Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «اقتصاد آنلاین»
2024-04-27@19:56:44 GMT

کرونا علیه دستمزدهای نجومی

تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۰۲۲۸۶

کرونا علیه دستمزدهای نجومی

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، در واقع به نظر می‌‍رسد ما آدم‌ها بنده عادات‌مان هستیم. به چیزی عادت می‌کنیم و در این گمان درمی‌غلتیم که اگر آن چیز نباشد، واویلا خواهد شد. اگر چه از قدیم هم گفته‌اند ترک عادت موجب مرض است، ولی جهان اکنون بر مداری می‌گردد که بود و نبود فوتبال اهمیت چندانی برای بسیاری از مردم دنیا ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در چنین شرایطی، باشگاه‌های بزرگ دنیای فوتبال هم از اکثر منابع درآمدی خودشان محروم شده‌اند. بلیت‌فروشی و حق پخش تلویزیونی و تبلیغات و آگهی را لولو برده است! اگر تا مدت مدیدی اوضاع چنین باشد، طبیعی است که کفگیر ته دیگ می‌خورد و دیگر پرداخت دستمزدهای نجومی به ستارگان فوتبال توجیهی نخواهد داشت.

 مطابق برآورد ترنسفر مارکت، ارزش کیلیان امباپه در سال جاری 180 میلیون دلار است. رحیم استرلینگ و نیمار هم 128 میلیون دلار می‌ارزند. سادیو مانه و محمد صلاح 120 میلیون دلار، لیونل مسی نیز 112 میلیون دلار. حقوق ماهیانه و دستمزد سالانه و کلا هزینه‌های برخورداری از چنین بازیکنانی قاعدتا ارقام چشمگیری است. اما این ارقام چشمگیر چرا پرداخت می‌شوند؟ لابد چون مردم به فوتبال علاقه دارند. ولی آیا در غیاب چنین ارقامی، علاقه مردم به فوتبال فروکش می‌کند؟ بدیهی است که نه. اینترمیلان در سال 1959 می‌خواست پله را یک میلیون دلار بخرد. در آن دوران، ستاره‌های بزرگی مثل دی‌استفانو و پوشکاش و ریموند کوپا و ژوست فونتن و دی‌دی و واوا و زیتو و گارینشا و بابی چارلتون و بابی مور و بسی بازیکن باکیفیت دیگر در جهان فوتبال خوش می‌درخشیدند و مردم از تماشای بازی‌های‌شان لذت می‌بردند؛ اما قیمت هیچ یک از این ستاره‌ها به گرد پای قیمت بازیکنی نه چندان تراز اول، مثل سادیو مانه، نمی‌رسید. یوهان کرایف در تاریخ فوتبال صد پله بالاتر از رحیم استرلینگ است ولی پولی که باشگاه‌های فعلی باید بابت برخورداری از رحیم استرلینگ بپردازند، قابل مقایسه نیست با پولی که بارسلونا موقع خرید کرایف به آژاکس پرداخت. در واقع باید گفت که سرمایه‌داری خر خوبی سوار شده است! یعنی سرمایه‌داری بر گرده فوتبال نشسته و در حال پیشروی است. سرمایه‌دار در پی آن است که سرمایه‌اش سود بدهد وگرنه محال است در دنیای فوتبال سرمایه‌گذاری کند.

