میدان به جای منبر؛ مردم به جای سیاست
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۹۵۱۷۱
مهر نوشت: اولین روزهایی است که کرونا وارد ایران شده است. محل حادثه فعلاً قم است. مشهورترین شهر مذهبی ایران. قم به شهر روحانیون مشهور است و طلاب و روحانیون زیادی در آن تحصیل و زندگی میکنند. ورود کرونا به این شهر مذهبی در عین حال که حرم مطهر حضرت معصومه (س) را با احتمال تعطیلی روبرو کرده است (اتفاقی که سوابق تاریخی نشانی از تعدد و تکرار آن ندارد) مردم قم را نیز به شدت هراسان کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خیابانهای قم چنین خلوتی را به خود ندیدهاند؛ مغازهها بستهاند و سایه ترسناک کرونا؛ این بیماری اپیدمیک بر شهر سنگینی میکند. مبتلاشده ها، پرستارها، پزشکان و همه کسانی که این روزها در بیمارستانها هستند در ناامیدترین حالت ذهنی و روحی به سر میبرند. بیماری جدید است و میزان درگذشتگان روزانه آن هراس را به دل هر مبتلاشده و پزشک و پرستاری که در معرض این آلودگی قرار گرفته است انداخته است.
شهر همچنان خلوت است و در سکوت؛ هراسناک و ترسیده. اخبار دفن کشته شدگان کرونا بدون برگزاری مراسم تغسیل و کفن و دفن شرعی در شهری همانند قم به شدت دلهره آور است و این هراس اجتماعی هولناک تازه آغاز شده است.
در همین حوالی و در میانه اخبار هولناک شدت گرفتن بیماری و افزایش تعداد کشته شدگان، اتفاق جالبتوجهی در شهر قم رخ میدهد که به زودی شهرهای درگیر دیگر را نیز دربرمیگیرد. طلبهها و روحانیون جوان به طرز غافلگیرکننده و بی سابقهای برمیخیزند و وارد بیمارستانها و مراکز درمانی میشوند. عبا از تن بیرون میکنند؛ لباسهای مختص حفاظت در برابر بیماری را به تن میکنند؛ عمامههای سفید و سیاه را بر سر میگذارند و در بیمارستانها، روحیه مردمانی میشوند که به شدت ترسیدهاند و امیدشان را از دست دادهاند. گل می خرند و به بیمارستانها میبرند و از پزشکان و پرستارانی که ساعتها بدون وقفه کار کردهاند و خسته شدهاند؛ اینگونه قدردانی میکنند. لباس خدمت به تن میکنند و از جارو کردن زیر تخت بیماران تا غذا دادن به بیماران مسن و همه کارهایی که پرستاران خسته به آنها نمیرسند را بر عهده میگیرند و با روی باز و شوق انجام میدهند.
آنها روح تازهای هستند که در شهر قم دمیده شده است. روح نزدیکی به مردم؛ کمک به مردم؛ بودن در کنار مردم آسیب دیده و علاوه بر همه آنها حمایت از مردمانی که روزگاری ولی نعمت همه انقلابیون و به ویژه روحانیون بودند. حضور طلاب و روحانیون در بیمارستانها و مراکز درمانی شهر قم به عنوان یکی از مؤثرترین حرکات آرمانگارایان ایران به زودی ثبت و ضبط میشود و با استقبال گسترده مردم دیگر مناطق ایران مواجه میشود. آنها خطر کردند و مزد خطر کردنشان را با همراهی مردم گرفتهاند.
چندی بعد اتفاقی جالب توجه که به افسانهها میماند حضور طلاب و روحانیون در قم را به شدت تاثربرانگیز میکند. یک طلبه جوان که برای کمکرسانی و همیاری به مبتلایان به کرونا در بیمارستانهای قم حضور پیدا کرده است همسر و فرزند هنوز متولد نشدهاش را از دست میدهد. در همان روز تصویری مبهم از او منتشر میشود که به بیرون بیمارستان آمده است و تنها و آرام گریه میکند تا روحیه خدمه بیمارستان و بیماران را مکدر نکند.
