آیا شما خودتان هستید؟
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۴۵۷۳۸
آفتابنیوز :
تا به حال شده از خودتان بپرسید که چقدر خودتاناید؟ نه، این پرسشی بیهوده یا سرگرمی نیست. در واقع پرسشی اساسی و البته دشوار است.
به گزارش آفتاب نیوز، سیدمحمدمهدی شهیدی در سواد زندگی نوشت: ما از روزی که متولد میشویم مدام در پی تطبیق خود با تصویری هستیم که دیگران از ما دارند. تصویری که به مرور و هر چه بزرگ تر میشویم بیشتر از خود واقعی مان فاصله میگیرد تا جایی که دیگر خودمان نیستیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رفتارها و عواطف ما را انتظاراتی شکل میدهد که در کمپانیهای بزرگ چندملیتی و نیز در شبکههای اجتماعی طراحی شدهاند. این که به چه بخندیم و به چه بگرییم، چه رنگی را دوست داشته باشیم و چه طعمی را بپسندیم. ما به یکی از محصولات تولید انبوهی تبدیل شدهایم که آرزوها و رویاهای شبانهمان نیز در بستهبندیهای شیک عرضه میشود.
در خانه مادر، پدر، خواهر و برادر، بعدها همسر و فرزندان، در مدرسه معلم و همشاگردیها، در محل کار رئیس و سایر همکاران، در محل زندگی همسایهها، فامیل و همین طور الی آخر؛ ما مدام خودمان را با توقعات و انتظاراتِ اطرافیان، جامعه، دولت و غیره تطبیق میدهیم؛ چرا که میخواهیم از سوی آنها دوست داشته شویم، تایید شویم، پذیرفته شویم، اعتبار بگیریم و ... .
در این میان احساسات، علایق و خواستههای قلبی خودمان را روز به روز بیشتر فاکتور میگیریم. مادر میخواهد ویلون بزنیم، پدر میخواهد مهندس شویم، رئیس می خواهد مثل او فکر کنیم، همسر میخواهد اعتبارش باشیم. فرزندان میخواهند با ما پُز بدهند و دوست و آشنا و همسایه هر یک تصویر و توقع و انتظاری از ما دارند.
پس ما کِی خودمان هستیم؟
واقعیت این است که ما اغلب اوقات اساساً به این نمی اندیشیم. اما زمانی به ناچار با آن رودررو میشویم. معمولا پس از دوران جوانی و در آستانه میانسالی که خود را در میان انبوه انتظارات دیگران به جا نمیآوریم، نمیشناسیم و با خود بیگانهایم.
این است که از تنها ماندن گریزانیم و به هر دَری میزنیم تا دوباره خود را در آئینه توقعات دیگران باز شناسیم.
در این دوران معمولاً دچار سرگشتگی، افسردگی و از خود بیگانگی می شویم. غمگینِ رویاها، اندیشهها و تواناییهایی که داشتیم و نامحقق ماندند. اغلب عصبانی و بیحوصله، ناامید و ناشاد روزها را سر میکنیم و عبوس و تلخ به زمین و زمان غُر میزنیم و ناسزا میگوییم تا دوران بازنشستگی و سالمندی و بالاخره مرگ در رسد و تنها فرصت ما برای زندگی بر این کره خاکی پایان یابد.
خود بودن یعنی چه؟
اما ببینیم خود بودن یعنی چه؟ مهم ترین تمایز نوع انسان از سایر انواع توانِ متفاوتبودن است. ما انسان ها به دلایل زیستی و ساختاری با یکدیگر متفاوت هستیم و این تفاوت ریشه "خودبودن" ماست.
همان طور که سرانگشت هیچ دو انسانی شبیه یکدیگر نیست، احساسات، اندیشهها، باورها و رفتارهای ما نیز با یکدیگر فرق می کند. ما انسان ها به لطف تکامل توان آن را داریم که در محدوده اختیارات خود و امکانات جامعه، خود را کشف کنیم و به آن چه گوهر وجودی انسان نامیده میشود دست یابیم.
بدیهی است که خود بودن به معنی خودخواه بودن و نادیده گرفتن دیگران یا سر باز زدن از تعهدی که به خانواده، محل کار و جامعه خود داریم نیست. خود بودن یعنی کشف تفاوتهای فردی خود، پذیرش آنها با شادی و خرسندی و رشد و پرورش آن بر اساس آن چه در فکر و رویای خود احساس می کنیم. خودبودن یعنی روراست بودن با خود، یعنی بر اساس باور و اندیشه و عاطفه خود زندگی کردن. خودبودن یعنی اختیارِ زندگی خود را خود بر عهده گرفتن و مسئولیت آن را پذیرفتن.