 همین نکته به ظاهر کوچک ولی اساسی، یعنی سود دادن سرمایه، موجب می‌شود دنیای فوتبال بر مدار خاصی بگردد. در این مدار خاص، مشتری‌یابی نقش ویژه‌ای پیدا می‌کند. نام دیگر مشتری‌یابی، توسعه فوتبال است. وقتی فیفا از توسعه فوتبال حرف می‌زند، منظورش این است باید مردمان بی‌علاقه به فوتبال را به این ورزش علاقه‌مند کنیم. اما واقعا چرا باید این طور شود؟ مردم هندوستان علاقه‌ای به فوتبال ندارند؛ مردم چین هم. چرا باید فیفا بکوشد بلکه در دو دهه آینده، آن همه هندی و چینی مشتاق و مشتری فوتبال شوند؟ طبیعتا چون فیفا دنبال پول بیشتر است. حامیان مالی فیفا هم. پس با هدف رسیدن به پول بیشتر و در واقع رسیدن به سود، سرمایه‌گذاری‌های کلانی صورت می‌دهند تا نیاز در جمع انبوهی از مردم کره زمین ایجاد شود که تعدادشان نزدیک به 3 میلیارد نفر است. اما اگر منطق سرمایه را کنار بگذاریم، جا دارد بپرسیم چرا باید 3 میلیارد نفر را نیازمند چیزی کنیم که تا دیروز فارغ از آن بودند؟ کار مردم چین و هند بدون فوتبال لنگ نبوده است. آنها بدون فوتبال هم می‌توانند خوش باشند. پس چرا باید خوشی آنها را گره بزنیم به فوتبال؟ چون نهایتا قرار است آدم‌هایی را که اکثر آنها نه دانایی و نه اخلاق در خوری دارند، به عنوان بازیکن فوتبال با قیمت‌های گزاف بخریم و بفروشیم؟ آیا وقتی که فوتبالیست‌ها اینقدر نمی‌ارزیدند، فوتبالدوستان دنیا از فوتبال لذت نمی‌بردند؟

 در برزیل دهه 1920 مردم عاشق فوتبال بودند. در زمین‌های خاکی جمع می‌شدند و از بازی یا تماشای بازی فوتبال لذت می‌بردند. سال‌هاست که مردم سوئد و اسکاتلند از فوتبال لذت می‌برند ولی لیگ فوتبال این دو کشور، به دستمزدهای نجومی و بی‌منطق آلوده نشده است. در شهرهای کوچک سوئد و ایسلند و نروژ، مردم فوتبالدوست هر یکشنبه در ورزشگاه حضور پیدا می‌کنند و از تماشای بازی تیم محبوب‌شان لذت می‌برند و آخر هفته دلنشینی را تجربه می‌کنند آمیخته به هیجان و شادی و یا اندوهی که سرشتی فانتزی دارد و جانگذار و ویرانگر نیست. حداکثر افسوسی است بابت گل نشدن ضربه فلان بازیکن. بنابراین سیستمی که در پی ارتقای قیمت بازیکنان بزرگ فوتبال به ارقامی بالای 100 میلیون و 200 میلیون دلار است، دغدغه‌اش نه لذت بردن مردم از فوتبال که کسب سود بیشتر از این بازی زیباست. اما این سود بیشتر لزوما به بازی‌های زیباتر ختم نمی‌شود. هیچ دلیلی ندارد که بگوییم بازی‌های بارسلونا و رئال مادرید و اتلتیکو مادرید و بایرن مونیخ در فاصله 2015 تا 2020، زیباتر از بازی‌های آژاکس و بایرن مونیخ در فاصله 1970 تا 1975 است. مردم شرق اروپا در دهه‌های 1970 و 1980 از تماشای بازی تیم‌هایی مثل دینامو کی‌یف و استوا بخارست لذت می‌بردند. با پول کمتر هم می‌توان لذت فوتبال را تجربه کرد. چه لذت بازی و چه لذت تماشا. در دهه 1360، مردم ایران آشکارا بیش از امروز دوستدار فوتبال بودند و از تماشای بازی‌های استقلال و پرسپولیس در جام باشگاه‌های تهران و نیز بازی تیم‌هایی مثل ملوان و شاهین اهواز در جام حذفی لذت می‌بردند. در حالی که رفاه ستاره‌های بزرگ فوتبال ایران در آن دوران، به هیچ ‌وجه حتی قابل مقایسه با بازیکنان درجه دوم فوتبال ایران در این ایام نبود. سطح زندگی عبدالعلی چنگیز و ناصر محمدخانی و شاهرخ بیانی در آن زمان، چندان بالاتر از سطح زندگی مردم عادی نبود. ولی الان سطح رفاه شهروندان عادی هزار درجه پایین‌تر از رفاه فرهاد مجیدی و مهدی رحمتی و علیرضا بیرانوند و جلال حسینی و امیر قلعه‌نویی است.