این تصویر شاید از لحاظ رسانهای بردی یک هفتهای داشت و به زودی از صدر رسانهها به ذیل آمد؛ اما برای تاریخ روحانیت و انقلابیون در ایران تصویری به شدت تاریخ ساز است. روحانیون، طلاب، انقلابیها، آرمانگرایان و … وارد مرحله جدیدی از تاریخ حیات خود شدهاند. آنها در مرحلهای که به تعبیر رهبرشان گام دوم انقلاب لقب گرفته است بار دیگر بعد از چند ده سال حاشیهروی تعداد زیادی از آنها وارد فاز خدمت به مردم شده اند. آنها با مردم یکی شده اند و تصور کلیشهای و رنگ و رورفته جدایی روحانیون و حزباللهیها از مردم را به همین سادگی از بین بردهاند.
در میان همه شلوغیهای این روزها و آن روزهای ورود کرونا به ایران؛ به دلایلی طبیعی مثل ترس و وحشت سراسری از فراگیری مردم به این اتفاق مهم تاریخ حضور آرمانگرایان و انقلابیها در ایران توجه چندانی نشد. مذهبیها، حزباللهیها، بسیجیها، روحانیون و طلاب از امتحان برگ کرونا سر بلند بیرون آمدند. اگر قائل به این باشیم که وظیفه اصلی آرمانگرایان در دوران جدید توجه به مردم است. از بیمارستانها و غسالخانهها و درمانگاهها تا اماکن عمومی و خیابانها و کوچهها در تمام این روزها مردمی آدمهایی را میدیدند که به حزباللهیها مشهور بودند و حالا به این نتیجه رسیده بودند که ایدئولوژیک ترین کار ممکن، مفیدترین اتفاق حاضر و پرنتیجهترین اقدام ممکن توجه به مردم است. این راه اما آسان به دست نیامده است...
***
«میلیونها ماهی در یک ماه گذشته در خشکی دریاچههای کشور تلف شدند»؛ «موج مهاجرت از روستاها به تدریج در حال افزایش است و تعدادی از روستاهای مناطق مختلف کشور بدون سکنه رها شدهاند»؛ «دومین کودک سیستانی و بلوچستانی در تابستان اخیر زیر آوار مدرسه فرسودهای جان داد»؛ «بیش از هزاران تن از کودکان جنوب کشور همچنان در مدارس کپری تحصیل میکنند»؛ «زنان روستایی در بخش جنوبی کرمان همچنان در دریاچ روستا استحمام میکنند»؛ «میزان رشدیافتگی استان سیستان و بلوچستان، کماکان در رده آخر ۳۲ استان کشور است» و...
اخباری از این دست به شکل مرتب و متناوبی در رسانههای ایرانی تکرار میشود و طرفداران بیشماری دارد. بمبارانی از اخبار تلخ و تکاندهنده درباره مصائب کشور که متضمن به وجود آوردن نوعی خشم اخلاقی بیپیرایه است. چیزی که به طور ضمنی حاوی نوعی تأمل ضدنظری هم است؛ فکر کردن را رها کنید. بس است دیگر. اما این تأمل، جدای از ضدنظری بودنش سویه دیگری هم دارد که مدنظر ماست. آرمانگرای داستان ما، سهم خود از محرومیت در ایران را در فرایندی شیک، سریع و بیدردسر، با سرپرستی یک کودک درمانده در روستاهای محروم منطقه، ماه به ماه بدون اینکه حتی یک روز به تأخیر بیفتد پرداخت میکند و حالا دیگر وجدانش آسوده است. گویی حقالسکوتی برای دیگر نشنیدن صدای کودکان درمانده و تضمینی برای وجدان آرام گرفته بعد از این… این سرنوشت تعداد زیادی از مذهبیونی بوده است که این سالها به قصد انجام یک عمل خیر وارد این عرصه شده اند.
