایی که کاهش بیشتری را تجربه میکنند، بیشتر است. هنگامی که حداقل یکی از همسران در یک شغل از راه دور کار میکند، سود کل رفاه از ۱.۵ تا ۴.۵ درصد در معادل مصرف متغیر است.
این سود مخصوصا برای زوجهایی که هر دو طرف در مشاغل دورکار، کار میکنند مشهود است؛ زیرا زن و شوهر هر دو از این تغییر سود میبرند. دومین سود بزرگ را زوجهایی در یافت میکنند که شوهر در شغلی از راه دور کار میکند و کمترین سود زمانی مشاهده میشود که زن در یک شغل دورکار مشغول شده است.
دلالتهای این پژوهش برای ایران چه میتواند باشد؟دورکاری بهعنوان یک گزینه کاری در بسیاری از محیطهای کاری ایران نیز در دوران همهگیری بهصورت گسترده اجرایی شد. کسبوکارهای فراوانی به صورت دورکار به پیشبرد اهداف خود پرداختند؛ با این حال، با پایان همهگیری و بازگشایی پس از آن، اغلب کسبوکارها به شیوه حضوری کار کردن بازگشتند.
بررسیهای این پژوهش نشان میدهد دورکاری در بسیاری از کسبوکارها میتواند مازاد رفاهی را برای کارکنان شرکتها ایجاد کند که بدون هزینه مشخص مالی برای کارفرماست. البته این مساله در این پژوهش مورد بررسی قرار نگرفته که دورکاری چه اثری بر بهرهوری کسبوکارها میگذارد، با این حال اثر رفاهی این شیوه کار و جذابیت آن برای نیروی کار اثبات شده است.
بهخصوص در شرایطی که رفتوآمد در شهرهای بزرگ هزینههای زیادی را چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ مالی بر افراد تحمیل میکند.
دلالت مهم دیگر این پژوهش را میتوان اهمیت کاهش رفتوآمدها و فراغت کارکنان از کار، با کاهش ساعت کاری دانست. مدتهاست در کشور ما، صحبتها در رابطه با ویکند یا آخر هفته دوروزه بالا گرفته است. به نظر میرسد دو روزه شدن تعطیلات آخر هفته، حتی اگر منجر به کاهش ساعات کاری نیروی کار نیز شود، اثر رفاهی مثبتی را برای جامعه خواهد داشت.
پژوهشهایی که در رابطه با اثر ویکند دوروزه بر میزان بهرهوری کسبوکارها انجام شده است، تاکید دارند که این شیوه از توزیع روزهای تعطیل اثر منفی بر بهرهوری کسبوکارها ندارد و چه بسا با تقویت وضعیت روحی نیروی کار، منجر به رشد بهرهوری کسبوکارها نیز بشود.