 آن روزها حتی خواندن گزارش بازی‌های مهم فوتبال در مجلات ورزشی نیز لذتبخش بود. خوشایندی مطالعه گزارش یک بازی مهم فوتبال در مجلات دنیای ورزش و کیهان ورزشی، گاه حتی از تماشای ال‌کلاسیکو در روزگار کنونی هم بیشتر بود. اما وقتی که در پی آن باشیم که تسمه از گرده فوتبال بکشیم و زمین سرمایه‌داری لجام‌گسیخته را با آن به ‌تمامی شخم بزنیم، کارمان به اسراف در لذت‌جویی کشیده می‌شود و نهایتا به اینجا می‌رسیم که تماشای ال‌کلاسیکو هم چنگی به دل‌مان نمی‌زند.

یکی از فواید شیوع کرونا، اتفاقا همین جمع شدن بساط فوتبال فوق حرفه‌ای و سوپرسرمایه‌دارانه در کشورهای پیشرفته دنیاست. در واقع کرونا توی سر مال می‌زند ولی این کار نه به معنای دور شدن از انصاف، بلکه به معنای منصفانه‌تر شدن شرایط است. یعنی کاهش قیمت‌ کالاهایی که قیمت‌شان بدون دلیل موجه متورم شده بود و بیش از حد بالا رفته بود. کاهش ارزش بازیکنان در بازار نقل و انتقالات، می‌تواند یکی از پیامدهای مثبت ظهور کرونا در دنیای فوتبال باشد. این امر برای مالکان و مدیران باشگاه‌های بزرگ مصیبت‌بار است ولی نهایتا به سود روح فوتبال در دنیای امروز است؛ به ویژه اگر این وضع دوام آورد و پس از رخت بر بستن کرونا از دنیای فوتبال، یک‌شبه همه ‌چیز به وضع سابق بازنگردد. دست‌کم کرونا می‌تواند تلنگری باشد برای بسیاری از اهالی فوتبال؛ تلنگری برای اندیشیدن به این دو سوال اساسی: توسعه سرمایه‌دارانه فوتبال در دنیا مهم‌تر است یا لذت فوتبال؟ آیا ستاره‌های فوتبال واقعا اینقدر می‌ارزند؟

منبع: اقتصاد آنلاین

کلیدواژه: فوتبال لیونل مسی دستمزد نجومی کرونا کرونا ویروس کرونا در جهان تماشای بازی دنیای فوتبال لذت می بردند میلیون دلار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۰۲۲۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟

   عصر ایران؛ رضا صائمی- نمی‌توان دل‌بستۀ هنر و ادبیات ایران‌زمین بود و به تماشای فیلم «مست عشق» وسوسه نشد. قصۀ رابطۀ شمس و مولانا آن‌قدر حیرت‌انگیز و پر رمز و راز و پرکشش است که تماشای «مست عشق» به قصد رمزگشایی آن می‌تواند هر علاقه‌مند به عرفان را به سالن‌های سینما بکشاند.

   با این حال وقتی به تماشای فیلم به سینمای آزادی رفته بودم، از پچ‌پچ و واکنش‌های برخی از تماشاگران اطرافم دریافتم گویی برخی بیشتر برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای به تماشای فیلم آمده بودند و با دیدن آنان بر پرده سینما یا کنار بازیگران ایرانی فیلم به وجد آمده و درباره حضور آنها در فلان سریال ترکی حرف می‌زدند.