این شکل از توجه به مردم و ورود به عرصه خدمات اجتماعی و رسیدگی به آسیبهای اجتماعی دچار یک آسیب اصلی بود.طلبه و دانشجوی بسیجی، دو هفته در سال را به سیستان و بلوچستان اختصاص میدهد و بقیه سال را روزگار میگذارند، با این تفاوت که از کشیدن بار دیدن و شنیدن محرومیت منطقهای در نظام اسلامی، چون سهم خودش را پرداخت کرده، آسوده شده است. کاهشدهند سریع و تضمینی رنج برخوردار بودن خود و برخوردار نبودن دیگری؛ یک معامله دو سر سود.
این مسیر ادامه پیدا میکند تا به بزرگترین خیرین ایرانی میرسد. عجیب نیست که خیلیها وقتی از نزدیک با بزرگترین خیرین ایرانی برخورد میکنند که سالانه صدها میلیون تومان صرف امور خیریه میکنند، متعجب میشوند. بازاریان بیرحمی که برای رسیدن به سود بیشتر هر مانعی را از سر راه خود برمیدارند و بخشی از این سود سالانه که رقم اندکی هم نیست را به طور منظم و بیتأخیر به نیازمندان میبخشند؛ سبک جدید زندگی متمولانه در ایران. واقعیتهای دردناک اجتماعی بیرون حالا دیگر انکار نمیشود.
این بخشی از تاریخ توجه آرمانگرایان به مسئله ویژه و خاص مردم است و این البته یک سر ماجراست.
**
کمی آن طرفتر ماجرای دیگری هم در جریان است. «غر زدن» و «تقدیس بیعملی» ارزشهای نوظهوری بودند که بیرویه در حال پاگرفتن در طیفهای فکری و فرهنگی مذهبی جامعه ایرانی بودند. ارزش پررونقی که علاوه بر اینکه نشانهای سخیف برای نمایشی برتریجویانه بر تودههای عادی مردم بدل شده بود دوباره خدمت اجتماعی و رسیدگی به مردم در قشرهای مذهبی را دچار سوءتفاهم کرده بود.
به چند نمونه از گزارههای عامهپسندانه ای که در این سر ماجرا تکرار میشود توجه کنیم.
*صد جفت کفش امروز به کودکان روستایی در منطقه محرومی اهدا شد.
- فقط صد جفت؟ میدانید چند کودک در این منطقه وجود دارد که در کپرها از گرسنگی در حال مرگ هستند. اصلاً کفش میخواهند چه کار؟ وقتی نانِ خوردن ندارند.
*یک مسجد در روستایی از مناطق دورافتاده ساخته شد.
- ما نان نداریم بخوریم اینها به فکر مسجد هستند. خدا راضی است؟
*یک مستندساز برجسته ایرانی، مستند جدیدش را با موضوع محرومیت در ایران کلید زد.
- چه چیزی میخواهد بگوید؟ چیزی هم مگر باقی مانده است که ندانند. همه میدانند اینجا چه خبر است. نمیخواهند بشنوند.
*طرح فراخوان سرمایههای خرد برای ساخت کارخانهای در مناطق محروم آغاز شد.
- ۳۰ سال کجا بودهاند که الان پیدایشان شده است؟
این انفعال و بیعملی فقط به توصیهای ضمنی درباره بیعملی محدود نمیشود، در لوای خود به کاهش شدید انگیزهها تا سطح صفر دلزدگی و نهایتاً رها شدن در این وضعیت بغرنج میانجامد. جدای از جنبههای اغراق در عمق فاجعه که با لذت بردن دیوانهواری از خودمفلوکبینی مداوم همراه است و معلوم نیست از کی و کجا دامنگیر حزب اللهیها شده است؛ این غر زدنهای مداوم به هر نوع تلاش برای رهانیدن آدمها از وضعیت رهاشده ایران نشانه خوبی برای نبود همبستگی میان شاخصهای نمادین رشد فکری مثل رفتن به دانشگاه و دسترسی به رسانهها و … با رشد واقعی در کشور است.
