خاطراتی از پدر معنوی مداحان در پنجمین سال فراق/ مداحی که در دامان مرجعیت پرورش یافت
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۶۸۳۴۹
۱6 فروردین ماه، سالگرد وفات مرحوم حاج علی آهی، پیرغلام با اخلاص و مهربان، باسواد، بااخلاق و باادب اهلبیت(ع) و پرچمدار عرصه ستایشگری بود؛ مردی که با درجه بالا از خدمت نظامی کنارهگیری کرد تا به جامعه مداحان خدمت کند.
به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، «حاج علی آهی» رئیس هیأت مدیره خانه مداحان اهلالبیت (ع)، پیرغلام با اخلاص و مهربان، باسواد، با اخلاق و با ادب اهلبیت (ع) و پرچمدار عرصه ستایشگری بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در پنجمین سالگرد مرحوم حاج علی آهی مروری داریم بر خلاصه زندگینامه، فعالیتها و خاطراتی از او:
حاج علی آهی در ۱۴ آبان ۱۳۰۷ هجری شمسی در تهران، بازارچه پامنار (یکی از محلههای قدیم و اصیل تهران) به دنیا آمد، پدر او (مرحوم حاج قربانعلی آهی)، متولّد دهستان «آه» بود. «آه» به مجموع ۶ پارچه آبادی گفته میشد که امروز مشهور به شهر آبعلی است و در ۶۰ کیلومتری شمال شرقی تهران، جاده تهران ــ آمل قرار دارد.
وی سه فرزند پسر داشت که حسین آهی، شاعر و مدرس دانشگاه و محمدرضا آهی دارفانی را وداع گفتند و تنها حسن آهی به یادگار مانده است. استاد حاج علی آهی برای رساندن پیام مکتب اهلبیت (ع) سفرهایی به عربستان سعودی، عراق، سوریه، مصر، بحرین، کویت، ترکیه، اردن و لبنان داشته است.
فعالیتهای فرهنگی
* ورود به کِسوت پرافتخار مداحی، از ۱۰سالگی (۱۳۱۷هـ.ش.)
* آغاز سرایش شعر، در ۲۹سالگی (۱۳۳۶هـ.ش.)
* مدیریت کاروانهای حج عمره و عتبات عالیات، از سال ۱۳۴۰
* توفیق تشرّف به سرزمین وحی بیش از هفتاد مرتبه و نیز به عتبات عالیات و سوریه و مصر، بهدفعات فراوان
* تشکیل هیأتهای مختلف مذهبی
* تشکیل و رهبری جوامع مداحان و پرورش شاگردان برجسته
* توجه به بعد اعتقادی شعر (کنار توجه به بعد ادبی آن) که در این راه دشوار، متحمل سختیها و مصائب فراوان بوده است (از سال ۱۳۴۲ تا پایان عمر)
* نقد اعتقادی آثار بزرگان ادب فارسی مانند: مولوی، سعدی، حافظ و... با تکیهبر منابع قرآنی و روایی (بهصورت منظوم و منثور)
* تأسیس چند مسجد و حسینیه (در تهران و آبعلی)، یکی از این مساجد، مسجد آهی (واقع در سرآسیاب دولاب، خیابان کرمان) است که توسط پدر او، تأسیس شده بود (سال ۱۳۲۶هـ.ش.)، اما او ضمن نوسازی آن (سال ۱۳۷۳هـ.ش.) با ضمیمه کردن حدود ۲۵۰ متر از منزل شخصی خود به مسجد، به کسب رضایت از اعضای خانواده پدری مبادرت ورزیده و سپس نام آن را به «مسجد امیرالمؤمنین (ع)» تغییر داد. و تا آخرین روزها مسجد امیرالمؤمنین (ع) یکی از پایگاههای اصلی فعالیتهای فرهنگی وی به شمار میآمد.
* تأسیس چند کتابخانه (در تهران و آبعلی). کتابخانه شخصی او، خود دارالکتب عظیمی است که بیش از ۲۰ هزار جلد کتاب را در خود جایداده است.
* تأسیس بنیاد دعبل خزاعی
* تأسیس صندوق قرضالحسنه الغدیر (در آبعلی).