توصیههایی برای "خودبودن"
اگر احساس ناشادی و ناخرسندی دارید، اگر از ابراز عواطف خود خجالت می کشید یا در بیان رویاها و باورهایتان مشکل دارید؛ اگر به رغم سلامت جسمی بی حوصله و کلافه هستید و اگر شب ها در خواب کابوس میبینید مطمئن باشید که خودتان را گم کردهاید.
بخش اعظم افسردگیها، استرس و اضطرابها از این نشأت میگیرد که ما در جامعه بالاجبار نقش هایی بر عهده داریم که چندان مورد رضایتمان نیست. اما این مانع از این نمیشود که حتی در ایفای آن نقشها خودمان نباشیم.
خود بودن بیش از هر چه مبتنی بر روراست بودن با خود است. زندگی اصیل داشتن به معنی بینقاب زندگی کردن است و برای به دست آوردن آن تنها باید خودتان را کشف کنید و خودتان باشید.
توصیه های زیر راهکارهایی تجربه شده و مبتنی بر مطالعات روانشناسی است که انجام آنها میتواند به شما در بدست آوردن آسایش و شادی ناشی از "خودبودن" کمک کند.
خودتان را در آینه کشف کنید
روبروی یک آینه بنشینید و به خودتان نگاه کنید. از خودتان چند سوال بپرسید. این کار را با صدای بلند انجام دهید. شاید ابتدا خنده تان بگیرد یا به نظرتان مسخره بیاید یا حتی از خودتان خجالت بکشید. اینها همه نشانه های "خود نبودن" شماست. پس ادامه دهید.
چند سوال مشخص از خودتان بپرسید و سعی کنید با خیره شدن به چشمان خود صادقانه به آنها جواب دهید:
۱- من کی ام؟
۲- آیا از کسی که هستم راضیام؟ اگر نه/ بله چرا؟
این کار و پرسیدن و پاسخ دادن به این دو پرسش شاید ابتدا ساده به نظر بیاید، اما ساده نیست و شما نباید از تکرار آن خسته شوید. می توانید روالی روزانه یا هفتگی را برای آن تعیین کنید و آن قدر به آن ادامه دهید تا از پاسخ های خود راضی شوید.
این کار به شما کمک می کند تا تصویری واقعی را از خودتان در ذهن ثبت کنید. هر چه فاصله این تصویر با آن چه در طی روز هستید کمتر شود شما به خود واقعی تان نزدیکتر شده اید.
از گذشته فاصله بگیرید
رویدادها و اتفاقاتی که در گذشته روی داده، تمام شدهاند و اگر وجود دارند تنها در ذهن ما وجود دارند. آن چه مهم است اکنون است، پس درگیر گذشته خود نشوید.
بدیهی است که هر رفتار اشتباه یا خسارتی را می توان در حد توان جبران کرد، اما نشخوار گذشته و درگیرشدن با اماها و اگرها تنها به از دست دادن اکنون و امکانات حال می انجامد.
شما همین هستید که هستید و هر تلاشی برای تغییر آن تنها با پذیرش آن چه اکنون هستید امکان پذیر است.
از آن چه هستید شرمسار نباشید
بسیاری از افراد به این دلیل در دور باطل دیگری بودن (خود نبودن) گرفتار می شوند که از آن چه هستند شرمسارند. هر فردی در خانواده ای متولد می شود که متعلق به یک طبقه اجتماعی است. این که پدر من کارگری ساده بوده یا کارمند یا مغازه دار یا کارخانه دار یا تاجری ثروتمند و یا سیاستمدار، انتخابی است که دّخلی به من ندارد.
این که رنگ پوست من چیست یا به چه زبان یا لهجه ای حرف می زنم همه از جمله امکاناتی هستند که ما در انتخاب آنها نقشی نداشته ایم. یک معلول یا من که لکنت زبان دارم یا فردی که کم شنواست؛ این خصوصیات بخشی از خود ما است که درافتادن با آن یا انکار و پنهان کردنشان نه تنها کمکی نمی کند که بیشتر مارا اسیر خود می کند.
من تنها زمانی توانستم بر لکنت زبانم فایق بیایم که آموختم آن را بپذیرم و بیخجالت و خشم در کلاس یا بقالی محل حرفم را بزنم. اغلبِ ناخرسندی های ما مربوط به آن بخش از شخصیت ماست که از قضا مسئولیتی در پذیرش و انتخاب آن نداشته ایم.
اگر این موارد را با خود شفاف کنیم، لحظهای می رسد که شرمساری و خجالت از وجود آنها در ما متوقف می شود و ما امکان تغییر آنها را پیدا می کنیم.