    البته یکی از عناصر و عوامل مهم جذب مخاطب و رونق گیشه و فروش هر فیلم، حضور ستارگان سینمایی و بازیگران محبوب در آن اثر است. چنان‌که برای بسیاری از مخاطبان حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر در این فیلم و هم‌بازی شدن آنها یکی از انگیزه‌های مهم تماشای فیلم است و این فی‌الذات چیز بدی نیست و البته حضور یک ستاره سینمایی خارجی هم می‌تواند به همین اندازه جاذبه داشته باشد اما اینکه برخی از تماشاگران ایرانی تنها به حضور بازیگران ترکیه‌ای در فیلم بیش از قصه آن توجه کنند عجیب است.  آن هم قصۀ دو تن از مفاخر و مشاهیر ایرانی که حیرت‌انگیزترین شخصیت‌ها در تاریخ و ادبیات کهن فارسی‌اند.

   به گمانم آنچه در فیلم «مست عشق» بیش از بازیگران آن چه ترکیه‌ای و چه ایرانی مهم است خود شخصیت‌های اصلی قصه‌اند یعنی شمش و مولانا. شخصیت‌هایی که دراماتیک و سینمایی نیستند بلکه واقعی‌اند. شخصیت‌هایی که باید قدر ببینند و بر صدر نشینند.

  اساسا فیلمی از جنس «مست عشق» ساخته شد تا دو تن از مهم‌ترین شخصیت‌های تاریخ ادبیات ما به مردم معرفی شود. شخصیتی که آوازه‌شان جهانی شده و در وطن خودمان کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. این‌که حضور بازیگران ترکیه‌ای و حتی ایرانی تنها انگیزه تماشای «مست عشق» باشد ضد فیلم است.

    فیلمی که از زبان شمس و مولانا بر خودشناسی تاکید می‌ورزد تا بتوان از ظواهر دنیوی عبور کرد و به درک باطن جهان و جان خویش رسید. البته فیلم این ظرفیت ذائقه‌پذیری را در خود دارد و تماشای با‌بصیرت آن می‌تواند به تماشاگر کمک کند تا از ظاهر پرستی عبور کند.

   با این همه چنان که اشاره شد این واقعیت غیر قابل انکار است که کثیری از تماشاگران ایرانی به شوق تماشای بازیگران ترکیه‌ای به دیدن «مست عشق» می‌روند و این در حالی است که  «بنسو سورال» یکی از بازیگران ترکیه‌ای این فیلم گفته است حضور در این فیلم و حسن فتحی او را متحول کرده و بعد از این در هر نقشی بازی نمی‌کند.

   ضمن اینکه از حیث بازیگری، بازیگران ما در سطح بالاتری قرار دارند و تماشایی‌ترند. گرچه مهم‌ترین مولفه و عنصر جذابیت و تماشایی بودن «مست عشق» نه بازیگران آن که دو شخصیت اصلی و واقعی آن یعنی شمس و مولاناست.

     هیچ مایه و سرمایه ای برای تبلیغ«مست عشق» به اندازه خود این شخصیت نیست و کاش هر فیلمی را به تناسب جایگاه سوژه‌اش به تماشا بنشینیم نه چیدمان و ترکیب بازیگرانش. نمایش تصویری قصه شمس و مولانا کافی است تا از تماشای «مست عشق» سرمست شویم.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «مست عشق» نیامده رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست

دیگر خبرها

  • برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟
  • روزگار متفاوت زنان اراکی
  • مجتبی حسینی: شکست پرسپولیس؟ خوشگل فوتبال بازی می‌کنیم و خوشحالم!
  • واکسن کرونا باعث پایان فوتبال من شد!
  • شروع کار نمایشگاه کتاب بعد از شیوع کرونا نیازمند شجاعت بود
  • رایگان شدن تماشای بازی مس رفسنجان و پیکان تهران در جام حذفی
  • واکنش همتی به سخنان قالیباف: با علل تورم که موجب سفته بازی است مقابله کنید/ زندگی را برای مردم سخت و پیچیده نکنید
  • حکم سنگین علیه دروازه‌بان استقلال چگونه صادر شد؟
  • به تماشای بوستان‌های شهرکرد در بهار بنشینید + تصاویر
  • امیری: از مردم برای رای به صحنه‌های ماندگار بازی با ژاپن تشکر می‌کنم