* نامهنگاریهای متعدد با رهبر معظم انقلاب و پیگیریهای بیوقفه (از سال ۱۳۸۱هـ.ش.) در خصوص برقراری بیمه تأمین اجتماعی برای مداحان و شاعران اهلبیت (ع) که سرانجام با مساعدت و دستور معظمٌله منجر به تأسیس «بنیاد دعبل خُزاعی» شد. (۱۳۸۵هـ.ش.).
* عضو هیأت امنا و هیأت مدیره بنیاد دعبل خزاعی.
* تأسیس خانه مداحان اهلالبیت (ع) که پس از پیگیریهای فراوان او بهمنظور پوشش امور فرهنگی و ارتقای سطح علمی مداحان اهلالبیت (ع ) به انجام رسید.
* در اختیار گرفتن ۱۲۰۰ قطعه قبر برای مداحان عضو خانه مداحان در جنوب شرقی قطعه ۳۰۱ بهشتزهرا بهنام «روضه الحسین (ع)» و...
خاطراتی از استاد آهی
شفای جد علی آهی و مهاجرتش به تهران
حاج حسین آهی جد حاج علی بود که ناگاه به یک بیماری مهلک مبتلا شد؛ به گونهای که نیمی از بدن او از کار افتاد و چون دیگر قادر به حرکت نبود، برای نقل مکان وی، باید وی را به دوش میکشیدند. روزگار سپری شد تا اینکه ماه محرم از راه رسید و حسینیهها و تکایا برپا شد. در گذشته، استعمال قلیان در حسینیهها رواج داشت. حاج حسین تقاضا کرد که او را در مکان آمادهسازی قلیانها بنشانند تا افروختن آتش سر قلیان را به عهده گیرد. او این کار را خالصانه برای عزاداران حسینی تا شب عاشورا انجام داد. شب عاشورا را پای منبر امام حسین (ع) خلوت کرد. نیمههای شب، خستگی بر چشمانش سایه افکند و در کنار منبر به خواب رفت. آن شب دو سید بزرگوار، یکی پرچم به دست را دید که در رویا به او میگوید: «حسین! بلند شو!». حاج حسین پاسخ میدهد که فلج است و نمیتواند بلند شود. همان آقا به جد علی آهی میفرماید: «من به تو میگویم این پرچم را بگیر و بلند شو». او هم پرچم را میگیرد و میایستد. اول با تعجب به خود میگوید که شاید خواب باشد، اما خیلی زود متوجه میشود که بیدار است و این معجزه حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده است. حاج حسین، آن شب با پای خود به منزل میرود.
کلاس درسی به نام «منبر»
علی آهی برای کسب علوم دینی به مدارس حوزوی روی آورد و به فراگیری علوم دینی پرداخت. اولین حوزه درسی علی آهی، مدرسه آیتالله مجتهدی بود که در این حوزه با آیتالله خندقآبادی و حجتالاسلام والمسلمین سیدابوالقاسم شجاعی همبحث بود. در آن ایام، او در کنار کسب علوم دینی در مجالس اخلاق، وعظ و عزاداری سالار شهیدان، بیش از گذشته حضور مییافت. بنابراین، آهی پس از منع عزاداری از سوی رژیم، ۱۰ سال پیاپی در تهران به مسجد حاج آقا موسی، در کنار مسجد جامع تهران رفت و آمد داشت و برای بهره بردن از سخنرانی منبریهای مشهور آن زمان، مانند حاج آقا رضا سراج، مرحوم سدهی، جواد ملک، حاج جمال، حاج سیدکمال پسر حاج حشمت و حاج صدرا، در مراسم دهگی مسجد آیتالله سید لاریجانی پامنار شرکت میکرد. همچنین در بیشتر مواقع به خصوص در ماه مبارک رمضان از سخنان پرفیض «سلطان الواعظین» مؤلف کتاب «شبهای پیشاور» و واعظ شهیر، حاج میرزا عبدالله صبوحی بهره میبرد.
