بحران کرونا پیشقراول تغییرات بنیادین
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۶۴۶۸۸
ایسنا/بوشهر یک پژوهشگر می گوید: انسانی که با ربات ها جراحی می کند، اعضای بدن را معاوضه می نماید و انواع مصنوعی اش می سازد، اکنون با حریفی نادیدنی روبرو شده که فعلا فقط با شستن مکرر دستها در هر مرتبه و جایگاه اجتماعی و در خانه ماندن و تغییر سبک زندگی می تواند با آن مقابله کند.
مهتا بذرافکن در گفت و گو با ایسنا در توصیف این روزها عنوان کرد: چارلز دیکنز نخستین بند از رمان داستان دو شهر را با این جمله آغاز میکند: «بهترین روزگار و بدترین ایام بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: انسان قرن 21 در ادامه قرن بیستم، فناوری را روز به روز کاملتر می کرد و جهان با فناوری های معجزه گر مبتنی بر اینترنت رویایی ترین شکل مصرف را در جهانی که روز به روز گرمتر و گرمتر می شد، در جهانی با صدها کلان شهر آلوده که سالیانه 7 میلیون نفر در آن به خاطر آلودگی هوا می مردند ممکن می ساخت، جهانی که هر کسی بی توجه به «دیگری» لذت، شهرت و ثروت را حق مسلم خود می پنداشت. در جهان «مصرف حریصانه» اقیانوس ها، جنگلها، رودخانه ها و حتی بیابانها و کل حیات روی خاک و زیر آب هر روز بیشتر و بیشتر با غارتگری انسان به تحلیل می رفتند و صدها گونه حیاتی در کنار زندگی های باستانی قبیله ای با فعالیت های انسان مغرور فناور از کره زمین محو شدند و در جهانی نابرابر منابع زمین به دست 10 درصد از مردم غیرمسئولانه غارت شده و کم و بیش توسط 90 درصد باقی مانده غیرمسئولانه مصرف می گردید.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: بسیاری از فعالان محیط زیست و دانشمندان بارها و بارها به این غارتگری و نابرابری اعتراض کرده و هشدار می دادند اما نه گوش شنوایی در این جهان پر هیاهوو پر زرق و برق می شنید و نه غرور سیاستمداران اجازه میداد لختی به آینده زمین بیاندیشند. این وقایع تا همین سه ماه پیش، درست در هنگامه آغاز 2020 سال هر روز و هر دقیقه تکرار می شد و به نظر می رسید که هیچ مانعی نمی توانست جلو تجاوزگری انسان هوشمند با ابزار ابر هوشمندش بگیرد. اما درست در هنگامی که انسانهای قدرتمندمشهور، ثروتمند و برابرتر بر فرش قرمز هنر و سیاست و اقتصاد جوایزشان می گرفتند و جلو صدها دوربین لبخندهای پیروزمندانه می زند در حالی که میلیاردها نفر از خانه ها و زاغه با دیده حسرت بار به آنها نگاه می کردند؛ خبر ظهور ذره ای کشنده در جهان آن هم در بازاری در چین که خود نماد تجاوز بشریت به محیط زیست و موجودات بی دفاعش است پیچید وهمه را متحیر ساخت.
مدیر کارآفرینی و پژوهش دانشگاه پیام نور مرکز بوشهر تاکید کرد: ویژگی منحصربه فرد این ذره از حیات که به زودی مرزها را درنوردید این بود که همه را مجبور می کرد برای بقا به «دیگری» بدون در نظر گرفتن موقعیت و مرتبه اجتماعی توجه کنند و «هراس از مرگ» موجب شد که مرزهای جغرافیایی، ثروت، شهرت که علاوه بر پروتکل های سیاسی و قوانین و سنتهای اجتماعی با مرزی به نام «مصرف حریصانه» نیز از هم جدا شده بودند به یکباره فرو ریزد و همه انسانها بی توجه به آن مرزبندی ها با ترس به دستها، دهانها و چشمهای هم چشم بدوزند. مظاهر فرهنگ و ادب و مناسبات انسانی، کافه ها، رستورانها، مالها و هتلها و هر آنچه نشانه متمدن بودن انسان مدرن بود حالا تهدیدی علیه سلامت و قلمرو بود و به ناچار تعطیل شد.