واقعیت این است که در فضای ابتذالآمیز سالیان پیش، چیزی به نام اصالت «مکتب غر» به وجود آمده است. هر دستگاهی که وارد میدان میشود، توهم توطئهای سریع طرح میشود و کل پروژه برچسب بیاعتمادی میخورد و فرصتها به همین راحتی از دست میرود. کسی تکانی نمیخورد، مطالبهای وجود ندارد و هر حرکت اصلاحی برای رشد با واکنشهای ناشیانهای مواجه میشود و همین چرخه دوباره تکرار میشود.آنها نام خود را عدالتخواهان میگذارند اما هر تلاش واقعی هر چند مختصر برای عدالت جویی را به شدت به حاشیههای مأیوس کننده میبرند. فضا را انقدر بد و سیاه نمایش میدهند که هر روزنه نوری را به سان نوری قطاری تعریف میکنند که در حال رد شدن از روی ماست.
این وضعیت از این هم پیچیدهتر میشود وقتی ما در موضع یک انقلاب مذهبی متکی بر مردم قرار میگیریم. انقلابی که به دست روحانیون مذهبی شکل گرفته است؛ در شرایطی که هیچ رسانه رسمی و هیچ قدرت اجرایی و هیچ نهاد حکومتی مؤثری در دست آنها نبوده است. روحانیون مذهبی توانستند در ایران یک انقلاب زیر و زبرکننده اجتماعی به راه بیندازند که رمز موفقیتش در به میدان آمدن مردم و استفاده از یک سرمایه اجتماعی عظیم بود و حالا رهبران انقلاب، روحانیون و طلاب و وابستگان به نهاد روحانیت که بر مصدر امور نشستهاند و بخش عظیمی از سرمایه مادی و اجرایی کشور به دست آنان است، در سالهای گذشته در حال از دست دادن این سرمایه اجتماعی بیسابقه بودند و مجموعه قریببهاتفاق اتفاقات اجتماعی معاصر امروز ایران، کاملاً در غیاب آنها در در سالهای گذشته در حال شکل گرفتن بود.
کرونا اما در حال تغییر دادن این وضعیت است. هر چند این وضعیت فقط به کرونا هم محدود نمیشود. مجموعهای از کارهای جهادی و خدمت رسانی و رسیدگی به آسیبهای اجتماعی در سالهای اخیر همه نمایشی بر تاکید دوباره بر توجه به مردم در منظومه جدید انقلابیون جوان است.
پرونده جدید مهر قصد دارد تا ورود آرمانگرایان ایرانی به فاز توجه به مردم را مورد توجه قرار دهد. در این پرونده قرار است درباره این صحبت شود که چگونه در گام دوم انقلاب انقلابیون و مذهبیها و روحانیون و طلاب به این نتیجه رسیدهاند که غفلت از مسائل عینی مردم و بیاهمیتی به مسائل روزمره آنها نه تنها به اصل انقلاب صدمه و آسیب زده است بلکه یکی از کارکردهای اصلی انقلاب یعنی رسیدگی به محرومین را هم زیر سوال برده است. به انتخابات برسیم به تجمعهای سیاسی، به تجمع علیه بیحجابی، به بحث و نزاعهای حاشیهدار عالم سیاست، دغدغه انقلابی را به منع ورود روشنفکری به فضای دانشگاه محدود کنیم و… آرمانگرایان جدید اینگونه فکر نمیکنند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۹۵۱۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
میدان داری مردم و دولت، پیش نیاز تحول فرهنگی است
به گزارش قدس خراسان، به نقل از پایگاه اطلاعاتی نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی، آیت الله سید احمد علم الهدی در خطبه سیاسی نماز جمعه این هفته که با حضور پرشور زائران و مجاوران در حرم مطهر رضوی برگزار شد، با اشاره به ابعاد فرهنگی و دستاوردهای گسترده عملیات وعده صادق اظهار کرد: این روزها نقل هر محفل و مجلسی، صحبت پیرامون دستاوردها و پیامدهای عملیات وعده صادق است و عمدتاً این موردتوجه است که چقدر از این موشک ها به هدف نشسته و چند درصد رهگیری شده اما آنچه مهمتر از همه بود، اراده قوی، قدرتمند و مقتدرانه نیروهای مسلح ایران بود که اسرائیل را ذلیل کرد، هیمنه آن را درهم شکست و قلب مسلمانانی را که حکام آن ها، افراد دست نشانده، سرسپرده و بی لیاقت وابسته به جهان استکبار بودند، شاد کرد.