تناقضهای خود را دریابید و بپذیرید
هیچ کس کامل نیست و هیچ دین، باور و مذهبی نیز انسان را کامل نمی داند. ما سرشار از تناقض هستیم. عدم تناقض تنها در معادلات ریاضی و منطق ممکن است. زندگی واقعی و عینی از تضاد سرچشمه و نیرو می گیرد. پس تلاش کنید تا احساسات و رفتارهای متضاد خود را به جای پنهان یا سرکوب کردن بشناسید و با آنها کنار بیایید. مهم این است که این احساسات و رفتارها از خودتان نشات بگیرد؛ در آن صورت وجود آنها همانقدر اصیل و مهم است که هر رفتار یا عمل دیگری. پس، از تضادهای رفتاری و عاطفی خود ناراحت نباشید و برای پنهان یا سرکوب کردن آنها تلاش نکنید.
مقایسه و قضاوت نکنید
ما تنها زمانی می توانیم به خود واقعیمان دست یابیم که از مقایسه کردن خود با هر کس یا الگوی دیگری دست برداریم. همه ما لحظاتی را تجربه کرده ایم که در اوج شادی یا ماتم، رها از هر مقایسه و قضاوتی خودمان بوده ایم: به صدای بلند خندیده ایم و شادمانی ما را به رقص در آورده یا هایهای گریستهایم و مویه سردادهایم . از قضا در این اوقات همواره کسی بوده که به ما گوشزد کند که: «مراعات شخصیت/موقعیت خود را بکن!» «خودت رو جمع و جور کن!» «چرا حواست نیست، کجایی؟» و از این قبیل توصیه ها برای فرو رفتن در لاکِ خود نبودن. سعی کنید این لحظه ها و انرژی سرشارِ نهفته در آن را به یاد بیاورید؛ لحظاتی که بی فکر قضاوت دیگران خودتان بودهاید.
همچنین ما اغلب اوقات درگیرِ مقایسه خود با دیگران هستیم و آن چه از این مقایسه نصیب ما میشود جز کاهش اعتماد به نفس و ناامیدی از خود چیزی نیست. ما وقتی خود را با دیگری مقایسه می کنیم تنها یک بُعد از خود را با یک بُعد از دیگری مقایسه کرده ایم در حالی که کوچک ترین رفتار و کنش هر فرد مجموعهای پیچیده از دهها فرایند عصبی، شیمیایی و حسی - حرکتی است.
به عبارت دیگر، سادهترین رفتارها و کنشهای ما مثل کوه یخی است که تنها نوک آن قابل دیدن است و از این رو امکان هر نوع مقایسه منتفی است. با دست کشیدن از مقایسه و قضاوت البته بار سنگین انتخاب و مسئولیتِ ناشی از آن را برگزیده ایم اما آرامش و فراغتی در آن است که اگر تجربه کنید دیگر رهایش نمی کنید.»
منبع: آفتاب
کلیدواژه: روانشناسی خودشناسی سواد زندگی بودن یعنی خود بودن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۴۵۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پسلرزه عروسی دختر در هتل گران | تکلیف خودتان را از حیث اقتصادی روشن کنید | چرا همیشه صحبت شما و فرزندانتان است؟
من به برادر عزیز شمخانی عرض میکنم فعالیت اقتصادی الزامات والتزامات خود را دارد چون خود را اولی از دیگران به نصیحت میدانم به ایشان و همردیفان ایشان درکشوری ولشکری توصیه میکنم تکلیف خود را از حیث فعالیت اقتصادی روشن کنید وافکارعمومی را با اصلاح امور اقناع کنید.
حجت الاسلام یدالله حبیی نماینده پیشین ولی فقیه در وارت دفاع در یادداشتی که در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است نوشت:
امیر دریابان علی شمخانی از بقیةالسلف سپاهیان و مجاهدان و امتحان دادههای جبهه و جنگ است و کارنامه پرباری از جهاد و خدمت در بخشهای اجرایی و راهبردی نظام دارد.
شجاعت در میدان، شهامت در بیان، ذهن تحلیلگر، صداقت و گریز از نمودها و تأکید بر بودها یعنی بینقش وتکلف، نگاه جامع به مسائل، رفیق نواز، خطرپذیر، سعه صدر در مدیریت، تحمل پذیر، مدیرپرور، مسجدساز و مسجد دوست و... از خصوصیاتی هستند که من از او سراغ دارم وامیدوارم امروز که بعنوان یک کهنه سربازومشحون از تجارب است این خصوصیات فرایند ومراحل کمال وتمام خودش را طی کرده باشد.