دیدار جمعی از مداحان تهران با آیتالله میلانی در مشهد. مرحوم آهی در پشت سر آیت الله میلانی دیده میشود
آشنایی با آیتالله میلانی در کربلا
در سال ۱۳۳۰ شمسی، آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی به عنوان امیرالحاج انتخاب شد و حاج قربانعلی نیز در آن سال به قصد اعمال حج با فرزند ۲۳ ساله خود ـ علی ـ از طریق سوریه به کربلا مشرف شد. در کربلای معلی، هنگام اقامه نماز در حرم مطهر امام حسین (ع)، حاج علی برای اولین بار با مرجعیتی آشنا شد که اخلاق، منش و گفتارش، او را چنان شیفته خود ساخت که راه وصال به محبوب را جز مریدی ایشان ندید. او کسی جز مرجع عالیقدر شیعه «آیتالله سیدمحمدهادی میلانی» نبود. آشنایی آهی با این مرجع بزرگ تقلید، گامهای مؤثر «جهاد اکبر» را در برداشت؛ به گونهای که آهی آنچه را در عرفان و معارف الهی کسب کرده است، مدیون ایشان میداند.
صلوات گرفتن از آدمهای بیحال!
در دوران زعامت آیتالله میلانی در سال ۱۳۴۵ و در شب ولادت حضرت امام حسین (ع) آیتالله سیدمحمدعلی میلانی به حاج علی آهی گفت: «چون از طلبهها امتحان گرفتهایم و اکثر آنان قبول شدهاند، میخواهیم در شب ولادت امام حسین (ع) اطعام بدهیم.» قرار شد حاج علی آهی و دکتر قاسم رسا (ملکالشعرای آستان قدس رضوی) در شب ولادت سیدالشهدا (ع) که آقایان همه جمع شدند و مجلس آراسته شد، با اشعاری مجلس را مستفیض کنند. اول قرار شد علی آهی بخواند. او پشت میکروفون قرار گرفت و یک رباعی صلوات خواند. هیچ یک از طلبهها و روحانیون صلوات نفرستادند. علی آهی پشت تریبون گفت: «به استثنای مراجع عظام و بزرگان و علمای حاضر در مجلس، شما چه مباحث و درس و کتابی خواندهاید که من نخواندهام؟ شما این کتابها را خواندهاید: جامعالمقدمات، حاشیه ملاعبدالله، منطق، لعمه، رسائل و مکاتب و کفایه را خواندهاید»
سکوت، سراسر مجلس را احاطه کرد. آنگاه علی آهی گفت: «من خارج خواندهام؛ آن هم خارج امثله.» حضار شروع کردند به خندیدن. آن گاه آهی این رباعی را خواند:
روزی که آفرید تو را صورت آفرین
از آفرینش تو به خود گفت آفرین
صورت نیافریده بدین معنی و کمال
بر صورت آفرین و بر آن صورت، آفرین!
که حضار مجلس با صدای بلند گفتند: دوباره بخوان. یک عده هم گفتند دوباره بگو ما میخواهیم آن را بنویسیم. آهی گفت: «اگر سه صلوات بلند فرستادید، من دو مرتبه میخوانم»
سه صلوات فرستادند. و آهی آن را تکرار کرد. سپس به حضار گفت: «دیدید چگونه شما را وادار به صلوات فرستادن کردم؟!»
دستم را بوسیدی، پولش را بده!
حاج آهی، تا این اواخر اجازه نمیداد کسی دستش را ببوسد. تا میخواستند این کار را انجام دهند، دستش را میکشید. این اواخر به دلیل ضعف و بیماری، توان کشیدن دستش را نداشت. وقتی هم که کسی موفق میشد دستش را ببوسد، به شوخی میگفت: «پولش را بده پدر»
خیلی وقتها هم وقتی افرادی دور او حلقه میزدند و دستش را میبوسیدند، نگاهشان میکرد. وقتی میرفتند، سری به تأسف تکان میداد و میگفت: «کاش زبان و دلشان یکی باشد»
به روضهخوان محاسن سفید میخندید؟
در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، حاج آقا پای میکروفون جامعه مداحان نشسته بود. در آن شب، قرار بود ابتدا حاج ولیالله سلیمانی، مداح پیشکسوت و آذریزبان، پدر شهید مسعود سلیمانی فیض بدهد. توسل هم به یکی از امامانی بود که شعر و روضهشان در طول سال، کمتر خوانده میشود.