وی افزود: تمجیدی که از این عملیات در سطح عالم صورت گرفت، نسبت به ملتی بود که 45 سال است در معرض تهاجمات و تحریم های پیوسته دشمن هستند اما نه تنها عقب ننشسته اند بلکه امروز در این منطقه پربلا میدان داری می کنند.
ضرورت صیانت از فرهنگ انقلابی در جامعه
نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی با تأکید بر ضرورت حفظ فرهنگ انقلابی در اقشار مختلف مردم و به خصوص جوانان خاطرنشان کرد: آن چیزی که نسل جوان ما باید درباره آن بیندیشد و ابعاد و سرمنشأ آن را دنبال کند، همین روحیه و فرهنگ انقلابی است. شما که شاهد این قهرمانی و قدرت هستید، امروز آن را لمس می کنید اما پیش از این ها، در دفاع مقدس بود که جهان درک کرد ایرانی ها حتی اگر هم با گوشت و پوست باشد اما در فتح المبین و خیبر عقب نشینی نمی کنند.
وی ادامه داد: یک عده افراد کوتاه فکر و اندک اندیش بودند که از همان روزهای اول به امام(ره) می گفتند شما با چه قدرتی می خواهید به مصاف شاهی بروید که دنیا پشت سر اوست اما هدف برآورده شد، مردم آمدند، این نهضت را به سرانجام رساندند و با سینه خشک به مصاف گلوله داغ رفتند تا کربلایی که شنیده ایم و شنیده اید، یکبار دیگر در خیابان های مشهد و تهران و تبریز و قم و اصفهان تکرار شود. اراده این ملت، پرورش یافته بر بستر انقلابی است که در فرهنگ خداباوری ریشه دارد. امام بزرگوار به مردم در این خط جهت داد و اندیشه ای را نهادینه کرد که در اراده انقلاب، دفاع مقدس و اکنون عملیات وعده صادق نمود پیدا می کند.
نیازمند تجدیدحیات فرهنگی هستیم
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: امروزه این نگرانی وجود دارد که نکند فرهنگ انقلابی گری در جامعه و به خصوص نسل جوان توسط دشمن براندازی شود. وقتی بینش های انقلابی رو به ضعف بگذارد و چشم ها متوجه زرق و برق جریان های مادی باشد، بدیهی است که این فرهنگ تضعیف شود و آن زمان است که آن اراده قوی رو به ضعف خواهد گذاشت
وی تأکید کرد: ما به یک تحول و تجدید حیات فرهنگی نیاز داریم تا نسل آینده بتواند در بستری از جهت گیری های انقلابی ملت رشد کند. این تحول هم باید از ناحیه ملت و دولت به صورت همزمان باشد؛ ملتی که فراتر از فرهنگ مشتری مداری در میدان باشد و دولتی که مافوق یک ناصح مشفق، برای صیانت از فرهنگ هزینه بدهد.