شاید در ذهن کثیری از مردم او همچنان رزمنده بسیجی، سپاهی و امیر باشد وشناختی از سایر فعالیتهای او نداشته باشند وخاطره فرماندهی نیروی زمینی سپاه وحضور در نیروی دریائی ارتش و وزارت دفاع را در ذهن خود مجسم کنند.و کسانی او را بواسطه مسئولیتهای ستادی خارج از نیروهای مسلح بشناسند ولی امروز جمع کثیری از مردم بواسطه فضای مجازی آقای شمخانی را در جبهه اقتصادی میشناسند اگرچه حضور او همانند تعداد قابل توجهی از صاحب منصبان ارشد نظام در بخش اقتصادی در سایه است و فرزندان وخویشان حضور مستقیم آنان را غیر ضرور نموده است.
این از آثار عصر اطلاعات وانفجار اطلاعات است که کره زمین را به مثابه یک خانه با دوربین مدار بسته، تصویر نگاری میکند و لحظاتی بعد به نمایش میگذارد که در نوع خود بسی مطلوب است اگرچه بدور از آسیب و تهدید نیست.
آقای شمخانی از جمله افرادی است که حضور خود و فرزندان جبهه وجنگ را در فعالیتهای اقتصادی ضروری، شرعی و یک عمل انقلابی میداند یعنی اینکه کشورگرفتارجنگ اقصادی و تحریمهای ظالمانه است (صغرای قضیه) وکسانی توانائی و شایستگی حضور در این جبهه را دارند که امتحان داده و کشور را از جنگ تحمیلی نجات دادهاند و به نظام و انقلاب باور دارند نظیر ما (کبرای قضیه) پس ما نسبت به حضور در این جبهه وظیفه داریم (نتیجه). بنابراین حضور در جبهه اقصادی نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح ومشکور است چراکه با همه وجود درک میکنیم مشکلات اقتصادی وتحریمها چه بلائی برسر مردم آورده است و فقر بر گروههای زیادی از مردم چنان مجسم نموده است که خوف فتنه کفر وعصیان میرود پس آقای شمخانی و پسران وامثالهم کار بزرگی انجام داده و میدهند وبجای سرزنش باید مشکور باشند.
اما و صد اما که خود آقای شمخانی زیرک نیز میداند چرا بازتاب اجتماعی عمل مجاهدانه آنها گونهای دیگر است، چرا مردم بجای تشکر باید سرزنش کنند ودر هر محفل ومجلس باید صحبت ایشان و فرزندان وی و سایرین باشد؟
حقیقت این است که مردم اولا در جریان درست اطلاعات و اطلاعرسانی نیستند وتاکنون ندیده ونشنیدهاند فعالان اقتصادی کلان، گزارشی از نقطه آغاز وفراز و فرود خود را به مردم ارائه دهند ومدیریت در ابهام وانتظار اینجا هم اثر بد خود را گذاشته است واز طرفی برای مردم قابل قبول نیست به هر دلیل مسئولین وفرزندانشان فعالیتهای اقتصادی بکنند.
شاید مفروضشان این است که بدون رانت محال است به این سطح از ثروت برسند. پس راهکار چیست؟ راهکار این است که بین دو کار یکی را قبول کنند حضور در ساختار نظام بدون فعالیت اقتصادی ویا حضور در بازار وبخش خصوصی و بدون داشتن مسئولیت. شاهد زنده این مقوله رفتار و آداب مقام معظم رهبری است. مگر ما مدعی اطاعت از او نیستیم! حوزه اطاعت شامل قول، فعل و تقریر رهبری است و از این حیث حجت را بر همه تمام کرده است.
من به برادر عزیز شمخانی عرض میکنم فعالیت اقتصادی الزامات والتزامات خود را دارد چون خود را اولی از دیگران به نصیحت میدانم به ایشان و همردیفان ایشان درکشوری ولشکری توصیه میکنم تکلیف خود را از حیث فعالیت اقتصادی روشن کنید وافکارعمومی را با اصلاح امور اقناع کنید.
برای مردم قابل پذیرش نیست وقتی چندین دهک تا پایان عمر امکان تهیه مسکن ندارند، بیش از شصت میلیون نفر یارانه بگیر هستند، مشکلات اقتصادی از جمله پاشنه آشیلهای نظام است، سن ازدواج بالا رفته است ودهها مشکل وآسیب ذهن مردم را مشغول کرده است مشاور بالاترین فرد کشور مجلس عروسی خود را در هتل کذائی برگزار کند و ما را در پاسخگوئی به این مقولات ناگزیر به نوشتن این نصیحت نامه بکند.
اگر این مجالس را ثروتمندان بخش خصوصی برگزار کنند که میکنند مگر اشکالی دارد؟ مهمترین پشتوانه ما در حدوث وبقاء انقلاب اسلامی، مردم بوده و هستند واین توصیه امام خمینی(ره) نیز هست، پس هوای مردم را داشته باشیم. امیدوارم برادر عزیزم علی شمخانی از نصیحت دوست خود نرنجد و این نوشته را تذکری بداند که دلسوزانه تقدیم او میشود .