حاج ولیالله اول یک رباعی خواند، اما شعر اصلی یادش نیامد. از جمعیت خواست صلواتی بفرستند. دوباره شعرش را به خاطر نیاورد. باز صلوات خواست، اما حافظهاش نهایتاً یاری نکرد و با عذرخواهی از حاجی آهی، رفت و در میان مداحان نشست. یک عده ـ که جلوی مجلس نشسته بودند ـ به لهجه آذری و حافظه حاجی سلیمانی خندیدند. طوری که صدای خندهشان در مجلس منتشر شد.
آهی از این کار آنان خیلی عصبانی شد. میکروفون را روشن کرد و بدون مقدمه گفت: «به روضهخوان محاسن سفید امام حسین (ع) میخندید؟ این که شعر را فراموش کرد، باعث خنده شما شد؟ این خنده دارد؟ شما هم اگر داغ فرزندی دیده بودید، زندگی فراموشتان میشد.»
این حرف او باعث شد تا آن چند نفر از کار خود خجالت بکشند و مجلس، سراسر اشک شود. توسل آن شب هم بیشتر به سمت حضرت علیاکبر (ع) رفت.
مجموعه خاطرات بالا از کتاب «پرچمدار ستایشگری» نوشته حمید محمدی محمدی از انتشارات بنیاد دعبل خزاعی انتخاب شده است.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: اخلاق آهی شعر سوریه آیت الله میلانی حاج علی آهی بنیاد دعبل امام حسین حاج حسین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۶۸۳۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقاط حادثهخیز شهر قم اصلاح شود/ لزوم احداث پارکینگ مورد نیاز
به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله علیرضا اعرافی در دیدار رییس پلیس راهور استان قم که در دفتر مدیر حوزههای علمیه کشور برگزار شد، اظهار کرد: فراجا مسوولیتهای متعددی و ترکیبی دارد که از این رو باید از آنها حمایت شود.
مدیر حوزه های علمیه کشور ادامه داد: اقداماتی مانند «طرح نور» از جمله کارهای ویژه است که به عنوان حوزه از آن حمایت میکنیم و به طور ویژه از فعالیت های فراجا در عرصه امنیت اخلاقی تقدیر و تشکر داریم.
آیت الله اعرافی با بیان اینکه کار در قم حساس، سخت و ارزشمند است، عنوان کرد: مسئله فرهنگ ترافیک در رعایت قوانین بسیار مهم است که حوزه، دانشگاه، آموزش و پرورش، خانواده و نهادهای مختلف اجتماعی در آن مسئولیت دارند.
وی با اشاره به اینکه همه باید به گونهای تربیت شویم که قانون را رعایت کنیم، خاطرنشان کرد: تربیت از خانواده آغاز شده، در مدرسه به تثبیت رسیده و در ادامه در سایر نهادها تقویت میشود.
آیت الله اعرافی با بیان اینکه توجه به این فرهنگسازی در آمارهایی مانند تصادفات اثرگذار است، تصریح کرد: یک بخش مهم و پایهای در فرهنگسازی خانوادهها است.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه بخش مهم دوم آموزش و پرورش است، یادآور شد: فرهنگسازی در آموزش و پرورش باید توسط معلمان و کادر مدرسه انجام شود و این جزو وظایف آنها است.
امام جمعه قم با بیان اینکه باید همافزایی برای کاهش آسیبها صورت بگیرد، گفت: همچنین نقاط حادثهخیز شهری نیز باید اصلاح شده و تغییر پیدا کند.
وی با اشاره به اینکه فرهنگ ایجاد پارکینگ نیز یک موجود مهم است، بیان کرد: باید هر مسجد و مدرسهای که ساخته میشود در کنار آن یک پارکینگ نیز احداث شود.
آیت الله اعرافی با بیان اینکه استفاده از فناوریهای پیشرفته نیز اهمیت ویژهای دارد، اظهار کرد: گاهی بسیاری از مشکلات با استفاده از این فناوریها حل خواهد شد.
وی اضافه کرد: معقوله راهنمایی و رانندگی یکی از نمادهای فرهنگی شهر است و از این جهت مردم و مسئولین نسبت به این موضوع باید اهتمام لازم را داشته باشند.
مدیر حوزههای علمیه کشور با اشاره به اینکه اخلاق برخوردی ماموران راهنمایی و رانندگی نیز بسیار مهم است، مطرح کرد: همچنین اقدامات مطالعاتی، تحقیقاتی و ارزیابی نقش بسیار موثری دارد.
کد خبر 6090500