آیت الله علم الهدی گفت: اینکه شما بنده را ببینید و بابت حضور بانوان بدحجاب در بافت پیرامون حرم گلایه کنید، این همان منطق مشتری مداری است. عزیز من، فقط به گفتن ما نیست بلکه مردم و به خصوص جوانان متدین ما باید خودشان میدان داری کنند. از سوی دیگر، حکومت هم باید فراتر از یک ناصح مشفق، در میدان باشد و هزینه های اجرای فرهنگ را بپردازد چون صیانت از فرهنگ، هزینه دارد. نمی شود ما در سازمان برنامه و بودجه بنشینیم برای همه چیز کشور برنامه ریزی کنیم و بعد دست آخر ببینیم چقدر پول باقی ماند و همان خرج فرهنگ باشد.
وی بیان کرد: اگر مردم بخواهند یک گوشه بنشینند، تماشاچی باشند و بگویند آقای خطیب نماز جمعه، آقای نیروی انتظامی، شما بیا این ناهنجاری را درست کن، اینطور نمی شود! برادران و خواهران، جهت گیری انقلاب در جامعه ما با میدان داری مردم محقق می شود.
مراقب تکرار و تحریف کلام رهبری باشیم
امام جمعه مشهد با انتقاد از تحریف کلام و منطق رهبر معظم انقلاب در میدان عمل اظهار کرد: مایه تأسف است که امروزه شاهد تکرار و تحریف منطق رهبری در سطح مسئولان هستیم. به طور مثال، اوامر قطعی و صادرشده از ناحیه ولایت در مسائل فرهنگی به جای اینکه عمل شود، موردتکرار مستمر قرار می گیرد و مسئولین به صورت پیوسته همان چیزی را می گویند که رهبری فرموده اند. این چه بساطی است؟ رهبری می فرماید که عمل شود، نه اینکه شما تکرار کنید.
وی افزود: از یک جنبه دیگر، همین بحث جذب حداکثری که یکی از راهبردهای مقام معظم رهبری و به این معناست که همه جریانات دولتی و تشکل های مردمی همت کنند تا افراد از جریان های لائیک و لامذهب خارج و به جمعیت انقلابی افزوده شوند. این مبنای کلام و عمل است اما گاهی اوقات حرکت های ضدارزش و ناهنجاری در فلان برنامه تلویزیونی یا فلان نهاد حکومتی اجرا می شود که وقتی پیگیر می شویم، جواب می دهند به خاطر جذب حداکثری است. کدام جذب؟ می خواهید به بهانه پرکردن سبد جمعیت انقلابی، همان کسانی را هم که انقلابی هستند، از خود برنجانید؟
نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی خاطرنشان کرد: مثلاً همین اواخر، اینکه پیوسته بر بازگشت عناصر ناپاک، ضدانقلاب و خارج نشین تأکید می شود، این از همان مصادیق تحریف است. وقتی هم که سوال می کنیم می گویند به خاطر جذب حداکثری. عزیزان من، حداکثری که با آوردن اینها جذب می شود، نه جذب شما بلکه جذب همین افراد می شود. این چه منطقی است که شما دارید؟
وی با اشاره به آیه 112 سوره مبارکه هود ادامه داد: خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» یعنی اگر شما در جریان استقامت خود، یک اراده قوی در مردم ایجاد کردید اما پاسدار آن نبودید، این طغیان در برابر نعمتی است که خداوند بینا به شما عنایت کرده و در درگاه پروردگار حساب و کتاب خواهد شد. برادران و خواهران، عزیزان من، مبنای عمل این است. کسانی که در بعضی حرکت ها و جریان های مردمی، مدعی توسعه فرهنگ دینی هستند، باید بیایند جامعه دینی را توسعه بدهند. این همان تحولی است که هم برپایه دستگاه های حکومتی و هم مبتنی بر اراده مردمی، می تواند منجر به اقتدار مضاعف ملت در عرصه های مختلف شود.
انتهای پیام/