وی اظهار کرد: نکته جالب این است اصطلاحی که پیش از این فقط برای نشان دادن نابرابری معنا داشت به پروتکلی برای زنده ماندن بدل گشت: «فاصله اجتماعی». متخصصان اپیدمی و بهداشت جهانی به همه جهانیان اعلام کردند اگر می خواهید زنده بمانید، در هر مقام و مرتبه اجتماعی که هستید در خانه بمانید و اگر بیرون از خانه برای خرید مایحتاج ضروری می روید فاصله اجتماعی را رعایت کنید و از یکدیگر دور بایستید. فاصله اجتماعی اصطلاح عجیبی است، معنای آن یعنی در بوسیدن، در آغوش گرفتن و گروهی نشستن و کار کردن ممنوع است؛ یعنی کافه نرفتن، سفر نکردن، هتل نرفتن، فیلم و سینما و ورزش و مسابقه ها را تعطیل کردن و تنها ماندن و تنها زیستن و به جهان و وقایع آن تنها نگریستن. و این یعنی زندگی مدرن و عادتها را برای مدتی در پرانتز قرار دادن. تا کی؟ کسی نمی داند. و عامل همه اینها یک ذره از حیات می باشد و آنهم درست در زمانی که فناوری در اوج خود قرار دارد.
بذرافکن تصریح کرد: انسانی که با ربات ها جراحی می کند، اعضای بدن را معاوضه می نماید و انواع مصنوعی اش می سازد، اکنون با حریفی نادیدنی روبرو شده که فعلا فقط با شستن مکرر دستها در هر مرتبه و جایگاه اجتماعی و در خانه ماندن و تغییر سبک زندگی می تواند با آن مقابله کند و چنانچه واکسنی برای آن پیدا شود نیز بدون در نظر گرفتن جایگاه و طبقه اجتماعی همه انسانها در تمام کره زمین باید از آن بهره گیرند و راهی جز این وجود ندارد.
به گفته این پژوهشگر بوشهری کالای گران قیمتی به نام سلامت که پیش از این طبقاتی بود اکنون غنی و فقیر را در کنار هم قرار داده و نابرابری را نیز به چالش کشیده است. این چنان عجیب است که برای برخی ظهور چنین مشکلی، که ذره ای این چنین انسان را مقهور خود سازد باورکردنی نیست. چرا که دهه های زیادی است که ما «عادت» کرده ایم هر روزمان با خبرهایی از مقهور بودن طبیعت با ابزارهای فوق هوشمند ساخت دست بشر آغاز کنیم. اما این روزها گویی بشر با همه ابزار هوشمندانه اش؛ آنهم درست در زمانی که اکثریت مردم اطمینان داشتند که فناوری کنترل همه چیز را در اختیار دارد و از پس حل مشکلات و مصائب خودساخته علیه طبیعت بر می آید، از پرتگاهی افتاده است.
وی عنوان کرد: هرچند ویروس های کرونای قبلی از بدن موجودات زنده دیگر آمد و زنگ خطر را به صدا در آورد، اما هربار مقهور شدند و این بار کروناویروس کووید 19 آمد و نشان داد مهره هایی هستند که به اشتباه چیده شده اند و سبک زندگی مبتنی بر مصرف حریصانه نمی تواند تا ابد ادامه یابد. بشر نمی تواند هر طور که بخواهد بر منابع زیستی چنگ بیاندازد و هر طور که بخواهد بکشد، ببرد و بسوزاند. بالاخره جایی یکی باید ترمز این سبک زندگی را می کشید و کووید 19 این کار را کرد. هرچند دیر یا زود این ویروس نیز مهار خواهد شد، اما قبل از آن این ذره نادیدنی قواعد اقتصاد جهانی را زیر رو کرده است، سبک زندگی در همه کره خاکی به چالش کشیده و سیاستمداران را درمانده نموده و عادتهای ما را تغییر داده است.
مهتا بذرافکن بیان کرد: این هشداری بزرگ برای جهان پساکووید 19 است که تغییرات آب و هوایی را جدی بگیرد و دست از غرور حقارت آمیز خود بردارد. مخاطرات پیش رو بسیار تهدیدکننده است. در جهانی که به دست و دخالت انسانها روز به روز گرمتر شده و یخ های قطبی در حال آب شدن هستند، دانشمندان هشدار می دهند که هیچ بعید نیست از این دست مخاطرات پنهان شده زیر یخ هایی که میلیون ها سال پایدار بودند سربرآورده و دوباره همانطور که اجدادمان را نابود کردند، حیات بشر امروز را نیز با نابودی مواجه سازند.
مدیر کارآفرینی و پژوهش دانشگاه پیام نور مرکز بوشهر تاکید کرد: مخاطرات آینده را نه با پول می توان خرید و نه می توان از آن به پنت هاوس ها و برج ها پناه برد، تنها با مصرف پایدار و مسئولانه منابع باقی مانده و احترام به همه موجودات است که جهان و زمین زیبای ما نجات خواهد یافت. شاید کرونا کووید 19 دشمن عزیزی است که برای گشودن چشم جان بشر آمده است و بهتر است انسانها این هشدار را جدی بگیرند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: چارلز دیکنز فوق هوشمند چين سبک زندگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۶۴۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم
غزلی از موسی عصمتی با اقبال عمومی همراه شده، این سروده که درباره کارگران معدن است، در یکماه اخیر بیش از دو میلیون بازدید داشته است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شعر میراث ایرانیان است، همواره و همیشه با ما بوده و هست, از گهواره تا گور، در سفر و در حضر این شعر است که لحظههای زندگی ما را معنایی دیگر میبخشد و آنقدر این همراهی همیشگی و نزدیک است که گاه حضور آن را س نمیکنیم.
با وجود این، شعر سهم ناچیزی از رسانه ملی را به خود اختصاص داده است. به جز معدود برنامههایی که حاضران در آن خود اهل شعر و فرهنگ بودهاند، عموماً نگاه به شعر نگاهی تفننی بوده است؛ بهطوری که میتوان از آن بهعنوان زینتالمجالس یاد کرد.
در چندماه گذشته پخش برنامه تلویزیونی "سرزمین شعر" که در آن شعر امروز و شاعران جوان در یک رقابتی ادبی، آثار خود را ارائه میکردند، توانست تا حدی این جای خالی را در قاب سیما پر کند. اجرای برخی از شاعران در این برنامه مقبولیت عام یافت و بارها در شبکههای اجتماعی بازنشر شد. از جمله این اجراها میتوان به شعرخوانی موسی عصمتی، شاعر روشندل اهل سرخس، اشاره کرد با غزلی درباره پدرش:
پدرم را خدا بیامرزد، مرد سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را،کارکرد بود، اهل معدن بود...
اجرای این غزل عصمتی حاضران را تحت تاثیر قرار داد و در یکماه گذشته بیش از دو میلیون بازدید در شبکههای مختلف اجتماعی به همراه داشت. خبرگزاری تسنیم با او درباره این غزل و دلیل استقبال مخاطبان به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید:
آقای عصمتی غزل شما درباره زندگی و تجربه پدر بزرگوارتان، چند روزی است که در شبکههای اجتماعی مورد اقبال قرار گرفته است. این سروده در چه فضایی خلق شده است؟
روستایی که من در آن زندگی میکردم، یک روستای کارگری است که بیشتر ساکنان آن در معدن کار میکردند. روستای «معدن» حوالی سرخس قرار دارد. کوههای اطراف این روستا سرشار از زغال سنگ است و 99 درصد مردم آنجا، امرار معاششان را از طریق معدن انجام میدهند، کارگرند، زندگی کارگری دارند و حتی خانههای آنها مربوط به شرکتی است که معدن را اداره میکند. من فرزند یک کارگر هستم و زندگی کارگری را تجربه کردهام.
کار کردن در معدن بسیار سخت است؛ چون نیروها با امکانات ابتدایی در داخل معدن تونل میزنند و افقی پیش میروند. گاه معدن ریزش میکند و برخی از نیروها زیر خاک و سنگ معدن میمانند و گاه تا بیمارستان برسند، جان خود را از دست میدهند.
«ما دو تن شاخههای یک بیدیم»پدرم در بخشهای مختلف معدن کار میکرد. مدتی داخل معدن کار میکرد و مدتی به قول خودش بیرونکار بود و خارج از معدن، در کنار کورههایی با درجه حرارت بالا که زغال سنگ را به کُک تبدیل میکند، کار میکرد. من از نزدیک شاهد دغدغهها و زحماتی بودم که او میکشید. بعد از اینکه پدرم درگذشت، تمام این سختیهایی را که او در این مدت کشید، پیش چشم من قرار گرفت. مثلاً گاه پیش میآمد که مهندس معدن به نفع شرکت، 10-12 روزی را که پدرم جلوی کوره داغ کار کرده بود، در نظر نمیگرفت و اضافهکاری او را خط میزد. شرکتها هم عموماً خصوصی هستند و پاسخگوی درخواستهای کارگران نیستند. کارگران معمولاً هشت یا 10 ماه حقوق عقبافتاده دارند، حقوقشان پرداخت نمیشود و عموماً با اعتراض و ... موفق به دریافت حق و حقوق خود میشوند.
.
از این موارد برای اهالی روستا زیاد رخ میداد. همه این مشکلات و سختیها پس از فوت پدر در من انباشته شده بود. من با این شعر خواستم روزگار سختی را که بر کارگران روستا گذشت، بیان کنم. این غزل را در برنامه سرزمین شعر خواندم و بازتاب خوبی داشت؛ چون درد دل جامعه و کارگران بود.
در این مدت چقدر بازدید داشته است؟
در اینستاگرام فقط یک میلیون و 300 هزار بازدید داشته است. در دیگر شبکههای اجتماعی نیز بازنشر شده، در مجموع بیش از دو میلیون تا امروز بازدید داشته است.
سالهاست در فضای شعر حضور دارید و فعالیت میکنید، به نظر شما چرا شعر اجتماعی با وجود داشتن مشکلات متعدد در جامعه، ضعیف عمل کرده است؟ فضای عمده شعر امروز فارغ از مسائل اجتماعی است و اگر هم بخواهد به این حوزه ورود کند، بیشتر از منظر سیاسی و جناحی به قضیه میپردازد. چرا با وجود گسترش اطلاعرسانیها، شاعر امروز درد و دغدغه جامعه خود را ندارد؟
این بخش از سوی دوستان شاعر مورد غفلت قرار گرفته است. شعر شاعران جوان عمدتاً فضای عاشقانه دارد و اگر پا را فراتر بگذارند، وارد فضای سیاسی میشوند که کارهای گروه دوم، کمی دیده شده است. اما متأسفانه سطرهای نانوشته بسیاری از اتفاقات تلخی که در دل جامعه رخ میدهد و آنچه در زیر پوست جامعه میگذرد، در شعر امروز دیده میشود. حرفهای ناگفته بسیاری در شعر امروز دیده میشود که اگر غیر از این بود، ارتباط مردم با شعر امروز بیشتر میشد. شاید یکی از دلایل بازخورد خوب این غزل در جامعه طی روزهای گذشته، همین موضوع باشد.
دغدغه کارگران، موضوعی است که در شعر امروز کمتر گفته شده است؛ وگرنه غزلی که از طرف من ارائه شد، از نظر تکنیک ویژگی خاصی نسبت به دیگر آثار نداشت. حرف صمیمانهای که در شعر گفته شد، از جنس آن حرفهایی بود که کمتر در شعر امروز مجال بروز یافته است. شاعران جوان باید در این زمینه فعالتر باشند و راههای نرفته را بیازمایند.
درست است که مشکلات جامعه و دغدغه مرم در رسانهها مطرح میشود، اما ما تنها نوک قله یخ را میبینیم. برای طرح بهتر این دغدغهها، لازم است که شاعر خود تجربه و لحظات را کشف کند. در شهر پرسه بزند و با اقشار مختلف و آسیبپذیر جامعه زندگی کند.
با توجه به تجربه حضور در برنامه سرزمین شعر، در یک نقد منصفانه فکر میکنید چقدر این برنامه در ایجاد ارتباط میان مردم و شعر موفق بوده است. ما پس از برنامه مرحوم حسینی یا ساعد باقری و یا مشاعره، برنامهای با محوریت شعر که بتواند در ایجاد این ارتباط موفق عمل کند، کمتر داشتهایم.
به نظرم این برنامه در سطح قابل قبولی موفق بوده و توانسته این ارتباط را ایجاد کند؛ چرا که این برنامه مستقیماً خود شاعر را مورد توجه قرار داده بود. برنامه مرحوم حسینی با تمرکز بر شعر کلاسیک بود، اما برنامه سرزمین شعر، شعر امروز را محور کار خود قرار داده است.
رقابت در کنار شاعران مطرح امروز، سبب شد اقبال مردم به برنامه بیشتر شود. از سوی دیگر، در این برنامه شعرهایی خوانده شد که از کیفیت بالایی برخوردار بودند. مردم نیز با شعر و جریانهای شعر امروز بیشتر انس گرفتند و آشنا شدند. مطمئناً اگر این برنامه با جضور چهرههای جدید ادامه پیدا کند، میتواند جریانساز باشد.
انتهای پیام/